به گزارش پایگاه عدالت خواهان" چکیده:
به نظر میرسد پاسخ به سه پرسش پیرامون فتنه 88، تصویر روشنی از ابعاد آن نمایان سازد.
1- فتنه 88 چگونه شکل گرفت؟
2- ماهیت وقایع تلخ پس از انتخابات چیست؟ داخلی است(فتنه) یا خارجی (انقلاب رنگی، کودتای سبز) و یا تلفیقی از هر دو؟
3- و مهمتر اینکه این ماجرا چرا صورت پذیرفت علل و عوامل داخلی و خارجی آن چیست؟
آنچه در پی میآید، پاسخی است مختصر و موجز که در سوال اول به شکل توصیفی، و توصیفی–تبیینی در سوال دوم و به صورت تحلیلی در جواب سوال سوم آمده است.
مقدمه:
با توجه به مشارکت 85 درصدی مردم در پای صندوقهای رای به جرات میتوان انتخابات دهم ریاست جمهوری دهم را در زمره یکی از بهترین انتخاباتهای تاریخ کشورمان دانست که حتی در مقایسه با سایر کشورها یک رکورد جهانی یا لااقل جز کمنظیرترینها بحساب آورد. ضمن آنکه رئیس جمهور منتخب مردم با رای نزدیک به 25 میلیون، یکی از دولتهای مقتدر و مستظهر به پشتوانه قوی مردم شکل گرفت. حضور پر شور جوانان عرصههای زیبایی از مشارکت نسل جوان کشور برای تعیین سرنوشت جامعه را به نمایش گذاشت. رقابت جدی و تنگاتنگ نامزدهای انتخاباتی بیانگر نقش واقعی مردم در گزینش رئیس جمهور و جلوهای از مردم سالاری دینی به منصه ظهور رسید. به رغم همه جنجالهای تبلیغاتی سازمان دهی شده، نحوه برگزاری انتخابات دهم از حیث سلامت و صحت یکی از سالم ترین انتخاباتهای تاریخ کشورمان گزارش شده است.
از همین رو، انتخابات دهم ریاست جمهوری یکی از شیرین ترین انتخاباتهای کشورمان بود لذا تلاش برای کاستن از شیرینی انتخابات در دستور کار مخالفان و معاندان نظام جمهوری اسلامی قرار گرفت که متاسفانه با همراهی برخی از جریانات و گروههای سیاسی داخل قرار گرفت.
عمدهترین عوامل و عناصر دخیل در تلخ نمودن نتایج شیرین انتخابات دهم عبارتند از:
1- دشمنان نظام جمهوری اسلامی که از مشارکت بالای مردم در پای صندوقهای رای و پشتیبانی ملت هوشیار ایران از مواضع انقلابی دولت دهم متضرر گردیده و خود را ناگزیر به تمکین در برابر خواستههای به حق آن میدانستند.
2- معاندان و مخالفان انقلاب اسلامی که از استمرار گفتمان امام (ره) و احیای ارزشهای اصیل اسلامی و انقلابی ناخرسند بودند.
3- جریان اپوزیسیون که با نفوذ در گروههای اصلاح طلبی بدنبال منحرف ساختن انقلاب اسلامی از جهت اصلی خود میباشد.
4- جریان رادیکالیستی هنجارشکن موسوم به گروههای اصلاح طلب افراطی که اهداف خود را در چارچوب قانون اساسی قابل پیگیری ندانسته و با جریان اپوزیسیون داخل و خارج از کشور و حتی قدرتهای بیگانه به همسویی پرداختند.
5- جریان منتقد غیرمنصفی که خود را میانه یا معتدل معرفی نموده اما به جهت عدم رعایت انصاف سعی در تضعیف دولت نموده و با متهم ساختن طرف مقابل خود به افراط گرایی، خواستار حذف آن به هر قیمت ممکن از صحنه سیاسی کشور شد.
