ترکمن صحرا نامی است که با شنیدن آن ناگاه ذهن ها به سمت و سوی دشت های وسیع ؛ اسب های ترکمن ؛ جنگ با روس ها ؛ شاعرانی چون مختومقلی ؛ سلسله هایی چون سلجوقیان و نام آوران بی شمار دیگری سوق پیدا می کند.
صحرایی که ترکمن ها در آن تاریخ خویش را رقم زده اند . تاریخی که جز ترکمنها مردم ایران نیز به آن افتخارمی کنند ، چرا که ترکمن ها پس از انقلاب نیز یاور نظام بوده اند و در جنگ تحمیلی جوانان بی ادعای خود را تقدیم وطن نموده اند . ترکمن هایی که بی ادعا از مرز شمالی کشور محافظت می کنند.
هر گوشه ی ایران سبز که نام ترکمن ها به زبان بیاید مهمان نوازی و سادگی این قوم نیز در یادها طنین انداز می شود . ترکمن صحرا چون سایر جوامع بشری در سیر تاریخی خویش حوادث و رخدادهای تلخ و شیرین بسیاری به خود دیده است تا به عصر حاضر گام نهاده و خود را در مسیر مصیبت هایی می بیند که در آن گرفتار است . مصیبت هایی که از میان ترکمن ها بر می خیزد .
اعتیاد و فقر در جامعه ترکمن
هر جامعه ای با توجه به زمان و مکان جغرافیایی ، الگوهای خاص خود در پیشرفت یا عقب ماندگی را داراست . در شرایط کنونی اعتیاد جزء بلاهایی است که نه تنها ترکمن صحرا بلکه کشور ایران نیز با آن دست و پنجه نرم می کند.
اعتیاد به مواد مخدر در هر جامعه ای که پا گذاشته در مدت کوتاهی بنیان های اخلاقی آن جامعه را زیر پا له کرده و فساد اخلاقی چون فقر ؛ فحشا و سرقت در آن جامعه روز به روز گسترش یافته است . ترکمن صحرا هم از این قاعده ی کلی مستثنی نیست .
فقر در ترکمن صحرا به نسبت سال های گذشته کمتر شده است ولیکن در مناطق مرزی خانواده هایی را می توان یافت که محتاج نان شب خویش هستند .
درد فقر بر دوش این خانواده ها چنان سنگینی می کند که کودکان خردسال خویش را که گاه سن آنان از چهارده سال فراتر نمی رود برای کار به شهرهای صنعتی می فرستند و این امر خود باعث و بانی بی سوادی و فقر فرهنگی در آینده برای کودکان کار به شمار می آید . از دلایل اصلی اعتیاد نوجوانان ترکمن نیز محیط های کاری آنها می باشد . کارگاه هایی که آینده ی شغلی برای جوانان ترکمن ندارد .
خرافه پرستی و اختلافات قومی در ترکمن صحرا
علاوه بر موارد فوق خرافه پرستی در بعضی از نقاط ترکمن صحرا به حدی مشهود است که هر عقل سلیمی توانایی تشخیص دروغ بودن آنرا دارد . ولیکن خرافات در ترکمن صحرا در میان زنان چنان رسوخ نموده است که در عصر ارتباطات هزار و یک علامت و نشان بر خانه های خویش نصب می کنند.
اختلافات قومی در میان ترکمن ها ریشه کن نشده است و رگه های مشهودی از آن احساس می شود . اختلافاتی که باعث شعله ور شدن حس طایفه پرستی می شود . در سخنانی چون با فلان طایفه وصلت نمی کنیم و به کاندیدای فلان طایفه رای نمی دهیم به گوش می رسد و گاهی اوقات بر سر مسائل جزیی و کوچک نزاع و درگیری های شدیدی روی می دهد.
زنان که تربیت دهنده ی نسل فردای ترکمن ها هستند از جایگاه مناسب خود برخوردار نیستند و اغلب اوقات در تصمیم سازی های زندگی مشترک جایگاه مناسب خود را ندارند .
