به گزارش پایگاه عدالت خواهان گلستان"،فقط «وارطان» مسیحی نبود که میگفت ۳ بار به زیارت امام حسین علیهالسلام در کربلا رفته است. حالا «رزکی جوقی» ایزدی مذهب هم برای زیارت به کربلا آمده است. وارطان را ۵ سال پیش- یکی دو شب مانده به عاشورای حسینی در سال ۱۳۸۸- همه در قالب تلویزیون دیدند که پای دیگ نذری ایستاده بود و میگریست. آمده بود کمک کند. میگفت تا آن روز ۳ بار به زیارت کربلا رفته. میگفت من حسین(ع) را دوست دارم.
میگفت و میگریست برای حضرت قتیلالعبرات و اسیرالکربات. ۵ سال بعد «رزکی جوقی» (ابواشجان) کُرد و ایزدی مذهب، پای به حرم کربلا گذاشته است. تابلویی بر سر دست دارد. «من ایزدی هستم. جانم فدایت حسین». میگوید «اینجا آمدهام تا در مصیبت شهادت سرور بشریت شریک شوم. امام علی میگوید مردم یا برادر دینی تو هستند یا شریک تو در خلقت. ایزدیهای موصل مانند شیعیان و سنیها زیر حملات تروریستهای داعش هستند. دختران و زنان ما قربانیان اصلی تروریستها هستند که به بردگی گرفته میشوند و ظالمانهترین جنایتها را برآنها روا میدارند. آیتالله سیستانی گفت شما به گردن ما حق دارید و ما هیچ گاه شما را فراموش نمیکنیم». حالا کلیمی و مسیحی و مسلمان شیعه و سنی زیر خیمه محبت سالار آزادگان به هم رسیدهاند. معرفت و حریت، آنان و همه آزادگان را به هم میرساند.
بد نهادی و بد دینی اما- مسلمان شیعه و سنی باشی یا مسیحی و یهودی- بد دردی است. بد دینها همانها هستند که برحسب ظاهر در اردوگاه امیر مؤمنان(ع) بودند اما بارها با سرزنش حضرت مواجه شدند. «اما دینُ یجمعکم و لا حمیهًْ تُحِمشُکم... آیا دینی نیست که شما را گرد هم آورد. آیا غیرتی نیست که شما را به خشم وادارد و برای هجوم دشمن به حرکت درآورد؟ میان شما فریاد زنان میایستم اما صدایم را نمیشنوید و اطاعت نمیکنید تا آنگاه که حوادث، عواقب وخیم خود را نشان میدهد...» (خطبه ۳۹ نهجالبلاغه). آن مرد ایزدی مذهب که طعم تلخ ناامنی و شرارت جنایتکاران را چشیده، میفهمد که باید به امیرمؤمنان و سیدالشهدا(علیهماالسلام) پناه آورد اما جماعتی که از صدقه سر انقلاب و جمهوری اسلامی آسایش و امنیت دارند، چگونه توانستند به باور عمیق و از جان دوستتر یک ملت بزرگ در عاشورای سال ۸۸ پنجه بیاندازند و عواطف آنان را جریحهدار کنند؟ و آن کس که همین وحشیهای مدرن را «مردمان خداجو» نامید، از کدام قوم و قبیله بود که اسباب سرشکستگی و لعنت دنیا و آخرت را به جان خرید؟ آیا طراحان اصلی آن جنایت بزرگ بنا نداشتند شبیه فتنه داعش و جبهه النصره و جیشالحر (ارتش آزاد) را در ایران تدارک کنند. پس سران داخلی فتنه چرا تا آخر خط را با سیاستگذاران خارجی رفتند؟
اگر «رزکی جوقی» ایزدی مذهب با تابلوی «جانم فدایت حسین» آمده، در مقابل جماعتی هم هستند که بخواهند از این دریای خروشان محبت آزرده خاطر شوند و بخواهند آن را پنهان سازند. اگر مسلمان و مسیحی و کلیمی و ایزدی نبودند، روزنامهنگار و خبرنگار که بودند. دیدند ۲۰ میلیون انسان با انواع ملیتها و مذاهب از دور و نزدیک، به جنایتکاران داعش دهنکجی کرده و خود را به قرارگاه دلهای بیقرار رساندهاند. آیا عبور ۲۰ میلیون نفر از کنار تهدیدها و حضور در کنار مرقد بزرگ مردی که نماد والاترین جاذبهها و دافعههای بشری است، یک رویداد مهم محسوب نمیشد که جایی در تصاویر صفحه اول برخی روزنامهها و سایتهای شبه ایرانی پیدا نکرد؟! آنها درست مانند BBC و VOA از سر کینه با ماجرا روبرو شدند. این مطابقت رفتاری تام و تمام از کجا میآید؟ «گر بگویم که مرا با تو سر و کاری نیست- در و دیوار شهادت بدهد کاری هست». آیا اربعین ۲۰ میلیونی همان کار ۹ دی چند ده میلیونی را با این جماعت میکند و آیا اگر برای ملتها و ملت ایران یک فرصت بزرگ به شمار میرود، برای این طایفه یک تهدید بزرگ محسوب میشود؟!
