تعريف زندان
زندان در لغت نامه هاي فارسي:
فرهنگ معين كلمه زندان را چنين معني ميكند:جايي كه متهمان و محكومان را در آن نگاه مي دارند،بندي خانه، قيد خانه- محبس
زنداني در اصطلاح حقوقي (قانون) و آيين نامه مصوب :
زندان محلي است كه در آن محكوماني كه حكم آنان قطعي شده است با معرفي مقامهاي صلاحيت دار قضايي و قانوني براي مدت معيني يا به طور دايم به منظور تحمل كيفر، با هدف حرفه آموزي، بازپروري و بازسازي (اصلاح و تربيت) نگهداري ميشوند.
بازداشتگاه:
محل نگهداري متهماني است كه با قرار كتبي مقامهاي صلاحيت دار قضايي تا اتخاذ تصميم نهايي به آنجا معرفي ميشوند.
تعريف شرعي و ديني زندان:
از آنجا كه منابع ديني مثل قرآن و احاديث به زبان عربي هستند لذا براي بدست آوردن ديدگاه ديني در مورد زندان لازم است كلماتي كه در مورد (زندان) به كار رفته مثل (حبس،محبس) بررسي شود.
در زبان عربي، واژه هاي زياد و گوناگوني به معني و مفهوم (زندان) دلالت دارد مثل : حبس، سجن، وقف، ايقاف، حصر، اثبات، اقرار، امساك و... لكن مشهورترين آنها، همان دو واژه، سجن و حبس ميباشند. لذا به بررسي آن دو مي پردازيم.
راغب در فرهنگ لغت قرآن خود به نام: مفردات القرآن ميگويد: السجن: در زندان نگه داشتن. و اين كلمه در سوره يوسف آيات 32-34-35-36 به همين معني به كار رفته است.
و در مورد لغت (( حبس )) راغب چنين ميگويد: الحبس: مانع شدن از آمد و شد و اين واژه در قرآن در همين معني به كار رفته است. در آيه شماره 106 سوره توبه چنين ميفرمايد: لحبسونها من بعد الصلوة ... ( يعني بعد از نماز از رفت و آمد آن دو نفر، مانع شويد تا سوگند ياد كنند كه ... (به نقل از كتاب مباني فقهي حكومت اسلام ص 26 )) و نيز حبس به معناي محلي كه آب را در خود نگه مي دارد ( يعني آب انبار ) گفته شده است. در فرهنگ لغت صحاح اللغة در مورد معناي كلمه (( حبس )) چنين آمده است. سجن با كسره يعني: زندان و سجن با فتحه يعني: مصدر و به معناي زنداني كردن مي باشد.
در لغت نامه قاموس آمده است كه: سجن با كسره يعني، محبس و زندان. صاحب و مسوول آن را نيز سجان – زندان بان گويند. چنانكه سجين ( بر وزن جنين ) فرد زنداني را گويند. به نقل از همان آدرس قبل.
از مجموع آنچه گفته شد، چنين به دست مي آيد كه مفاد و مفهوم دو واژه: حبس و سجن، عبارت است از، محدود ساختن كسي و منع او از آمد و شد آزادانه و تصرفات آزادانه. لذا در كتاب چنين ميگويد: زندان از نظر شرع، محبوس كردن در يك مكان تنگ نميباشد بلكه عبارت است از اينكه: شخصي بازداشت شود و از تصرفات دلخواه و آزادانه، ممنوع گردد. خواه اين بازداشت در خانه باشد يا در مسجد و چه از اين طريق كه فرد مورد نظر را، زير سرپرستي اجباري خود، درآورد و يا اينكه وكيل يا ماموري را بر او بقگمارند كه در همه جا با او باشد و از او جدا نشود سبب است كه در روايتي از رسول خدا (ص) زنداني را، اسير ناميده است. بنابراين بايد توجه داشت كه در فرهنگ قرآن و شرع مقدسي و سنت نبوي (ص) حبس و زندان به معناي جاي دادن مجرم و يا متهم در يك مكان تنگ و تاريك ( سلول ) نيست بلكه فقط به معناي بازداشت ميباشد. يعني از آمد و شد و تصرفات آزادانه او جلوگيري كردن نه بيشتر. كتاب مباني فقهي حكومت اسلامي.ص 43.
فلسفه پيدايش و ضرورت زندان( فلسفه وجود زندان):
مقدمه:
انسان موجود اجتماعي است و نيازهاي گوناگون او، جز در سايه تعاون و همكاري با يكديگر تامين نميشود، از سوي ديگر، انسان خواسته و تمايلات فراواني دارد كه دوست دارد به همه آنها برسد و اين كار عملا امكان پذير نيست، لذا انسان اگر به حال خود رها شود و حوزه فعاليت هاي او محدود نگردد قطعا اصطكاك و تصادم به وجود خواهد آمد، چرا كه انسان با توجه به غرايزي كه در نهاد او وجود دارد دوست دارد ديگران را در جهت منافع خود استخدام و استثمار نمايد و در نتيجه اجتماع انسان گرفتار هرج ومرج و نا امني خواهد شد ، و براي جلوگيري از نا امني ضرورت وجود قانون در جامعه مطرح ميگردد و بعضا اجراي قانون موجب زندان ميگردد،و ضرورت وجود زندان احساس ميشود . وبه بيان ديگر: نظام آفرينش بر پايه تقوا و پاكي استوار است ،تطهير و طهارت ، صلح وصفا، حسن وجمال ،جز جدايي ناپذير نظام الهي است و اصولا انسان بر اساس فطرت توحيد وخداپرستي – كه ريشه همه طهارت و پاكيها است –افريده شده و همه سعي و تلاش انبيا و اوليا ، راهنمايي انسان و جهت دادن به او در اين مسير خلاصه ميشود .خالق اين نظام، خود جامع و همه صفات كمال و جلال بوده و از صفات سلبي و منزه واز شرور و زشتي ، جرم وگناه بيزار است اهل طهارت را به شدت دوست دارد.
