به گزارش پایگاه عدالت خواهان ایران" موضوع مصاحبه ما بحث انتخابات مجلس شورای اسلامی است. در مورد مجلس دهم بحثی که از طرف اصلاح طلبان و اصولگرایان مطرح شده این است که مجلس از جایگاه خود تنزل پیدا کرده است. آیا این مسئله را قبول دارید؟
کوشکی: مجلس دهم عصاره فضایل ملت نبود. حضرت امام میگویند مجلس باید عصاره فضائل ملت باشد یعنی برترین های جامعه جایشان در مجلس است. مجلس دهم اصلا اینطور نبود و آنهایی که مصداق فضایل ملت بودند تعدادشان در مجلس دهم کم بود. متاسفانه بخش زیادی از آن ها با افتخار وکیل الدوله بودند. نماینده مردم نبودند. دستبوس رئیس جمهور بودند. خیلی فاجعه است که کسی به عنوان نمایندگی مردم خم میشد یا زانو میزد جلوی صندلی رئیس جمهور و دست وی را میبوسید. این یک رفتار شخصی نیست. اگر مجلس یک حداقل شخصیت نمایندگی مردم را میفهمید و قدر میدانست آن نماینده را باید از مجلس اخراج میکردند. اهانت به شان مجلس بود و برآیند این مجلس وکیل الدوله بودن بود.
فردا: چرا این اتفاق افتاد؟
کوشکی: مثالی میزنم و چرایی آن را میگویم. آقای آخوندی با عملکرد فاجعه بارش، در دولت اول تا میانه دولت دوم آقای روحانی فکر میکنم کاری نبود که برای عصبانی کردن مردم نکرده باشد. اهانت به کشته شده های حادثه قطار تبریز مشهد؛ هموطنان ما که داشتند مسافرت میکردند و به خاطر قصور تقصیر مجموعه وزارت راه و آقای وزیر قربانی شدند و همه ما داغدار شدیم. خانواده آنها و همه ما داغدار شدیم. زائران مشهد بودند. آقای وزیر مسکن میگوید بیمه بودند. ایشان افتخار میکنند که بگویند مسکن مهر طویله است یعنی دهها هزار هموطن ما که در مسکن مهر زندگی میکنند از نظر ایشان انسان نیستند. یک وزیر باید چه کند که نمایندگان مجلس او را اخراج کنند به خاطر بی ادبی به ملت؟ وزیری که افتخار میکند که پایگاه اشرافی و خانه چند هزار متری دارد و مردمی که در مسکن مهر زندگی میکنند و شریف ترین و پاکدست ترین و سالم ترین بخش جامعه ما هستند را اینطور بنامد، اشکال آنهایی که در مسکن مهر زندگی میکنند و میکردند این است که نخواستند مانند آقای آخوندی مسیری را طی کنند که به خانه چند هزار متری طی شود. اهانت به اینها میشود و نماینده مجلس، چند بار ایشان را استیضاح میکند و هربار رای بیشتری به او میدهند. این را فقط میشود گفت وکیل الدوله بودن. بدترین اهانت به مجلس در جمهوری اسلامی این است که نمایندگان خود را نماینده و خادم دولت بدانند. نه مردم. در حالی که نقش نماینده های مردم این است که به عنوان ترمز دولت عمل کنند. هرجا دولت مسیری خلاف مسیر و منافع کشور و انقلاب و مردم حرکت میکند ترمزش را بکشند. لازم باشد گریبان رئیس جمهور را بگیرند و استیضاح کنند. گریبان وزیران بی ادب نسبت به مردم را بگیرند. در طول 6 سال کار نکرده و یک مسکن برای مردم نساخته مهم نیست. اگر وزیری ادب سخن گفتن با مردم را ندارد و صفاتی که لایق خود است را به مردم نسبت دهد...امام میفرمایند محرومین و مستضعفان ولی نعمتان ما هستند. ایشان به کسانی که در مسکن مهر زندگی میکنند به جرم اینکه نخواستند از راه غلط ثروتمند شوند اهانت میکند اهانتی که لیاقت گوینده است. این فرد یک ثانیه ماندنش در دولت به هیچ عنوان جایز نبود و مجلس به جای اینکه او را اخراج کند، مردم را مسخره میکرد. استیضاح میکرد رای بیشتر میآورد. وزیر صمت را استیضاح میکنند و ایشان برای فرار از استیضاح، استعفا میدهد و همین وزیر هفته بعد با رای بالا تر وزیر رفاه میشود. معلوم است این مجلس افرادی که در آن هستند نمایندگی مردم را قدر نمیدانند و نفهمیده اند. مقصر اصلی لیست تدبیر و امید است. لیستی که به نام تدبیر و امید نه تدبیر داشت و نه امید به مردم بخشید. جناح اصلاح طلب مقصر این موضوع است چون آنها بودند که تکرار کردند تا مردم به تکرار آنها با اعتماد به تکرار آنها کسانی را به مجلس فرستادند که افتخارشان گرفتن عکس سلفی با خانم موگرینی است
فردا: جریان اصلاحات در پاسخ میگویند ما مقصر را شورای نگهبان میدانیم. اخیرا در نزدیکی انتخابات هم میگویند لیست امید عملکرد خوبی نداشت چون ما اصلاح طلبان گزینه های درجه چهار خودمان را در لیست قرار دادیم. و اصطلاحا ژنرال های ما نبودند. پاسخ شما چیست؟
کوشکی: شورای شهر تهران در حالت فعلی که شورای نگهبان حضور نداشت، چرا در این شورا ژنرال ها هیچ کار درستی نکردند؟ اصلاحات نکته اش سر این است که اصولا نه تنها ژنرالی ندارد بلکه سرباز صفرهای خود را همیشه با توهم ژنرال دیده است . در انتخابات شورای شهر که فعلا در تهران هستند این شورای شهر که دیگر شورای نگهبان نبود. اصلاحات هر کسی را که میتوانست عرضه کرد. این شورای شهر چقدر کارآمد تر است؟ اتفاقا این شورا عملکردش بسیار نزدیک به عملکرد لیست امید در مجلس است. هیچ ربطی به شورای نگهبان ندارد. در انتخاب یک شهردار درجا میزدند. وارد سومین سال میشود و هنوز تهران بحران شهردار دارند. در انتخاب شهردار که گام اول یک شوراست دو سال و نیم مردم را معطل کردند.
