به گزارش پایگاه عدالت خواهان گلستان"روزهاى سال، به طور طبیعى و به خودى خود همه مثل همند؛ این انسانها هستند، این ارادهها و مجاهدتهاست که یک روزى را از میان روزهاى دیگر برمیکشد و آن را مشخص میکند، متمایز میکند، متفاوت میکند و مثل یک پرچمى نگه میدارد تا راهنماى دیگران باشد.
روز نهم دى هم از همین قبیل است؛ یعنى برخاسته از بصیرت است، از دشمنشناسى است، از وقتشناسى است، از حضور در عرصه مجاهدانه است.
نهم دی 88، حادثه کوچکی نیست بلکه آن حرکت عظیم و ماندگار مردمی، شبیه حرکت بزرگ ملت در روزهای اول انقلاب است و باید تلاش شود در «سالگرد این حماسه»، حرف اصلی ملت ایران، یعنی حرکت در سایه دین و تحقق وعدههای الهی تبیین شود. امام خامنهای
9 دی در گذار از 8 ماه فتنه پیچیده، آخرین حلقه از اتفاقات تلخ و ناخوشایندی بود که با آفرینش آن، حلاوت پشتیبانی مردم از انقلابشان ذائقه انقلاب اسلامی را شیرین کرد و از پی آن گرد و غبار 8 ماه آتشافروزی در خیابانها و مساجد و پاره کردن عکس امام روحالله و شعارهای ضد فلسطینی و ضد مقاومت و آتش روزهخواری علنی و حمله به پایگاه بسیج و مردم بیدفاع و حمله به اموال عمومی و نهایتاً آتش جسارت به خیام ابا عبدالله در خیابانهای تهران و عزاداران حسینی در هنگامه عزا و ماتم برای امام شهیدشان فرونشست و اینگونه نهم دی به تعبیر پیر انقلاب پرچم راهنمایی دیگران و روزی «متمایز» شد.
خبرگزاری فارس در پنجمین سالگرد حماسه 9 دی با انتشار ویژهنامهای به بررسی ابعاد مختلف آفرینش حماسه 9 دی و چرایی مانایی آن در تاریخ انقلاب اسلامی پرداخته است.
این ویژهنامه شامل هفت بخش با عناوین («رهبرمعظم انقلاب»، «گفتوگو»، «گزارش»، «عکس و پوستر»، «اینفوگرافی»، «فیلم» ، «صوت») است.
کیهان نوشت: بیش از پنج سال از انتخابات ریاست جمهوری دهم میگذرد، انتخاباتی که میرفت به سبب شکوه حضور 85 درصدی ملت، تا سالهای سال «آئینه دق» باشد برای آنها که همه هنرشان آوردن 20 تا 30 درصد مردمشان پای صندوقهای رأی است و با این حال ادعای دموکراسیشان گوش فلک را کر میکند و تازه لشکر میکشند به این سوی دنیا تا به ما «مردمسالاری» بیاموزند!
اما عدم تمکین نانجیبانه گروهی فتنهگر به رأی مردم، حلاوت این پیروزی را به کام ملت تلخ و فرصتها و هزینههای بیشماری را که میشد در جهت اعتلای مادی و معنوی کشور به خدمت گرفت، مصروف رفع فتنه و توطئه نمود.
حال برخی میپندارند گذر زمان خواهد توانست گرد فراموشی بر گناه فتنهگران افشانده، جنایت و خیانت آنان را از خاطر نظام و ملت ببرد. از این روست که در سطوح مختلف تلاشهایی آغاز شده است برای ایجاد فضایی در کشور که ضمن آن فضا از فتنه «حساسیتزدایی» شود! تمرکز این تلاشها بر آن است که «فتنه» را تا سطح یک «کدورت» و غایت آن یعنی «براندازی» را تا حد یک «اعتراض» و «انتقاد» ساده فرو کاسته، با یک «صلوات» ماجرا را فیصله داده و چه بسا در افقی دورتر نیمنگاهی هم به بازگرداندن سران فتنه به سطوح حاکمیتی نظام داشته باشند! برخی هم که پا از این حد فراتر نهاده، گستاخانه جای متهم و شاکی را عوض کرده و با مظلومنمایی سران فتنه، گویی حتی نظام را بدهکار آنان نیز میپندارند و بلکه بر این باورند که نظام بایستی از سران فتنه عذرخواهی هم بکند که چرا به آنها اجازه براندازی نداد!