این تعبیر تکاندهنده از امیر مؤمنان است که «هرکس معروف را نیک و منکر را زشت نشمارد، چنان وارونه میگردد که اسفل او اعلای او و اعلای او اسفل وی میشود» (کلمه قصار/ ۳۷۵ نهجالبلاغه)؛ به تعبیری رذیلتهایش رو میآید و برجستگی پیدا میکند و فضیلت در او به زیر کشیده میشود. چنین جماعتی تاب بیعت با علی و حسین(علیهماالسلام) را ندارند اما حاضرند با دست و پای بوزینهها در اردوگاه اموی بیعت کنند.
حاضرند لعنت یک ملت را در روز ۹ دی به جان بخرند اما نازکتر از گل به آمریکا و انگلیس و اسرائیل و گروهکهای نفاق نگویند. حاضرند با توهینکنندگان به امام و ولایتفقیه همپیاله شوند و هیزم کش آشوب باشند اما زمزمه در خلوت را به جلوت نیاورند که «تقلب دروغ بود و من باور ندارم در انتخابات تقلب شده است». درد این جماعت همان درد بیدرمان یاران پیمانشکن امیرمؤمنان در سپاه جمل است که به عار همجبههگی ولید و مروانبنحکم تن دادند و مقابل حق ایستادند.
کار به جایی میرسد که لسآنجلس تایمز مهر ماه ۸۸ مینویسد «نمایندگان رهبران جنبش سبز در نشست مشترک با سران اپوزیسیون در اروپا گفتند تحریمها باید تشدید شود اما نه به صورت تدریجی که مثل واکسن عمل کند بلکه باید فلج کند» و مجله تایم آذر ۸۸ با اشاره به اینکه سبزها تهدید علیه نظام را فرصت برای خود میدانند، خبر میدهد «سبزها خواستار اعمال تحریمهای جدی و مؤثر علیه ایران هستند.»! آنها متخصص تبدیل فرصتهای بزرگ به تهدید هستند.
سؤال مهمی در این میان وجود دارد. روزنامهها و رسانههایی که یکشنبه گذشته در صفحات اصلی خود اربعین ۲۰ میلیونی را به تیغ سانسور سپردند و خودشان را به راه دیگر زدند، چگونه است که به طور متواتر عکس کلوزآپ- نمای نزدیک- برخی سیاسیون خاص را در صفحه اول خود جای میدهند؟ یعنی مثلاً شور و شعور ۲۰ میلیونی اربعین حسینی، ارزش خبری ندارد و تصویر سخنران مراسم سومین یادبود امام جمعه فقید رفسنجان باید به جای آن بنشیند؟!
آیا این نقابداران ژورنالیسم احترام ویژهای برای نوه امام خمینی(ره) قائلند در حالی که همین چند هفته پیش وقتی مدیرکل مطبوعات داخلی دولت اصلاحات- حامی بهائیت و همکار فعلی گروهکهای نفاق- گفت «اغلب اصلاحطلبان دیگر علاقهای به آقای خمینی ندارند و باید با اصلاحات ساختاری، ولایتفقیه را حذف کرد» کوچکترین اعتراضی نکردند؛ یا آن هنگام که پیشقراولان همین مطبوعات ادعا کردند خمینی به موزه تاریخ خواهد رفت، سکوت اختیار کردند؟
اگر ولایتفقیه ثمره و عصاره ۷۰ سال مجاهدت بینظیر امام بود، آیا جز این است که همین طایفه «بدمسلک» مجال هجمه و هتاکی علیه میراث بزرگ او را فراهم آوردند و به نیابت از جبهه استکبار نسبت به اسلام و انقلاب و رهبری عقدهگشایی کردند؟! آنان را چه به احترام نسبت به نوه امام و حمله از زبان وی به «تازه از راه رسیدهها»؟!