نتيجه آنكه جرم وجنايت، گناه و معصيت ،فسادو ضلالت و.... همه ساخته وپرداخته دست بشر است. هواي نفس و تمايلات شهواني و افسون طلبي انسان است كه همه چيز را در انحصار خود قرار ميدهد. و جامعه را به فقر و هلاكت ميكشاند ودر اين راستا است كه جرم وجنايت ، خواسته و نا خواسته ، رخ ميدهد و براي اينكه جامعه از پيامد ها و تاثيرات آن مصون بماند چاره اي جز مقابله و بر خورد قا نوني نيست وگرنه همانند ميكروب وبيماري مسري همه را آلوده و مبتلا ميسازد و در اينجاست كه فلسفه وجودي قانون كيفري و جزايي ، حبس و تعزيرات تبين ميگردد ودر اثر اعمال واجراي آن موضوع (زندان) مطرح ميگردد.
در كتاب پژوهشي درباره زندان باني اسلامي به نقل از : مقدمه اي بر مقررات و احكام زندان در اسلام نوشته حضرت ايت اله ناصر مكارم شيرازي ،چنين ميگويد: پيدايش زندان ظاهرا از سه امر سر چشمه گرفته است : 1) عشق انسان به آزادي و اينكه سلب آزادي شكنجه اي درد ناك براي آدمي محسوب ميشود ولذا براي تنبيه و مجازات آنان از زندان (سلب آزادي ) استفاده كردند.
2) براي جلوگيري از ضرر رساندن به مردم وجامعه( دفع شر)
3) جلوگيري از فرار مجرم اصلي (مكتب اسلام . سال 64 –شماره يك –ص 14)
مشروعيت زندان از نظر اسلام:
آيا نظام اسلامي ميتواند داراي زندان باشد ؟
مسلم است كه از روزگاران قديم بشر جايي را براي ضبط عناصر شرور و حفظ افراد جامعه از شرارت آنها ،اختصاص ميداده است. در قوانين كيفري اسلام. ضمن اينكه براي جلوگيري از و حمايت جامعه در مقابل شرارت افراد شرور از راههاي ديگر استفاده شده است. به حكم ضرورت عقوبت زندان نيز به عنوان كيفر ثانوي و به طور في الجملة پذيرفته شده و به رسميت شناخته شده است. اما زندان با آن طول و تفصيل كه در دنياي بشريت معمول بوده و مورد پذيرش اسلام نيست زيرا اسلام زندان با آن را نه تنها مفيد و سودمند به حال اجتماع نميدادند بلكه زيان آور هم تشخيص داده است. (مقدمه كتاب احكام زندان در اسلام)
دلايل مشروعيت:
هر حكم شرعي و ديني، دست كم بايد به يكي از چهار منبع ( قرآن-سنت-اجماع-عقل ) مستند باشد و در غير اين صورت فاقد اعتبار است.
براي اثبات مشروعيت زندان در قرآن آيه هاي ذيل استفاد شده است:
1. آيه 43 از سوره مايده: (كساني كه با خدا و پيامبر او مي ستيزند و در زمين به فساد و تبهكاري مي كوشند سزاي آنها، جز اين نيست كه كشته شوند يا به دار مجازات آويخته شوند و يكي از دستها و پاهايشان به عكس يكديگر بريده شوند و يا از آن سرزمين ( نفي ) شوند.
بيشترين مفسرين قرآن كلمه (نفي) را در اين آيه شريفه به معناي حبس و زندان گرفته اند چنانكه در برخي از روايات نيز اين آيه به همين معني تفسير شده (براي نمونه به تفسير مجمع البيان جز 3 ص 188 و به وسايل الشيعه ج 18 ص 536 باب 1 از ابواب حد مهارت حديث 8 مراجعه شود) با اين حال بيشتر بزرگان اماميه و فقهاي ديني به حبس و زندان فتوا نداده اند بلكه تبعيد را ذكر كرده اند پس نفي من الارض به معناي زندان باشد مورد اشكال است مگر اينكه نفي به معناي حد شرعي نباشد بلكه از مصاديق تعزير باشد. (مباني ص 37 )
دومين آيه اي كه براي مشروعيت زندان به آن استدلال شده، آيه 15 از سوره نساء است. ( در مورد آن دسته از زنان شما كه مرتكب فحشاء ميشوند) ( براي اثبات جرمشان) ((چهار گواه عادل از بگيريد اگر چهار مرد بر فحشاء آنان گواهي دارند آنان را در خانه ها نگهداريد (امساك كنيد) تا مرگشان فرا رسد و يا اينكه خداوند در آينده براي آنان راه ديگري قرار دهد.))
مفسرين قرآن و فقها واژه ((امساك)) را در اين آيه به معناي حبس و زندان گرفته اند.
سومين آيه اي كه درباره زندان وجود دارد آيه 106 از سوره مايده مي باشد.
((اي كساني كه ايمان آورديد آن وقتي كه مرگ شما فرا رسيد، از ميان خودتان شاهد بگيريد، هنگاميكه وصيت ميكنيد و اگر در حال مسافرت هستيد و شانه هاي مرگ آشكار شد( و مسلماني همراه شما نبود ) دو نفر از غير مسلمين را شاهد وصيت خود قرار دهيد و آگر در شهادت آن دو غير مسلمان شك داشتيد، انان را بعد از نماز حبس كنيد تا قسم بخورند كه ما سوگند خود را به چيزي نفروشيم و گواهي خود را پنهان نميكنيم و گرنه از جمله گناهكاران خواهيم بود.))
اين آيه شريفه درباره دو نفر نصراني به نامهاي ((ابن بندي)) و ((ابن ابي مارته)) نازل شده است. آنان همسفر شخصي به نام ((تميم داري)) –مسلمان-بودند كه در راه در گذشت و اموال خود را براي انتقال به ورثه به آن دو نفر سپرد. آنان برخي از اشياء قيمتي را برداشته و بقيه را به ورثه رساندند. ميان ورثه آن دو اختلاف افتاد براي قضاوت پيش رسول خدا، رفتند كه اين آيه نازل شد. (كتاب مباني فقهي حكومت اسلامي ص 26 پاورقي
چهارمين آيه اي كه براي مشروعيت زندان به آن استناد شده، آيه 5 از سوره توبه است (( وقتي ماههاي حرام پايان گرفت، مشركان را هر جا يافتيد بكشيد و آنان را اسير كنيد و زنداني كنيد در هر كمينگاه بر سر راه آنها بنشنيد هر گاه توبه كنند و نماز بخوانند و زكات بپردازند آنها را رها سازيد زيرا كه خداوند آمرزنده و مهربان است.)) معنا ))واحصروهم)) در تفسير اين آيه (مجمع البيان)چنين ميگويد )آنان را محصور كنيد )اين است كه : آنان را زنداني كنيد ،اسير و عبد بگيريد يا ازآنان ديه و غرامت مالي بگيريد . و نيز گفته شده كه منظور از (محصور كردن )آنان اين است كه از دخول آنان به شهر مكه و نيز از رفت و آمد آزادانه در سرزمين هاي اسلامي مانع شويد .