شواهد و قرائن متقن اما جملگی حکایت از آن دارد که هیزم فتنه، برخلاف تصور برخی سادهلوحان، نه در شبهای مناظره و وقایع پس از آن، که از بیش از 10 سال پیش از آن مهیا شده بود؛ چنان که ناروا نخواهد بود اگر فتنه شوم 88 را تالیتلو فتنه ننگین 78 به حساب آوریم، که آنگونه که دیدهبان حکیم انقلاب فرمودند با یک «برنامهریزی» حساب شده «10 ساله» و با صحنهگردانی بیواسطه شیطان بزرگ و رژیم نامشروع صهیونیستی و برخی دولتهای غربی و مشتی اعوان و انصار داخلی آنها رقم خورد. سناریویی که در خیال خام خود پرونده نظام را بسته و فاتحه انقلاب را هم خوانده بود!
عنایت به این نکته و نیز ضرورت عبرتپذیری از فتنه به منظور پیشگیری از تکرار وقایع مشابه است که سر تذکر مکرر رهبری را نسبت به تمسک به «بصیرت» در تحلیل وقایع، باز مینمایاند. نیز از همینروست که «فتنه» و «فتنهگران» از پربسامدترین واژهها در بیانات سالهای اخیر ایشان بوده است و گزاف نخواهد بود این ادعا که ایشان تقریباً در تمام سخنرانیهای بعد از انتخابات 88 به این موضوع پرداختهاند. این گواه آن است که رهبر انقلاب اجازه نمیدهند کسانی بخواهند بر این جنایت پرده فراموشی کشیده، طوری وانمود کنند که انگار نه انگار اتفاقی افتاده و خانی آمده و خانی رفته است! ایشان بیش از هر کسی تعمد دارند مکرر از فتنه و جنایت سران فتنه یاد کنند تا کسی نتواند با این خیال خام که ماجرای فتنه گذشته و گذر زمان خاطره این جنایتها و خیانتها را از ذهن نظام و مردم انقلابی زدوده، بی هیچ هزینه و تبعاتی در صدد «تطهیر» سران فتنه برآید!
حتی اگر سادهلوحانه و کودکانه بر تمام شواهد موجود چشم بپوشیم و فتنه را پدیدهای پساانتخاباتی بدانیم، باز هم به اعتبار حمایت تمام عیار همه دشمنان نشاندار انقلاب- از رژیم صهیونیستی و آمریکا و برخی دولتهای غربی و عربی گرفته، تا گروههای ورشکستهای نظیر کومله، پژاک، منافق، سلطنتطلب و حتی گروهک ریگی- از سران فتنه، کمترین شائبهای در نقشآفرینی آنان در توطئهای که اساس نظام را نشانه رفته بود، باقی نمیماند! این فرضیه عوامانه نیز که «جنابعالی هم اگر به رویهای در جمهوری اسلامی اعتراض کنید آنها پشت سر شما قرار میگیرند...» کاملاً مخدوش و نامعتبر است، به سبب آنکه نظام 8 ماه تمام (از 22 خرداد تا 22 بهمن 88) باسعه صدر و متانتی مثالزدنی به فتنهگران فرصت داد تا با مرزبندی روشن نسبت به دشمنان مسلم انقلاب، امید آنان را ناامید ساخته و راه را بر هرگونه شبهه وجود ارتباط پیدا و پنهان بین خود و آنها مسدود نمایند، 8 ماه تمام بزرگان نظام مشفقانه فتنهگران را نصیحت کردند که اعتراض خود را بهسان یک «اختلاف خانوادگی» دانسته، در چارچوب موازین خانواده پیگیر مطالبات خود باشند و به آغوش انقلاب بازگردند؛ اما آنها نه تنها حتی یک بار لب به رد این حمایتها- که قالبهای مختلف لفظی و مالی و اطلاعاتی و رسانهای و... داشت- نگشودند، که شکایت خود را به بیدادگاه طاغوت برده، از شیطان برای پیروزی در آن ماجرا استمداد کردند و مهر تأییدی بر مدعای صهیونیستها زدند که به راستی سرمایههای آنان در مقابله با نظام اسلامی به حساب میآیند!!! سرمایههایی که ارادت خود را با شعار «نه غزه، نه لبنان» به اثبات رساندند. این فرصت 8 ماهه همچنین اتمام حجتی بود برای آنان که همچنان سادهاندیشانه میپنداشتند فتنهگران را با بیگانگان و دشمنان دیرینه انقلاب سر و سری نیست وگرنه چه زحمتی داشت یک موضعگیری و مرزبندی صریح از سران فتنه که دندان دشمنان دندانتیز کرده انقلاب را در دهانش خرد کند، اگر حقیقتاً از آنها بری بودند!