فردا: مردم در انتخابات سال 94 بر اساس تکراری که از سوی رئیس دولت اصلاحات مطرح شد تکرار کردند و به لیست امید رای دادند. اما سرلیست امید امسال شرکت نکرد. چرا؟
کوشکی: هر فردی ممکن است تشخیص دهد شرکت کند یا نه. این بحث شخصی است. مایل نبودند ولی نکته ام این است که آقای عارف خودش میدانست در مجلس عملکردی نمیتواند داشته باشد. توانایی نمایندگی مجلس را نداشت. در مقام علمی جایگاهی دارد و استاد دانشگاه است و در حوزه رشته خود متخصص بود ولی نه مدیر اجرایی بود و نه نماینده مجلس. هر کاری توان خاصی میخواهد. ممکن است بنده مدیر اجرایی خوبی نباشم. عیب نیست. ایشان هم نه یک فرد پارلمانتاریسم به تعبیر فرنگیها بود و نه یک رهبر فراکسیون اکثریت بود. در این جایگاه نبود. توانایی های علمی دارند و ممکن است توانایی های متعددی داشته باشند. فرد قانون مند و شاخصی در جریان خود هستند اما این توانایی را نداشت و از رهبری جناح خودش عاجز بود. انتخاب ایشان به عنوان رهبر جناح اکثریت مجلس اشتباه بود. البته شخصیت ایشان با بسیاری از کسانی که در لیستشان بودند قابل مقایسه نیست. حداقل شخصیت یک فرد دانشگاهی را خوشبختانه حفظ کرد و از این نظر باید به ایشان احسنت گفت. مانند برخی از افراد لیست امید نبود که بخواهد با خانم موگرینی سلفی بگیرد و یا مانند برخی نمایندهها بخواهد با جیغ کشیدن پشت تریبون مجلس جلب توجه کند یا گردن شکستگی خود را عامل توجه خبرنگاران قرار دهد. فکر میکنم خودشان از حضور در مجلس راضی نبودند.
فردا: یکی از شئون اصلی مجلس شورای اسلامی بحث نظارت است. اشاره کردید به بحث استیضاحها که وزیری میآمد برای استیضاح و رای بیشتری میآورد. بعد نظارتی مجلس که ابزارهای مختلفی دارد در این دوره چطور به کار گرفته شد؟
کوشکی: تقریبا هیچ – اگر مجلس بر عملکرد دولت آقای روحانی به عنوان نماینده مردم و وکیل مدافع مردم نظارت میکرد و ترمز دولت میشد، دولت بسیاری از این اقداماتی که انجام داد و نفس مردم را برید را انجام نمیداد، یعنی آنقدر که مردم از دست دولت آقای روحانی خورده اند بعید میدانم از تحریمها خورده باشند. اگر در این 6 سال نگاه کنیم اقتصاد کشور و تولید کشور و چرخ زندگی مردم با چوبهایی که دولت آقای روحانی در حرکت این چرخ قرار میداد متوقف میشد. نه تحریمها .کار دولت آقای روحانی هم سوء مدیریت نبود. به عمد قصد زمین زدن تولید ملی را داشتند چون متاسفانه آقای روحانی و دولت ایشان اعتقادی به تولید ملی نداشتند. اعتقاد به صنعتگر و دانشمند و کشاورز و نخبه ایرانی نداشتند. فقط یک چیز را میشناختند. فروش نفت و واردات کالا. شانی که دولت اقای روحانی برای مردم و جامعه ایران قائل بود این بود که ما مثل عربستانیم و باید نفت بفروشیم و کالا وارد کنیم. آنها مشکلشان این بود که بزرگی ایران و مردم ایران را نفهمیده بودند. عظمت مردم ایران را نفهمیده بودند. نمیدانستند و نمیتوانستند بفهمند ملت ایران یک ملت 9000 سال تاریخ تمدن است. ملتی است که در سخت ترین شرایط راه خود را باز کرده و دهها بار تمدن سازی و تاریخ سازی کرده. مشکل دولت ایشان این بود که هر حرکتی میشد برای بهبود اقتصاد کشور، از سوی صنعت و کشاورزان و تولید کنندهها و هر کسی که میخواست قدمی برای بهبود وضعیت اقتصاد کشور و معیشت کشور بردارد محکوم بود که با صورت به زمین بخورد و این کار را به بهانه های مختلف میکردند. مجلس نه تنها یار خاطر مردم نبود که بار خاطر بود و متاسفانه نمک روی زخم بود و دولت به این جسم مجروح اقتصاد کشور زخم جدید میزد و مجلس نمک میپاشید و مسخره میکرد. باید بپرسیم که مجلس در بعد نظارتی چقدر از جانب تولید کننده هایی که در این 6 سال به زمین خوردند و کارخانه هایی که تعطیل شدند و کارگرانی که بیکار شدند. کشاورزانی که محصولشان فروش نرفت، چقدر از جانب اینها گریبان دولتمردان ناکارامد را گرفت؟
فردا: درمورد این صحبت کنیم که واقعا طرح و ایده مشخص شما برای مجلس شورای اسلامی چیست و راهبرد مشخص شما چیست؟
کوشکی: مجلس یازدهم حدود تقریبا یک سال و دو سه ماه حدودا 13-14 ماه را مقارن با دولت روحانیست و واقعیت این است که در این مدت به نظر میرسد اولویت مجلس این است که دولت روحانی را مهار کند که بیش از این به مردم آسیب نزند. بعید نیست از دولت آقای روحانی در این یکسال آینده شب بخوابد و صبح بلند شود و گازوئیل گران شود. بعید نیست که یک بحران امنیتی را استارت بزند و یا بخشنامه ای بفرستد و صادرکنندگان را با خاک یکسان کند یا با دستور العمل، کارخانه های باقیمانده را به تعطیلی بکشاند . این دولت در انجام حرکت های انتحاری برای زمین زدن تولید و اقتصاد کشور خیلی ماهر است. فکر میکند اولویت مجلس یازدهم در یک سال آینده یعنی از خرداد 99 تا شهرور سال 1400 مهار دولت روحانی باشد که آسیب نزند و سعی کند که ترمیم کند زخمهایی که دولت روحانی بر بدنه فعالان اقتصادی، تولید کنندگان ، کشاورزان و صنعتگران و کارگران زده است. قانون اساسی ما در حوزه های مختلف دارای خلاها و نواقصی است که طبیعی است. این قانون اساسی سال 68 بازنگری شده و در عرصه های فراوان نیاز به بازنگری دارد . عرصه ای که بازنگری آنها باید از مجلس شروع شود. این بازنگری میتواند قانون اساسی را با نیازهای امروز جامعه و نیازهای آینده منطبق کند. قانون اساسی ما در خیلی مسائل پاسخگو نیست. این باید بازنگری و اصلاح شود.
