حسن روحانی با اتخاذ مواضع زیگزاگی و متناقض، نوعی پریشان زدگی در عرصه تمرکز و استراتژی را از خود به نمایش گذارده به نحوی که حتی حامیان سینه چاک انتخاباتی او را هم به عقب نشینی از مواضع قبلی واداشته است.
به گزارش پایگاه عدالت خواهان"، روحانی و باندش که طی 4.5 سال گذشته، به جای توجه به انتقادات دلسوزانه و کارشناسی طیف گسترده ی منتقدان، آنان را به باد تهمت و ناسزا گرفته بود، حالا، پس از تحمیل هزینه های گسترده به کشور در قالب خسارت محض برجام، مذاکره ی دیگر کشورها با آمریکا را "دیوانگی" دانسته است.
او، در واکنش به رفتار قابل پیش بینی دولت آمریکا مبنی بر عهدشکنی و عدم پایبندی به تعهدات گفت: "میگویند تعهدی که قبلا با هم بستیم، این فعلا قرص و محکم نباشد، متزلزل باشد، بیاییم راجع به موضوع دیگر با هم مذاکره کنیم؛ این یکی از حرفهای خندهدار تاریخ است، یک کسی عهد و پیمانی میبندد و میگوید پای پیمان خودم تا آخر ایستادم و به دقت عمل میکنم و اجرا میکنم، جایزه من این است که راجع به موضوع دوم صحبت کنیم. این قابل بحث است؛ اما کسی که همان تعهد اول را زیر پا میگذارد، دارد با زبان عملش اعلام میکند که من اهل مذاکره نیستم. آمریکاییها اعلام میکنند که ما اهل مذاکره و تعهد و پیمان نبوده و اصول اخلاقی و بینالمللی را نمیشناسیم، این معنایش این است که اگر کشوری در این مسیر قرار گرفت دیگر هیچ کشوری نمیتواند به آن اعتماد کند و این در حالی است که امروز آمریکاییها به بعضی از کشورهای شرق آسیا پیغام مذاکره میدهند که با ما مذاکره کن! مگر دیوانه شدند که با شما مذاکره کنند؟! شما مذاکره دیروز را علنی زیر پا میگذارید و به مذاکره امضا شدهای که به تأیید شورای امنیت سازمان ملل رسیده بیاعتنا هستید."
استفاده از این نوع ادبیات، برای ملت بزرگ و غیور ایران بسیار تلخ و گزنده بود؛ چرا که قرار نبود این مردم انقلابی، آینه ی عبرت و تجربه ی دیگران شوند.
همگان به خاطر دارند زمانی که دلسوزان مردم و انقلاب از عدم خوشبینی به مذاکره با آمریکا سخن می گفتند، روحانی که آن زمان خود را عاقل می دانست، در ادبیاتی تهاجمی می گفت: "دولت این راه را به خوبی میشناسد و تا امروز موفق بوده و خواهد بود؛ خوشبینی و بدبینی در دنیای سیاست معنا ندارد و باید واقعبین باشیم."
حالا، او باید پاسخ دهد که واقع بینی اصولی را چه کسانی داشتند؟ دلسوزان کشور و منتقدان روند مذاکرات یا او و ظریف و باندشان که دل بسته ی لبخند شیطان شده بودند و با آنها پیاده روی می کردند و تماس تلفنی نابجا برقرار نمودند؟!
چه کسی عاقل بود؟
اما باند روحانی و جریانات غربزده ی همسو با آنها، هم طی سال های 1382 تا 1384 و هم طی سال های 1392 تاکنون، به هیچیک از تذکرات، نصایح و انتقادات امام خامنه ای و دیگر دلسوزان کشور اعتنایی نکردند و راه اشتباه و پرهزینه و خطرناک خود را پیمودند و حالا، عملا اعلام شکست کرده و مذاکره ی دیگر کشورها با کدخدای قلابی خود را "دیوانگی" فرض کرده اند!
جالب اینجاست که این نوع از ادبیات "دیوانگی" و کم عقل دانستن دیگران، پیش از این نیز در موضوعی دیگر توسط روحانی مطرح شده بود.
او در فروردین ماه 1396 و یک ماه قبل از برگزاری انتخابات ریاست جمهوری دوازدهم، طی کنفرانس مطبوعاتی، در پاسخ به سوال خبرنگاری که پیرامون عدم تحقق وعده انتخاباتی 100 روزه حل مشکلات در سال 92 مطرح شد، گفت: "من حافظهام کم نیست. من می دانم چه گفتم. من گفتم در پایان 100 روز اعلام میکنم، چکار کردم. مگر مشکلات در 100 روز حل میشود؟ کسی این را میگوید که عقل نداشته باشد! مشکلات اقتصادی 100 سال دیگر هم حل نمیشود."
این تکذیبیه و بی عقل دانستن فردی که مدعی حل مشکلات ظرف 100 روز شود، در حالی بیان شده بود که فیلم سخنان انتخاباتی روحانی در سال 1392 در دسترس همگان قرار دارد؛ آنجا که او صراحتا می گوید: "راهحلهای کوتاهمدت یک ماهه و 100 روزه برای حل مشکلات و معضلات اقتصادی، اجتماعی و سیاست داخلی و خارجی در دولت تدبیر و امید پیشبینی شده است که با این برنامه ما میتوانیم در یک فرصت کوتاه شاهد تحول اقتصادی باشیم".
او در اولین روز تشکیل دولتش، حتی فراتر از شعارهای انتخاباتی خود، خطاب به مردم اینگونه سخن گفت: "وعده میدهیم که طبق سخنان قبلی، حتما طی 100 روز اول و حتی کوتاهتر از آن اقدامات ضروری و فوری را برای رونقبخشی اقتصادی و حل مشکلات انجام دهیم و ماحصل آن نیز به اطلاع مردم خواهد رسید".
حالا؛ قضاوت درباره "دیوانگی" و "بی عقلی" را به مخاطبان گرانقدر وا می گذاریم: به راستی چه کسی دیوانه است؟ بی عقل کیست؟!