به گزارش عدالت خواهان گلستان"رییس دولت یازدهم که طی یکسال گذشته نشان داده توان بالایی جهت تیتر اول شدن در رسانه های مکتوب و مجازی دارد، پس از استیضاح اولین وزیر کابینه اش که قربانی جریان فتنه نفوذ کرده در بدنه دولت شد، با اظهارات توام با عصبانیت، انجام وظایف قانونی رییس جمهور را با ادبیاتی تنش آفرین یادآوری نمود.
او گفت: "رسانه ملی حاضر نیست خدمات دولت را برای مردم تبیین کند و دولت از لحاظ تبلیغاتی دست تنها است. متاسفانه خدمات دولت برای مردم بیان نمی شود و این بر خلاف تاکید امام راحل است. امام راحل همواره تاکید می کردند که دولت باید خدماتش را به مردم بگوید و خدمات دولت باید در صداوسیما به خوبی منعکس شود و رسانه ها باید خدمات دولت را برای مردم تشریح کنند".
روحانی در حالی از دست تنها بودن دولت به لحاظ تبلیغاتی سخن گفت که همینک، در روزنامه های مکتوبی که همه روزه بر دکه های مطبوعاتی خودنمایی می کنند، در بدبینانه ترین حالت ممکن، حداقل 20 روزنامه حامی دولت (اعم از دولتی و زنجیره ای) منتشر می شوند و به این روزنامه ها باید هفته نامه ها و مجلات رنگارنگ دیگری را نیز اضافه کرد که هریک می کوشند حمایت تبلیغاتی از دولت یازدهم را سرلوحه اقدامات خود قرار دهند.
در فضای مجازی نیز خبرگزاری ها و سایت های بیشماری فعال هستند که حقیقتا تعداد آنها قابل شمارش نیست و هر روز به صورت قارچه گونه بر تعدادشان افزوده می شود. با این حساب، چگونه حسن روحانی دولتش را از لحاظ رسانه های تبلیغاتی تنها می بیند؟!
پیرامون صداوسیما نیز باید گفت ظاهرا جناب شیخ، با استفاده از تاکتیک فرار به جلو تلاش کرده تا انحصار دولتی بر این رسانه ملی را افزایش دهد. سخنان روحانی در این باره در شرایطی مطرح شده که براساس استنادات عینی، طی یکسال گذشته بیشترین محدودیت حضور رسانه ای برای منتقدان دولت یازدهم درنظر گرفته شده است و تقریبا تمام شبکه های رسمی و سراسری در اختیار تیم دولت و حامیان وی قرار دارند.
به عنوان نمونه، برنامه های گفتگومحوری مانند "نگاه یک" ، "پایش" و... که قرار بوده به عنوان بازگوکننده مطالبات مردم از مسئولان فعالیت داشته باشند، تقریبا همه هفته با حضور یک وزیر یا مدیر دولتی همراه شده و ساعت ها، تریبون رایگان و البته هزینه شده از کیسه بیت المال را در اختیار آنان قرار داده اند.
از سوی دیگر، اعمال محدودیت اعلام شده برای منتقدان دولت که براساس نتایج انتخابات ریاست جمهوری سال گذشته، حداقل 50 درصد را به خود اختصاص می دهند، موجب نارضایتی این جمعیت انبوه را فراهم آورده است.
عدم امکان حضور منتقدان جهت بحث پیرامون توافق ضعیف ژنو و مذاکرات پرحرف و حدیث هسته ای که بیشترین انرژی دولت یازدهم را در سال اول فعالیتش معطوف به خود نمود، از جمله مواردی است که مسئولان صداوسیما در خدمت یکجانبه به دولت اعمال نمودند.
همچنین در بحث ثبت نام برای هدفمندی یارانه ها، تقریبا نزدیک به 100 درصد برنامه های صداوسیما به این امر اختصاص یافته بود که این مساله، بی سابقه بوده است. اخبار، برنامه های سیاسی و اقتصادی و اجتماعی، زیرنویس های متوالی و حتی دیالوگ فیلم های پربیننده تلویزیونی در اختیار اقدام اشتباه دولت قرار گرفته بود و کمترین نقدی بر این رفتار غلط فرصت ابراز نداشت. با این همه، به قول خود روحانی "مردم تنها گوششان به رادیو و یا چشمشان به تلویزیون نیست و چشم و گوش آنان خیلی وسیعتر می بیند و می شنود و خیلی خوب می توانند قضاوت کنند" و با حضور نزدیک به 95 درصدی در ثبت نام جهت دریافت یارانه نقدی، نشان دادند که نسبت به این اقدام دولت یازدهم موضع مخالفت مطلق دارند.
