به گزارش پایگاه عدالت خواهان گلستان"در ماجرای تحصن من خودم به آنجا رفتم. این جلسه تقریبا به یک جلسه محاکمه نظام جمهوری اسلامی تبدیل شده بود. ابتدا یک نفر با شال عزا به گردن قرآن خواند. در حالی که در کوی دانشگاه کسی کشته نشده بود. این نکته را هم تا از خاطرم نرفته اضافه کنم که عوامل فتنه فردای کوی دانشگاه در صحن مسجد دانشگاه تهران یک بنر چاپ کردند و روی نردههای دانشگاه زدند که این ۲۰ نفر دانشجو دیشب در کوی کشته شدهاند! جالب آنکه بعد از ظهر همان روز صاحبان عکسها آمدند و گفتند ما زندهایم! چه کسی گفته عکس ما را اینجا بزنید؟ این بنر را انجمن اسلامی دانشگاه تهران چاپ کرده بود که بعدا وقتی مسئولین دانشگاه ایشان را بازخواست کردند، گفتند ما اشتباه کردیم. مسجد کوی دانشگاه هم داشت به مجلس ختم برای کشته شدگان کوی تبدیل میشد. چیزی که اصلا واقعیت نداشت. داشتند به سمتی میرفتند که خونخواهی بکنند و بگویند ما باید انتقام بگیریم.
ناگفته هایی از عملکرد شاخه دانشجویی فتنه در گفتوگو با غلامرضا خواجه سروی انجمن تهران ادعا کرد ۲۰ نفر را در کوی کشتند اما آنها آمدند و گفتند ما زندهایم!/ همانهایی که بنزین به کوی بردند، همانها گرداننده تحصن مسجد بودند
وی همچنین گفته است: همه این موارد داشت مسجد دانشگاه تهران را به مسجد ضرار تبدیل میکرد. فتنهگران و عوامل آن میخواستند از مسجد علیه نظام استفاده کنند. این آقایان هم که شما اسم بردید همیشه ادعایشان این بود که ما میخواستیم اوضاع را کنترل کنیم؛ در حالی که جلسهای که من در آن حضور داشتم جلسه خیلی تندی بود. بحث کنترل نبود. کاملا یک جانبه بود. بسیاری از اساتید دیگر هم بودند که نظر آنها را نداشتند ولی به آنها اجازه صحبت ندادند. جالب است من به چشم خود نظارهگر بودم همانهایی که بنزین به کوی دانشگاه بردند و صحنهگردانی کردند، همانها گرداننده تحصن مسجد بودند. خیلی جالب است! خودشان آتش زدند، خسارت زدند، مسبب وقایع شدند و حالا آمده بودند مجلس ختم برگزار کنند.
متن این گفتوگو را بخوانید::
* به عنوان سئوال اول، میخواهیم برگردیم به ماههای نزدیک انتخابات و در واقع اواخر سال ۸۷ و اوایل ۸۸. در آن مقطع وزارت علوم و دانشگاه چه حال و هوایی داشتند؟ چه جوی از نظر سیاسی بر فضای دانشگاه حاکم بود و مدیران وزارت علوم در این فضا چه اقداماتی را انجام دادند؟
برای اینکه به این سؤال جواب بدهیم باید برگردیم به سال ۸۳ – ۸۴ و وقتی دانشگاهها از دولت هشتم تحویل گرفته شد. آن زمان یک فضای کاملا سیاستزده بر وزارتخانه حاکم بود. در کارهای سیاسی و به کارگیری ظرفیت دانشجویان در این زمینه افراط شده بود. در طول این چهارسال تلاش شد که فضای دانشگاهها در چارچوب همان وظایفی که دارد به معنی واقعی کلمه احیا شود. یعنی فضای علمی در دانشگاه تقویت بشود و هر کار دیگری که در دانشگاه صورت میگیرد متناسب با شأن دانشگاه، جوهره و محوریت علمی باشد. تلاش شد که از لحاظ سیاسی فضای دانشگاهها منطقی شود و پایه دانایی و آگاهی و علم قرار بگیرد. در سال ۱۳۸۷ یک تحقیق میدانی و سنجش گرایش سیاسی دانشجویان در دانشگاه به عمل آمد که نشان میداد که فضای دانشگاه به سمت منطقی شدن جلو رفته است و نقطه نظرهایی که دانشجویان سیاسی میدهند افراط گرایانه نیست. در آن سالها خصوصا انتخابات ۸۸ نگاه این بود که نباید به عنوان ابزار سیاسی از دانشجویان استفاده شود. نه ابزار مسئولین دولت، نه ابزار سیاسی در اختیار احزاب سیاسی و نه حتی ابزار سیاسی مسئولین وزارتخانه علوم.