مشروعيت زندان از نظر سنت معصومين (ع) :
رواياتي كه في الجمله بر مشروعيت زندان دلالت دارند، فراوان هستند (تعدادشان مستفيض است) در اينجا چند نمونه از آنها را ذكر ميكنيم.
1. در حديث صيح (1) عبد ابن سنان از امام صادق (ع) روايت كرده كه آن حضرت فرمود: ((مردي به حضور پيامبر آمد و گفت: من مادري دارم كه هر كس به سوي او دست دراز كند، آن شخص را به خود ميپذيرد و فرمود: او را زنداني كن، آن شخص گفت او را زنداني كردم ولي موثر واقع نشد حضرت فرمود: او را از ديدار ديگران باز دار و نگذار كسي بر او وارد شود آن شخص جواب داد اين كار را كردم، اثري نداشته است حضرت فرمود: او را ببند چرا كه تو نمي تواني اعمال نيك بالاتر از اين در حق مادرت انجام بدهي كه او را از محارم خدا باز بداري)) به نقل از وساتيل ج 18 ص 14 ع باب 48 از ابواب الزنا حديث 1(
2. در روايت غياث ابن ابراهيم از امام جعفر صادق (ع) از پدرش نقل شده كه آن (1)منظور از حديث (صيصح) حديثي است كه زنجيره سند آن بدون انقطاع به شخص معصوم از روايت نقل افراد امام عادل پيوند بخورد.) مباني صوع حضرت فرمود: ((علي (ع) كساني كه بدهي خود پرداخت نمي كردند، زنداني مي كرد آنگاه كه تهيدستي و ورشكستگي بودن آن شخص، مشخص ميشد، او را آزاد مي كرد. تا برود و مالي بدست آوردت.
3. در حديث موثقه عمار از امام صادق (ع) نقل شده كه آن حضرت فرمود: مردي را به پيش امير المومنين (ع) آوردند كه كفيل مرد ديگري شده بود، آن حضرت او را زنداني كرد و فرمود: رفيقت را بيار. اين اخبار و احاديث از باب نمونه ذكر شده است و اين نوع روايات فراوان است و براي اطلاع از آنها ميتوان به آدرس ذيل مراجعه كرد: كتاب مباني فقهي حكومت اسلامي جلد 4 بحث يازدهم ص 141 مراجعه و نيز كتاب احكام زندان در اسلام ص 96-116
اجماع بر مشروعيت زندان:
برخي از فقها صنفي و شافعي بر مشروعيت زندان، ادعاي اجماع كرده اند، لكن با توجه به اينكهمساله زندان در كتابهاي فقهي شيعه و اكثر كتابهاي اهل سنت، به طور بطور مستقل مواح نبوده است، ولي با اين حال بايد گفت كه: مساله ضرورت زندان و مشروعيت آن به اندازه اي روشن مي باشد كه از هر فقيه شيعه و سني درباره آن سوال شده بناچار او به مشروعيت آن فتوا خواهد داد. ولي بعد از آنكه مشروعيت زندان از طريق قرآن و سنت معصومين (ع) ثابت شد- از نظر فقها شيعه- ديگر نيازي به وجود اجماع نميباشد و اجماع موضوعيت ندارد.
مشروعيت زندان از نظر عقل:
عقل حكم ميكند بر اينكه حفظ نظام و كيان اجتماع واجب و لازم است و بايد حقوق و مصالح عمومي، مورد حمايت و پاسداري قرار بگيرد و اين موضوع مي تواند دليل بر فلسفه پيدايش زندان هم باشد- زنداني كردن شخص بدهكار نيز هر چند كه به ضرر شخص اوست و با اين قايده كه: هر كسي بر جان و مال و ديگر شيون زندگي خود مسلط مي باشد- منافات دارد، لكن از طرف ديگر آزاد گذاشتن او نيز امنيت همگاني را تهديد كرده و حقوق ديگران را ضايع ميكند لذا عقل سليم حكم ميكند به اينكه رعايت مصالح عمومي جامعه بر رعايت مصالح افراد، مقدم ميباشد و شخص بزهكار را به خاطر حفظ مصالح عمومي بايد زنداني و محدود كرد. مباني ص 51-53
به هر حال، زندان علاوه بر اينكه به عنوان يكي از انواع تعزير در اسلام به رسميت شناخته شده، و در روايات در فتواي فقها نيز به مواردي تصريح گرديده است كه برابر استقصاي انجام شده به شرح ذيل مي باشد:
1. كسي كه متهم به قتل شده است.
2. كسي كه موي سر زني را بتراشد.
3. كسي كه به ناحق دستور قتل كسي را صادر كند، كه مباشر كشته مي شود و دستور دهنده براي ابد زنداني مي شود.
4. بنده اي كه به دستور مولايش كسي را بكشد، كه دستور دهنده قصاص مي شود و بنده تا پايان عمرش زنداني مي شود، چون در روايت، بنده براي مولا به منزله شمشير و تازيانه تلقي شده است.
5. كسي كه قاتلي را بعد از ثابت شدن جرم در محضر قاضي از ذست صاحبان خود بگيرد و فرار دهد، كه تا تسليم قاتل به اولياي خون بايد به زندان برود، و در صورت عدم دسترسي به قاتل و يا مرگ او، بايد تمام ديه را بپردازد.
6. كسي كه انساني را نگه دارد و ديگري او را بكشد، كه قاتل كشته مي شود و نگه دارنده تا لحظه مرگ در زندان مي ماند، و بعضي از فقها گفته اند كه هر سال هم بايد پنجاه ضربه شلاق بخورد همان گونه كه اگر كسي ناظر قتل باشد بايد هر دو چشمش با ميل گداخته شده و كور گردد.
7. كسي كه بنده خودش را بعد از شكنجه دادن بكشد، كه بايد بعد از تحمل صد ضربه شلاق يك سال هم زنداني بشود و سپس بهاي بنده را مي پردازد كه يا ميان فقرا تقسيم ميشود و يا عايد بيت المال مي گردد.