پاره ای موارد پدر در ترکمن صحرا صاحب دختر خویش است و ازدواج های تحمیلی علی الخصوص در مناطق مرزی به کرار مشاهده می شود . در پاره ای خانواده ها دختر تحصیل در دانشگاه با مشکلات و چالش هایی مواجه می گردد . در برخی از اوقات هم اگر زن ترکمن در بیرون از خانه مشغول به کار شود باید سخنان نامربوط را به جان بخرد و نباید فعالیت اجتماعی یا سیاسی انجام دهد.
مد و مصرف گرایی ناشی از تاثیر ماهواره در قوم ترکمن
مدگرایی در ترکمن صحرا را می توان در شهرهای ترکمن نشین به وضوح مشاهده نمود جایی که به جای دختران و پسران ترکمن مانکن ها در خیابان راه می روند .
مصرف گرایی در مرحله ی اول خود را در لباس و در مرحله ی بعدی زبان و عقاید نشان می دهد در دهه ی اخیر تقلید از شبکه های ماهواره ای چون دنس (رقص) ؛ فارسی وان و ... به شدت رو به فزونی نهاده و غالب دختران و پسران ترکمن که وارثان آینده ی ترکمن صحرا هستند از این شبکه ها تقلید می کنند.
زنان ترکمن دیگر رغبتی به لالایی گفتن ندارد . لالایی هایی که در میان ترکمن ها از آن به عنوان هودی یاد می شود گاهی اوقات در بر دارنده ی تاریخ ترکمن هاست .
مادر ترکمن دیگر به زبان ترکمنی با نوزاد خویش سخن نمی گوید و گاهی اوقات با کلمات انگلیسی به کودک خود اظهار محبت می کند . وی دیگر آموختن سنت های ترکمن را کاری بیهوده می داند و آرزو می کند عروسی دختر و پسرش در تالارها برگزار شود.
دانشجویان ترکمن کمتر مطالعه می کنند و به دروس دانشگاهی خود اکتفا می نمایند و از سویی به جای یادگیری درس خود را حفظ می کنند . مطالعه در میان ترکمن ها از جایگاه پایینی برخوردار است و قفسه های کتابخانه ها صرفا جهت زیبایی و دکور به کار می رود .
احترام به ریش سفیدان که حلقه های ارتباطی نسل جدید با گذشته می باشند به پایین ترین حد خود رسیده است تا جایی که جوانان ترکمن ، گوش دادن به سخنان این گنجینه های ترکمن را کاری عبث و بیهوده تلقی می کنند و آنان را گاهی اوقات با الفاظی چون دیوانه و از رده خارج خطاب می کنند !
کم ظرفیتی و اختلاف در رسانه ها و فعالان ترکمن
از سویی فعالان سیاسی و فرهنگی ترکمن کمتر تحمل شنیدن نقد را به جان می خرند و در بیشتر موارد با افکار نوجوانان و جوانان برخورد منفی می کنند . روشنفکران و مطبوعات در هر جامعه ای نقش اساسی در پیشرفت و تعیین سرنوشت جامعه را دارند .
در این میان مطبوعات و سایت های خبری در ترکمن صحرا تقریبا از دهه ی هشتاد به صورت جدی و مستمرکار خویش را آغاز نموده اند. مطبوعاتی که غالبا بازتاب دهنده ی مشکلات ترکمن ها بوده اند . ولیکن در حال حاضر اختلاف و چند دستگی مطبوعات بر رسالت آنان سایه افکنده است تا جایی که روشنفکران ترکمن هر کدام جلسات و جریان های جداگانه خود را دارند !
از نگاه برخی از فعالان ترکمن ، خبرنگاری در ترکمن صحرا مترادف با فعالیت سیاسی است . هر جریانی سایت و هفته نامه ی خود را دارد و محتوا و اهمیت مطلب در درجه ی دوم اهمیت قرار می گیرد . اگر مطلبی در سایت یا روزنامه ی دیگر ولو درست درج شده باشد به احتمال زیاد در مطبوعات دیگر ترکمن ها درج نخواهد شد . چرا که از نگاه برخی از فعالان این مطلب سوخته و عقیده و اشاعه ی آن در اولویت نیست .