فردا: پس باید مجلس شورای اسلامی به سمت بازنگری قانون اساسی پیش برود؟
کوشکی: حتما – در واقع این قانون که مصوب سال 58 است و بازنگری شده در سال 68 است حتما الان اصول مختلف و فصلها و اصل های مختلفی از قانون اساسی نیازمند بازنگری است که در مجلس باید آغاز شود. نکته دیگر اینکه مجلس تلاش کند دولت آینده بعد از 1400 دولتی باشد که وقف کار باشد. نه اینکه خود دولت مشغول به کار شود. دولت فضای کار برای مردم را تسهیل و مساعدت کند. اگر دولت بخواهد کار کند پاسخگوی مسائل کشور نیست. دولتی که 1400 به بعد تشکیل خواهد شد. باید دولتی را انتخاب کند که بتواند جاده را برای مردم باز کند تا خودشات بتوانند با کار و فعالیت و تولید و کشاورزی و ابتکار و خلاقیت مسائل را حل و فصل کنند و بحث بعدی جدی گرفتن بحث نظارت است. چه در دولت روحانی در دوران باقیمانده و چه در دولت آینده. نظارت باید از تعارف بیرون بیاید و مردم هر زمان که خبری از مجلس بشنوند بگویند این همان چیزی است که میخواستیم. مردم شبهه ای دارند آن شبهه را نمایندگان از مسئولین اجرایی بازخواست کنند. اگر خدای نکرده جایی مسئول اجرایی در هر دوره ای، قدمی بردارد برخلاف منافع مردم یا مسئولی به مردم اهانت کند و یا جایی وظیفه نشناسی صورت بگیرد و تخلف مالی صورت بگیرد مجلس باید پیشتاز در گرفتن و استیفای حق مردم از قوه مجریه باشد و اینکه پیشگام برای پاک کردن عرصه حاکمیت از فساد باشد. مجلس بگوید این من هستم و این نمایندگان من هستند. ثروت و دارایی شان را رسما روی یک سامانه معرفی کرده اند و اعلام کرده اند که هر ثروتی و ملکی متعلق به خود و وابستگان درجه یک و اطرافیانشان است و معرفی نشده معرفی شود تا این نماینده به عنوان دروغگو رسوا شود. جز این راهی نداریم. اینکه نماینده در طول چهار سال ثروتش و حقوقی که میگیرد قابل رصد برای مردم باشد. اگر قبل از نامزدی فردی ثروت خود و بستگانش را اعلام کند و در طول چهار سال بعد چنین نکند فایده ندارد. مردم باید لحظه ای در طول چهار سالی که وکیلشان است، قبل از وکالت، حین وکالت و پس از آن و وقتی که دوره چهار ساله تمام شد گزارش مالی اش روی سایت باشد و مردم ببینند که در طول این چهار سال ثروت خود و خانواده و فرزندانش و اطرافیانش بیشتر شده؟ حتی نامه هایی که برای راه انداختن کار افراد مینویسند را بتوانند مطالبه کنند که آیا سفارش خاصی برای کسی کرده؟ از آن جنس سفارشاتی که از درونش فساد شهرام جزایری بیرون زد که برخی برای او سفارش مینوشتند. این سفارشات را هم هر زمانی مردم خواستند خبرنگاران بتوانند منتشر کنند. این فرد در طول 4 سال چون وکیل مردم است هیچ امر مخفی از مردم نداشته باشد مگر اینکه به امنیت کشور مربوط باشد و آن هم حوزه اش مشخص است. فردا نماینده نیاید بگوید من اموالم را اعلام نمیکنم چون جزو امنیت ملی است. اینطور نیست
فردا: متاسفانه وقتی بخشی از مردم نمایندگان را میبینند چیزی که به ذهنشان میآید این است که مجلس محل رانت است و نمایندهها میلیاردی هزینه میکنند که بتوانند از رانتها استفاده کنند. چرا اینطور شده؟
کوشکی: به خاطر نبود شفافیت. اگر شفافیت ضمانت دار وجود داشته باشد این اتفاقات نمیافتد. برخی اوقات افرادی میخواهند اداری شفافیت را دربیاورند و مردم را مسخره میکنند. اینکه قوه قضاییه ضامن باشد که وقتی فردی قبل از نمایندگی مجلس و حین وکالت مردم اموال خود و خانواده اش را حساب بانکی و آمدها و رفت های حساب بانکی اش را اعلام میکند قوه قضاییه به عنوان یک ساز و کار قانونی ناظر باشد که مردم مطمئن باشند که این فرد نیامده یک ملک را اعلام کند و صد ملک پنهان داشته باشد و نگفته باشد. خود این نظارت و شفافیت اگر قانونی باشد آن زمان به طور جدی میتواند جلوگیری کند از تخلفات مالی در مجلس.
فردا: طرح شما چیست؟ تا کنون سه چهار طرح برای شفافیت به مجلس رفته اما اجرایی نشده است.
کوشکی: چون نظارت نداشته. اگر به این مضمون باشد که خود مجلس و هیئت رئیسه موظف به انجام این کار باشند ضمانت اجرا به عهده قوه قضاییه باشد و شورای نگهبان این را مرجع قرار دهد. یعنی اگر قرار شد فردی در دوره بعد تایید صلاحیت شود، سند این باشد که آیا در این چهار سال شفافیت مالی را اعلام کرده؟ اگر رعایت نکرده باشد همان اول عدم صلاحیتش اعلام شود. ساز و کار قانونی میخواهد. نکته دیگری که باید اصلاح شود شرایط ورود به مجلس و شوراهاست. قوانین موجود به صورتی است که میبینید 17 هزار نفر در کشور ثبت نام میکنند. در حالی که این شرایط واقعا آسان و غلطی است. به قدری این شرایط باید جدی و سخت گیرانه باشد که به تعبیر امام فقط عصاره فضائل ملت امکان ورود به مجلس را پیدا کنند. متاسفانه شرایط به صورتی است که بسیاری از کسانی که لایق ورود به مجلس هستند، رغبت به شرکت در این رقابت ناسالم را ندارند. رقابتی که سالم نیست. در مناطق محروم ممکن است فردی با تزریق کمک های مالی بخواهد رای مردم را جلب کند و در جایی ممکن است با دادن پول های ناسالم به کسانی که ذی نفوذ هستند رای جمع کند. باید بساط این نوع نامزدی و انتخابات برچیده شود و قانون به قدری شرایط را سخت کند و جدی کند که با یک فهرست دو هزار نفری برای تهران روبرو نباشیم.
