به گزارش پایگاه عدالت خواهان"العرب آنلاین (انگلستان)، در گزارشی به قلم محمود القصاص، به وضعیت اقتصادی ایران پرداخته و از آن بعنوان یک بحران یاد کرده است؛
این سناریو در چند کشور تکرار شد: دولت مجموعه ای از تدابیر ریاضتی را برای مقابله با کسری بودجه اتخاذ و یارانه کالاهای اساسی مثل سوخت و برق و نان را حذف میکند که نتیجه مستقیم آن افزایش سریع قیمت کالاهایی است یارانه آنها حذف شده است و در نتیجه آن، قدرت خرید بخش وسیعی از قشر فقیر و متوسط جامعه به شدت کاهش مییابد.
با توجه به شاخص های اقتصادی در ایران، ابعاد بحران روشن به نظر میرسد. میزان بیکاری بین جوانان زیر سی سال بر اساس آمار سازمان بین المللی کار به ٢٦ ممیز ٧ دهم درصد رسیده است. باید در نظر داشت که این جوانان حدود نیمی از جمعیت حدود ٨٠ میلیون نفری ایران را تشکیل می دهند. چنین وضعی در بسیاری دیگر از کشورهای منطقه نیز دیده میشود که وجه مشترک آنها جوان بودن جوامع است در حالی که در دیگر کشورها مثل اکثر کشورهای اروپایی، اوضاع برعکس است.
وجود این تعداد زیاد نیروی جوان در ایران به این معناست که تعداد زیادی از آنها هر سال برای یافتن کار وارد بازار کار میشوند در حالی که رشد اقتصادی ایران به اندازه ای نبوده است که بتواند برای همه کسانی که وارد بازار کار می شوند شغل ایجاد کند. چنین وضعی ظرف یک شبانه روز ایجاد نشده بلکه طی سالهای متمادی تحریم های اقتصادی ایجاد شده است که ایران پیش از امضای توافقنامه هستهای با آن مواجه بود.
نرخ رشد تولید ناخالص داخلی ایران در برخی سالها اندک بود و حتی رشد تولید ناخالص داخلی این کشور در سه سال ٢٠١٢ و ٢٠١٣ و ٢٠١٥ منفی بود ولی در سال ٢٠١٦ یعنی پس از امضا شدن توافقنامه هستهای بین ایران و کشورهای غربی، به رشد سریع ١٢ درصد دست یافت.
این توافقنامه موجب شد بخشی از دارایی های ایران آزاد شود که از آن برای تامین مالی شماری از پروژه ها استفاده شد ولی این رشد سریع طی یک سال برای پایان دادن به بیکاری انباشته شده طی سالها بین جوانان ایرانی کافی نیست.
صندوق بین المللی پول پیش بینی میکند که رشد تولید ناخالص داخلی ایران در سال ٢٠١٨ به چهار ممیز دو هم درصد برسد که کمتر از انتظار بسیاری از ایرانی هایی است که انتظار جهش اقتصادی را بعد از لغو تحریمها داشتند ولی اتفاق نیفتاد.
شاید یکی از مهم ترین علت تحقق نیافتن این جهش، تردید بسیاری از شرکت های غربی در ورود به بازار ایران به علت ادامه یافتن تحریم های آمریکا علیه بخش مالی ایران به اضافه نگرانی از تدابیری است که ممکن است دونالد ترامپ رئیس جمهور آمریکا در برخورد با توافقنامه هستهای امضا شده توسط رئیس جمهور سابق باراک اوباما اتخاذ کند. توافقنامه ای که ترامپ به شدت از آن انتقاد کرده است.
علاوه بر بیکاری گسترده بین جوانان، ایرانی ها سالهاست از افزایش مستمر قیمت ها شکایت دارند به طوری که در سال ٢٠١٣ زمانی که درآمدهای نفتی ایران به علت تحریم های اقتصادی کاهش یافت، نرخ تورم به ٣١ درصد رسید و دولت ایران مجبور شد ارزش ریال ایران را به میزان چشمگیری کاهش دهد. قابل توجه این که رئیس جمهور ایران حسن روحانی نسبتا توانست تورم را کنترل کند و بر اساس گزارش بانک مرکزی ایران نرخ تورم در سال ٢٠١٦ به یازده درصد رسید. ولی روشن است که موج های تورم در ده سال اخیر موجب کاهش چشمگیر قدرت خرید بسیاری از ایرانی ها شده است.
بر اساس آمارهای بانک جهانی، جمعیت افراد زیر خط فقر در ایران طی سال های ٢٠٠٩ تا ٢٠١٣ به هشت درصد جمعیت این کشور رسید ولی در سال ٢٠١٤ با به قدرت رسیدن روحانی بار دیگر به ١٠ ممیز چهار دهم درصد افزایش یافت. میلیون ها نفر از اعضای خانواده های فقیر در ایران به یارانه نقدی وابسته هستند که دولت به آنها میدهد ولی با توجه به تدابیر ریاضتی که روحانی در لایحه بودجه اخیر (برای سال آینده) گنجانده است پیش بینی می شود این کمک ها به حدود پنج میلیارد دلار کاهش یابد که حدود ٣٠ میلیون نفر از دریافت آن محروم خواهند شد. علاوه بر این، در لایحه بودجه میزان افزایش قیمت بنزین حدود ٥٠ درصد پیش بینی شده است. این سیاست ها به سادگی به معنای کاهش شدید سطح معیشت فقرا در ایران است که واکنش خشم آلود و سریع ایرانی ها را به تدابیر اقتصادی اخیر، توضیح می دهد.
باید این نکته را در نظر داشت که سیاست روحانی کاملا در تضاد با سیاست رئیس جمهور سابق محمود احمدی نژاد است که برای کسب محبوبیت بین مردم اقدام به پرداخت کمک های مالی وسیعی کرد. ولی این سیاست او موجب شد بودجه کشور به شدت زیر فشار قرار گیرد. از این رو نیاز شدیدی به اتخاذ تدابیر سخت برای مقابله با کسری بودجه کشور احساس شد و این کاری است که روحانی سعی دارد انجام دهد.
عامل دیگری که موجب کاهش قدرت خرید ایرانی ها شد، کاهش ارزش ریال ایران بود که به معنای افزایش قیمت کالاهای وارداتی علاوه بر کالاهای ساخت داخل است که مواد خام یا کالاهای واسطه آنها از خارج وارد میشود.
به طور کلی میتوان گفت ایرانی ها از پنج مشکل اصلی اقتصادی رنج میبرند: بیکاری، کاهش قدرت خرید، کاهش ارزش ریال، فساد، و شکاف گسترده بین فقرا و ثروتمندان در جامعه ایران.
اقتصاد دانان میگویند ایران برای مقابله با این مشکلات به اصلاحات ساختاری نیاز دارد و این کاری است که روحانی تا حدی سعی دارد آن را شروع کند ولی اوضاع اقتصادی و اجتماعی پیچیده موجب شده است اجرای این اصلاحات کاری بسیار دشوار باشد.