به گزارش "پایگاه عدالت خواهان ایران" نبرد ایران و امریکا بهعنوان ابرقدرتهای منطقهای و بینالمللی در طول دو تا سه هفته گذشته به شدت ادامه داشته و در این نبردهای نابرابر، این ایران بود که به پیروزی قاطع دست یافت و امریکاییها با همه دبدبه و کبکبه و منم منم، مغلوب فکر، درایت، هوش و مهمتر از صبر راهبردی مردان سرزمین ایران قرار گرفتند. چپ و راست کردن، یک اصطلاح عامیانه میان ایرانیها است که در مورد کتک زدن حریف از جهات گوناگون گفته میشود، در درگیریهای یک ماه گذشته این ایران بود که امریکاییها را چپ و راست کردند و آنها در قالب «مرد جدیشان» که همان «جان بولتون» باشد، فقط تهدید کردند و دیگر هیچ. موارد این پیروزیها یا به عبارت بهتر، چپ و راست کردنهای ابرقدرت مدعی را بهصورت خلاصه مورد اشاره قرار خواهیم داد:
1) پیروزی در سازمان ملل متحد؛ این یک پیروزی بسیار درخشان برای دیپلماسی ایرانی بود. به باور بسیاری از ناظران، کارشناسان و محققان حوزه علوم سیاسی و روابط بینالملل، ایران با مدیریت صحیح توانست میزی را که طرف امریکایی برای به حاشیه بردن حضور هیات ایرانی در نیویورک چیده بود، به هم بزند و چیدمان این میز را با تعقل، تدبر و حرف دقیق و حسابشده به نفع خود بازسازی کند. حضور ترامپ در شورای امنیت سازمان ملل متحد هم بیش و پیش از آنکه به نفع او و تیم تندرویش باشد، کاملا به ضرر آنها تمام شد.
- 2) دومین پیروزی بزرگ را ایران در تعامل با کشورهای اروپایی، چین و روسیه جهت بازسازی و بازبینی روابط اقتصادی برای حفظ برجام به دست آورد. جایی که سران کاخ سفید با وجود تهدیدها و تطمیعها نتوانستند شرق آتلانتیک را به نفع خود سازماندهی کرده و در مقابل ایران قرار دهند. این پیروزی نشان داد که بر خلاف تبلیغات و جنگ روانی امریکا، رژیم سعودی، صهیونیستی و همپالکیهای داخلیشان که در قالبهای گوناگون شیطان متبلور میشوند، این ایران نیست که منزوی شده، بلکه این امریکا است که در یک انزوای کامل دستکم با خروج از توافق هستهای قرار دارد.
3) پیروزی دیگر ایران را باید در قالب توافق با ترکیه و روسیه در مورد ادلب جستجو کرد، جایی که امریکاییها تلاش بسیاری کردند تا با بهرهگیری از موقعیتها، ترکیه را از ایران دور کنند. در واقع پیشنهاد آتشبس در ادلب بیش و پیش از آنکه از طرف ترکها داده شود، از طرف ایران بهعنوان یک حسننیت به دولت رجب طیب اردوغان داده شد تا بر اساس آن فرصت داشته باشد درون خود را سازماندهی کند. ایران با این پیشنهاد توانست ترکها را نجات دهد، چرا که هزینه نزدیک به 500هزار آواره و همچنین کوچ دهها هزار تروریست برای این کشور سنگین بود.
4) پیروزی دیگر ایران در طول شش هفته گذشته، در هدف قرار دادن مواضع تروریستهای حدکا و حدک در کویسنجق عراق به دست آمد. جایی که این گروهکهای مسلح تروریستی نشستی را به حضور نماینده رژیم سعودی جهت هماهنگی برای ایجاد ناآرامی در داخل ایران ترتیب داده بودند. سرافکندگی و شکست امریکاییها را میتوان در موضعگیری مقامات امریکایی پس از این حمله مشاهده کرد. این تروریستها در طول سه سال گذشته آموزشها و حمایتهای مالی و نظامی متعددی را از امریکاییها برای شلوغکاری در ایران دریافت کرده بودند.
5) ایران یک پیروزی اعلامنشده را هم در خلیجفارس علیه امریکاییها به دست آورد، جایی که یکی از بزرگترین رزمایشهای دریایی خود را برای تمرین بستن تنگه هرمز در جلوی چشم فرمانده ناوگان پنجم دریایی این کشور انجام داد، فرماندهی که به حساب خودش دزدکی به منطقه آمده بود اما دوربینهای عکاسی غولپیکر واحد رسانهای سپاه پاسداران از حضور او در عرشه یکی از ناوهای امریکایی عکس و فیلم گرفت تا آن را مستند کند. امریکاییها که پس از هر رزمایشی غُر میزدند، این بار تصمیم گرفتند که زبان در کام بگیرند و خفه شوند.
- 6) ایرانیها در یمن هم پوزه امریکا و رژیمهای سعودی و اماراتی را به خاک مالیدند. رزمندگان ارتش و کمیتههای مردمی یمن در طول شهریورماه چهار حمله بزرگ ائتلاف سعودی-اماراتی و مزدوران داخلی آنها را در کیلومتر 16 جاده الحدیده به صنعا در هم کوبیدند و با وارد کردن تلفات بسیار زیاد به مهاجمان ثبات قدم بودن خود برای حفاظت از منافع ملیشان را اثبات کردند. امریکاییها در این مدت حضو فعالی در اتاق عملیات این حمله در بندر مخا در ساحل دریای سرخ داشتند، اما متحدان منطقهای ایران، با دفاعی جانانه، یک پیروزی تاریخی را برای محور مقاومت در تقویم نبردها ثبت کرد تا آنها در حسرت تلافی آن بمانند.
