مشهد حاجي تا كلاس ششم قديم در گميشان درس خوانده وبعد از آن به دليل اينكه در گميشان تحصيل درمقاطع بالاتر فراهم نبود،موفق به ادامه تحصيل نمي شود.
مشهد حاجي مي گويد كه پدرش در سن 54وفات مي كندوبعد كار اوبيشتر مي شود. شهرت مشهد حاجي زماني همه گير شد كه توانست پاي يكنفر را كه پوسيده بود وكسي قادر به مداوا او نبود، مشهد حاجي توانست معالجه كندو بعد از آن برتعداد مراجعه كنندگان از اقصي نقاط كشور روز به روز افزوده مي شدو ازدحام مراجعه كنندگان مانع از غذا خوردن و استراحت او مي گرديد اما ايشان هرگز ناراحت نميشدو مداواي بيماران را برغذا و استراحت خود واجب تر مي دانست.
بعدها از كشورهاي ديگرمثل:تركمنستان ، پاكستان،افغانستان، تركيه، انگلستان، عربستان و كشورهاي عربي كه شنيده بودنددست مشهد حاجي شفا بخش است مي آمدند .
اغلب آنها نيزدردهايشان كهنه شده بودو در كشور خودشان معالجه نشده بودند.حاجي مشهد با اغلب گياهان دارويي آشنايي داشت و ميدانست كه كدام گياه دارويي در كدام نقطه از كشور ودر كدام ناحيه وجود دارد.
حاجي مشهد مي گويد در بين شكستگيها معالجه كردن شكستگي گردن ووستون فقرات بسيار سخت است اما من آن را به راحتي انجام ميدادم.
ايشان مي گويد وقتي سعادت رفتن به زيارت خانه ي خدا نصيبم شد در آنجا نيز از كار طبابت دست نكشيدم زيرا هر جا كه انسان باشد طبيب هم لازم ميشود.
وقتي براي معالجه تاج گل خانم را انگلستان برده بود در آنجا نيز طبابت مي كرده استو دكترهاي آنجا از كار طبابت او انگشت به دهان مي ماندند.
حاجي مشهد از بيماران خود ويزيت نميگرفت.بيمار بعداز معالجه هر مبلغي را كه دلش مي خواست به او مي داد.حاجي مشهد به پول نگاه هم نمي انداخت وبراي شفاي بيمار دعا ميكرد.
(اين پول در اصطلاح تركمنها آق ليق مي گويند)بعضي اوقات افراد فقيري مي آمدندكه چيزي نداشتند.آن وقت مشهد حاجي او را معالجه مي كرد.
تاج گل خان شكم او راسير مي كردوبعد مشهد حاجي كرايه راه برگشت او را مي دادوبراي شفايش دعا مي كردوبا لبخند وگشاده رويي او را بدرقه مي كرد.همين دعا وبركت دستان حاجي هر بيماري را شفا ميداد.
حاجي مشهد كارطبابتش حاصل تجربيات افرادخانواده اش بخصوص پدر ش بوده است .هميشه خانه وحياط او پر از مهمان بود .اين مهمانها از اقصي نقاط كشور به گميشان مي آمدندوتاج گل خانم بدون اينكه خم به ابرو بياورد از مهمانان پذيرايي مي كرد .
آنان خود را مامور شفاي دردمندان مي دانستندواز خدمت كردن به همنوعان خود لذت مي بردند.
اين طبيب حاذق و دانا حدود10سال خانه نشين شدو براثر سكته قلبي ،قلب مهربانش با باطري كار مي كردو بالاخره اين قلب رئوف بعد از سالها تلاش وطبابت در غروب روز يكشنبه 18شهريور 1386متوقف شدوهمه ي دوستداران وتركمن صحرا را در غمو ماتم فرو برد
.مشهد حاجي در سن94سالگي چشم از جهان فرو بست در حاليكه 80سال از عمرش را در خدمت بيماران و دردمندان سپري كرد.
چهره گشاده و خندان اين حكيم فرزانه از از خاطرات هيچ مراجعه كنند ه اي محو نخواهدشدورفتار او با بيمارانش خود مرهمي و دوايي بر درد آنها بود.روش هاي رفتاري و ارتباط با بيمار درسهاي روانشناسي زيادي داشت كه هر مراجعه كننده ولو با اندك آگاهي مي توانست حس كند.
از فرزندان مشهد حاجي يكي در سن 17 سالگي به رحمت خدا رفت وفرزند ديگر او هم اكنون پس از سالها تجربه اندوزي در كنار پدر داناي خود كار طبابت را انجام مي دهد. مشهد حاجي انساني بود كه هرگز از كار طبابت خسته نمي شدومعالجه ي بيماران را از هر كار ديگرمهمتر مي دانست قلب و جان خود را در خدمت به مردم سپري نمود . / یاپراق
یوسف
خدا بیامرزدش خیلی تعریفشو شنیدم
محمد
خدا رحمتش کند