به گزارش پایگاه عدالت خواهان ایران" در سال های اخیر در رقابت های انتخاباتی مجلس شورای اسلامی، بعضاً نامزدهایی توانسته اند به پیروزی دست یابند که از کارناوال های تبلیغاتی، خرید رای، اغواگری و گمراهی افکار عمومی بهره برده اند. اما چرا شرایط اجتماعی باید به گونه ای باشد که عده ای با استفاده از این حربه ها در انتخابات موفق شوند؟
درباره رخ دادن چنین اتفاقی می توان به عوامل متعددی اشاره کرد که از آن جمله می توان به دلایل زیر اشاره کرد:
بدون شک در شکل گیری چنین وضعیتی نبود احزاب و تشکل های سیاسی نقش اصلی را برعهده دارند. احزاب ملی با معرفی افرادی هم فکر به جامعه، نقش مهمی در سیاست گذاری ها دارند و از سوی دیگر نیز مسئولیت خطاها و اشتباهات آنها را برعهده میگیرند. در این صورت احزاب با ارائه برنامه و سیاست در حوزه های مختلف موجبات افزایش پاسخگویی در قبال رفتار نامزدها را بوجود می آورند. این مسئله موجب می شود عرصه سیاست و تبلیغات انتخاباتی نیز حداقلی از منطق و عقلانیت را دارا باشد.
اما در غیاب احزاب، بسیاری از انتخابات و رای آوری نامزدها بر پایه ارائه برنامه و تبلیغات اقناعی نیست و بعضا هر فردی بیشتر هزینه کند، جار و جنجال فراوان تری داشته باشد، وعده های بزرگ تری دهد و ... احتمال پیروزی اش در انتخابات افزایش می یابد. در واقع به نظر می رسد در یکی از مهمترین کنش های سیاسی که مرتبط با ساختن آینده جامعه است بعضاً عقلانیت به حاشیه می رود و افرادی که نمایش بهتری داشته باشند بسادگی می توانند به پیروزی دست یابند.
بدون شک علاوه بر احزاب، قوانین انتخابات نیز آن چنان که باید و شاید از استحکام و قوام لازم برخوردار نیستند. وقتی برای 290 کرسی حدود 16 هزار نفر ثبت نام می کنند نشان دهنده این است که مبنا و معیاری از همان لحظه اول و شروع ثبت نام نیز وجود ندارد. از سوی دیگر وقتی قانون به لحاظ هزینه تبلیغاتی یا شفافیت بسیار ناقص است و عملاً نیز تلاشی برای اصلاح این موارد وجود ندارد، شرایط به گونه ای پیش خواهد رفت که هر فردی بیش از حد معمول و متعارف هزینه کند در نهایت برنده خواهد بود. اما قانون باید به گونه ای اصلاح شود که دست نهادهای نظارتی برای رد صلاحیت چنین فردی در هر مرحله از انتخابات فراهم باشد. اگر چنین مسائلی در قانون پیش بینی نشود مشخص است که عده ای با پول تلاش می کنند برای خود کیش شخصیت بسازند و خود را در حد منجی و قهرمان معرفی کنند. در این صورت مردمانی که در آن حوزه انتخابیه حضور دارند اسیر امیدهای واهی می شوند و عملاً در دام شارلاتان های سیاسی گرفتار می شوند.
اما حتماً از این زاویه می شود انتقاداتی را نیز به رفتار و کنش سیاسی مردم وارد دانست. زمانی که نامزدهایی تلاش دارند با پول، هلی شات و نمایش، طول کارناوال، خواننده و رای خریدن پیروز شوند و مردم نیز فریفته این بازی ها می شوند همان لحظه در حال چوب حراج زدن به آینده اجتماعی فرزندان و حوزه انتخابیه خود هستند.
تجربه ثابت کرده این دسته از نامزدها به مرور شبکه ای از حامیان سرمایه دار خود را نیز بوجود می آورند و تلاش می کنند تمام مشکلات را به زعم خود با تبانی و پول حل و فصل کنند. بنابراین از این زاویه حتماً باید به مردم نیز انتقاداتی وارد است؛ به عبارتی دیگر مردم گاهی بر اساس عوامل و مولفه هایی در انتخابات شرکت می کنند و به نامزدهایی رای می دهند که منجر به بی قانونی و گسترش زد و بند و فساد می شود.
بدون شک وقتی مردم آن چنان که باید و شاید درباره نامزدهای انتخاباتی پرس و جو نمی کنند، یا بعضاً ممکن است چشمان خود را بدلیل نفع کوتاه مدت حوزه انتخابیه بر بی قانونی ها ببندند حتماً در حال ضربه زدن به محرومان و مستضعفان حوزه خود در کوتاه مدت و سرنوشت کشور در بلندمدت می باشند و از این بابت حتماً مقصرند.