به گزارش پایگاه عدالت خواهان ایران" یکی از نکاتی که این روزها با ورود سایتهای خبری به عرصه رسانه ای کشور داغ شده بحث حفظ حریم افراد و آبروی آنهاست . برخی افراد با توسل به احادیث و روایات و برخی راههای قانونی توانسته اند برای خود محملی درست کنند و فسادهای خود را در پستویی پنهان کنند .
از طرفی طبق قانون تا زمانی که حکم دزدی یا خلاف شخصی تایید و صادر نشد هیچ رسانه ای حق انعکاس خبر در مورد آن ندارد و این پوشش مناسبی شده تا بسیاری از این متخلفان سالهای سال بدون هیچ دردسری به کار خود ادامه دهند و املاک را بنام همسر ، فرزندان و یا بستکان خود بزنند و یا پول ها را تبدیل به طلا و ... کنند و نهایتا بعد از چند صباحی زندانی کشیدن دوباره به زندگی برمی گردند.
امروز در نقطه ای از روزگار قرار داریم که پرونده های ریز و درشتی از فسادهای مالی و دزدی از بیت المال در دادگاه ها به چشم می خورد و بنظر می رسد این افراد در این سالها پشت این احادیث و رافت نظام اسلامی هر کاری دلشان خواست کردند .
اینجاست که باید آبروی افراد را به دو گروه تقسیم کرد: آبروی مومن و آبروی غارتگران بیت المال, اختلاسگران, رانتخواران, زمینخواران
درباره رعایت آبروی مومن سفارشات بسیاری در احادیث و روایات شده بطوریکه امام صادق (ع) می فرمایند: کسی که به منظور عیب جویی و ریختن آبروی مومن و اینکه او را از نظر مردم بیندازد سخنی را نقل کند، خداوند او را از ولایتش بیرون کرده، به سوی ولایت شیطان می فرستد ولی شیطان هم او را نمی پذیرد.
از نظر اسلام حفظ جان، مال و آبروی مردم و حتی اندیشه آنان محترم است و ریختن آبروی مؤمن بسیار خطرناک و گناه بزرگی به شمار می رود به همین دلیل است که امام صادق (ع) در حدیثی، حرمت مؤمن را از حرمت کعبه بالاتر دانستند.
همچنین رسول خدا (ص) فرمود: هر حسنه ای صدقه است و هر چیزی که مرد مسلمان از ثروت خود برای خود و خانواده اش انفاق کند ، برای او صدقه (نزد خدا) نوشته می شود و هر چیزی که شخص مسلمان به وسیله آن، آبروی خود را حفظ کند، برای او به خاطر حفظ کردنش، صدقه نوشته می شود.
آنچه که در روایات اسلامی برای حفظ آبروی مومن آمده مربوط به اشتباهاتی است که در طول زندگی رخ می دهد اما در مورد دزدی های سازمان یافته و سوء استفاده از بیت المال هیچگاه اسلام دستور نداده که آبرویش را حفظ کنید بلکه باید چنین افرادی رسوا شوند تا درس عبرت برای آنها و جامعه شود .
کسی که در اوج تورم و گرانی و سختی معشیت مردم کالاها را انبار می کند تا دو چندان سود کند ، نباید آبرویش را حفظ کرد بلکه با معرفی او به مردم در ملا عام باید حد الهی درباره اش جاری گردد.
مدیرکلی که مسئولیتی به وی سپرده شد به چشم غنائم می نگرد با سوء استفاده از موقعیت شغلی زمین ببیت المال را تحت پوشش های مختلف بنام خود و زیر مجموعه تصاحب می کند و .... چه باید کرد؟
بیشتر بخوانید
پرونده اداره کل راه و شهرسازی استان گلستان
پرونده مهمترین اخبار از دادگستری گلستان
پرونده تخلفات اداره کل شیلات گلستان
پرونده خبرهای مهم مسئولین گلستان
به هر حال امروز هم اکثر منتقدین رسانه های محلی و سایت های خبری انبوه متخلفانی هستند که در این سالها به دلیل رافت نظام اسلامی در کف جامعه رسوب کردند و امروز نگران رسوا شدن خود هستند وگرنه آن را که حساب پاک است از محاسبه چه باک است.
شاید روایت زیر مثال مناسبی برای درک مفهوم ما باشد :
«هنگامی که نامه مرا خواندی، ابن هرمه را... برکنار کرده و به مردم معرفی کن! به زندانش افکن! آبرویش را بریز! به همه بخشهای تابع اهواز بنویس که من چنین عقوبتی برای او معین کردهام. مبادا در مجازات او غفلت یا کوتاهی کنی که نزد خدا خوار میشوی و من به زشت ترین صورت ممکن، تو را از کار برکنار می کنم و خدا آن روز را نیاورد... شبها زندانیان را برای هواخوری به فضای باز بیاور جز ابن هرمه...» (دعائم الاسلام، جلد ۲، ص۵۳۲ ).
ابن هرمه چه کرده است که امیرالمؤم نین(ع) به رفاعه، حاکم اهواز چنین فرمان میدهد که او بی درنگ باید «بیآبرو» شود؟ همان مولای متقیان که حرمت آبروی مسلمان را بالاتر از حرمت کعبه میداند چنان بر بی آبرو شدن یک مجرم حکومتی اصرار دارد که حتی فرماندار اهواز را که مسئول اجرای حکم است «تهدید» میکند که اگر او را بی آبرو نکنی «من به زشت ترین صورت ممکن، تو را از کار برکنار می کنم».
او نه یاغی است و نه جانی، یعنی نه بر ضد حکومت قیام کرده، و نه جنایتی مرتکب شده است. او مسئول نظارت مالی بر بازار اهواز بوده که مرتکب تخلف مالی شده است.
شاید برخی نکته اساسی این فرمان امیرالمؤمنین را در جنبه ایجابی آن یعنی قاطعیتی ببینند که آن حضرت در بی آبرو کردن متخلف منسوب به حکومت به خرج داده است، به ویژه اینکه حضرت با پایین دانستن «آستانه جرم» منتظر نماند تا ابن هرمه نصف زمینهای اهواز را چپاول کند و بعد عکسالعمل نشان دهد. اما آنچه لااقل به همین اندازه مهم است و برای وضع اطلاع رسانی امروز کشور ما بسیار درس آموز، جنبه سلبی این حکم است، یعنی اینکه چرا حضرت برای مجازات وی دستور «محرمانه» صادر نکرد و چنین بر بی آبرو کردن وی تأکید ورزید؟