به گزارش پایگاه عدالت خواهان گلستان "سیروس محمودیان:
1- یکی از ویژگیهای تئوریک جریان افراطی اصلاحات توسل دروغین به شعارهای پرزرق و برق دموکراسیمآب و متقابلا عمل به دیدگاههای فاشیستی استبدادی است. عوامفریبی، بیاعتنایی به اصل تفکیکقوا، تفسیر به رای اصول قانون اساسی، تلاش برای ایجاد یک دیکتاتوری فراگیر در کشور و در نهایت دورزدن ملت از جمله اهداف اجرایی این جریان غربزده است.
2- اظهارات رادیکالی وبه هرج و مرج کشانیدن فضای کشور و ایجاد بحرانهای کاذب اجتماعی – سیاسی یکی از شگردهای نخنماشده سران این جریان غیرعقلانی است. فتنهانگیزی سیاسی، ایجاد شکاف هزینهساز میان قوای سهگانه، تحریک احساسات مردم علیه یکدیگر و دامن زدن به دودستگیهای غیرواقعی احساسی در کشور از دیگر دستورالعملهای غیردموکراتیک این جریان وابسته به غرب است. نگاهی مجدد به متن استغفارنامه سعید حجاریان در محضر دادگاه رسیدگیکننده به جرائم سران فتنه گویای حقایق تلخی از مبانی فکری – اندیشهای این جریان منحط است. ظاهرا مصالح و منافع ملی برای این اشخاص تنها در چارچوبهای تنگ حزبی معنا مییابد.
3- مستند برتحلیل میدانی مجموعه رفتارهای حزبی اصلاحطلبان در سنوات گذشته میتوان استنباط بدیهی كرد در حقیقت پایبندی به قانون اساسی، تلاش برای توسعه جامعه مدنی و بسط آزادیهای سیاسی – اجتماعی مفاهیم صرفا لسانی است که متناسب با منافع حزبی اصلاحطلبان، این مفاهیم راهبردی دچار تغییرمبنایی یا تفسیر به رأی میشود. از منظر سران اصلاحات اصل تحمل کردن مخالف و منتقدان گزارههای نسبی میباشند که فقط برای حفظ منافع حزبی و فریب افکار عمومی و تنها برای گذر از بحرانهای سیاسی – اجتماعی مورد استفاده قرار میگیرد.
4- از منظر عمده سران این جریان فاشیستی مدعی قانون و قانونگرایی، قانون اساسی و مفهوم تفکیک قوای سهگانه یک مفهوم اعتباری صرف است که تسلط یا عدم تسلط جریان اصلاحات بر قوای مذکور مبنای شأنیت و مشروعیت داشتن اصل تفکیک قوای مذکور است. مثلا مجلس ششم که در ید اختیار اصلاحطلبان قرار داشت به هر حال در راس امور قرار داشته واتخاذهرگونه تصمیم بر خلاف منویات ضدانقلابی نمایندگان خائن حاضر در مجلس، ولو توسط مجموع ملت امری مذموم و ناپسند است. به هر حال از منظر نظریه پردازان اصلاحطلبان افراطی تحصن غیرقانونی و تلاشهای سازمان یافته نمایندگان مجلس ششم برای هدایت جریان براندازی در کشور امری منطقی، تعریف شده و قانونی است که الزاما باید برای دولت و ملت لازمالاتباع باشد.
5- از منظر فلسفی و مبانی فکری اصلاحطلبان، هرگونه تسلط معنایی یا اجرایی بر مجلس یا بدنه دولت فینفسه آن قوه را بهتنهایی در راس قرار داده و مابقی قوا باید مطیع آنان باشند. اصل تفکیک قوا فقط با میزان تسلط آنها بر قوای مذکور قابل بررسی و ارزیابی است. برای نمونه تسلط حزبی اصلاحطلبان بر مجلس ششم و قرار داشتن اکثریت مجلس در اختیار افراطیون مشارکتی مبنای درستی برای این رفتار غیرعقلایی و مستبدانه است. متقابلا از منظر امثال حجاریان مجلس کنونی فاقد وجاهت و مشروعیت قانونی است و باید امکان انحلال آن را به دولت روحانی سپرد. یا دولت نهم و دهم فاقد اعتبار اجتماعی و سیاسی بوده اما دولت یازدهم باید در راس امور باشد. به هر شکل نظریه پردازان این جریان غربزده منفعت جو مبتنی بر آموزههای مکتب نسبیگرایی امثال پوپر یهودیزاده معتقدند هستند که خردگرایی ریشه در مصالح گذرا دارد و اگرمصلحت اصلاحطلبان ایجاب کند باید اختیار انحلال مجلس به دست دولت وابسته به آنان باشد اگرچه این اقدام غیرقانونی و بر خلاف اصول مصرحه قانون اساسی باشد.
6- فارغ از مذمومیت سیاسی – فلسفی و قانونی سخنان اخیر حجاریان باید اشاره نمود که استمرار انزوای سیاسی حجاریان پس از اعترافات دهشت بارش مبني بر نقش سیاه خود وي و همراهانش در فتنه 88 و طلب استغفار از محضر ملت فینفسه تاثیرات پایداری در جایگاه و توانمندی تئوریسینی وی در متن اردوگاه اصلاحطلبان گذاشته است.
تلاش برای بازسازی جایگاه مخدوش، روح واقعی این سخنان غیرقابل مسموع حجاریان را شکل میدهد. به نظر میرسد حجاریان کوشش دارد در قالب اینگونه نظرات بیارزش فکری مجددا به جایگاه نظریهپردازی سابق خویش بازگردد. امری که در خلأ موجود در اردوگاه اصلاحطلبان و با لحاظ شرایط احتمالی قابل پیشبینی است. حجاریان تلاش دارد در عین تامین مبانی نظری اصلاحطلبان در حوزه گذر اصلاحطلبان از شخص رئيس دولت به عرصه سیاست و تئوری پردازی بازگردد. برای نمونه حجاریان برای گشودن باب گذر از روحانی درتعریف از اعتدال میگوید: «فعلا اعتدال در فرهنگ سیاسی ما مفهومی گنگ است». ظاهرا گذر تاریخ و انزوای سیاسی هشت سال گذشته اخیر یک فراموشی دلنشینی را به حجاریان ارزانی داشته و این توهم سیاسی را در او ایجاد کرده است که اکنون فرصت ایدهآلی برای پشت پا زدن به اعترافات گذشته و دلجویی زیرکانه از یاران حزبی است.
منبع: وطن امروز