الف) چگونگی شکل گیری فتنه88
طیف زیادی از اصلاح طلبان از مدتها پیش از برگزاری انتخابات میدانستند که نامزد آنها شانسی برای برنده شدن در انتخابات دهم ریاست جمهوری ندارد. با این وجود، عزم خود را برای جلوگیری از تداوم ریاست جمهوری آقای احمدی نژاد جزم کردند و تلاش کردند تا به قیمتی این خواسته خود را محقق کنند. این فعالیتها که به صورت برنامه ریزی شده مورد بهره برداری دشمنان انقلاب اسلامی قرار گرفت توطئهای را شکل داد. اهم اقداماتی که اصلاح طلبان در این راستا بعمل آوردند تا منجر به شکل گیری فتنه 88 گردید، عبارتند از:
اول) تخریب دولت نهم با نقد غیر منصفانه و ناموفق جلوه دادن دولت نهم
از منظر اصلاح طلبان اقدامات و کارنامه دولت نهم ویترین اصول گرایان محسوب میشد و تا زمانی که نمای این ویترین در انظار عمومی زیبا جلوه میکرد، امکان شکست این جریان ممکن نبود. از همین رو، ناموفق جلوه دادن دولت نهم به گونهای که حتی یک نقطه مثبت در کارنامه آن جلوه نکند در دستور کار اصلاح طلبان قرار گرفت.
براین اساس یکی از فعالیتهای اصلاحاتیون که بلافاصله پس از انتخابات نهم ریاست جمهوری آغاز گردید عبارت از تخریب دولت نهم بود که بدین منظور تمامی مساعی خویش را بکار گرفته و آتش توپخانه رسانهای خویش را فعال ساختند.
اصرار این جریان بر تخریب رئیس جمهور و زیر سوال بردن عملکرد دولت نهم که با آغاز تبلیغات انتخاباتی وارد مرحله جدیدی گردید و با تشکیل اتاق ویژه پیامک سازی، تولید هزاران لوح فشرده مخرب و استفاده ابزاری از برخی هنرپیشهها و راه اندازی میتینگهای مختلط به اصطلاح شاد و... همراه گردید، نقش زیادی در حوادث غیر منتظره انتخابات دهم داشت.
دوم) القاء پیروزی صد در صد به کاندیدای متوهم و متعصب خود
القای پیروزی صد در صد به کاندیدای اصلی اصلاح طلبان جهت عدم پذیرش نتیجه انتخابات یکی از تاکتیکهای اصلی آنها به حساب میآمد. از دیگر مفروضات این تاکتیک به میدان آوردن فردی متعصب و متوهم بود که به زعم خودش دارای وزنهای سنگین در میان اصولگرایان و اصلاح طلبان و از پایگاهی بسیار قویتراز سایر کاندیداها برخوردار بود. با چنین ذهنیتی بود که ماهها کش و قوس بر سر آمدن و نیامدن خاتمی، موسوی با حمایت بی دریغ خاتمی وارد صحنه رقابتها گردید. و این نکته مهمی در عدم پذیرش نتیجه انتخابات توسط موسوی به شمار رفت.
میرحسین موسوی تحت القائات دوستان و اطرافیانش پیش از اتمام انتخابات خود را رسما رئیس جمهور دهم میدانست و با دعوت از خبرنگاران رسانههای مختلف اعلام داشت با تفاوت زیاد نسبت به رقبا پیشتاز است و کسانی از حلقه اول پیرامون وی مثل خاتمی، پیروزی او را پیش از پایان رای گیری تبریک گفتند. برخی از سایتها نیز تعداد آراء وی را 30 میلیون اعلام میداشتند.
در پرتو این فضای روانی مسموم بود که وقتی نتایج آراء اعلام میگردد، موسوی دچار حیرت و شگفتی شده و مدعی تقلب در انتخابات میشود. این همان نقشهای بود که از مدتها پیش طراحی شده بود. وی بر خلاف ادعای قانون گرایی و حرکت بر مدار قانون که همواره در خلال تبلیغات انتخاباتی اش مورد تاکید قرار میداد نه تنها در برابر نتایج آراء و اختلاف یازده میلیونی رقیبش دست به مقاومت زد بلکه حاضر نشد اعتراضات خود را از طریق مجاری قانونی دنبال کرده و یا برای ادعای تقلب یازده میلیونی سند معتبری ارائه کند و البته عدم تبعیت وی از ولایت فقیه، بزرگترین انحرافی بود که موسوی را در جاده تقابل با امنیت ملی و قانون اساسی و نظام و اسلام قرار داد.
سوم) پیگیری اهداف فرا قانونی با استفاده از ظرفیت موسوی
بسیاری از اصلاح طلبان افراطی به بهانه غیر موثر بودن حضورشان در قدرت مخالف ورود مجدد این جریان به عرصه رقابتهای سیاسی بوده وچنین استدلال میکردند که با کسب حدود 85 درصد کرسیهای نظام و اشغال دو قوه مقننه و مجریه در دوره هشت ساله خاتمی، عملا موفق به پیشبرد اهداف خویش نگردیده اند که البته علت اصلی آن به مماشات سران اصلاحات باز میگردد. آنچه این طیف را قانع ساخت تا بار دیگر به عرصه رقابتها پای گذارند پیگیری اهدافی فراتر از دستیابی به دو قوه قبلی از طریق فردی که توانایی ایستادگی در مقابل نظام را داشته باشد، بود.
