اهالی خیابانی در جنوب تهران هشتم‌مرداد سال 90 به پلیس خبر دادند قتلی در این منطقه اتفاق افتاده و قاتل هنوز در صحنه جرم است.
وقتی ماموران به محل رسیدند زنی جوان را دیدند که مضطرب و آشفته در خیابان ایستاده بود و مرتب با تلفن صحبت می‌کرد و در تماس‌هایش می‌گفت کسی را کشته است. با ورود ماموران به داخل آپارتمانی در آن منطقه مشخص شد جوانی به نام پوریا با ضربات متعدد چاقو به قتل رسیده است. پلیس رویا- متهم- را بازداشت کرد.
سپس جسد به پزشکی‌قانونی انتقال یافت و رویا برای بازجویی بیشتر به اداره آگاهی منتقل شد. این زن در تحقیقات گفت: «برای خرید مواد سراغ پوریا رفته بودم. من همیشه از او جنس می‌گرفتم. وقتی پول نداشتم کارهای خانه‌اش را انجام می‌دادم یا اینکه بعدا پولش را می‌دادم. آن روز وقتی برای خرید شیشه به او مراجعه کردم به من گفت نمی‌تواند کاری بکند گفتم خواهش می‌کنم جنس بده حالم بد است باز هم قبول نکرد بعد گفت اگر با من رابطه جنسی داشته باشی به تو مواد می‌دهم. قبول نکردم و گفتم من این کار را نمی‌کنم. او به من حمله و سعی کرد وادارم کند می‌خواستم از دستش فرار کنم اما نتوانستم. چاقو برداشتم و به او گفتم اگر رهایم نکنی تو را می‌زنم اما او به کارش ادامه داد و من هم مجبور شدم او را با ضربات چاقو بزنم. پوریا هر دختری را که دوست داشت مورد تجاوز قرار می‌داد.» م
اموران در گام بعدی شاهدان ماجرا را مورد تحقیق قرار دادند. یکی از آنها گفت: «روز حادثه رویا و پوریا را در ماشین با هم دیدم. رویا از او جنس می‌گرفت و همه ما این موضوع را می‌دانستیم اما نمی‌دانم چرا او را کشت.»
مرد جوانی که از دوستان نزدیک پوریا بود وقتی در برابر این سوال قرار گرفت که آیا احتمال می‌داد پوریا به کسی تجاوز کند، گفت: «پوریا مشکل جسمانی داشت. یک دستش کوتاه بود و حتی وقتی که می‌خواست رانندگی کند فرمان و دنده را با یک دست کنترل می‌کرد. البته من می‌دانم که او با دختران زیادی رابطه داشت. بیشتر این دختران معتاد بودند و از پوریا جنس می‌گرفتند اما به‌خاطر شرایط جسمانی‌اش توان تجاوز به کسی را نداشت. ضمن اینکه رویا خودش با مردان دیگری ارتباط داشت و به‌خاطر مواد هرکاری می‌کرد.»
رویا در ادامه قبول کرد با مردی رابطه داشت. او گفت: من نمی‌گویم آدم پاکی بودم. هم مواد می‌کشیدم و هم با فردی رابطه داشتم اما نمی‌خواستم اجازه بدهم پوریا به من تجاوز کند. او بارها تصمیم گرفته بود این کار را بکند و به من هم گفته بود بالاخره یک روز به خواسته‌اش می‌رسد اما فکر نمی‌کردم بخواهد اینطور با من رفتار کند. خودش می‌دانست وقتی مواد می‌خواهم حتی اگر پول نداشته باشم به کارهای کثیف دست نمی‌زنم.
بارها به خانه‌اش رفته، ظرف‌هایش را شسته، خانه‌اش را تمیز کرده و مواد گرفته بودم اما هیچ‌وقت به خواسته‌های بی‌شرمانه‌اش جواب مثبت نداده بودم. من بعد از قتل فرار نکردم و موضوع را به پدرم و جوانی که با هم بودیم خبر دادم. پوریا دشمنان زیادی داشت و کمترکسی با او دوست بود و چون مواد می‌فروخت هر کاری که دوست داشت می‌کرد.
او خانه مجردی داشت و خانواده‌اش هم می‌دانند شغلش چه بود. این پرونده هفته پیش با تکمیل تحقیقات و صدور کیفرخواست برای رسیدگی به شعبه 71 دادگاه کیفری استان تهران فرستاده شد و متهم به‌زودی پای میز محاکمه می‌رود.