8. زن حامله اي كه به چهار بار زنا اقرار كند بايد تا اجراي حد رجم كه بعد از وضع حمل خواهد بود زنداني شود.
9. كسي كه با يكي از محارمش زنا كند بايد به گردن او يك ضربه شمشير زده شود، چنانچه نميرد بايد تا پايان عمر زنداني شود.
10. مادري كه هيچگونه از عمل پليد زنا پروا نداشته باشد، فرزندش مي تواند او را حبس كند، حتي در صورت لزوم به زنجير هم ببندد.
11. دزدي كه بعد از دو بار دزدي كردن كه دست راست و پاي چپش بريده شده است هر گاه براي بار سوم دست به دزدي بزند، براي هميشه زنداني مي شود، و چنانچه در زندان به دزدي بپردازد مجازاتش اعدام است.
12. زن مرتد كه براي ابد به زندان انداخته مي شود و از نظر خوردني و نوشيدني در تنگنا قرار مي گيرد و به انجام دادن خدمات سخت واداشته مي شود و در اوقات نماز مورد ضرب واقع ميگردد و لباس خشن به او پوشانده مي شود و اگر شوهر دار باشد از او جدا نگه داشته مي شود و بايد عدة طلاق ( سه ماه) نگه دارد و به مجرد توبه از زندان آزاد مي شود.
13. كسي كه از غير حرز دزدي كند، كه علاوه بر تحمل كتك به زندان برود.
14. شخص بدهكار كه از نظر افلاس و توانگري وضعش روشن نيست، بايد به زندان برود، در صورتي كه مفلس بودنش اثبات شد راهش باز گذاشته مي شود.
15. بدهكاري كه با وجود دارا بودن از پرداخت بدهي سر باز مي زند، بايد تا پرداخت بدهي به زندان برود.
16. كسي كه به غصب مال مردم پرداخته است.
17. كسي كه مال يتيم را خورده است.
18. كسي كه به امانت خيانت كرده است.
19. عالماني كه به فسق و فجور مشغول مي شوند.
20. كساني كه بدون داشتن اهليت به طبابت مي پردازند.
21. كلاهبرداراني كه بدون تنخواه لازم از مردم وام مي گيرند.
22. شاهد دروغگو كه بعد از گرداندن در محله خودش و شناساندن او به مردم، چند روزي به زندان افكنده مي شود.
23. كسي كه با زنش ايلا كرده است كه بعد از گذشت چهار ماه يا بايد با پرداخت كفاره به سوي زنش بگردد و يا او را طلاق دهد، در صورت نكول زنداني مي شود تا يكي از آن دو را اختيار كند.
24. كسي كه عليه او اقامه بينه شده است، اما عدالت بينه بر حاكم ثابت نشده است، كه با درخواست مدعي حاكم مي تواند تا ثابت شدن عدالت بينه، او را زنداني كند.
25. كسي كه مدعي او عليه او شاهد واحد دارد، تا احضار شاهد دو سه روز زنداني مي شود.
26. كسي كه عليه او ادعايي شده است و او را در دادن جواب عناد مي ورزد و سكوت مي كند زنداني مي شود تا جواب دادن اعلام آمادگي كند.
27. كفيل كه تا حاضر شدن مكفول زنداني مي شود.
28. كسي كه براي منع او از منكرات جزء حبس كردن راه ديگري وجود نداشته باشد.
علاقه مندان به اطلاعات بيشتر مي توانند به كتاب: موارد الجن في الضوص والفتاواء) نوشته شيخ نجم الدين طبيبي مراجعه نمايند.
زندان در طول تاريخ اسلام:
پس از اثبات ضرورت و مشروعيت زندان، براي اين موضوع لازم است كه زندان در اسلام، از چه دوره اي وجودئ داشته و تاريخ مشروعيت آن به كدام زمان بر مي گردد، و براي روشن شدن اين مساله مناسب است به تاريخ زندان در ايران نيز اشاره شود تا يك مقايسه ضمني بين زندان قبل از اسلام با زندان بعد از اسلام صورت بگيرد.
سير تحول زندانها در ايران (قبل از انقلاب اسلامي):
(( با اينكه راجع به وضع زندانهاي ايران در دوران باستان ، اسناد و مداركي در دست نيست اما آنچه كه مسلم است، در قلعه ها ، زندانهايي بنا ميشد و پادشاهان وحكمرانان ، مخالفين خود را در آنجا زنداني و سپس با وضع فجيع و رقتبارو در عين حال ظالمانه از بين ما بردند اين قلعه ها را فراموشخانه يا قلعه فراموشي نيز ميخواندند . حبس جز مجازات ها نبود ، بلكه وسيله اي براي از بين بردن بي سرو صداي اشخاص بلند مرتبتي بود كه وجودشان براي پادشاهان خطر داشت كه حكايت آنان را تاريخ در سينه خود حبس كرده است .قديمي ترين زندان بزرگ در تهران ، زنداني بنام انبار شاهي بود كهد زير نقارخانه ارك ( محل فعلي بانك ملي شعبه بازار ) قرار داشت وزير نظر حاجب الدوله (رييس تشريفات ) اداره ميشد ، در سال 1292 شمسي دولت ايران به منظور سرو سامان دادن به وضع نظميه ( شهرباني كشور) عدهاي مستشار از كشور سوئد ،استخدام كرد ، آنها ابتدا نظامنامه مجالس (آيين نامه زندانها ) را تهيه كردند كه در سال 398 (ش-ه ) به تصويب هيات دولت رسيددر اين آيين نامه زجر بدني، و زنجير كردن ( كه قبلا معمول بود ) ممنوع گرديد .