* پس از آنکه در شب ۲۲ خرداد زمانی که انتخابات جریان داشت میرحسین موسوی خود را برنده انتخابات با نسبت آراء بسیار زیاد اعلام نمود، در وزارت علوم چه وضعیتی وجود داشت و شما چه اقداماتی را انجام دادید؟
آن زمان برای برهم زدن فضای دانشگاهها بهانه به قدر کافی وجود داشت. شروع فتنه هم زمان بود با امتحانات آخر ترم. در آن مقطع بحث عدم برگزاری امتحانات مطرح شد. این خواسته، درخواست اقلیتی بود برای اینکه نظم آموزشی دانشگاه را به هم بزند و این خلاف قانون و مقررات بود. دانشگاهها تصمیم گرفتند که امتحان را در موعد مقرر خود برگزار کنند. عدهای با همین مقابله کردند و به این بهانه افرادی در دانشگاهها شورش کردند. در حالی که چون من خودم آن زمان مسئولیت داشتم و روزانه تقریبا با کل رئیسان و مسئولین دانشگاهها صحبت میکردم، گزارشها موید این بود که اکثریت قریب به اتفاق اساتید و دانشجویان آمده بودند که سرجلسه امتحان بروند. اقلیتی که نمیخواهم بگویم لزوما همه آنها سیاسی بودند-شاید هم درس نخوانده بودند- فتنه را بهانه کرده و میخواستند به این واسطه نظم آموزشی دانشگاه را به هم بزنند. معدودی از اساتید در برخی از دانشگاهها با اینها همراهی کردند. یا از روی دلسوزی یا مثلا گرایش سیاسی که داشتند یا حتی برخی از آنها که میخواستند با مسئولین دانشگاه لجبازی کنند. اینگونه نبود که همه آنها مثلا آدم سیاسی برانداز باشند.
بالاخره فضای دانشگاه مدیریت و این مسئله حل شد. البته اینکه میگویم حل شد، حداقل حدود ۴۰ الی ۵۰ روز طول کشید. همزمان با این قضیه یکی از چیزهایی که آن زمان وجود داشت و باز دشمنان و افراد ناآگاه یا اهالی فتنه از آن استفاده میکردند، کمبودها و نابه سامانیهایی بود که معمولا در شبهای امتحان در خوابگاهها ایجاد میشد. این دیگر در فاز خرابکاری بود که در برخی دانشگاهها میدیدید که یک شب برق کلا قطع میشد و نمیشد درس خواند. یا میرفتند سراغ اینکه گاز را باز کنند و آتش بزنند یا آب را قطع کنند که نارضایتی درست کنند. در برخی مراکز مانند کوی دانشگاه چندباری این قبیل موارد اتفاق افتاد که البته با تمهیدات صورت گرفته مشکلات حل میشد؛ تا نارضایتی شکل نگیرد و بهانهای برای انجام کارهای بعدی نشود. از جمله اتفاقات آن زمان این بود که میانشان بعضی اساتید هم بودند -که البته همیشه اقلیت محض بودند- چون خودشان نمیتوانستند کاری بکنند، سعی میکردند از بیرون دانشگاه افرادی را بیاورند و در دانشگاه شیشه بشکنند و خسارت وارد کنند و دانشگاه را به آشوب بکشند که در چند شهر این اتفاقات افتاد.
