به گزارش پایگاه عدالت خواهان" صدا و سیما وضعیت غلطاندازی پیدا کرده است. برخی حامیان دولت ادعا میکنند که "میلی" است نه ملی. میگویند جناحی است. اما آمار منتشره از سوی روزنامه اصلاحطلب اعتماد نشان میدهد 77 درصد مهمانان صدا و سیما، از دولتمردان یا حامیان آن بودهاند.
- نکته عجیبتر این است که امثال وحید یامینپور باید در شبکه افق به شکل یکی در میان و با انواع مضیقه، برنامه اجرا کنند یا برنامه ثریا عملاً تعطیل شود، اما شبکههای اصلی تلویزیون در قُرُق برخی مجریان برنامههای تبلیغاتی ستاد آقای روحانی است. اول صبح، حالا خورشید را میبینید، آقای رشیدپور شرف حضور دارند.
- بعد از مدتها نوبت مصاحبه تلویزیونی با رئیس جمهور میشود و مردم منتظرند چند سوال دقیق و صریح درباره عملکرد اقتصادی دولتمردان و برخی معضلات جدی معیشتی پرسیده شد، باز هم آنتن را دست آقای رشیدپور میسپارند تا 40 دقیقه از 60 دقیقه فرصت را به تعارف و ماجرای حضور توام با محافظ روحانی میان زلزلهزدگان کرمانشاه سپری کند و در آخر برنامه بگوید متاسفانه فرصت نشد درباره اشتغال بپرسم!
- ... حالا شب فرا رسیده ـ و لابد نوبت "حالا مهتاب" ـ باز هم انگار که رشیدپور خون مردم پایین آمده باشد، آنتن یک برنامه تخصصی و فنی مربوط به جشنواره فیلم فجر (هفت) را هم به او میسپارند و او مهران مدیری را محاکمه میکند که چرا از دستش در رفته و یکی دوبار، گوشهای از مشکلات و گرفتاریهای مردم را با مدیران دولت، منتقدانه مطرح کرده است. آخرش هم نتیجه بگیرد که فقط میشود از دولت انتقاد کرد و آزادی چندانی در کشور وجود ندارد!
- تحرکات سازمانیافته آمیخته با شانتاژ و فشار و تحبیب برخی مدیران این رسانه، میتواند از صدا و سیما یک رسانه کماثر دولتی بسازد و این نقض غرض رسانه ملی است. باید پرسید که چرا امثال حسین شریعتمداری فقط باید در قاب شبکه افق دیده شوند اما چند شبکه اول تلویزیون، به سلبریتیهای کم مایهای که سر بزنگاه خود را خرج احزاب یا جریانهای مخالفخوان با ارزشهای انقلاب میکنند، واگذار شود؟ آیا قرار است در شبکه پرتلاش و پرکار افق، برای حزباللهی ها واتیکان درست کنیم و بقیه رسانه ملی، خنثی یا ضد کارکردی باشد؟ آیا قحطی آمده یا بخشهایی از تلویزیون، بی صدا واگذار شده است؟ پس تکلیف نقد بهنگام چه میشود؟