از نگاه برخی اصلاح طلبان موسوی از ظرفیت لازمی که بتواند خواستههای فراقانونی آنها در مقابل نظام و رهبری دنبال نماید را داشت. چرا که وی به گمان خویش مشروعیتش را از جایی فراتر از رهبری داشت و با القای «نخست وزیر امام » برای خویش وزنهای در مقابل رهبری نظام احساس میکرد.
چهارم) بستر سازی برای زیر سوال بردن نتیجه انتخابات
این هدف از طریق تشکیل کمیته صیانت از آراء دنبال گردید که با مخالفت صریح مقام معظم رهبری مواجه شد اما به جهت آنکه مقدمه ضروری بسیاری از اقدامات بعدی بشمار میرفت تا آخرین لحظه بر آن پافشاری گردید.
مقام معظم رهبری در واکنش به تشکیل این کمیته عاملان آن را دوستان غیر منصفی خواندند که بدتر از دشمنان منصف عمل نموده و به سلامت انتخابات خدشه وارد میسازند.
پنجم) دروغگو جلوه دادن رئیس جمهور
اصلاح طلبان برای رسیدن به چند مقصود خویش از جمله تخریب رئیس جمهور، خدشه دار ساختن کارنامه دولت نهم، توجیه لزوم حضور اصلاح طلبان در صحنه سیاسی کشور و زمینه سازی جهت فضای روانی تقلب در انتخابات که از پیش نیازهای ضروری انقلابات رنگی به حساب میآید، دروغگو خواندن رئیس جمهور را در دستور کار خویش قرار دادند.
این هدف اصلاح طلبان با استفاده یکی از اصول جنگ روانی دنبال میشد که میگوید دروغ هر چه بزرگ تر و اما تکرار شود، بیشتر در جامعه موثر واقع میگردد.
ششم) دو قطبی کردن جامعه با استفاده از علائم رنگی
یکی از پیش نیازهای اصلی انجام انقلابهای رنگی، انتخاب یک رنگ به عنوان نماد حرکت پیش روی میباشد. از این رو، اصلاح طلبان در اقدامی بی سابقه در طول تاریخ سی ساله انقلاب اسلامی، رنگ سبز را به دلیل قداست آن در کشورمان برگزیدند تا ضمن ایجاد موجهای اجتماعی مورد نیاز و فراهم سازی فضای روانی لازم، جامعه مخاطب خود را در دو قطب له یا علیه ترسیم نموده و از این طریق رنگ کودتای خود را معرفی نمایند.
هفتم) بهره برداری از شیوههای غیر اخلاقی در تبلیغات انتخاباتی
شیوههای غیر اخلاقی زیادی در تبلیغات انتخاباتی اصلاح طلبان مشاهد گردید که از جمله آنها میتوان به سوء استفاده از هنرپیشههای مسئله دار، میتینگهای مختلط دختر و پسر، سخنرانیهای تخریب کننده، پخش وسیع لوحهای فشرده علیه رئیس جمهور، ساخت جوکهای و شعارهای زننده و ارسال گسترده آنها از طریق پیامک و بولوتوث و غیره.
هشتم) اقدامات ضد امنیتی پس از اعلام نتایج
با زیر سوال رفتن سلامت انتخابات از سوی نامزدهای ناکام اصلاح طلب، بستر ورود عوامل بیگانه و عناصر فریب خورده داخلی جهت ایجاد ناامنی، آتش سوزی، درگیری و تشنج در خیابانهای تهران و برخی از شهرستانها فراهم گردید.
بهره برداری از فضایی که اصلاح طلبان آن را اعتراض مسالمت آمیز و همراه با سکوت میخواندند زمینهای فراهم کرد تا در همان روزهای اول تعداد زیادی از بانکها، اتوبوسها و اموال عمومی و خصوصی مورد تهاجم سو استفاده کنندگان قرار گیرد. درخواست نامزدهای شکست خورده برای تجمع غیر قانونی در خیابان انقلاب موجب حمله به یک مرکز نظامی سپاه و در گیری مسلحانهای گردید که در نتیجه آن هفت نفر جان خود را از دست دادند.