* یکی از این اغتشاشات که بسیار مورد توجه قرار گرفت، ماجرای کوی دانشگاه تهران بود. آیا شما اتفاقات کوی را هم معلول دخالت عوامل خارجی برای تحریک دانشجویان میدانید؟
شاید ماجرای کوی دانشگاه تهران، مهمترین اتفاقی بود که در آن زمان رخ داد. کوی دانشگاه متأسفانه همیشه مورد طمع و هدف افراد سیاسی و فتنهگر بوده؛ چرا که دانشگاه تهران دانشگاه مادر و کانون اخبار است. تعدادی از اعضای یکی از تشکلهای دانشجویی دانشگاه تهران که موضع اصلاح طلبانه داشت، در آن مقطع به عنوان اتاق فکر عمل کردند و از دانشجویانی که در کوی دانشگاه بودند و شاید خیلی سیاسی هم نبودند، به عنوان پیاده نظام استفاده کردند. برخی از همین اعضای تشکل به کوی دانشگاه بنزین بردند تا در کوی آتش بیافروزند. آنان بعد از اینکه این کارها را طراحی صحنه کردند و تامین امکانات نمودند، خودشان صحنه را ترک کردند و افراد عملیاتی وارد کار شدند. شیشهها را شکستند. ماشینها و امکانات دانشجویی را آتش زدند. این پیاده نظام فتنه، دانشجویانی که خیلی با آنان کاری نداشتند یا برخی از افرادی که مخالف اینها بودند را تهدید به قتل کردند و حتی میخواستند بعضی از اینها را با شیشه نوشابهای که شکسته بودند رگ بزنند. در این فضایی که به وجود آمد متأسفانه کوی دانشگاه را ناامن کردند و باعث شدند که هم به کوی دانشگاه خسارات جبران ناپذیری وارد شود و هم خانههای اطراف و شعبهٔ بانکها از گزند خسارات در امان نباشد. ارگانهای مسئول مثل نیروی انتظامی برای اینکه امنیت را برگردانند و آرامش را برقرار کنند مجبور شدند ورود کنند. متأسفانه دوباره همین اهالی فتنه به جای اینکه خودشان را مقصر بدانند، نیروی انتظامی را مقصر اعلام کردند و گفتند اینها بودند که با دانشجویان برخورد کردند.
علاوه بر کوی، در چند دانشگاه دیگر نیز همین عوامل فتنه متأسفانه وقتی دیدند راه به جایی نمیبرند، رفتند به سراغ اینکه خسارتهای بزرگی به دانشگاه وارد کنند. مثلا در دانشگاه صنعتی اصفهان عوامل فتنه میخواستند یک دانشکده را که زیر آن انبار مواد شیمیایی بود و در آزمایشگاهها استفاده میشد، به آتش بکشند که اگر موفق میشدند و انفجار رخ میداد -چون کنار کوی اساتید بود- در یک شب امکان داشت که ۲۰۰ استاد با خانوادههایشان از بین بروند. همانها آمدند یک آمفی تئاتر دانشگاه را آتش زدند، آمفی تئاتری که به عنوان سینمای دانشگاهی ساخته شده و چند میلیارد مخارج آن شده بود. دوباره آنجا هم به هر حال دستگاههای مسئول مثل نیروی انتظامی مجبور به ورود شوند تا شورش را کنترل کنند و در آنجا هم عوامل فتنه و رسانههایشان گفتند که نیروی انتظامی چه کارهایی که نکرد. همه این جوسازیها در حالی صورت میگرفت که حضور نیروی انتظامی در کوی دانشگاه و در دیگر اتفاقات مشابه دانشجویی بیش از ۲۰ دقیقه نبوده است.
* آقای دکتر، در بحث تحصنی که در دانشگاه تهران صورت گرفت و نقشی که آقایان توفیقی و میلیمنفرد در تهییج دانشجویان داشتند، شخص شما و دیگر مسئولین چه راهکاری را در جهت آرام کردن فضا در پیش گرفتید؟
واقعیت این است در این حرکتی که در مسجد دانشگاه تهران شروع شد، مسئولین دانشگاه با ما همراهی کردند. مسئولین دانشگاه در جلسات اولیه رفتند و در مسجد نشستند. ما به مسئولین دانشگاه هم امکانات دادیم و هم در جلساتشان شرکت کردیم که خودشان بیایند و فضا را مدیریت کنند.
در ماجرای تحصن من خودم به آنجا رفتم. این جلسه تقریبا به یک جلسه محاکمه نظام جمهوری اسلامی تبدیل شده بود. ابتدا یک نفر با شال عزا به گردن قرآن خواند. در حالی که در کوی دانشگاه کسی کشته نشده بود. این نکته را هم تا از خاطرم نرفته اضافه کنم که عوامل فتنه فردای کوی دانشگاه در صحن مسجد دانشگاه تهران یک بنر چاپ کردند و روی نردههای دانشگاه زدند که این ۲۰ نفر دانشجو دیشب در کوی کشته شدهاند! جالب آنکه بعد از ظهر همان روز صاحبان عکسها آمدند و گفتند ما زندهایم! چه کسی گفته عکس ما را اینجا بزنید؟ این بنر را انجمن اسلامی دانشگاه تهران چاپ کرده بود که بعدا وقتی مسئولین دانشگاه ایشان را بازخواست کردند، گفتند ما اشتباه کردیم. مسجد کوی دانشگاه هم داشت به مجلس ختم برای کشته شدگان کوی تبدیل میشد. چیزی که اصلا واقعیت نداشت. داشتند به سمتی میرفتند که خونخواهی بکنند و بگویند ما باید انتقام بگیریم.