در سال 1308 شمسي اولين زندان ايران (زندان قصر) جهت نگهداري 600 محكوم، بنا گرديد، پس از شهريور 1330 تحت تاثير علل ناشي از جنگ جهاني دوم به تعداد بزهكاران، مانند اكثر كشورهاي جهان، افزوده شد. در 21 مهر ماه 1347 اولين آيين نامه زندانها با توجه به اصول علم زندانها به تصويب رسيد و در سال 1354 آيين نامه مذكور اصلاح شد ولي به علت عدم امكانات، اكثر مفاد آن اجرا نشد. قبل از انقلاب ادره زندانها، را شهرباني كل كشور كه وابسته به وزارت كشور بود، بر عهده داشت پس پيروزي انقلاب اسلامي در 22 بهمن 1357 تغيرات اساسي در ايران به وجود آمد از جمله، تغيير در زندانهاي كشور را به دنبال داشت و بر اساس مصوبه شوراي انقلاب اسلامي در تاريخ 30 شهريور 1358 زندانها از شهرباني منفك و به وزارت دادگستري واگذار گرديد و كليه زندانها و مؤسسات وابسته به آنها در سراسر كشور تحت نظر سرپرستي منتخب شوراي عالي قضايي با نظارت دادستان كل كشور قرار گرفت و سپس در 6 بهمن 1364 با تصويب مجلس شوراي اسلامي، عنوان سرپرستي زندانها، به سازمان زندانها و اقدامات تامين و تربيتي كشور تبديل شد.
در ارديبهشت سال 1361 آيين نامه زندانها، تحت عنوان آيين نامه امور زندانها و اقدامات تامين و تربيتي كشور جمهوري اسلامي ايران، توسط شوراي عالي قضايي كشور، تصويب و به مورد اجرا گذاشته شد. در تاريخ 29/3/1368 آيين نامه و مقررات زندانها در 18 ماده و 44 تبصره به تصويب رياست ديوان عالي كشور رسيد. در تاريخ 15/1/1372 آيين نامه و مقررات اجرايي سازمان زندانها و اقدامات تامين و تربيتي كشور 254 ماده و 96 تبصره به تصويب رياست قوه قضاييه رسيد و كليه آيين نامه هاي سابق لغو گرديد. در ماه حاضر آيين نامه اجرايي سازمان زندانها و اقدامات تامين و تربيتي كه مشتمل بر 247 ماده و 108 تبصره است در تاريخ 20/9/1384 به تصويب رييس قوه قضاييه رسيد و لازم الاجرا شد و آيين نامه مصوب 15/1/1373 و اصلاحات بعدي لغو گرديد.
زندان در تاريخ اسلام:
صاحب كتاب ((احكام زندان در اسلام)) در اين زمينه چنين مي نويسد: اقوال تاريخ نگاران در مورد زندان، در عهد رسول اكرم، و دوران خلفا ، بسيار مظطرب و مختلف است (نظر واحد وجود دارد) تقريبا مسلم ومحرز است كه در زمان پيامبر(ص) و دوران ابابكر، ساختمان مخصوصي براي زندان وجود نداشته است و بعضي ها معتقدند در زمان خليفه دوم، عمر خانه اي را از صفوان به چهارده هزلر درهم خريد و به زندان اختصاص داد يعني اولين كسي كه در اسلام زندان ساخته است، عمر (خليفه دوم) بوده است. ولي گروهي ديگر با اين نظريه مخالفند و ميگويند مسلمانان در صدر اسلام براي زنداني كردن و بند كشيدن، محلي را اختصاص نداده بودند و چون در آن زمان، وضع اجتماعي گسترده اي نداشته اند،لذا اسيران را يا در مسجد به طور موقت نگهداري مي كردند و يا آنان را در ميان مسلمين تقسيم مي كردند.
همين مؤلف از دكتر صجحي صالح در كتاب: النظم الاسلاميه ص 331 نقل مي كند كه: در زمان پيامبر و ابي بكر جايي را در تاريخ به نام زندان نمي شناسيم، در آن دوران متهم را در مسجد حبس مي كردند و طرف دعواي او و يا نماينده اش را، همراه او قرار مي دادند ات نتواند دست به فرار بزند.... تا اينكه در زمان عمر بن خطاب محلي براي حبس مجرمان تعيين شد. بعضي ها گفته اند در زمان عمر و عثمان نيز زنداني مشخص نبوده تا اينكه براي اولين بار در اسلام، علي (ع) اقدام به تأسيس اصلاحي زندان كرد. آن حضرت آنجا را با بوريا ساخت و اسم آن را ((نافع)) گذاشت ولي مجرمين و دزدها سوء استفاده نموده آنجا را سوراخ نموده و فرار كردند لذا حضرت زنداني با ديوارهاي گلي ( گچ و آجر) بنا نمود و اسم آنجا را (محبس) گذاشت. پس بنابراين و طبق نظر بعضي هاي ديگر زندان نافع و بعد از آن زندان (محبس) از نخستين زندان هاي اصلاحي بودند كه در اسلام به وجود امدند و اينكه گفته شده است عمربن خطاب خانه اي را در مكه خريد و به زندان اختصاص داد ،مورد تاييد بسياري از مورخان نمي باشد . پس صاحب كتاب احكام زندان در اسلام . در پايان چنين نتيجه گيري ميكند كه : آغاز تاريخي زندان در اسلام ، ميانعمربن خطاب كه بعضي از مورخان آن را پذيرفته اند و عهد علي بن ابيطالب كه بسياري از تاريخ نگاران بر آنند ، مردد ميباشد .
مؤلف كتاب: مباني فقهي حكومت اسلامي كه يكي از فقهاء اماميه معاصر مي باشد در جلد 4 ص 53 چنين مي گويد: زندان در زمان خود پيامبر اسلام رايج و معمول بوده است. و لكن مفهوم زندان، مرادف و ملازم با اين نبوده است كه جايگاه ويژه اي با خصوصيات معيني بوده باشد بلكه زنداني كردن افراد، گاهي در خانه و گاهي در مسجد و گاهي نيز در دهليز و پيش ورد خانه ها و يا در مكانهاي ديگر صورت مي گرفته است و منظور اين بوده است آزادي هاي فرد بزهكار محدود شده و از آمد وشدئ آزادانه او جلوگيري شود. اما اينكه در تاريخ اسلام اولين بار چه كسي زندان ساخت و مكان ويژه اي را به آن اختصاص داد، سخن زياد گفته شده است كه آيا باني زندان در اسلام عمر بوده يا اينكه زندان علي (ع) ميباشد.