این در حالی بود که نظام با خویشتنداری و نیروی انتظامی با درایت، سعی در جلوگیری از دامنه بحران داشته و از هر گونه اقدام تحریک آمیز خود داری مینمودند. اما تلاش برای خلع سلاح مراکز نظامی در راستای وارد کردن اعتراضات به مرحله نبرد گرم و آماده ساختن آنچه تحت عنوان نیاز اصلاحات به خون اعلام شده بود، نشان داد که با ورود عوامل ضد انقلاب، گروهکهای نفاق، انجمن پادشاهی و عدم مهار فتنه به پیچیده تر شدن اوضاع کمک مینماید. لذا مسئولیت مقابله با اغتشاشات بر سپاه و نیروی مقاومت بسیج واگذار گردید.
در چنین فضایی رهبر معظم انقلاب به منظور مهار نا آرامیها و خاتمه مسائل پیش آمده در تدبیری تاریخی اقدام به حضور در نماز جمعه تهران نموده و در خطبههایی حکیمانه اعلام داشتند:
«بنده زیر بار بدعتهای غیر قانونی نخواهم رفت. امروز اگر چهار چوبهای قانونی شکسته شد، در آینده هیچ انتخاباتی دیگر مصونیت نخواهد داشت . بالاخره در هر انتخاباتی بعضی برنده اند، بعضی برنده نیستند؛ هیچ انتخاباتی دیگر مورد اعتماد قرار نخواهد گرفت و مصونیت پیدا نخواهد کرد. بنابراین همه چیز دنبال بشود، انجام بگیرد، کارهای درست، بر طبق قانون. اگر واقعا شبههای هست، از راههای قانونی پیگیری بشود. قانون در این زمینه کامل است و هیچ اشکالی در قانون نیست و همانطور که حق دادند که نامزدها نظارت کنند، حق دادند که شکایت کنند، حق دادند که بررسی بشود. بنده از شورای محترم نگهبان خواستم که اگر در مواردی خواستند صندوقها را بازشماری بکنند، با حضور نمایندگان خود نامزدها این کار را بکنند. خودشان باشند، آنجا بشمرند، ثبت کنند، امضاء کنند. بنابراین، هیچ مشکلی در این جهت وجود ندارد.»[1]
از همین رو، اولین خواسته خود را ابطال کلی انتخابات قرار دادند تا در صورت تکرار انتخابات و پیروزی احتمالی اهداف بعدی خود را دنبال نمایند و در صورت عدم موفقیت به چرایی ابطال انتخابات اعتراض نموده و آن را اشتباهی از سوی رهبری نظام قلمداد نماید.
نهم) اقدامات تنش زای سیاسی
با شکست پروژه ضد امنیتی غائله آفرینان که با هوشیاری رهبر معظم انقلاب و بیداری مردم مسلمان ایران صورت گرفت حلقه بعدی سناریوی افراطیون تحت عنوان جلوگیری از بازگشت آرامش با تاکتیک نهضت نامه پراکنی و بیانیه نویسی آغاز گردید.
برخی از گروههای اصلاح طلب و نامزدهای ناکام آنها سعی کردند از طریق بیانیه پراکنی اقدام به تحریک هواداران حزبی خویش پرداخته و با در صحنه نگه داشتن آنها مانع خاموشی آنچه موج سبز مینامیدند، گردند.
اگر چه در بیانیههای صادره حیثیت و اعتبار نظام به چالش طلبیده میشد و خوراک تبلیغاتی رسانههای بیگانه را فراهم میساخت اما هر چه بر تعداد بیانیههای صادره افزوده میگشت از تعداد آنچه هواداران گروهها و نامزدهای اصلاح طلب خوانده میشد کاسته میگردید که نمونه بارز آن در روز قدس به نمایش گذاشته شد و بدین ترتیب این پروژه نیز با بن بست مواجه شد.
در حلقه بعدی این سناریو، زیر سوال بردن اعترافات بازداشت شدگان قرار داشت که به جهت نگرانی از افشاگری متهمان علیه نیات فرماندهان اصلی آشوب طلبان و اطلاع افکار عمومی از نقش جریان اصلاح طلب در اغتشاشات و ارتباط آنها با عوامل بیگانه طراحی شده بود.