این تناسب ندارد. برای یک حوزه انتخابیه 30 نفر نامزد هستند در حالی که نگاه میکنیم و میبینیم 5 نفرشان هم قانون اساسی را نمیدانند. این فرد میخواهد در مجلس چه کند؟ فردی که دو ماده قانونی را نتواند روخوانی کند و غلط تلفظ کند میخواهد در آنجا چه کند؟ اینکه فردی در مجلس میرود و یک کلمه را 8 بار غلط میخواند عصاره فضیلت مجلس نیست.
فردا: برخی میگویند در انتخابات پیش رو مشارکت پایین است، تحلیل خود شما چیست ؟
کوشکی: اینکه کسی در دی ماه جامعه را رصد کند به فرض اینکه رصد کرده باشند یا در اوایل بهمن رصد کنند و بگویند مشارکت کم یا زیاد است این دقیق نیست. کم یا زیاد بودن مشارکت روز دوم اسفند مشخص میشود و نه حتی یک هفته قبل از آن. به شرطی که این نظرسنجیها نظرسازی نباشد و تمام روند علمی در آن رعایت شده باشد. بخش قابل توجه مردم کشور ما تصمیم گیری برای شرکت در انتخابات و نحوه شرکت و یا احیانا عدم شرکت را با توجه به فهرستها میبینند. اگر فهرست های جدی و قابل توجهی ببینند تشویق به مشارکت میشوند. اگر چهره های تکراری و ناکارامدو امتحان پس داده و مردود شده را ببینند رغبتی نخواهند داشت و حق دارند.
فردی میگوید من چهره هایی را میبینم و انتخابات بوده این ها بوده اند و عملکردشان هیچ بوده است. چرا این فرد تشویق به مشارکت شود؟ باید به این شهروند باید حق داد که به چه انگیزه ای شرکت کند. ولی دیده میشود رقابت جدی است و افرادی طرح و حرف برای گفتن دارند. نکته اینجاست که کیفیت فهرست های انتخاباتی در میزان و نحوه مشارکت مردم کاملا مشخص است.
فردا: الزامات بستن لیستها بنظر شما چیست؟
کوشکی: مهمترین نکته این است که فهرستها هم برنامه های جمعی را بتوانند مختصر و مفید به مردم بگویند و هم فردی بتواند از نامزدها بخواهد که برنامه هایش را بر اساس تخصص خود بیان کند. این برنامه منظور 90 صفحه نیست که مردم حوصله و زمانش را ندارند که در تهران هزار تا 90 صفحه ... این است که مختصر و مفید حرفهایش را از موضع کارشناسی خودش بیان کند و مردم با ملاحظه آن به تصمیم برسند. چهره های امتحان پس داده و مکرر رفوزه شده اگر در فهرستها باشند انتخابات چنگی به دل نخواهد زد.
فردا: روحانی و اصلاح طلبها میگویند انتخابات رقابتی به دلیل رد صلاحیتها شکل نخواهد گرفت. نظر شما این است؟
کوشکی: فکر میکنم مدت های طولانی است که مردم فرمایشات آقای روحانی را جدی نمیگیرند و ناقض حرف های آقای روحانی در همان سخنرانی جملات خود ایشان است. ایشان مردم را تشویق به شرکت در انتخابات میکنند و میگویند انتخابات تشریفاتی. اگر فکر میکنند انتخابات تشریفاتی است پس چرا مردم را تشویق میکنند؟ فکر میکنم ایشان هم متوجه فرمایشات خودشان نیستند. مردم دیگر خیلی صحبت های ایشان را جدی نمیگیرند. اصلاح طلبان هم در طول انتخابات های گذشته آزمونشان را پس داده اند و فکر میکنم مردم دنبال شنیدن این صحبت های دوستان نیستند. دنبال دیدن فهرست های انتخاباتی و قضاوت بر اساس کیفیت فهرستها هستند
فردا: در آستانه جمع بندی برای فهرستها هستیم. درباره جبهه انقلاب و اصولگرایی بحث هایی مطرح است. به نظر شما وحدت چقدر در شرایط فعلی مهم است و در کارامدی شورای اسلامی میتواند اثر گذار باشد؟
کوشکی: کسانی که حامیان انقلابند و رشد و تکامل و بهبود وضعیت کشور و سربلندی نظام و مملکت و مردم را میخواهند به دنبال این هستند که بتوانند انتخابات با کیفیت داشته باشند. انتخابات باکیفیت وقتی ایجاد میشود که بتوانند یک فهرست محکم و قاطع را ببینند که روی تک تک افراد این فهرست قسم بخورند و بعدا از انتخاب تک تک این افراد احساس سربلندی کنند یعنی هرکسی برایش این نظام جمهوری اسلامی و انقلاب و کشور و مردم مهم است، دوست دارند فهرستی دستشان بیاید که به این فهرست در تهران 30 نفر رای دهند و چهار سال بعد با افتخار بگویند من به این 30 نفر رای داده ام و عملکردشان این است. حقشان این است که جناحها و گروه های سیاسی چنین فهرستی را در اختیار مردم بگذارند. این که فهرستی به مردم بدهیم و نگاه کنند و بگویند ما اینها را نمیشناسیم و سوابق اینها را بخوانند و چیزی دستگیرشان نشود، برنامه اگر داشته باشند هم از نداشتن بدتر باشد یا مردم بگویند اینها که ده بار انتخاب کرده ایم و هیچ خیری ندیده ایم. این مردم کیفیتشان و وفاداریشان را در این چهل سال نشان داده اند و حقشان است که فهرستی در اختیارشان قرار بگیرد، انهایی که وفادار به نظام و انقلاب و کشور هستند، فهرستی باشد که به انتخابشان افتخار کنند
فردا: به نظرتان صلاح این است که فهرست واحدی بنویسند یا فهرست های جداگانه ای اگر باشد خیلی مشکل آفرین نخواهد بود؟
کوشکی: دعوا بر سر یک فهرست و صد فهرست نیست. بلکه بر سر در اختیار بودن فهرست با کیفیت است. ما خیلی خوشحال خواهیم شد که 50 فهرست با کیفیت باشد که هرکدامشان را انتخاب کنیم ضرر نکنیم.