7) پیروزی بعدی را ایران در جنگ روانی و اقتصادی با طرف امریکایی به دست آورد. هر چند با خروج امریکا از برجام و همچنین جنگ شدید روانی این کشور و مزدوران داخلی رژیمهای سعودی و صهیونیستی در کنار ناکارآمدی مدیریت اقتصادی کشور باعث شد تا وضعیت بازار پریشان شده، ارزش پول ملی کم شود و با هجوم مغولوار گروهی از آریاییهایِ مسلمان نما همیشه در صحنه همه فروشگاههای بزرگ و مغازه خاکروبی شد، اما این فشار روانی و اقتصادی دستاورد مدنظر امریکا را نداشت و ایرانیها با مدیریت نسبی میدان توانستند کنترل وضعیت را به دست بگیرند. سقوط ارزش دلار امریکا و همچنین کاهش بهای طلا نشان از آن دارد که ایران این وضعیت را به شکل صحیحتری مدیریت خواهد کرد.
8) شلیک شش فروند موشک تاکتیکی و بالستیک به همراه بمباران پهپادی مواضع تروریستهای تکفیری مورد حمایت امریکا در شرق سوریه، آن هم بدون هیچگونه اطلاعرسانی یا هماهنگی با ائتلاف متجاوز و اشغالگر، نه تنها یک پیروزی مهم و اساسی در عرصه نبردهای امروزی به شمار میرود، بلکه ضربشصتی بزرگ به ادعاهای مکرر و هر روزه امریکاییها بود تا آنها متوجه شوند چه خبر است. اصابت شش فروند موشک زمین به زمین در فاصله سه مایلی نظامیان امریکایی، درست جایی که روزانه دهها فروند پهپاد، بالگرد و جنگنده پرواز میکنند این پیام مهم را برای طرف مقابل داشت که ما برای هدف قرار دادن مواضع تروریستها در سوریه از دولت این کشور اجازه گرفته و با آنها هماهنگی میکنیم، ممکن است این حملات در طول روزهای آینده دوباره و با شدت بیشتری هم تکرار شود. حالا امریکاییها باید لاس زدن با داعشیها را کنار بگذارند و نگارنده همین جا به شما قول میدهم که در طول روزهای آینده امریکاییها بساط داعش را از شرق فرات جمع خواهند کرد تا به زعم خود بهانه دوباره به دست ایران برای شلیک موشک و تحقیر نظامیان این کشور ندهند.
9) در نبرد بیامان ایران و امریکا در منطقه، شاید تاریخیترین پیروزی که با هیچ ترازویی نمیشود آن را قیاس کرد، ایران در عراق به دست آورد. این پیروزی تاریخی که خودش شامل سه برد پیاپی است، عملا امریکاییها را کیش و مات کرد تا به این ترتیب مشخص شود بازیگر اصلی میدان چه کسی است. بنده در این مورد بیشتر خواهم نوشت، اما عجالتا توضیحی در مورد این سه پیروزی خدمت شما ارائه خواهم کرد؛
الف؛ انتخاب رئیس پارلمان عراق. الحلبوسی که رئیس پارلمان عراق شد، یک جوان اهل سنت ساکن استان الانبار است که گفته میشود از دوستان نزدیک ایران به شمار میرود. این نشان میدهد که بر خلاف باور بسیاری، ایران نه تنها در میان شیعیان و کردهای عراق دوستان خوبی دارد، بلکه در میان اهل سنت این کشور نیز جایگاه مناسبی داشته و آنها احترام ویژهای برای همسایه قدرتمند خود قائل هستند.
ب؛ دومین ضربه کاری را امریکا، رژیم سعودی و انگلیس در عراق با انتخاب رئیس جمهور این کشور خوردند. البته در این عملیات مشتزنی تاریخی که کسی دستهای پنهان و البته هنرمند ایران را نمیدید، ملامسعود بارزانی که با گزینه کردن رئیس دفتر دلهدزد خود میخواست از مسیر بغداد دوباره به عرصه سیاست گام بگذارد، محکمترین مشت را نوش جان کرد. انتخاب برهم صالح که از کردهای سلیمانیه است نشان داد که نه تنها ایرانیها، بلکه عراقیهای عرب نیز افراد قدرشناسی هستند. هیچ کس فراموش نخواهد کرد که در موضوع کرکوک قباد طالبانی و مادرش چه کمکهایی کردند، حالا باید مزد زحماتشان را بگیرند.
ج؛ و اما در آخر، شاید مشت تمامکننده و نهایی را ایران با انتخاب عادل عبدالمهدی به عنوان نخستوزیر عراق به حریفان قدر، پررو، پولدار و ولخرج خود وارد کرد. اینجا ایران عملا امریکا را نه تنها شکست داد، بلکه ناکاوت کرد. انتخابد عادل عبدالهمدی بهعنوان گزینه نخستوزیری، کبریتی بود که به زیر صدها گونی دلاری که سعودیها و امریکایی در طول ماههای گذشته در عراق خرج کرده بودند، زده شد. کسی نمیتواند حجم و میزان این ضربه را ارزیابی کند. خدا میداند که الآن کوتوله آفتابپرست مشغول عطرفروشی در بغداد است یا مک گورکگ برایش مغازهای دو نبش در شیکاگو اجاره کرده تا آنجا به شغل همیشگی خودش بپردازد. هر چه هست، این کوتوله که هیچ خاصیتی نداشت حالا برای مردم عراق بویی هم نخواهد داشت.
البته باید به این نکته اشاره کنم که این برآوردها و نگاه نویسنده این یادداشت است و ممکن است دیدگاه سایر دوستان با این مساله متفاوت باشد که آن هم برای ما قابل احترام است.