نظام زندانها در دوره امويان:
از آنجا كه خط ولايت بعد از رحلت رسول گرامي اسلام(ص) به انحراف كشيده شد و افراد نالايق و ضعيف، وهواپرست، پست هاي كليدي حكومت را بدست گرفتند. به تدريج تعليمات و آموزه هاي ديني و سنت و سيره پيامبر، كم رنگ شد و قوانين حدود الهي دچار تغيير و تحول گشت، خصوصا از زماني كه خلافت به عثمان رسيد. او اموي بود لذا دست اموي ها را در حكومت و خلافت باز گذاشت و همه چيز را بر اساس منافع خود اداره مي كردند و احكام شريعت خصوصا در زمان معاويه و پس از آن دستخوش تغييرات گردي. و اين احكام قضاوت دستگاه قضايي نيز از اين تغييرات جان سالم به در نبرد. لذا هر كسي كه به هر بهانه اي باز داشت ما كردند و او را تا مرگش فرا رسد و يا حكومت تغيير كند تا بتواند آزاد شود . و خلاصه اينكه نظام نه بازداشت و نه در حبس و نگهداري در زندان و نه براي آزاد شدت زنداني وجود نداشت. خصوصا در زمان حجاج بن يوسف ثقفي كه در كوفه زنداني ساخت كه مسعودي تاريخ نگار معرمف در كتاب مروج الذهب ج 2 ص 157 آن زندان را اينگونه تعريف مي كند:
در زندان حجاج مردان و زنان با هم در مكان واحد نگهداري مي شدند، محل زندان پوششي نداشت كه از گرما و سرما حفظ كند. انواع شكنجه و آزار وجود داشت، گفته شده است كه چندي حجاج سوار بر اسب به نماز جمعه مي رفت كه ناگهان ناله و فريادي به گوشش رسيد، سؤال كرد، پاسخ دارند زندانيان هستند كه از شدت ناراحتي به صدا در آمده و ناله سر داده اند. حجاج رو به زندانيان كرد و گفت: اخسو و تكلمون خفه شيد و حرف نزنيد. عرب كلمه (اخساء) را در مورد سگ به كار مي برد، يعني...
خوراك زندانيان در زندان حجاج نان جويين بود كه با نمك و خاكستر مخلوط مي شد و هيچ كس مدت كوتاهي در آنجا نمي ماند مگر اينكه رنگ رخسار تغيير ميكرد. نقل شده است پسر بچه اي را در آنجا زنداني كردند بعد از چند روز مادرش براي ملاقات آمد ، هنگامي كه با فرزندش روبرو شد او را نشناخت و گفت اين فرزند من نيست ، پسر گفت : نه مادرم ، سوگند به خدا كه من فرزند تو هستم و اسم پدر و مادرش و نام پدر خودش را گفت مادر وقتي يقين كرد كه او فرزند اوست ، فريادي كشيد . احكام زندان ص 397-96 .البته بايد دوره خلافت عمر بن عبدالعزيز استثنا كرد زيرا او در دوران حكومتش كارهاي مثبت فراواني انجام داده است . و در مورد زندانيان هم سعي داشت اداره زندانها بر اساس احكام شريعت باشد .
زندان ها در دوران بني عباس
زندانها و رفتار با زندانيان در دوره بني عباس به مراتب بدتر و فاجعه آميز از دوره بني اميه است زيرا كه انواع شكنجه و اذيت و آزار و اعمال قساوت بار ظهور كرد كه در گذشته تاريخ اسلام سابقه نداشته است .
يكي از كارهاي معمول و متعارف اين بود كه : تمام منفذهاي بدن زنداني را با پنبه مسدود ميكردند و سپس از طريق مقعد زنداني آنقدر باد به بدن وارد ميكردند كه متورم مي شد و آنگاه با تازيانه مي زدند بطوريكه اجزا بدن متلاشي ميشد يا اينكه دو چشم زنداني را در مي آوردندو به جايش سرب مي ريختند و ...... احكام زندان ص 413 – 414 .
ديدگاههاي درباره زندان :
روايتي كه از اطهار (ع) و ساير معصومين درباره زندان وارد شده است ، در مجموع دو گروه هستند . گروه اول : رواياتي هستند كه بگونه مطلق و كل مسآله زندان را بطور مجمل و يا در مدتي معيني ، بيان كرده اند .
گروه دوم : مواردي را كه زندان ابد تا دم مرگ و يا تا هنگام توبه را در بر ميگيرد ، ذكر نموده است . و از آنجا كه تعداد روايات در اين موضوع زياد است از هر گروه ، به نمونه هايي اشاره مي كنم :
روايت گروه اول : مرحوم كليني و شيخ طوسي با سند هاي معتبر از امام صادق (ع) روايت كرده اند كه فرمود : شيوه پيامبر اسلام در خون بر اين بود كه : شخص متهم را 6 روز زنداني ميكرد ، اگر در آن مدت اوليا شخص مقتول ، دليل براي اثبات اتهام مي آوردند (شخص زنداني را آزاد نمي كرد ) در غير اينصورت او را از زندان آزاد ميكرد . (وسايل ج 121/19 باب 12 حج 1 مباني ص 148 ج 4 )
نكته:
1. مسأله خون در اسلام بسيار مهم است.
2. شهيد اول در((قوايد و فوايد)) فرموده است ((شش روز)) تعيين دارد.و نگه داشتن بيش از شش روز در زندان جايز نيست.
3. صاحب وسايل الشيعه از كتابهاي: ((من لا يحضره الفقيه )) و ((تهذيب)) چند روايت كرده است.
علي (ع) فرمود: بر امام واجب است كه عالمان فاسق، پزشكان نادان و بيسواد (غير متخصص) و دلالان و واسطه هاي مفلس و كلاهبر را زنداني كند .(وسايل ج 18 را باب 32 ح 3 )
چون كه روايات فراوان است به ذكر فهرست موارد آنها بسده مي كنيم.
1. روايت اول در مورد اتهام خون و قتل بود.
2. روايت دوم در مورد سه گروه: علما فاسق- پزشكان بيسواد-دلالهاي كلاهبردار
3. خورنده مال يتيم، خاين در امانت
4. بدهكار سهل انگار و مدعي ورشكستگي
5. شوهر صاحب مالي و ثروتي كه از پرداخت خرجي همسرش خودداري ميكند.
6. زنداني كردن كفيل تا هنگام حاضر كردن شخصي و يا وجه مورد كفالت.
7. زنداني كردن افراد براي گرفتن حقوق مردم خدا بطور كلي مثل زنداني كردن نجاشي شاعر را كه در ماه مبارك رمضان كرده بود نزد علي(ع) آوردند حضرت هشتاد ضربه تازيانه بر او زد.پس او را يك شب در زندان نگه داشت و فردا نيز او را فرا خواند و بيست ضربه ديگر نيز به او زد.نجاشي به حضرت گفت يا امير المومنين هشتاد ضربه را بخاطر بر من زدي و ديگر اين ضربه براي چيست؟ حضرت فرمود: بخاطر اينكه جسارت به خرج دادي و حرمت ماه رمضان را شكسته اي.
