به گزارش عدالت خواهان گلستان"حجتالاسلام ناصر اکبری:کارشناسان سیاست داخلی ایران و حتی عامه مردم میدانند که در ایران پس از انقلاب، هر ۱۰ سال فتنهای برخاسته است. جدای از فتنه منافقین خلق که از پیچیدگی و فرمول دقیقی بهره نبرده، دو مرحله از فتنههای اخیر کاملاً قاعدهمند و دقیق بوده است. اصطلاحات بهکاررفته از جانب تئوریسینهای فتنه گران نیز دقیق بوده است. ازجمله این اصطلاحات که ریشه در ترفندهای معاویه و ابن زیاد دارد اصطلاح فشار از پایین؛ چانهزنی در بالا است. در دوران اصلاحات، غربگرایان داخلی این پروژهی پلید اموی را شروع کردند. این نقشه یک نتیجه و چند ملازم دارد:
نتیجه آن، عادیسازی روابط با امریکا و اداره کردن کشور به سبک دموکراسی غربی است که درواقع دموکراسی در آن فقط شعار است و صاحبان کشور، اشرافی هستند که مردم را رعیّت و خود را صاحب مملکت میدانند. در حال حاضر دموکراسی در امریکا و اروپا چنین است و کشورهای عربی فقط نسخه جهانسومی روش حکومتی امریکا و غرب است.
و اما ملازم مهم این نتیجه، تبدیل جایگاه ولایت فقیه به مقام تشریفاتی شبیه پاپ است، چون با وجود آن، چنین نقشهای قابل اجرا نیست و بدون آن نیز، برخی مؤمنان غیرسیاسی ممکن است مشکلاتی ایجاد کنند لذا فتنه گران، بهجز حفظ ظاهری مقام فقها و رأس آنها ولی فقیه تشریفاتی بهعنوان پاپ مسلمان جهت بستن دهان منتقدان دینی غیر سیاسی، چارهای ندارند.
در مرحله اول این فتنه، که در دوران دولت اصلاحات پیریزی شد نقشه آنها به اعتراف خودشان، به دلیل کمتجربگی و نداشتن مهره کافی، در میانه راه لو رفت که برخی از آنها به این مسئله اشاراتی داشتند و خاتمی را مسئول شیب تند و برملا شدن نقشه معرفی کردند.
آنها در آن زمان بخش فشار از پایین را خوب پیش بردند؛ جامعه مدنی را در بخش دانشگاهها و اصنافی چون هنرمندان تحریک کردند؛ با برچسبهای مختلف بر سپاه و بسیج و نیروهای انتظامی فشار آوردند و راه آشوب خیابانی را باز کردند که نتیجه آن فتنه سال ۷۸ بود.
البته آنها در بخش چانهزنی در بالا نیز به موفقیتهای میانی دست یافته بودند: تسخیر مجلس ششم شورای اسلامی جهت اجرای مصوبات دلخواهشان از ان جمله بود. بعدها آنان با دیدن مخالفتهای شورای نگهبان با برخی از لوایح و مصوبات، سعی کردند آن را توسط مجلس تشخیص مصلحت دور بزنند. همچنین با پرداختن به ماجراهایی چون ترور و قتلهای زنجیرهای، ولی فقیه را ناچار به واکنش کردند و همین مقدار را برای خود پیروزی میپنداشتند.
با پایان آن دوران سیاه، آنها در سال ۸۸ میخواستند بخش چانهزنی در بالا را از سطح مقام مجلس شورای اسلامی، به سطح ریاست جمهوری ارتقاء دهند تا در مرحله بعد، آن را به سطح بالاتر یعنی خبرگان ارتقاء بدهند اما نقشه آنها این بار نیز برملا شد و البته با چاشنی حماقت درافتادن با سیدالشهداء علیهالسلام همراه شد که باعث نابودی آنها گردید.
البته آنها در دوران اصلاحات به مرحله چانهزن در سطح ریاست جمهوری رسیده بودند ولی شخصیت خاتمی توانایی لجبازی با امام خامنه ای را نداشت و لذا در ۸۸ به دنبال شخصیت لجبازی بودند که سابقه چانهزنی با امام راحل قدس سره را نیز در کارنامه داشته باشد.
آن دو مرحله پایان یافت و در حال حاضر آنها نقشه مخفیانه و پیچیدهای ندارند؛ نقشه همان نقشه است جز اینکه این بار چانهزنی در بالا را میخواهند از هماکنون دامن بزنند چون گمان میکنند حالا به بالاترین محل چانهزنی رسیدهاند.
مطالب مطرح شده این روزهای آنها مانند؛ تحدید وظایف شورای نگهبان، شورایی کردن رهبری، نظارت بر عملکرد رهبری و سوءاستفاده از کاندیداتوری حجه الاسلام سید حسن خمینی را باید در این راستا بررسی کرد که امیدواریم لااقل از میان این مطالب، گزینه سید حسن خمینی فقط نوعی گمان آنها باشد و ایشان نگذارد او را بدنام کنند.
البته آنها در هر صورت، بخش فشار از پایین را اجرا میکنند و سعی دارند بدنه جامعه مدنی را با برچسبهایی از انقلابیون جدا کنند؛ افراطی و کاسب تحریم ازجمله این برچسبهاست. همچنین آنها به دنبال تغییر ذائقه مردم به وسیله ترویج رقص مختلط، تکخوانی زنان، اخراج بازیگران متعهّد، فشار بر منتقدان و ایجاد زمینه تشنج سیاسی در دانشگاهها هستند و حتی فشارهای اقتصادی را حاصل تحریم و ناراحتی کدخدا معرفی کنند تا صبر مردم را در تحمل نظام به آخر برسانند حال آنکه خود، متهم اول بیاعتنایی به مردم هستند.
