رهبر معظم انقلاب اسلامی یکی از امتیازات دولت نهم و دهم را « وابسته نبودن به گروه ها و جریانات » ( بند 24 امتیازات 27 گانه مندرج در سایت رهبر معظم انقلاب اسلامی ) بر شمرده بودند . این امتیاز را بر اساس مجموعه ای از لیست مدیران و روسای سازمان ها و نهادهای استان گلستان و بالاخص استانداران ، معاونین و مدیران کل ستادی « دوره 84 - 92 » ارزیابی می کردم .
برآیند چنین ارزیابی و تحلیل با توجه به شاخص « Spoils system » ( نظام جانبداری حزبی و گروهی معروف به نظام اداری - غنائم جنگی که گروه و جریان حاکم پس از پیروزی ، مناصب و پست های سیاسی را صرف نظر از شایستگی ها و توانمندی های تخصصی مدیران سابق و اشخاص معرفی شده همچون غنایم جنگی بر مبنای لابی و نفوذ تقسیم می کنند ) در نظامات سلامت اداری ، ترکیبی از مدیران و روسای سازمان ها و نهادها علاوه بر داشتن گرایشات چپ ، اصلاح طلب و بالاخص غیر جانبدارانه (خنثی) و اصولگرا بصورت عمده از غیر حامیان انتخاباتی رئیس جمهور نه در مرحله اول و نه دوم تشکیل می دهد . ( اسامی مدیران یاد شده موجود است )
جالبتر از این آنکه حتی در میان استانداران 4 گانه با احتساب یک سرپرست ؛ علی محمد شاعری ، رضا انجم شعاع (سرپرست) و یحیی محمود زاده - که تا سطح معاون وزیر ارتقا یافتند - در زمره اصولگرایان قرار نداشتند .
در میان معاونین استانداران یاد شده نیز به غیر از فتح الله نوری که جز اصولگرایان معتدل شناسنامه دار و لیدر معنوی و در سایه نسل جدید این جریان ، غالب معاونین از نیروهای اصلاح طلب و چپ بودند و همچنین بعضی مدیران کل ستادی و ... که بنا به ملاحظاتی از ذکر اسامی افراد یاد شده خودداری می ورزیم .
موضوعی که در همان مقاطع نیز در سطح عام جز پرحاشیه ترین موضوعات در محافل عمومی و در سطح خاص در جلسات و نشست های اعضای ستاد و نیز اصولگرایان جز پرانتقادترین موضوعات بود ؛ ولی یک جواب برای آن در تهران بود که دولت وامدار هیچ گروه و جریانی نیست و خدمت به مردم در اولویت کاری است.
جالب تر اینکه حتی نشست و گعده های مدیران و روسای سازمان های غیر اصولگرا حول محور وابستگی به استان همجوار و یا نشست های موسوم به صبحانه کاری در سایت اداری و خارج آن توسط چند تن از مدیران اصلاح طلب و چپ جهت بررسی و انتقال اخبار و اطلاعات درون اصولگرایی ( با نفوذ یکی از مدیران یاد شده در مجموعه ستاد و ... ) و همچنین ارتباط خاص یکی از استانداران با خانواده برادران « م » بجهت اینکه همسر وی در زمان دانشجویی مستاجر آنان بوده و این خود زمینه فشار گسترده ای بر اصولگرایان استان را فراهم کرده بود ، هیچ گاه بر این معادله تاثیر نداشت .
حذف و برکناری رئیس ستاد انتخاباتی دکتر احمدی نژاد در استان ( سال 88 ) از مجموعه استانداری و عدم انتصاب وی در دیگر مدیریت های عالی استان که در یکی از موارد قرار بر جانشینی با یک مدیر اصلاح طلب بود که محقق نشد ! از جالب ترین این پدیده نا آشنا در سپهر سیاسی استان ما بود !!!