فردا: به بحث شفافیت برگردیم. از شما شفافیت را شروع کنیم. بفرمایید برای انتخابات به عنوان کاندیدا کنار گذاشته اید و درآمدتان را به ما بگویید
کوشکی: هیچ کنار نگذاشته ام و هیچ پیش بینی مالی نکرده ام. چون در ایران اگر بگوییم یک میلیارد و ده میلیارد خیلی کم است .اگر بخواهم در تهران پول برای انتخابات خرج کنم فکر میکنم باید بانک بزنم. غیر از این چاره ای نیست که بخواهم خودم پول بگذارم. پس اگر بخواهم مبلغ کافی را که نه امکان آن را دارم و نه درست میدانم در شرایطی که مردم گرفتار دو میلیون تومان وام هستند، اگر من بخواهم برای انتخابات هزینه کم به درد این مردم میخندم.
انتخابات هم به خاطر فضای مجازی جنسش هزینه ای نیست. به آن معنی رایج. اگر کسی بگوید من میلیاردی پوستر چاپ کرده ام میگویم الان نیازی به چاپ پوستر نیست که کار دوستانی که وظیفه نظافت شهر را دارند را زیاد کنیم و چرا در و دیوار شهر را کثیف کنیم؟ هر پوستری که در شهر چسبانده میشود به نوعی تمسخر مردمی هستند که دنبال دو میلیون وام هستند. این شیوه تبلیغات مردم با پول غلط است.
من حقوق هیئت علمی دانشگاه تهران را میگیرم با احتساب سابقه ای که در دانشگاه تهران حدود 13 سال است. مبلغ آن هم کمتر از 7 میلیون است. چون شغل اصلی من معلمی است کمتر از 7 میلیون میگیرم و جای دیگر شاغل نیستم. ممکن است دوره های آموزشی و کلاس های دیگر یا مواردی از این دست هم باشد.
فردا: در صورت ورود به مجلس شورای اسلامی حقوق دریافتی و حقوق خودتان از هر طریق حتی اگر قانونی برای آن وجود داشته باشد انجام خواهید داد؟
کوشکی: حتما – اینکه فیش حقوقی دانشگاه را بزنم ... چون فیش حقوقی را متاسفانه دولت باید طوری عمل میکرد که دو سال گذشته مردم بتوانند فیش حقوقی من را ببینند. عمل نکردند و هنوز اتفاق نیافتاده وگرنه همه کارمندان دولت باید دریافتیها و اضافه کارهایشان و هرچیزی که هست را ببینند. حتی اگر حق التدریسی که میگیرم در دانشگاه آن هم اضافه و قابل دیدن باشد که آن هم اتفاق نیافتاده. ولی خودم اگر بحث تبلیغات در آن زمان باشد آخرین فیش حقوقی ام را میگذارم. خوشبختانه چون شغل دیگر رسمی و غیر رسمی جز معلمی ندارم ممکن است در ماه چند ساعت حق التدریس و دوره آموزشی باشد و به آن اضافه شود. در ضمن پایین خیابان آزادی سمت جنوب در منطقه ده زندگی میکنم که متاسفانه جزو متراکم ترین و شلوغ ترین و بیشترین میزان آلودگی صوتی و آلودگی هوا را در تهران دارد. این هم نکاتی است که چون در این منطقه سالهای سال و بیش از دو دهه زندگی میکنم حتما این را چه وارد مجلس بشوم و چه نشوم جزو مطالبات شهروندی است که از شورای شهر و از همه دستگاهها این سوال را بپرسم که منطقه ده باید همیشه اینطور باشد و یا نه؛ حق دارد از آلودگی صوتی و هوای کمتری برخوردار باشد
فردا: با شفافیت آرای نمایندگان موافق هستید ؟
کوشکی: لازمه نمایندگی است. اگر نماینده ای بگوید با شفافیت رای مخالفم این فرد به آنهایی که به او رای داده اند اهانت میکند. این شفافیت یعنی هرکسی که به من رای دهد و من نماینده مجلس باشم حق دارد عملکرد من را بداند چون وکیل او هستم. باید گزارش کار لحظه ای به موکلینش بدهد. چرا من مخفی کنم که به وزیری رای داده ام یا نه. یا به لایحه رای داده ام یا نه. نماینده مجلس وکیلی است که تعدادی از مردم استخدامش میکنند تا منافع و مصالح آنها و کشور را پیگیری کند و سعی کند که تامین کند. چرا این فرد نمیخواهد به موکلینش گزارش دهد ؟ مگر آن نماینده با آن افراد وارد عرصه قدرت نشده؟ یعنی نامحرمند؟ معنی ندارد
فردا: در بین صحبت هایتان به این مورد اشاره کردید که علیرغم اینکه مردم به لیست اصلاح طلبها رای داده اند خیلی به آقای روحانی و کسانی که مانند ایشان صحبت میکنند اقبالی ندارند. به سال 94 و 96 که برگردیم به نظر شما چه چیزی باعث شد مردم بعد از تجربه این دو سال باز هم به آقای روحانی رای دهند؟
کوشکی: سال 96 واقعا حامیان آقای روحانی جنگ روانی برای برد ایشان کردند. چون ایشان برای چهار سال اول چیزی برای عرضه نداشت. با جنگ روانی سعی کردند انتخاب را ببرند؛ نه با عملکرد و کارنامه. به طور ساده بگویم جنگ روانی یعنی اگر روحانی نیاید جنگ میشود. دروغ گفتند. طبیعی است که مردم از جنگ خوششان نیاید. هیچ انسانی معقولی از جنگ خوشش نمیاید. وقتی دوگانه روحانی – جنگ را پیش پای مردم میگذارند مردم هم میگویند جنگ نمیخواهیم
فردا: این از یک زاویه درست است. از زاویه دیگر اگر بخواهیم ببینیم، این سوال مطرح میشود چرا مردم قبول میکنند بخشی از اصولگراها و در سال 96 آقای رئیسی و در انتخابات های مختلف، جنگ طلبند و آقای روحانی جنگ طلب نیستند.؟
کوشکی: کار جنگ روانی این است که سکه تقلبی را به عنوان سکه رایج معرفی کند. که فریب دهد تا مردم حقیقت را برعکس ببینند. اصطلاحا قلب واقعیت به معنی دگرگون کردن واقعیت است. یکی از نکاتی که باعث شد دولت آقای روحانی و حامیانشان و اصلاحات، این آشفتگی فضای مجازی را ترجیح دادند همین بود که بتوانند راحت به مردم دروغ بگویند.