علاوه بر این، آنها میکوشند با بزک کردن چهره امریکا و غرب، حس تنفر از امریکا را از مردم ایران از بین ببرند و زمینه تقاضای عمومی برای رفاقت با شیطان بزرگ را ایجاد کنند. همچنین با بایکوت کردن ظلم و بدعهدی امریکا در رسانههای خود، به این بزک کردن کمک کنند. البته جهت جا افتادن این موضوع، آنها به کمک خارجی از جانب امریکا نیاز دارند و انصافاً آمریکاییها در مواردی خوب عمل کردهاند. پیام تبریک عید نوروز از طرف اوباما به ایرانیان و ابراز نگرانی و دلسوزی برای وضعیت آزادی و حقوق ایرانیان، از جملهی کمکهای امریکا به بزک کنندگان است.
حتی این گمانه وجود دارد که چه بسا غربزدگان، از اعتراضات اخیر گوشه و کنار بازنشستگان و معلمان و برخی دیگر از اقشار هم بدشان نمیآید زیرا بالاخره میوهی خستگی مردم از این وضعیت و رضایت به تغییر وضع کنونی به وسیلهی ارتباط با امریکا را میخواهند بچینند که باید گفت خواب پریشان و بی تعبیری است.
و اما راهکار مبارزه با این فتنهی ساختارشکن چیست؟
به نظر میآید که اکتفا به گزینه استراتژیک به صحنه آمدن مردم در میدان راهپیمایی، پس از بروز فتنه، عاقلانه نیست چون به صحنه آمدن مردم تنها پس از بروز لایه بیرونی فتنه است که کار به آشوب خیابانی رسیده است. در حال حاضر وظیفهی دلسوزان نظام مقابله متناسب با هر دو مقدمهی پلید است:
در بالادست، باید در سطح رسانه و انواع تریبون، افرادی که با جایگاه ولایت فقیه چانهزنی میکنند را بهشدت تقبیح کرد و وزنه اجتماعی آنها را بیمایه کرد.
همچنین در صورت لزوم و برای حفظ قله نظام از قیل و قال های آینده، باید بدون رودربایستی، فقهای متواضع و گمنام و توانمندی را به عنوان امید آینده انقلاب مطرح کرد تا کسانی که می خواهند خارج از قاعده، تصمیم سازی کنند، متنبّه شوند که نظام اسلامی، دستش از خلف صالح احتمالی، آن قدر خالی نیست که شما بخواهید این امر را تدبیر و اداره کنید.
و اما در پاییندست، باید ابتدا فضای دانشگاهها را بهدقت تحت نظارت قرار داد و قدرت تحرک فتنهگران را مهار کرد آنگاه نیروهای مؤمن و انقلابی به خصوص بسیج را در همه ارگانها و نهادهای دولتی به نحوی فعال کرد که بدنه مردم، انقلابیون و بسیجیان را همدوش خود بدانند و تمایزی با آنها در خود احساس نکنند. به عنوان نمونه، نیروهای بسیجی و مؤمن، از نظر تجمّلات خانه و ماشین و خرید و تفریح، در سطحی نباشند که مردم گمان کنند مخالفت آنها باسیاستهای فتنه گران، ناشی از سیری شکم و رفاه است بلکه او را مردمی و سادهزیست ببینند تا به کلامش تمکین و به صدق گفتارش یقین کنند.
در حال حاضر متنفر کردن مردم از بسیج و اصولگرایان با انواع ترفندها ازجمله برچسب ویژه خوار و کاسب فتنه و کاسب تحریم و افراطی و احمدینژادی، در دستور کار وسواسان و خناسان است.
همچنین داشتن نیروهای ویژه پاسخگو و باحوصله و بااخلاق در فضای مجازی، جهت افشای حقایق و فتنهها و دفع شبهات نیز مهم است. به خاطر داشته باشیم آیه الله العظمی بهجت، تبیین زمان مشروطه برای مردم را برای شناخت قدر جمهوری اسلامی سفارش میکرد و اکنون باید برای مردم نتایج اعتماد به امریکا و سوابق امریکا را بهطور گسترده بازگو کرد تا بدانند همراهی با فتنه گران، آنها را به چه ورطه و درّهای سوق میدهد.
و عجب از کسانی که آن همه امام خامنهای آبرویشان را خریده ولی از روی ایشان شرم نمیکنند و عجبتر آنکه چگونه از عواقب اخروی آزار دادن نایب امام عصر(عج) نمیترسند حال آنکه خدا و اهلبیت علیهم السلام آزاردهنده مؤمن عادی و حتی به تأخیر اندازنده نماز صبح و غروب را لعن و نفرین میکردند چه رسد به آزار دادن حاکم اسلامی که امید جهان تشیع و اسلام و آزادگان است.
سخن آخر اینکه فتنه هر قدر هم پیچیده باشد همه میدانند که آخرالزمان ایرانیان، پیوستن به لشکر بقیةالله است و کلیّت این کشور به دست فتنه گران نخواهد افتاد هرچند آسیبهای موقتی به آن وارد کنند. لذا سخن حضرت زینب سلامالله علیها را به آنها یادآور میشویم که ای یزید تمام سعی خود را به کار ببر و حیله و نیرنگ به کار بگیر که به خدا قسم نمیتوانی ما را از یادها محو کنی.