ازین روست که هیچ کارشناسی بر اساس اطلاعات میدانی موجود و در دسترس عموم نمی تواند ادعا کند که 100 درصد مدیران عالی استان از سال 84 تا 92 یکدست اصولگرا بوده اند بلکه اذعان می کنند که در استان با یک مدیریت غیرگروهی و جریانی و به تعبیری غیراصولگرا مواجه بوده ایم.
امروز هر یک از ما در استان بعد از یکسال از روی کارآمدن دولت موسوم به اعتدال در مقام چنین قضاوتی بر اساس شاخص«Spoils system » هستیم.
صرف نظر از خاستگاه ، ماهیت و مفهوم اختلافی اعتدال - که اخیرا رهبر معظم انقلاب اسلامی بعنوان یک شعار بسیار خوب از آن یاد نمودند و این خود بزرگترین سرمایه معنوی است - از ظاهر این مفهوم و تغییرات گسترده مدیریتی که در سطح استان و شهرستان های تابعه رخ داده است ؛ بنظر نگارنده مهمترین و اصلی ترین تحول حاصل از این تغییرات ، می بایست تحقق عملی و بیرونی اعتدال باشد ( از عالم ثبوت به عالم اثبات ) ، بعبارت دیگر از برآیند چنین عزل و انتصاباتی قاعدتا نباید تغلّب یک گروه و جریان سیاسی خاص به اذهان متبادر شود .
اعتدال در استان گلستان مساوی با اصلاح طلبی است
اما حقیت امر این است که از مجموع ارزیابی انتصابات یاد شده - که البته افکار عمومی استان آن را تایید می کند - حاکمیت گروهی و جریانی اصلاح طلبان و نه ترکیبی متوازن از اصلاح طلبان معتدل و اصولگرایان معتدل است . حتی بعضی مدیران یاد شده هیچ ابایی ندارند که در محافل رسمی خود را اصلاح طلب بدانند و خود را وقف جریان اصلاح طلب و اصلاح طلبان بدانند.
در این عزل و انتصابات بطور خاص وابستگی گروهی و جریانی به کلیت اصلاح طلبی و سهم بری انتخاباتی و وابستگی قومی - مذهبی موج می زند . نتیجتا بجای آنکه ما با ترکیبی متعادل از جریانات سیاسی استان بر اساس شاخص شایسته سالاری که هیچ گونه تغلبی از جریانات یاد شده را به ذهن متبادر نکند و برآیند بیرونی آن اعتدال باشد ؛ در یک کلام با حاکمیت مطلق جریان اصلاح طلبی مواجهیم . در واقع اعتدال در استان گلستان مساوی با اصلاح طلبی است !!؟
یکی از حوزه هایی که امروز با توجه به نامگذاری سال جاری یعنی« اقتصاد و فرهنگ با عزم ملی و مدیریت جهادی » به مورد توجه ترین حوزه ها مبدل شده است ؛ حوزه فرهنگی استان است که در چند سال اخیر به مدد مدیریت اعتدالی و جهادی دکتر منتظری و جریان مومن مدیریتی زیر مجموعه آن بسیاری از شاخصه ها ی فرهنگی استان را ارتقا بخشیده بود .
قربانی شدن شعار اعتدال به پای اصلاحات
این بدیهی ترین انتظار است که هر گونه تغییری در این مجموعه همسو با تحولات سازنده یاد شده باشد و بر پایه های عزم استانی و مدیریت جهادی استوار گردد .