8. كف زن- جيب بر- گور شكاف- شرور مهاجم
9. شهادت و گواهي ناحق
10. كسي كه موي سر زني را بتراشد.
11. زنداني كردن مادر زنا كار توسط فرزندانش
12. چاقوكشي همراه مستي
13. قاتل عمدي كه قصاص نشود.
14. زنداني كردن اسراء جنگي
15. كسي كه غلام خود را چنان آزار دهد كه بميرد
16. زنداني كردن مرتد تا آنگاه كه توبه كند.
17. محبوس كردن دزد بعد از بريدن دست براي معالجه و...
گروه دوم از روايات مربوط به زندان: اين گروه از روايات مربوط به زندان ابد است كه دم مرگ و يا هنگامي كه توبه كنند بايد در زندان بمانند. لكن تعداد اين روايات هم زياد است و ما فقط موارد مورد اشاره آن روايت بسنده مي كنيم و فهرست وار موضوعات آنها را ذكر مي كنيم.
1. كسي كه براي سومين بار دزدي كند.
2. زن مرتد
3. از موارد زندان ابد : ايلا كننده درگاه كه از رجوع خودداري كند.
4. دستيار قتل
5. كسي كه فرد آزادي را به كشتن شخصي ديگر فرمان دهد.
6. از موارد حبس ابد- شخص مملوكي كه به فرمان آقاي خود، كسي را كشته باشد.
7. از موارد حبس ابد- كسي كه قاتل را از چنگ اولياء مقتول، فراري دهد.
8. از موارد حبس ابد- محارب محكوم به نفي
9. از موارد حبس ابد- مثله كردن يا (صورتگري) مجسمه سازي: منظور تبليغ فرهنگ بت پرستي است.و يا شايد منظور اين باشد كه شخص خاطي از دين عمل خود دست نمي كشد و ادامه مي دهد.
10. از موارد حبس ابد- منجمي كه به كار خود اصرار ورزد.
11. از موارد حبس ابد- كسي كه با خوهر خود مواقعه كرده و در اثر ضربت نميرد.
قوانين زندان در اسلام (حقوق زندانيان):
از مجموع مسايلي كه در ابواب مختلف فقه اسلامي در مورد احكام و حقوق زندانيان مطرح شده و از لابلاي روايات و سيره و رفتار معصومين بدست مي آيد اين است كه: مراعات حال زندانيان در نيازهاي مادي و معنوي و كوشش براي آزادي آنان و نيز همت در گماشتن به ايجاد در تسهيلات و امكانات براي آنان در حدي كه به هدف كيفري زندان خدشه وارد نكند، واجب است و لذا در چهار محور و موضوع به بحث مي پردازيم:
1. توجه و دقت در حال زندانيان:
با توجه به اينكه در همه عصرها، زندانها، زير نظر قوه قضاييه قرار داشته است، از اين رو فقها اسلام در مبحث ((آداب قضاء)) ذكر كرده اند كه از جمله وظايف اوليه هر قاضي كه نخستين بار به قضاوت منصوب مي شود اين است كه در مورد زندانياني كه به حكم قاضي قبل محكوم و زنداني شده اند، توجه درباره آنان دقت كند تا با رسيدگي او در زندان بماند، بيشترين فقهاء شيعه و سني به اين مطلب تصريح كرده اند.
2. مراعات نيازمنديهاي زندانيان:
بر امام مسلمين واجب است كه نيازمندي هاي زندانيان در زمينه هاي مادي و معيشتي مثل خوراك، دارو، هواي پاك، پوشاك تابستاني و زمستاني و ديگر نيازمنديها و تسهيلات لازم را فراهم آورد.(( شيوه خلفا بر بوده كه نيازمند يهاي زندانيان مانند تغذيه مناسب و پوشاك تابستاني و زمستاني را فراهم مي آوردند نخستين كسي كه به اين عمل اقدام كرد علي ابن ابيطالب (ع) بود و سپس خلفا بعدي به اين شيوه ادامه دارند.)) در كتاب احكام المجون چنين آمده است: ساختمان زندان بايد به گونه اي باشد كه باد خور و هوا خور باشد و از گرما و سرما، حفظ كند و آسايش طبيعي را براي زندانيان فراهم آورد.
از جمله امور مهمي كه بايد به آنان توجه داشت اين است كه: (( زني كه از همسرش به علي شكايت كرد و آن حضرت دستور زنداني شدن آن مرد را صادر كرد... آن مرد گفت زنم را نيز با زنداني كن! حضرت فرمود اين حق توست! و به زن فرمود همراه او برو.( مباني به نقل از مستدرك الوسايل =ج 2/497 باب 6 حديث 3)
3. ضامن بودن زندانيان در صورت كوتاهي و زياده روي:
اگر زندان در حفظ امنيت و تامين نيازمنديهاي ضروري زندان مثل خوراك، دارو بهداشت و... كوتاهي كند و در اثر اين كوتاهي زنداني بميرد و يا بيمار شود، در اين صورت شرعا مسيول مربوطه ضامن است و بايد قصاص شود و يا اينكه در صورت عمدي نبودن اين كوتاهي، ديه او را بپردازد و در اين مورد فقها شيعه و سني سخنان زيادي دارند كه از نقل آنها خودداري ميشود.
4. لزوم مراعات شيون ديني و مذهبي زندانيان:
در كتاب: ((احكام السجون)) چنين مي گويد: روايات و گزارشهاي تاريخي كه خوانندگان مي توانند آنها را در كتابهاي تاريخ، ادبيات، سيره و كتب فقهي، ملاحظه كنند، مجموعا بر اين دلالت دارند كه : عبادتهاي ديني، آداب و تهذيب نفس و آموزشهاي قرآن و نيز مطالعه و تحقيق، در زندانهاي (0نافع و مخيس)) مورد رعايت و معمول بوده است. ... امير المومنين كساني را كه در انجام وظايف ديني سستي و اهمال به خرج مي دادند، حزير مي نمود. با اين حال آنان را مشمول رأفت خود قرار مي دادند. در پرتو اين اقدامات آن حضرت است كه فقها تجويز كرده اند كه زنداني را به خاطر تشيع جنازه نزديكانش از زندان بيرون آورند و يا در نماز عيدين (اعياد فطر و قربان) و نماز جمعه حاضر نمايند. و چنانچه زنداني بيمار شد و پرستاري در زندان براي او پيدا نشد و مرخصي خطرناك باشد،او را در خانه اش معالجه نمايند.