جوابیه های ترکمن ها به همدیگر داد تحصیلکردگان این قوم را در آورده است . کافی است به یکسال گذشته نظری سطحی انداخت تا سیر صعودی جوابیه ها را مشاهده نمود . در برخی موارد تند روی های صورت گرفته در مطبوعات که ناشی از بی اطلاعی سردبیران و مدیران سایت ها و مطبوعات کاغذی است سودی جز بد نامی نزد مسئولین برای این قوم نداشته است.
گویا روشنفکری نزد روشنفکران و نویسندگان ترکمن به تندروی تعبیر می شود . روحانیون و روشنفکران ترکمن نتوانسته اند سخن همدیگر را درک نمایند و در بیشتر موارد نگاهی منفی به همدیگر دارند که باید بر طرف شود.
سایت ها و مطبوعات ترکمن فاقد بخش مذهبی
از سویی سایت ها و مطبوعات ترکمن فاقد بخش مذهبی است . کنار فرهنگ و قومیت ترکمن باید چاره ای نیز برای دین و مذهب اندیشیده شود . علاقه به باورهای قومی هم در میان فعالان ترکمن بالاست .
سوال اساسی در این زمینه این است چرا ترکمن ها با وجود روحیه قوم گرایی این گونه دو دسته اند جای تامل دارد ؟
کافی است به جریانات و رخدادهای چند وقت اخیر نظری سطحی انداخت که هر جریانی راه خود را رفت نه به خاطر مردم بلکه برای خود !
خود بزرگ بینی فعالان ترکمن دردی آشنا در ترکمن صحرا
درد خود بزرگ بینی فعالان ترکمن دردی است که همه از آن آگاه هستند . آنگاه می گویند و می نویسند : " ما فلان درصد رای داده ایم؟ اتحادی در میان نیست " .
کافی است به مسئله آقای بسنجیده به عنوان مثالی بارز توجه نمود . چند درصد از وی حمایت واقعی نمودند ؟
در رخدادهای بعد از انتخابات چند درصد فعالان ترکمن در تفکر خدمت به مردم بودند ؟ ترکمن ها هر چه ضربه خورده اند از خود خورده اند نه عاملی دیگر . از سویی قوم گرایی باعث طرد نقاط مثبت طرف مقابل می شود .
جریان " آغزی بیرلیک گنگشی " در گنبد اوج قوم گرایی ترکمن ها
مثالی ساده جریان " آغزی بیرلیک گنگشی " در گنبد کاووس بهتر نبود به جای اینکه یازده نفر ترکمن به ترکمن ها معرفی نماید و به شورای شهر بفرستد از همشهریان دیگر خود نیز در میان این یازده نفر استفاده می نمود و آنها را نیز معرفی می کرد ؟ و برادری خود را به همشهریان خویش به اثبات می رساند ؟
دردها و مصیبت های ترکمن صحرا و مردمانش برخواسته از کج فهمی ها ، تندروی ها و تک روی های ترکمن ها بوده نه عاملی دیگر !
امیدوارم تمامی فعالان ترکمن ( روشنفکران حقیقی ؛ نویسندگان ، روزنامه نگاران حرفه ای ؛ روحانیون ؛ دانشجویان ؛ جریانات سیاسی ) کنار هم با صمیمیت و بدون غرض فعالیت نمایند تا روز به روز سطح آگاهی و معلومات مردم ترکمن صحرا و استان گلستان ارتقاء یابد .
نویسنده : عبدالمناف آق ارکاکلی - ترکمن سسی
** ترکمن سسی : ما با تشکر از مقاله خوب دوست عزیزمان عبدالمناف آق ارکاکلی با این توضیح این مطلب را منتشر می کنیم که بخش عمده مباحث و مشکلات ذکر شده توسط ایشان محدود به جامعه ترکمن ها نبوده و جریانی همه گیر است .
در چند دهه گذشته با افزایش سرعت جهانی شدن و فراگیر شدن مدرنیته غالب جوامع ، بخشهای ارزشمندی از سنت ها و باورهای گذشته خود را از دست داده اند.
جامعه ترکمن ها هم در این بین باورها و سنت های ارزشمندی را از دست داده است . در غالب موارد هم برداشت ما از مدرنیته و پیشرفت ، سطحی ترین برداشت ممکن بوده و با عنصر واقعی مدرنیته که همان خرد ورزی است بیگانه بوده ایم.
برای عبدالمناف عزیز آرزوی توفیق داریم.