به گزارش پایگاه عدالت خواهان" «ریچارد نفیو» مسئول پیشین اداره تحریمها و عضو تیم مذاکره کننده هستهای آمریکا و «فیلیپ گوردون» دستیار ویژه سابق رئیس جمهور آمریکا طی یادداشتی در نشریه «آتلانتیک» نوشتند برجام از رسیدن ایران به سلاح هستهای جلوگیری کرد اما اینکه منتقدان آمریکایی خواستار بهبود آن هستند، ناشدنی است.
در ابتدای این یادداشت با اشاره به اینکه توافق هستهای ایران و 6 قدرت جهانی 2 ساله شد، آمده است: «در چشم منتقدان، این توافق هماکنون شکست خورده است. دونالد ترامپ رئیس جمهور آمریکا و حامیانش از این شکایت میکنند که توافق نتوانسته رفتار منطقهای ایران را تغییر دهد. دیگر منتقدان آمریکایی میگویند احتمالا ایران هماکنون مشغول نقض آن است.»
این دو مقام ارشد آمریکایی تاکید میکنند برجام به دقت کاری را که باید، انجام میدهد: «ممانعت از رسیدن ایران به مواد مورد نیاز جهت ساخت سلاح هستهای، نشان دادن منفعت همکاری با جامعه جهانی به مردم ایران و زمان خریدن برای تغییر بالقوه در سیاستهای داخلی و خارجی ایران.»
آتلانتیک ادامه میدهد: «هرکسی که گمان میکرد توافق هستهای میتوانست به سرعت دستورکار منطقهای ایران را تغییر دهد، حس گمراهانهای از آنچه که تحریمها و فشار دیپلماتیک میتواند بدست آورد، داشته است....منفعت اصلی توافق بستن مسیر ایران به بمب اتمی از طریق توقف یا کاهش توان تولید مواد مورد نیاز برای آن بود.
ایران اکنون فقط حدود 5 هزار سانتریفیوژ مدل قدیمی مشغول به کار دارد که باعث تولید بسیار کمتر اورانیوم غنیشده است. (ایران) برنامه تحقیق و توسعه سانتریفیوژها را محدود کرده و قلب رآکتور هستهای آب سنگین خود را با بتن پر کرده است. کارشناسان در زمان مذاکرات میگفتند ایران چند ماه تا تولید مواد کافی جهت ساخت بمب فاصله داشت.»
نفیو و گوردون معتقدند: «تحت شرایط جدید، اکنون حداقل یک سال تا زمان ساخت مواد مورد نیاز برای بمب اتمی توسط ایران فاصله است. ایران بدون توافق هستهای امروز در چه جایی قرار داشت؟ سخت است که با اطمینان بگوییم اما حتی اگر تهران به توسعه پیوسته برنامه هستهای خود ادامه میداد، احتمالا بیش از 20هزار سانتریفیوژ فعال در زمان توافق میداشت. سپس ایران به غنیسازی اورانیوم و ذخیره کردن آن ادامه میداد و راکتور آب سنگین کاملا عملیاتی که قادر به تولید مقدار کافی پلوتونیوم برای یک یا دو سلاح هستهای سالانه بود، میداشت.
این بدان معنی است که بدون برجام، ایران امروز فقط چند هفته تا در اختیار داشتن مواد کافی برای ساخت بمب هستهای فاصله داشت. بدون نظام راستیآزمایی، جامعه جهانی هیچ راه قابل اعتمادی برای دانستن اینکه (ایران) چنین موادی را ذخیره کرده، قبل از آنکه دیر شود، نداشت.
منتقدان ادعا میکنند که تحریمهای سختتر و تهدید به دخالت نظامی میتوانست ایران را از رسیدن به این نقطه بازدارد. (اما) این بحث حائز بررسی موشکافانه نیست. تحریمهای اقتصادی، حتی با اینکه طی سالها سختتر نیز شده بودند، هیچگاه برنامه هستهای ایران را متوقف نکردند. زمانی که جورج بوش ریاست جمهوری را در سال 2001 بدست گرفت، ایران فقط چند صد سانتریفیوژ در اختیار داشت اما ذخیره اورانیوم غنیشده نداشت. در سالهای بعد بوش تحریمهای آمریکایی را افزایش داده و سه قطعنامه شورای امنیت علیه ایران بدست آورد. اما زمانی که دفترش را در سال 2009 ترک کرد، ایران حدود 6هزار سانتریفیوژ، بیش از 2هزار پوند اورانیوم با درصد غنای کم، رآکتور آب سنگین نیمه کاره و تاسیسات غنیسازی زیرزمینی داشت.»
در ادامه این مطلب آتلانتیک با اشاره به تداوم توسعه برنامه هستهای ایران در سالهای 2010 تا 2012 آمده است: «منتقدان (آمریکایی) همچنین ادعا میکنند تهدید به استفاده از قدرت نظامی میتوانست ایران را از توسعه برنامه هستهای باز دارد....(اما) همانطور که منتقدان اوباما به درستی میگویند، فقط تهدید به زور کافی نیست (بلکه) در صورت نقض شدن خطوط قرمز، باید تا آخر ادامه داد.»
عقلانی است که درباره بالا بودن ریسک بمب اتمی ایران و لزوم استفاده آمریکا از زور برای ممانعت از آن، بحث کنیم. اما قانع کننده نیست که به سادگی تخمین بزنیم ایران در صورت مواجه شدن با تهدید نظامی بزرگتری، تمام برنامه هستهای خود را کنار میگذاشت.
نفیو و گوردون همچنین تصریح کردند: (البته) هیچکدام از اینها به معنای کامل بودن مذاکرات هستهای با ایران نیست. البته ممکن بود دولت اوباما بتواند امتیاز بیشتری در برخی زمینهها از ایران بگیرد... اما چیزی که بسیاری از منتقدان از توافق هستهای ایران میخواهند – شامل نه تنها کنار گذاشتن تمام برنامه هستهای، بلکه توقف دخالت در خاورمیانه – هیچگاه در گزینهها نبود.»