وقتی گزارش سقیفه را به امیرمؤمنان دادند، امام پرسید منطق قریش چه بود. گفتند «یاعلی قریش گفتند ما از درخت و شجره نبوّتیم»! امام فرمود «به شجره نبوت احتجاج میکنند اما میوه این درخت را که ما هستیم ضایع کردند». میوه درخت امام، ولایتفقیه و جمهوری اسلامی است و همین جماعت بیچشم و رو در حوزه رسانه و حزب، مجال بیسابقهای برای دشمنان انقلاب فراهم کردند که هم به تصویر امام اهانت کنند، هم بر روی جمهوری اسلامی خط بکشند و تصریح کنند «انتخابات بهانه است، اصل نظام نشانه است» و هم «مرگ بر اصل ولایتفقیه بگویند تا معلوم شود مشکل آنها فراتر از شخص رهبر معظم انقلاب، اصل ولایتفقیه بهعنوان عصاره و خلاصه و حقیقت و هویت مکتب امام خمینی(ره) است. اگر در این قطببندی بزرگ و اصلی با جبهه نفاق و استکبار، چهرههای سیاسی حرمت و اعتباری داشته باشند صرفاً آن جاست که به دفاع از امام و رهبری و ولایت فقیه و جمهوری اسلامی در برابر مهاجمان بیسر و پا قدعلم کنند.
اما آنها که چنین دافعههای خط امامی در تراز ولایت و برائت عاشورایی داشته باشند، نزد بد مسلکهای نقابدار ژورنالیسم محترم نخواهند بود. اینجاست که میانه ایستادن ناممکن میشود و باید از بین «اسلام و انقلاب» و «قاب رسانههای زرد سیاسی»، یکی را برگزید. نامت و عنوانت هر چه میخواهد باشد؛ آن روزنامهها و سایتها، تابلوی اردوگاهی هستند که با برترین ارزشها و معرفتها و محبتها و باورهای یک ملت کینهتوزانه و مغولوار مواجه شدند.
نام و عنوان یا سابقه و سمت هیچ یک نمیتواند جای معرفت و نسبت اکنونی افراد با سر فصلهای انقلاب اسلامی و خط امام را پر کند. اسامهًْبن زید جوان بود و پیامبر (ص) او را بالاتر از برخی صحابه قدیمی، امیر لشکر جبهه اسلام کرد. در مقابل، برخی سابقهدارها بودند که تمکین نکردند و فتنه سقیفه را با برخی جدیدالاسلامها- و حتی به زور مسلمان شدهها- پدید آوردند.
هیچ کس سابقهدارتر از ابلیس نبود که ۶ هزار سال عبادت خدا را کرده بود اما چون آدم تازه به دوران رسیده(!) را دید، رگ حمیت و عصبیت و تکبر او چنان بالا آمد که حاضر شد لعنت الهی را الیالابد به جان بخرد. البته که دارندگان سابقه محترم و ارجمندترند اما همه حرمت آنها مشروط به حرمت داشتن اصول نزد آنان و ماندن در صراط مستقیم اسلام و انقلاب است.
و سرانجام اینکه؛ بدمرامها و بدمسلکها بودند که گرا و آدرس تحریمها را برای فلج کردن و آزار دادن ملت ایران به مستکبران دادند. رئیس جمهور محترم درست میگوید که کسانی ناراحت میشوند از اینکه تحریمها برداشته شود. اما این جماعت اتفاقاً همانها هستند- که البته به دروغ و از سر بیصداقتی- ادعا میکنند که حامی دولت و رئیسجمهور هستند و آقای روحانی با حمایت آنها توانسته رای بیاورد! آنها به اراده خود تا حضیض ورشکستگی و سرشکستگی در فتنه سال ۸۸ فرو رفتند و اکنون میخواهند با گم کردن رد خود و ایجاد قطببندیهای دروغین، از موضع اتهام خارج شوند.
آنان را باید همچنان خوار داشت، اگر که قصد ناامید کردن دشمن و برداشتن تحریمها درمیان است. به راستی تحریمها را همانها وضع نکردند که داعشیها را در دنیای سنی و سبزها را در مهد تشیع بسیج و حمایت کردند؟ اگر این چنین است- که هست- آیا نباید لبه دوم قیچی تحریم و دشمنی را شکست؟ آقای روحانی بسمالله! این تبرّا عین تولّای حضرت اباعبدالله الحسین(ع) است.