پس از اعلام نتیجه انتخابات، برخی معتقدند که جریان انقلابی در راهبرد شکست خورد و این جریان نباید با رئیس جمهور مستقر که احتمال پیروزی مجدد او 85% است؛ وارد رقابت میشد. برخی با دیدن نیمه خالی لیوان نتیجه انتخابات، معتقدند که جریان انقلابی میبایست با معرفی گزینه حداقلی، خود را برای رقابت 1400 مهیا میساخت.
پاسخ به این موضوع، به فهم از وضع موجود کشور و مناسبات اشرافیت دولتی با مردم باز میگردد. جریان منتقد روحانی، با درک تهدیدِ ادامه وضع موجود برای مردم، میبایست به صورت حداکثری در انتخابات حاضر میشد تا شرایط تغییر به نفع مردم فراهم گردد. اتخاذ راهبرد حداکثری، دستاوردهای مهمی برای جریان انقلابی به همراه داشت. 1) ایجاد انسجام حداکثری در نیروهای انقلابی برای تغییر 2) ایجاد جریان اجتماعی نه به وضع موجود 3) اتکای به رای 17 میلیونی + (x نرسیدن تعرفه) برای مطالبهگری از وعدههای گذشته و حال دولت روحانی 4) فاصله گذاری از اقدامات ناصواب اشرافیت دولتی و منزه ساختن نظام از این جریان 5) معرفی جریان تغییر و زنده نگهداشتن امید به تغییر در مردم حتی برای آینده، با این تفاسیر باید کمی صبر استراتژیک داشت و به مردم فرصت داد تا همانند جریان انقلابی، به درکی واقعی از وضع موجود برسند. زمان چندانی نمیبرد تا همگان اهمیت و آثار این پیروزی خفیه را ببینند.
اما روحانی با کمترین رای (50/7%) در سال 92 به پیروزی رسید و اکنون با آرای 23 میلیونی (57/13%) برای بار دوم انتخاب شده است. در ادوار ریاست جمهوری، این آراء، کمترین حد نصاب میباشد.
عوامل موثر بر رای آوری روحانی
- رئیس جمهور مستقر بودن روحانی
- بهرهگیری از سناریوی جنگ هراسی
- پشتیبانی تبلیغاتی بیگانگان از روحانی
- بازی روحانی با کارت یارانه محرومان
- افزایش حقوق کارمندان در شب انتخابات
- دخالت بیسابقه مدیران دولتی در انتخابات
- بهرهگیری از انگاره نیمه راه بودن روحانی
- بهرهگیری گسترده از تکنیک گذشته هراسی
- تبدیل دو قطبی اقتصادی به سیاسی-فرهنگی
زمین اصلی و مانور روحانی، سیاست خارجی بود. وی در این زمین تا میتوانست، رقیب هراسی کرد؛ غافل از اینکه با بودن ترامپ، هیچ شانس موفقیتی در سیاست خارجی ندارد. اکنون انتظارات مردم از روحانی بالاتر رفته، منتقدان وضع موجود منسجم و نظارهگرند. کار روحانی سخت تر از قبل شده. تنها کافی است جامعه از فضای انتخابات خارج شود.