اما معتدل ترین و جهادی ترین مدیرانی که در کارنامه خود عالی ترین امتیازات را دارا می باشند برکنار می شوند ! چرا که فلان شخص ( ع ا ا ) در تهران به فلان معاون توصیه اکید تلفنی داشته است که فلانی جایگزین شود . چرا که فلان نگین انگشتری استان توصیه فرموده اند ؟
اداره کل نهاد کتابخانه های استان که بحق مدیر لایق و جوان آن در چند سال اخیر تحولات عظیمی در حوزه سخت افزاری و نرم افزاری حوزه کتاب و کتابخوانی ایجاد نموده است باید برود !!؟ و یا اداره کل اوقاف و امور خیریه استان که بزرگترین اقدام آن اداره کل در سالهای اخیر ساماندهی و رهاندن بعض موقوفات از سلطه جریانات سیاسی و انحرافی و احیای موقوفات در جهت قصد واقف که جای تقدیر فراوان دارد - و همچنین اداره کل حج و زیارت استان و ... تا جای برای چند اصلاح طلب باز شود !!؟
این چه منطقی است که چون عده ای از فلان روستا و فلان روستا جمع شده اند و بر اساس انتظارات سهم خواهانه نزد فلان آقا رفته اند و چون تهدید کرده اند ، اگر از روستای آنان انتصاباتی صورت نگیرد در حمایت های انتخاباتی سال آینده تجدید نظر می کنند !!؟
باید به این آقایان پست داده شود ! یا آن آقایانی که در مصاحبه مدیرکلی نمره ضعیف گرفته اند ؟ باید فلان پست جایگزین داده شود !
امروز بخوبی در این تغییر توازن - که پایه های میزان اعتدال را در استان سست نموده است - قربانی شدن شعار اعتدال را به پای اصلاحات می توان مشاهده کرد که نتیجه قطعی آن انحصار اعتدال به اصلاح طلبی در استان گلستان خواهد بود که نتیجه قطعی آن حذف جریان مومن به انقلاب و نظام اسلامی در استان خواهد بود .
این زنگ هشداری است که در فضای سیاسی استان به صدا درآمده که سونامی آن نه من و تو ، بلکه آینده سیاسی استان و سرمایه عظیم اعتدال را در خود فرو خواهد برد و تمام داشته های وحدت بخش و امید آفرین مردم این دیار به آینده ای بهتر را به آوار یاس و ناامیدی مبدل خواهد کرد .
حسن بیارجمندی- دکترای حقوق فضا
شهروند
ضمن قبولی طاعات وعبادات،در دوره هاشمی بوروکراسی وتکنوکراتها.در دوره خاتمی به اصطلاح نخبگان اجتماعی و نهاد های مدنی. دردوره احمدی نژاد توده های محروم وعدالت متکی بود. در صورتیکه در دولت روحانی هیچ موتوری برای هدایت اجتماعی در سطح کشوروجود ندارد.در استان گلستان نیزبجز گماشتن نیروهای چپ ،سهم خواه و........اقدام اساسی قابل توجه صورت نگرفته ،تاحال استان از توسعه فاصله گرفته است.صرفا" برنامه ریزی برای انتخابات آتی است.اکنون مردم در فاز نظاره وارزیابی هستند. امروز جامعه به ویژه استان گلستان در رکود سیاسی است تا رکود اقتصادی و در شرایط عدم اطمینان و تحت تاثیردوعوامل :عوامل سیستماتیک(همه چیز در روز تغییر می کند)عوامل تصادفی(تصمیم عقلایی گرفته نمی شود).مدیران ارزشی بدون هیچ گونه ضابطه برکنار و له شدندومی شوندوبی اساس کودکانه جواب می دهند (در زمان قبلی این چنین بود) مدیران با توانایی 3 به کار7 گماردند ،صرفابا نگاه سیاسی ازتوسعه خبری نیست .روحانی سرمایه سیاسی است به مرحله سرمایه نمادین نرسید .
مدیرانی حزبی که دردولت اعتدال به قدرت رسیدند(چپ ومشارکت منحله ..........)که تمام قدبه فکر تصاحب مجلس وخبرگان هستندوبه دنبال تحقق عدالت اجتماعی وشعار سال واجرایی دقیق سیاست دولت نمی باشند.بقائ خود را از این طریق دنبال می کنند.چنانچه دولت بازنگری کلی وتصمیم عقلایی حول محور مقام معظم رهبری نگیرند.مردم اعتماد خود را به توانایی دولت از دست می دهند.باتشکر(فرزند روح ا......)