این است که آقای روحانی میگوید اگر من نیایم در خیابان دیوار میکشند. در جنگ روانی برنده کسی است که بزرگتر دروغ بگوید، بزرگتر و بیشتر دروغ بگوید. با وقاحت بیشتر دروغ بگوید. طبیعی است که با حداقل اصول اخلاقی و دین اعتقاد داشته باشند انقدر بی منطق نتوانند دروغ بگویند. سال 96 عده ای گفتند که اقای رئیسی قاتل سال 67 است. آقای رئیسی در تمام آن مدت دادستان بوده. دادستان هیچ وقت حکم امضا نمیکند. بدیهی است. آقای رئیسی مگر قاضی بوده که بخواهد حکم دهد؟ مشکل این است که سال 96 پیروان گوبلز بارای آقای روحانی رای جمع کردند و جنگ روانی میتواند موفق باشد؛ فقط کافیست به هیچ چیز جز قدرت اعتقاد نداشته باشید.
فردا: در مورد نکته ای که فرمودید دو نکته به ذهنم میرسد اینکه آقای قالیباف در یکی از مصاحبه هایشان گفته بودند البته اسم نبرده بودند ولی مشخص بود که چه کسی را میگویند که آقای روحانی بعد از مناظره نود و دو در اتاقی که بعدش کاندیداها بودند معذرت خواهی میکند که "گاز انبر" را گفتم. آقای قالیباف هم میگوید مگر میشود جلوی 50 میلیون نفر یک چیز را بگویید و عذرخواهی کنید. نکته ای که قابل توجه بود این است آقای روحانی در مشهد گفت شما با جوانان مشکل دارید چرا با فردوسی مشکل دارید که اشعار فردوسی را پاک میکنید. خودم خاطرم بود که اشعار فردوسی در یک مناظره حقوقی بین آستان قدس به ریاست آقای طبسی و یک ساختمانی، گفته بودند این ساختمان ما است و نمیخواهیم اشعار فردوسی باشد. ربطی به آستان قدس نداشت. نکته ای که مطرح میشود این است که آقای روحانی به این صراحت دروغ میگوید و باز هم صلاحیتش برای شورای نگهبان احراز شود به نظر شما چه توجیهی دارد ؟
کوشکی: قانون اساسی متاسفانه شروطی را برای نامزدی ریاست جمهوری تعیین کرده که این شروط فاجعه بار است و ملاک تصمیم گیری شورای نگهبان است. نمیتواند خودش شرایط جدیدی بگذارد. انقدر این شروط ساده است که حتی افرادی که مجرم اند و در زندان هستند میتوانند ثبت نام کنند. به همین خاطر تا زمانی که قانون اساسی در خصوص شرایط نامزدی ریاست جمهوری اصلاح نشود باید منتظر باشیم هرکسی با این قانون فرصت تایید صلاحیت را داشته باشد. چون شورای نگهبان باید بر اساس قانون موجود عمل کند. با این وجود فکر میکنم بهتر از این نمیشود
فردا: اگر بخواهیم صریح راجع به خودتان صحبت کنیم، الان در جبهه انقلاب یک صحبت رایج شده مبنی بر اینکه افرادی مانند آقای علم الهدی در مشهد یا شما در بین منتقدین فرهنگ سیاسی با حرفهایتان باعث میشوید جبهه انقلاب تضعیف شود و بهانه ای به دست مخالفین میدهید که علیه جبهه انقلاب و اصولگرایان حمله کنند. مثال همین قضیه اخیر راجع به خانم بنی اعتماد اتفاق افتاد و سلبریتیها و بازیگران با استناد به صحبت های شما علیه جبهه انقلاب صحبت کردند. این را قبول دارید؟ اگر ندارید چرا؟
کوشکی: جنگ روانی کارش این است که دروغ بزرگ و بزرگ تر بگوید. به قدری دروغ را بزرگ بگوید که ذهنیت مردم را تغییر دهد. به همین خاطر برایش مهم نیست قربانی اش چه کسی باشد. در لحظه این هیولا دنبال قربانی است. دیدیم خانم ابتکار در برنامه جهان آرا ابشان حتی زحمت نکشیدند که یکی دو دقیقه فیلمی که گزینش با کارکرد جنگ روانی داشت را ببینند و جمله ای را که در آن عبارت را خیلی متفاوت طرح کرده بود و آن جمله را محکوم کرده بود. خانم ابتکار معاون رئیس جمهور اصلا جمله را نشنیده بود و اگر شنیده بود حافظه اش پاک شده و چیز دیگری گفته بود. مبنای قضاوت ما در کسی مانند خانم ابتکار معاون رئیس جمهور اگر این باشد از بقیه چه توقعی باید داشته باشیم.
فرض کنید آن روز در برنامه جهان آرا بنده حاضر نشده بودم. هر شخص دیگری هم حاضر شده بود و هر جمله ای گفته بود این اتفاق رخ میداد. چون تیم جنگ روانی دولت بنا را بر این گذاشته بود که اگر کسی در آن مقطع حساس از نظام و انقلاب و سپاه دفاع کند باید قربانی شود. عبارتی که من گفتم دقیق است و مخالف چیزی نیست و به عنوان یک معلم که از سال 74 درس میدهم میدانم چه بگویم.