پس از افشا شدن چهره اصلاح طلبان که در جریان پخش علنی دادگاه عوامل آشوب طلب صورت گرفت این جریان تلاش نمود چهره خویش را با عناوین دیگری نظیر«جبهه سبز امید» بازسازی نماید تا شاید در قالبهای دیگری به راه خود ادامه دهد که با موانع متعددی من جمله اختلافات داخلی گروههای اصلاح طلب روبرو شد و بسیاری از آنها نسبت به سپردن رهبری این جریان به موسوی ابراز تردید کردند.
نا مشروع خواندن دولت دهم و ممانعت از تثبیت کابینه، پرده دیگری از این نمایش بود که قرار بود از طریق تلاش برای عدم رای اعتماد به وزرای پیشنهادی دولت، تضعیف کابینه، سوال و استیضاح و حتی طرح عدم کفایت رئیس جمهور دنبال کنند که از لوازم آن ایجاد شکاف میان دولت و مجلس و بزرگنمایی در اختلافات اصولگرایان بود. این هدف اصلاح طلبان نیز با هوشیاری مجلس بویژه فراکسیون اصولگرایان با ناکامی مواجه شد.
سناریوی اتهام افکنی و دروغ پراکنی با هدف تداوم التهابات سیاسی جامعه و فرار از پاسخگویی به خیانتهای صورت گرفته، در دستور کار این جریان قرار گرفت که با ادعای پرهیاهوی اتهام تجاوز جنسی در بازداشتگاهها توسط مهدی کروبی، و پروژه کشته سازی موسوی صورت پذیرفت.
ادعاهای کروبی اگرچه مورد سواستفاده بسیار دستگاه تبلیغاتی غرب واقع شد اما پس از بررسی کمیته ویژه قوه قضا ئیه و مجلس شورای اسلامی تکذیب گردید و توطئه افزایش کشتهها به 72 تن نیز با زنده شدن برخی از قربانیان ادعایی، این سناریو نیز با ناکامی مواجه شد.
دهم) اقدامات تشنج سازی اجتماعی
ایجاد تشکلهای موازی تحت عناوین «سازمان رای»، «ستاد 88» و سازماندهی گروههای دهها هزار نفری از طبقات ناراضی جامعه، ارازل و اوباش و معتادین و ایجاد شبکه ارتباطی ماهوارهای، اینترنتی، تلفنی و مطبوعاتی تحت نظر شبکه لیدرهای اجتماعی که تعداد آنها به چند هزار نفر میرسید، از سلسله بر نامههای زنجیرهای طراحان آشوب آفرینی اجتماعی بود.
تیم سناریوساز در راستای راهبرد جلوگیری از بازگشت آرامش، پروژه بهره برداری از خانوادههای آسیب دیده را در دستور کار قرار داد و در این راستا تلاش نمود تا دیدارهای متعددی توسط چهرههای سیاسی با خانوده آسیب دیدگان صورت گیرد.
مساله ربایش ساختگی دختر یکی از زندانیان پرده دیگری از این نمایش جعلی بود. بزرگنمایی در سوژههایی نظیر بازداشتگاه کهریزک، کوی دانشگاه، ترانه موسوی، ندا آقاسلطان، طرح ریزی اعترافات جعلی پیرامون آزار جنسی توسط تیمهای ساختگی، جملگی از برنامههای اصلاح طلبان برای جلوگیری از بازگشت آرامش به جامعه ارزیابی میگردد.
ناکامی اصلاح طلبان در دستیابی به اهداف خود از طریق ناامنیهای اجتماعی سبب گردید تا سناریوهای جدیدی جهت بهره گیری از لایههای اجتماعی را در دستور کار خود قرار دادند که حلقه اول آن تحت عنوان «پروژه مهر» به منظور سوء استفاده از ظرفیتهای دانشجویی و دانشگاهها تعریف شده است. بر اساس این سناریو ناامنی دانشگاهها میتواند زمینههای بهره برداری از پتانسیل دانش آموزی را فراهم سازد تا ابعاد درگیر ساختن بخش وسیع تری از لایههای اجتماعی فراهم گردد.
مرحله بعدی است که میتواند دامنه این ناامنیها را به مرحله نهایی نزدیک ساخته و نهایتا نتایج آن در نمایان گردد.
لازم به ذکر است که تلاش برای بهره برداری از اعتصابات صنفی و کارگری، شبهای احیای ماه مبارک رمضان، راهپیمایی 22 بهمن، چهارشنبه سوری، روز قدس و نماز عید فطر در راستای ناامن سازی اجتماعی طراحی گردیده بود که با ناکامیمواجه گردید.