شیخ حسن روحانی در سخنرانی حاشیه ساز اردبیل خود البته نکات دیگری هم گفت که در این نوشتار، تنها به آنها اشاراتی کوتاه و می شود و تحلیل مفصل پیرامون آن به فرصتی دیگر موکول می گردد.
او گفت: "اجرای این وظیفه (مسئولیت اجرای قانون اساسی) از آن کارهای مهمی است که برای خیلی ها خوشایند نیست و ممکن است ناراحت و عصبانی شوند اما قانون اساسی کشور باید اجرا شود و هر کسی در این کشور با هر مسئولیتی باید بداند این دولت به حول و قوه الهی در ادامه راه، برای اجرای قانون اساسی مصمم خواهد بود. وقتی دولت اعلام کند فلان دستگاه و یا نهاد دارد از قانون اساسی تخلف می کند، ممکن است برای آن نهاد و یا دستگاه خوشایند نباشد اما این وظیفه رییس جمهوری است و من به وعده هایم به مردم عمل خواهم کرد و در این راه هیچ چیز نمی تواند مانع شود"
اجرای صحیح و کم اشتباه قانون اساسی اتفاقا مهمترین خواسته عموم مردم و مسئولان انقلابی و همچنین وظیفه یک رییس جمهور است؛ بنابراین طرح اینگونه آن از سوی رییس دولت تعجب برانگیز است. اینکه فردی بخواهد به وظیفه اش عمل کند اما قبل از آن، رجز بخواند و پیش بینی کند که اجرای وظیفه ای که به خاطر آن رای آورده، موجب ناراحتی بعضی ها خواهد شد، موجب دلواپسی است.
دلواپسی زمانی بیشتر می شود که روحانی، درحالی که خود و طرفدارانش نسبت به ادبیات و رفتار احمدی نژاد شدیدا مخالفت می کردند، اینک مبتلا به همان رویه شده اند. او در همین سخنرانی با استفاده از دو جمله، خاطرات معروف به "بگم، بگم" احمدی نژاد را در اذهان زنده کرد.
روحانی گفت: "درباره اینکه چرا نمی گذارند همه خدمات دولت برای مردم تبیین شود، به موقع سخن خواهم گفت". همچنین ادامه داد: "زمانی که خواستم انجام وظیفه مسوولیت اجرای قانون اساسی را شروع کنم ، برای مردم توضیح خواهم داد چرا این کار دارد با تاخیر انجام می گیرد"!
بیان عبارات فوق درحالی است که تا پیش از این از سوی حامیان دولت بارها عنوان شده بود دوران "بگم، بگم"ها به پایان رسیده است.
به هرحال، باتوجه به وضعیت کنونی دولت و مشکلات ریشه ای و اساسی مردم در زمینه معیشت، بیکاری، تورم، رکود و... چنانچه رییس دولت و مدیران آن همچنان بخواهند به جای خدمت بی منت، با ادبیات حاشیه ساز و غیرلزوم، درصدد القای فضای التهاب مصنوعی باشند، بیشترین ضربه به مردم و قشر متوسط رو به پایین آن وارد خواهد آمد و همانگونه که روحانی نیز بیان نمود، آنان به دور از جنجال سازی های رسانه ای و خطابه های موزون، در زمان مناسب به خوبی قضاوت خواهند کرد.
نکته پایانی در رابطه با ادبیات یکی دو هفته اخیر روحانی، تحلیل برخی کارشناسان سیاسی است که معتقدند استفاده از این واژگان برای انحراف افکار عمومی و رسانه ها از مسایل مهم و سرنوشت سازی صورت می گیرد که به منافع ملی کشورمان مرتبط است؛ مسایلی که مذاکرات هسته ای و حکم پرونده کرسنت می تواند از نمونه های آن باشد.
