به گزارش عدالت خواهان گلستان"محمد شهرياري سرپرست دادسراي امور جنايي درباره آخرين وضعيت پرونده داوود روشنايي و زمان اجراي حکم قصاص متهم اين پرونده گفت: بنده از زمان اجراي اين حکم اطلاعي ندارم و رئيس شعبه مربوطه در اجراي احکام بايد تصميم لازم در اين زمينه را بگيرد.
او با بيان اينکه برخي اخبار مبني بر اينکه قرار بوده حکم قصاص اين اسيدپاش پس از ماه محرم اجرا شود را تأييد نميکنم، گفت: هنوز زمان اجراي اين حکم مشخص نيست و طرفين پرونده روي مسائل مالي با هم بحث دارند.
اين در حالي است که داوود روشنايي قرباني اسيدپاشي گفت: من بحث و مذاکرهاي با خانواده محکوم ندارم که به خاطر آن اجراي حکم به تعويق بيفتد. فقط قرار بود ديه را به من پرداخت کنند تا يک سال درمان خود را پيگيري کنم و اجراي حکم به تعويق بيفتد و من تصميم نهايي را بگيرم. خانواده محکوم اول با اين کار موافقت کردند اما در آخرين روز، زير قول خود زدند و بعد قرار شد حکم قصاص اجرا شود.
او ادامه داد: قصد من اين بود که تا زماني که تکليف درمانم مشخص نشده است، اين فرد از زندان آزاد نشود اما خانواده او از پرداخت ديه خودداري ميکنند و ميگويند بايد کاملا رضايت بدهي تا ديه را پرداخت کنيم.
حدود 10 سال قبل پسر جواني در محله مجيديه شمالي تهران مورد حمله و اسيدپاشي قرار گرفت که در نهايت اين اتفاق منجر به نابينايي يک چشم و سوختگي شديد صورت، گردن و گوش اين جوان شد.
اين جوان با شکايت از فرد مهاجم خواستار محاکمه و مجازات او شد که دادگاه کيفري استان تهران پرونده را به قاضي نورالله عزيزمحمدي رئيس شعبه 71 سپرد تا به آن رسيدگي کند. سرانجام بعد از رفت و آمدهاي فراوان قاضي عزيزمحمدي با توجه به درخواست شاکي مبني بر قصاص متهم و دريافت ديه، متهم را به قصاص از ناحيه چشم راست و لاله گوش چپ و همچنين پرداخت ديه بابت ساير جراحات محکوم کرد.
پرونده با اعتراض متهم و وکيل وي به ديوان عالي کشور ارجاع داده شد که قضات يکي از شعب ديوان، بعد از بررسي پرونده، غير از محکوميت ديه، مجازات درنظر گرفته شده درباره قصاص را نقض کردند. پرونده بار ديگر روي ميز قاضي عزيزمحمدي قرار گرفت و اينبار هم با رفع نواقص و اصرار شاکي بر اجراي حکم قصاص، هيئت رسيدگيکننده حکم بدوي خود را تکرار کرده و متهم را به قصاص محکوم کردند.
بار ديگر پرونده با اعتراض متهم و وکيل وي به ديوان عالي کشور ارجاع شد و اينبار قضات ديوان عالي حکم صادره را تأييد کردند؛ حکمي که با وجود گذشت حدود 2 سال هنوز خبري از اجراي آن نيست.
شعبه رسيدگي کننده به اين پرونده در ديوان عالي کشور هم بعد از بررسي مجدد پرونده نظر خود را اينگونه اعلام کرد: با توجه به محتويات پرونده رسيدگي مجدد شعبه دادگاه کيفري استان تهران، با لحاظ جهات موجب نقض دادنامه قبلي خود در اين مرجع و در نهايت صدور حکم مستدل و مستند مبني بر قصاص چشم و لاله گوش راست آقاي داوود روشنايي و آسيبهاي ديگر موجب پرداخت ديه به نامبرده اشکال اساسي از جهت رعايت اصول و قوائد دادرسي ندارد و اعتراض وکيل متهم نيز موثر در نقض دادنامه نيست و چون مماثلت در وسيله نابينا کردن جزء شرايط قصاص عضو نيست و قيد جمله به طور کامل، دقيق و عينا در دو نظريه کميسيون پزشکي از جهت مذکور است و چون بنابر تصريح دکتر بشير نازپرور مديرکل پزشکي قانوني استان تهران انجام قصاص با وسيله ديگر غير از اسيد وجود دارد، لذا با حذف استفاده از اسيد در اجراي حکم قصاص و با استناد به بند الف ماده 265 قانون آيين دادرسي دادگاههاي عمومي و انقلاب در امور کيفري، رأي معترضعليه کاملا ابرام ميشود (28 فروردين 90)
روشنايي در گفتوگويي که روز 30 مهر امسال انجام داد،با گلايه از مسئولان واحد اجراي احکام دادسراي امور جنايي تهران گفت: با گذشت مهلت مدنظر خانواده متهم، الان حکم قصاص بايد اجراي شود اما مسئول اجراي احکام به من ميگويد روند اداري اجراي حکم طولاني است و فعلا نبايد منتظر اجراي حکم باشم.
اين قرباني اسيدپاشي گفت: 10 سال است که منتظر اجراي اين حکم هستم اما باز هم در اجراي حکم کارشکني ميشود؛ من نامهاي که در آن رئيس قوهقضاييه با اجراي حکم قصاص موافقت کرده است را در اختيار دارم که متعلق به سال گذشته است اما نميدانم ديگر بايد چه اتفاقي در اين ميان رخ دهد يا چه مسير طي شود که حکم اجرا شود؟ نميدانم خانواده اين متهم چه نفوذي دارند که تا امروز توانستهاند جلوي اجراي حکم قصاص را بگيرند.