همه این موارد داشت مسجد دانشگاه تهران را به مسجد ضرار تبدیل میکرد. فتنهگران و عوامل آن میخواستند از مسجد علیه نظام استفاده کنند. این آقایان هم که شما اسم بردید همیشه ادعایشان این بود که ما میخواستیم اوضاع را کنترل کنیم؛ در حالی که جلسهای که من در آن حضور داشتم جلسه خیلی تندی بود. بحث کنترل نبود. کاملا یک جانبه بود. بسیاری از اساتید دیگر هم بودند که نظر آنها را نداشتند ولی به آنها اجازه صحبت ندادند. جالب است من به چشم خود نظارهگر بودم همانهایی که بنزین به کوی دانشگاه بردند و صحنهگردانی کردند، همانها گرداننده تحصن مسجد بودند. خیلی جالب است! خودشان آتش زدند، خسارت زدند، مسبب وقایع شدند و حالا آمده بودند مجلس ختم برگزار کنند.
آن چهرههایی که در مسجد دانشگاه تهران بودند و بنده دیدم و تظاهراتی که روز قبل و بعدش انجام شد و افرادی که آنجا در رفت و آمد بودند، حاکی از این بود که اینها در چارچوب یک پازل دارند به سمت مقابله با نظام حرکت میکنند.
به خاطر دارم یک روز که در مسجد دانشگاه حضور داشتم، خانم رهنورد همراه با جمعی از جوانانی که ظاهرشان به مسجد نمیخورد وارد مسجد شد. پرده مسجد را کنار زدند. دختران با دست بند سبز با آستینهای بالازده و موهای بیرون آمده و قیافه آشفته و عصبانی که گویی پیشتر تحریک شده بودند، شروع کردند شعارهایی علیه مقامات کشور دادند. فضای حاکم بر جلسه فضایی منطقی نبود. خانم رهنورد با لشکری که فقط شعار میداد آمده بود. قطعا در این فضای هیاهو نمیشد مسئلهای را حل کرد. خب وقتی در این شرایط آن سمت شعار دهد، این طرف هم شعار میدهند. مگر این طرف مینشیند و تماشا میکند؟ به هر حال آنجا محفلی شده بود برای اینکه آشوب ادامه پیدا کند و دانشگاه متشنج بشود تا نتواند کار خودش را انجام بدهد. در انتهای این ماجرا تعدادی از دانشجویان و اساتید جمع شدند و این جلسه را تمام کردند.
* برخورد وزارت علوم در جریان فتنه با اساتید دخیل در فتنه در دانشگاهها چگونه بود؟
در کل با اهالی فتنه در سال ۸۸ خیلی با تسامح و تساهل برخورد شد. این دیگر آنقدر آشکار و روشن است که مردم عادی هم نه راجع به فتنه بلکه در دیگر موضوعات میگویند اینها از رأفت اسلامی است. یعنی آنقدر این نظام رأفت به خرج داده که این به ضرب المثل تبدیل شده است. واقعیتش این است که در دانشگاهها با اساتید دخیل در فتنه برخورد خیلی جدی صورت نگرفته است. در حالی که باید صورت میگرفت. به خاطر همین هم هست که همه این آدمهایی که شما اسم میبرید همین آقای توفیقی و امثال اینها که عددشان هم زیاد نیست، امروز میگویند ما به کدام حکم محکومیم؟ البته از نظر حقوقی درست میگویند، اما از نظر جرم مشهود درست نمیگویند. جرمشان آنقدر مشهود است که حکم هم نداشته باشند افکار عمومی میدانند که اینها بودند.
* آقای دکتر، به عنوان آخرین سئوال بگویید در شرایط حاضر با گذشت چند سال از فتنه ۸۸ ارزیابی شما از عملکرد وزارت علوم در آن زمان و در حوادث آن ایام چیست؟
قاعدتا این ارزیابی را باید کسی بکند که بیرون از وزارت علوم بوده است. اینکه ما خودمان بگوییم خیلی جالب نیست. بهتر است من ارزیابی دیگرانی را بگویم که به هر حال با آنها سروکار داشتیم. مجموعا نگاه دستگاههای مسئول خارج از وزارت علوم نسبت به عملکرد وزارت علوم مثبت بوده و نمره خیلی بالایی گرفته است. منتها نقصش همانهایی بود که خدمت شما گفتم. اینکه با اهالی فتنه در دانشگاهها خیلی با تساهل و تسامح برخورد شد و بسیاری از آنان به دانشگاه برگشتهاند. گویی که هیچ اتفاقی نیافتاده است.