به گزارش پایگاه خبری عدالت خواهان گلستان"شاید بعضی از عزیزان سیدهادی حسینی را نشناسند از ایکه وی از تربتی نژاد کاندیدای اصلاح طلبان حوزه انتخابیه گرگان اعلام حمایت کرد تعجب کنند
اولا خود سیدهادی حسنی بهتر از هرکسی می داند که او با حمایت از کاندیدای اصلاح طلبان خودش را در نزد آنان به شدت منزوی نمود و از طرفی بزرگان اصولگرایی از همان بدو انتخابات مرحله اول روی وی حساب باز نکرده بودند
جوانان ما از حمایت امثال سیدهادی حسینی تعجب نکنند بلکه باید بررسی کنند که چرا بعضی از خواص تاثیر گذار در طول مسیر انقلاب از خط حق منحرف شدند؟ آیا جز خودخواهی - منفعت طلبی - ترجیح منافع شخصی و گروهی بر منافع فردی یا غرور سیاسی یا شخصیتی و خودبینی مفرط بود
«حقّ وباطل ولکلٍّ أهل، فلئن أَمر الباطل لقدیما فعل، ولئن قلّ الحقّ فلربّما ولعلّ، ولقلّما أدبر شئ فأقبل؛ حق و باطلی داریم و برای هریک طرفدارانی هست، اگر باطل جایي حاکمیت یابد جای تعجب نیست از دیرباز چنین بوده و اگر أهل حق در اقليتند چه بسا بر تعدادشان افزوده شود [مواظب باشید حق را از دست ندهید چه اینکه] کمتر رخ میدهد که چیزی از دست برود و بار دیگر برگردد.»
شواهد تاريخي نشان ميدهد يکي از عوامل مهم فروپاشي حکومت علي(عليه السلام) مشکل لغزش خواص بود، لکن نه خواص اهل حقّ و نه خواص اهل باطل، بلکه خواص اهل لغزش، زيرا کسانی که اهل حق بوده، در حمایت از حق ثابت قدم مانده اند و هیچ انحرافی نداشتند تا موجب انحراف جامعه علوي شوند، شخصیتهایی چون مالک اشتر، عمّار ، محمد بن ابی بکر، ابوالهیثم بن تیّهان، ذوالشهادتین و امثال اين چهرههاي ممتاز حق طلب نه تنها لطمهاي به حکومت آن حضرت نزدند، بلکه مايه استحکام آن بودهاند؛ از سوی دیگر خواصی که همواره در جبهه باطل حضور داشتهاند نیز نميتوانستند پايه حکومت آن حضرت را سست کنند، چه اینکه آنان هیچگاه سابقه حمایت از ارزشهای دینی و اسلامی را نداشتهاند تا انحرافشان موجب انحراف جامعه علوي شود؛ ازاینرو، افرادی چون معاويه، عمرو بن عاص، سعيد بن عاص، وليد بن عقبة، مروان بن حکم نميتوانستند به طور مستقيم به ارزشها و باورهاي ديني حکومت علوي لطمه بزنند، از اين رو اینها نیز موضوع تحقیق ما نیستند، چراکه مردم مؤمن آن زمان ميدانستند، آنان همواره با دین و ارزشهای دینی مخالفت میکردهاند و اگر هم مسلمان شدهاند از روی ناچاری و اکراه بوده است.
ولي خواص اهل لغزش به علت نفوذ فزاينده ناشي از سوابق درخشانشان وقتي از جبهه حقّ جدا شده و به انحراف گراييدند جمع کثيري از مردم را به دنبال خود به انحراف کشاندند و اخلاق و ارزشهاي جامعه را سست کردند و اندک اندک باورهاي ديني را تضعيف نمودند؛ ازاینرو، موضوع تحقیق حاضر، نه چهرههای دائمی جبهه حق هستند ونه چهرههای ثابتِ جبهه باطل، بلکه مقصود «خواص منحرف» هستند که از جبهه حق خارج و به جبهه باطل وارد شدهاند.
قام معظم رهبري پيرامون نقش خواص در واقعه عاشورا فرمودند: “اگر در آن مقطع، خواص اهل بصيرت بوده به موقع از حق حمايت مي کردند، ما شاهد حادثه تلخي همانند عاشورا نبوديم”. مطابق فرمايش معظم له، يکي از ويژگي هاي بارز خواص اهل حق، “بصيرت” است. اکنون سوال اين است که: “چراغ دل چگونه روشن مي شود؟”. “راه بدست آوردن نور بصيرت چيست؟”. قرآن کريم و روايات معصومين (ع)، بندگي خدا و اخلاص و تقوا را مهمترين عامل در اين جهت مي دانند: “يا ايها الذين آمنوا ان تتقوا الله يجعل لکم فرقانا؛ اي کساني که ايمان آورده ايد اگر تقوا پيشه کنيد، خداوند فرقان (وسيله تشخيص حق از باطل) برايتان قرار مي دهد”. در آيه ديگري آمده است:”يا ايها الذين آمنوا اتقوا الله و آمنوا برسوله... و يجعل لکم نورا تمشون به...؛ اي کساني ايمان آورده ايد، تقوا پيشه کنيد و به رسولش ايمان آوريد تا براي شما نوري قرار دهد که با آن راه را بيابيد”.
اين واقعيتي است که در سايه خودسازي و تهذيب نفس انسان متصل به نور حقيقي جهان هستي، يعني حضرت حق، ظهور مي يابد که “الله نور السموات و الارض”. وقتي اين اتصال تحقق يافت، کانون جان انسان چشمه فياض معارف الهي خواهد شد. در سايه تقوا و ستيز با هواي نفس، چراغ بصيرت در دل و جان انسان روشن مي شود. در سايه تقواست که انسان به بصيرتي دست مي يابد که در تمامي بحران ها راه صواب و حق را گزينش مي کند. در سايه تقوا انسان بصيرتي مي يابد که ناديدني ها را مي بيند! آن چه براي ديگران در حجاب است براي او (عيان) مي شود. در روايتي، پيامبر گرامي اسلام (ص) فرمود: “اگر زياده روي در گفتار شما و هرزه چراني در دلتان نبود، هر آينه مي ديديد آن چه را که من مي بينم و مي شنيديد آن چه را که من مي شنوم”.