و نه تنها این، چندی پیش هم که «توبه» و ابراز ندامت سران فتنه از تهمتهایی که به دروغ به نظام نسبت دادند و سبب تحمیل چنان هزینههای گزافی شدند، به عنوان مقدمهای برای بازگشت آنها از مسیری که در پیش گرفته بودند مطرح شد، فرزند یکی از آنها در موضعی وقیحانه اعلام کرد: «آرزوی عقبنشینی پدرم را به گور خواهید برد»! حال با وجود چنین گستاخیهای صریحی، چگونه برخی همچنان میتوانند مدعی وفاداری سران فتنه به انقلاب و نظام و رهبری باشند و در حالی که آنان وقیحانه بر مواضع خود پای میفشارند درصدد تطهیر آنها برآمده، توبه نکرده، با آنان معامله جناب «حر» بکنند! آنها خود از این موارد بیاطلاعاند، یا خدای ناکرده نظام و ملت را سفیه پنداشتهاند؟ از اینروست که «کدورت» دانستن فاجعهای که رهبری معظم انقلاب با همه سعه صدر و صبوریشان از آن به عنوان «ظلم بزرگ»ی یاد کردند که نظام را تا «لبه پرتگاه» به پیش برد، حقیقتاً یا نشان از بیبصیرتی است، یا غرضورزی و شیطنت!
جرم فتنهگران تنها این نیست که با دروغ کثیف «تقلب» حماسه حضور دشمنشکن ملت را به تهمتی دشمنشادکن بدل کرده، کیان و اساس نظام را نشانه گرفتند، بلکه خیانت دیگر آنجایی بود که با دادن گرای نقاط ضعف اقتصادی کشور به بانیان بیرونی فتنه، درصدد جبران ناکامی اهداف شوم فتنه 88، یعنی براندازی نظام، از طریق تحریم و فتنههای دیگری برآمدند! و اینکه تحریمها حاصل «مقاومت هستهای» عنوان شد متأسفانه آدرس غلطی بود که در انتخابات سال گذشته به ملت داده شد و حال که علیرغم تعدیلها و تعلیقهای بیسابقه فعالیتهای هستهای تحریمها همچنان دستنخورده و بیتغییر باقی مانده است، صادقترین گواه بر نادرستی ادعایی است که متأسفانه دستاویز بهرهبرداریهای سیاسی خاص قرار گرفت!
از اینروست که «فتنه» و جرم «سران فتنه» هرگز از یادها نخواهد رفت، آنچنان که رهبر عالی مقام نظام در پاسخ به این توهم و سودای برآمده از آن یعنی تطهیر فتنهگران و نادیده گرفتن جنایات آنها قاطعانه فرمودند: «من قبلاً درباره بصیرت صحبت کردهام و اینکه نباید راه شهدا و راه انقلاب را گم کنیم. جرم اینها بزرگ است و اگر امام(ره) بودند شدیدتر برخورد میکردند. اگر اینها محاکمه شوند حکمشان خیلی سنگین خواهد بود و قطعاً شما راضی نخواهید بود. ما اکنون به اینها ملاطفت کردهایم.»