فردا: منظورتان جمله ای است که معروف شد و راجع به خانم بنی اعتماد گفته بودید؟
کوشکی: بله نسبت دروغ داده شد. من اصلا اسم کسی را نیاوردم و اگر لازم بود ، میآوردم. میتوانستم به جای اسم خانم الف میگفتم خانم ب یا اصلا آقای جیم. هرکسی را میتوانستند بگویند. اینکه از یک بحث که 1 ساعت و بیست دقیقه طول کشیده یک جمله بیرون بیاوریم و خودمان زیرش قضاوت کنیم و آن را در جامعه عرضه کنیم کارکرد فضای روانی این است که وقتی یک نفر زیرش میبیند که نوشته اند اهانت به فرد، ذهنیت برایش ایجاد میشود. جنگ روانی است. مثل اینکه من عبارت را به این صورت بگویم که آقای آشنا در زمان قتل های زنجیره ای معاون ارشد وزارت اطلاعات بوده اید؛ آنجا چه میکردید؟ و آقای آشنا بخواهد جواب سوال من را بدهد. ولی چنین کاری نمیکنم و اخلاقی نمیدانم. آقای آشنا اگر لازم دانست توضیح بدهد و خاطراتش را در زمان قتل های زنجیره ای بنویسد. این که این را جمله کنیم و بنویسیم در زمان ارتکاب قتل های زنجیره ای و زمانی که نویسندگان و فعالین سیاسی با کارد تکه تکه شدند، آقای آشنا شما یک معاون ارشد وزارت اطلاعات بودید و چه میکردید؟ برای مردم سوال ایجاد نمیشود ؟ اما هیچ وقت این کار اخلاقی نیست که چنین رفتاری را بکنم چون زمین زدن رقیب را با این شیوه درست نمیدانم. اینگونه نکته گرفتن در عبارت هرکسی میتواند اتفاق بیافتد. یک بار یکی از نماینده های پارلمان هلند گزینشی آیات قرآن را انتخاب کرده بود و بسته ای نمایشی ساخته بود به نام فیلم فتنه و بر اساس گزینش و تقطیع آیات که در پارلمان هلند نشان داده شد و مشهور شد در اوایل دهه هشتاد شمسی، به صراحت در اروپا، اسلام و قرآن را خشن و جنگ طلب معرفی میکرد. وقتی یک فرد معیوب یک موجود دروغگویی کتاب خدا را بتواند با تکه کردن کلمات و عبارات، جنگ طلب و خشن معرفی کند، قرآنی که درآن 114 بار خدا به رحمانیت و رحمت توصیف شده کتاب خشونت معرفی کند حتما در جمله یک بنده ضعیف خدا هم دروغگوهای عرصه جنگ روانی میتوانند هر جمله ای را غلط جلوه کنند. مثلا یک خانم مجری محترم 9 روز قبل از ماجرای سرنگونی هواپیما یک بحثی مطرح کرده در چهارچوب گفتگوی نیم ساعته و یک دقیقه از این گفتگو تقطیع شده در باره اتفاقی که برای ایشان افتاد یا جمله ای که برای آقای طالب زاده بود و ایشان هم بحث کلانی میکردند و جمله ای از همان برنامه جهان آرا بیرون آوردند و به ایشان تعدی شد را چه بگوییم؟ جنگ روانی هرکسی را میتواند قربانی خود کند و در جمهوری اسلامی متاسفانه تعداد زیادی قربانی جنگ روانی شدند. فراموش نمیکنیم امام جمعه مرحوم ارومیه بیش از یک دو سال دوستانی که افتخار میکنند متخصص جنگ روانی هستند هر هفته با تقطیع عبارت های ایشان وی را مسخره میکردند و عبارت هایی از خطبه نماز جمعه ایشان بیرون میآوردند. امام جمعه مرحوم ارومیه که مورد اعتماد و احترام آن شهر هم بود و محبوب در آن شهر بود همه خطبه هایش غلط بود؟
فردا: چرا این اتفاق به طور خاص و ویژه برای شما میافتد؟ برای آقای علم الهدی میافتد ؟
کوشکی: چون آن شبی که صبح سپاه میپذیرد مسئولیت آن حادثه را و آنهایی که کینه از نظام و انقلاب و سپاه دارند به بهانه هواپیمای اکراینی و سقوطش از صبح چنان فضای سنگینی را علیه نظام و انقلاب در فضای مجازی ایجاد کردند که هیچ کس جرئت دفاع نداشت و تلویزیون جرئت نداشت که دفاع کند و هیچ شبکه سیما متاسفانه جرئت نداشتند از سپاه به عنوان نهادی که چهل سال خدمت کرده و خودش آن روز صبح داوطلبانه مسئولیت را قبول کرده که هنوز معلوم نیست آیا واقعا سپاه اشتباه کرده یا نه. هنوز کمیته فنی و تخصصی تعیین نکرده که سپاه در سرنگونی هواپیمای اکراینی مقصر بوده و در شهر تجمع میشود و عده ای به سردار سلیمانی اهانت میکنند و به رهبری اهانت میکنند. در آن شبکه برنامه گذاشته برای روشن کردن فضا و طبیعی است...جالب است چه کسانی سرخط میدهند این برنامه و این افراد را هدف جنگ روانی قرار دهیم. صدای امریکا این خط را میدهد که این فرد به فلانی اهانت کرده و باید عذرخواهی کند و برنامه شصت ثانیه بی بیسی و بعد دویچه وله آلمان و بعد تیم جنگ روانی این را در فضای مجازی پاس میدهد. نباید شک کنیم؟ باید ببینیم صدای امریکا و بی بی سی و دویچه وله برای اخلاق دلشان سوخته و مدافع فلان آقا یا خانم بازیگر شده؟ محل سوال است
فردا: تاکید شما بر جنگ روانی یک سوال ایجاد میکند که اگر قرار است هر انتخاباتی کسی با جنگ روانی بیشتر نماینده شود امیدی به پیروزی اصولگراها هست؟
کوشکی: باید قانون انتخابات اصلاح شود. قانون فعلی متاسفانه بازدارنده نیست. باید قانون انتخابات به صورتی بازنگری شود که نشود به دروغگویی رای آورد
اگر قانون انتخابات ما چه در شورای شهر چه در ریاست جمهوری چه مجلس، که برگزیدگان واقعی بتوانند نامزد شوند این رقابت غیر اخلاقی فروکش میکند. افرادی که تشنه قدرت نباشند به تعبیر شهید بهشتی و شیفته خدمت باشند
فردا: چه ساز و کاری برای تشخیص این وجود دارد؟
کوشکی: اگر شرایط نامزدی مجلس را نگاه کنید، حداکثر مدرک تحصیلی کارشناسی ارشد از هر چیزی با هر کیفیتی است. مثلا سن مشخص، عدم سوء پیشینه، با این شروط شاید چند میلیون نفر در کشور بتوانند بیایند. این که نشد. باید دقیق معرفی شود. مثال میزنم کسی که بخواهد وارد مجلس شود یکی از ساده ترین و اولیه ترین ابزارش این است که قانون اساسی را مسلط باشد. حتما باید آزمونی گرفته شود که این افرادی که بخواهند وارد مجلس شوند دقیق آزمون دهند که قانون اساسی را مسلط هستند یا نه. بدون تسلط به قانون اساسی فرد نمیتواند وظایف نمایندگی انجام دهد. همین یک مورد را بگذارید، 17 هزار نفری که امسال ثبت نام کردند ممکن است چند هزار نفر کاهش پیدا کند. برخی از دوستانی که در مجلس های قبل بودند، حتی وقتی که میخواستند اخطار دهند و متن قانون اساسی را از رو بخوانند تپق میزدند. روخوانی را. گاهی اوقات نماینده ای اخطار قانون اساسی میداد و بقیه میگفتند یعنی چه؟ مفهوم نبود. گاهی اوقات ماده واحده ای میخواهند بنویسند و یا متن قانون را بنویسند در آن ده خطای ساده حقوقی وجود دارد. همین فیلترها وقتی اضافه شود و شرایط سخت تر و سخت تر شود و وقتی قوه قضاییه حضورش در انتخابات به شدت پررنگ شدو به طوری که هر نامزد در هر مرحله تخلف کرد حذف شود. ما چنین قانونی نداریم که هر نامزدی خودش یا اطرافیانش ثابت شود که مرتکب دروغ و جنگ روانی هستند خودش و اطرافش همان لحظه حذف شوند. اگر این قانون را بگذاریم انتخاباتمان پاکیزه میشود. شرایطی که با جنگ روانی رفتار میکنند معلوم است نتیجه اش مردم را دلسرد میکند. درمورد جنگ روانی هم نکته ای بگویم. فرهنگ ایرانی حضرت امیر را مظهر اقتدار و عدالت میداند. بالاتر از علی در فرهنگ ایرانی مرد نیست. مردانگی یعنی علی. معاویه با جنگ روانی کاری کرده بود که مردم شام از امیر مومنان نفرت داشتند. برای جنگ با علی در صفین و جنگ های دیگر داوطلب میشدند. جنگ روانی وقتی بتوانند چهره یگانه دهر مانند علی را تخریب کند قطعا میتواند افراد ساده و معمولی را نابود کند. این خصوصیت جنگ روانی است. خصوصیت دروغ است. میتواند ذهن جامعه را منحرف کند. اگر معاویه توانست با جنگ روانی خورشید نورانی علی را در مقطعی متفاوت را ارائه دهد تا مردم شام نسبت به او نفرت داشته باشند پس همیشه میشود این جنایت اتفاق بیافتد. در پاسخ علی میگوید اگر تقوای خدا نبود، من هم این مکر و حیله و دروغ معاویه را بلد بودم. اعتقاداتم اجازه چنین کاری را به من نمیدهد
فردا: به عنوان سوال آخر اگر خلاصه راجع به فیلتر تلگرام و یا وضعیتی که اینستاگرام و یا توییتر بخواهیم اظهار نظر کنیم با فیلتر اینها مخالفید و به نظرتان باید با اینستاگرام چه کرد؟
کوشکی: فکر میکنم همان قوانین اتحادیه اروپا اگر هست مشکلات ما کم میشود . یعنی اصطلاحا آن سامانه هایی که داده های شهروندان ایرانی در ایران مبادله میشود در کشور باشد. سامانهها بومی باشد. درون حاکمیت باشد. ما حاکمیتمان در عرصه فضای مجازی عملا دچار بی مرزی است و هیچ مرزبانی بر سامانه های فضای مجازی وجود ندارد. حاکمیت در آن اعمال حاکمیت نمیتواند بکند. ببینیم کشور آلمان فضای مجازی را با چه قوانینی اداره میکند. آلمان الگوی من نیست ولی در همان حد هم باشد راضی هستیم. این است که فضای مجازی کاملا قانونمند باشد و نشود با آبروی افراد یازی کرد یا فریبکاری و دروغ ایجاد کرد. نشود در آن جنگ روانی کرد. بستری باشد برای انتقال امن و انتقال اطلاعات درست.
فردا: این یک نگرانی همیشه بین فعالان مجازی وجود دارد که اگر اطلاعات کاربران داخلی در دسترس خود کشور باشد ممکن است برخی تنگ نظریها باعث برخورد با منتقدان شود و یا یک چیزهایی را نتوانند عنوان کنند. این را چطور باید رفع کرد؟
کوشکی: قانون بدیهی ترین شرط یک زندگی اجتماعی است. نمیشود گفت چون ممکن است چهار نفر نگران باشند قانون را حذف کنیم و بی قانونی به جای آن بیاوریم. همیشه بی قانونی زیانبار تر از قانون است. وجود قانون نشانه تمدن است. قانون هرچه دقیق تر باشد جامعه متمدن تر است. کسی میگوید من نگرانم اگر در عرصه ای قانون وضع شود چند نفر فعال اقتصادی ضرر کنند. شاید اینطور هم باشد. اولا باید ببینیم فعال اقتصادی هستند یا دلالهایی هستند که به نوعی انگل اقتصادی هستند و مانند زالو خون اقتصاد را میمکند و ارزش افزوده ای تولید نمیکنند ممکن است چنین شعاری دهند که قانون در مسائل اقتصادی مانع فعالیت شود. برخی نمایندگان میگفتند شفافیت جلوی انجام وظایف نمایندگی را میگرد پس باید به نگرانی آنها هم توجه کنیم ؟ همیشه جامعه متمدن از وجود قانون بیشتر سود میبرد تا نبود قانون.
فردا: پس با این اوصاف با فیلتر تلگرام و توییتر موافق هستید؟
کوشکی: به صراحت میگویم باید سامانه های فضای مجازی همانطور که در آلمان و فرانسه هست و در کشورهای از این دست و در روسیه و چین و کشورهای قدرتمند دنیا است در ایران هم همین وضعیت باشد. آیا در روسیه و چین چیزی را فیلتر میکنند یا سامانه را کلا بومی میکنند؟ بومی سازی یعنی تمام پایگاه هایی که داده های شهروندان به عنوان امانت در آنها جریان دارد اینها تحت قوانین ایران باشد. قانون هیچ جای دیگری نه. همانطور که عرض کردم در بسیاری از نقاط دنیا پایگاه های داده در اختیار حاکمیت و قانون آن کشور است.