صاحب كتاب: احكام السجون ص 276 به نقل از دكتر عطيه مصطفي مشرفة مي گويد: نخستين كسي كه از خلفا راشدين در مورد خوراك و پوشاك تابستاني و زمستاني زندانيان مقرراتي وضع كرد و اهتمام به خرج داد، امام علي (ع) بوده است.چنانچه زنداني صاحب مال و ثروت بود احتياجات او را از مال خودش تامين مي كرد و در غير اين صورت از بيت المال براي او خرج مي نمود تا شر او را از سر مردم كم و كوتاه كند. سپس ايشان به نقل از كتاب ديگري چنين ادامه مي دهد: در حديث ديدم علي مرتب از زندانها بازديد مي كرد و از احوال زندانيان، جستجو مي نمود و اين سيره و روش علي (ع) در مورد زندانيان پايه اي شد كه ايمه (ع) و فقها طبق آن پايه گذاري كردند و لذا مرحوم شيخ حر عاملي در كتاب وسايل الشيعه (يكي از منابع معتبر و مهم حديثي و فقهي شيعه) ج 5 ص 36 با سند خودش از امام صادق (ع) نقل مي كند: بر امام واجب است كه زندانيان را ذزر روزهاي جمعه و عيد از زندان بيرون آورد و به نماز بفرستد و بعد از پايان نماز دوباره به زندان بازگرداند. سپس ايشان در ادامه چنين آورده است كه: واجب است رفتار با زندانيان پسنديده باشد و نيز از بند كشيدن آنان نهي شده است (مگر اينكه بيم فرار در بين باشد) همچنين نبايد آنان را مورد ضرب قرار داد (مگر اينكه اجراي حد در مورد آنان مقرر شده باشد) در صورتي كه بدهكار باشد بايد اجازه داد كه از زندان بيرون بيايد و با طرف دعوا مخامصه نمايد (تكليف خود را روشن كند) و اصولا كسي كه بين زنداني و همسرش حايل شود، گناهكار است. خصوصا با توجه به اين امر كه اسلام زندان را جز در حالات تفريز نمي پذيرد. در پايان صاحب كتاب مورد اشاره در ص 279 همان كتاب به نقل از لبن عابدين چنين مي نويسد: به زندانيان اجازه داده شود كه در خارج زندان، به كسب و كار مشغول شوند. يا بتوانند در تشيع جنازه خويشان دور و نزديك شركت كند.
با توجه به مطالب ياد شده بايد در نظر داشت كه زندان از ديدگاه شريعت و اسلام موضوعي است كه بايد در مورد آن دقت و عنايت بيشتري شود و در توجيح زندانيان و اصلاح حال آنان و ريشه يابي انحرافاتشان كه موجب ارتكاب جرم و بزه گرديده، سعي و تلاش كارشناسانه به عمل آيد، تا زنداني دوباره با جرم و بزه جديد به زندان باز نگردد.
مروري بر مجازات زندان از ديدگاه شرعي و فقهي:
اگر چه از مطالب مطرح شده و موضوعاتي كه تشريح شد، ديدگاه روايات و ايمه (ع) نسبت به اصل حبس و حقوق و احكام آن تا حدودي روشن گشت، مع الوصف در اين قسمت، مروري مجدد بر مجازات زندان از ديدگاه شرع مي نماييم. و چون امروزه و در عصر غيبت امام عصر (ع) نظرات ايمه در قالب نظرات كارشناسانه فقها عظام تجلي مي يابد،لذا در اين بخش مواردي كه از نظر فقهي، زندان در آن قيد شده ذكر مي كنيم.
اين بحث در دو محور قابل طرح است: 1. بازداشت قبل از حكم دادگاه و حاكم 2. بازداشت بعد از حكم دادگاه
اما بازداشت قبل از حكم دادگاه: اين مسيله را فقها بزرگ اسلام را در دو مورد مطرح كرده اند 1. در مورد قتل 2. در مورد دين و بدهي
در مورد اول بين فقها دو نظر وجود دارد .نظريه اول از آن شيخ طوسي و پيروان ايشان است، ايشان در كتاب نهاية مي گويد: در صورتي كه كسي به قتل متهم شود، بنا به درخواست ولي دم تا شش روز مي توان بازداشت نمود تا ولي دم دلايل و مدارك و شواهد خود را ارايه نمايد و پس از پايان شش روز (احتمالا به دليل نبود دلايل) آزاد مي شود و مستند شيخ بزرگوار روايتي است كه محمد سكوني از امام صادق(ع) نقل كرده كه فرمودند: پيامبر (ص) در تهمت خون شش روز بازداشت مي نمود و اگر اوليا مقتول دليلي كه ادعا را ثابت كند، اقامه مي كردند،حكم مي فرمود و در غير اينصورت، متهم را آزاد مي كرد. (وسايل شيعه ج 19-كتاب القصاص- ابواب دعوي القتل- باب 12- حديث 1)
اكثر فقها در اين فتوا از نظر شيخ، پيروي كرده اند و حتي بعضي ها گفته اند تا سه روز بازداشت مي شود و فتوا حضرت امام خميني رحمته الله عليه در كتاب فقهي تحرير الوسيله- كتاب القصاص- مقصد سوم، مساله 9 چنين است: اگر ولي دم از حاكم بخواهد متهم به قتل را حبس نمايد تا شاهد بياورد ظاهرا جايز است، اجابت ولي دم (مگر اينكه كه مطمين باشيم كه فرار نمي كند كه در اينصورت جايز نيست بازداشت او و در صورت نبود چنين اطميناني، جايز است زنداني كردن او و چنانچه ولي دم تا شش روز اقامه بنيه نكرد، متهم آزاد مي شود.)
و اما نظريه دوم: نظريه محمد ابن ادريس حلي در سراير و عده ديگر از جمله شهيد دوم در كتاب جمعه و نيز محقق حلي در شرايع الاسلام است اين نظريه مي گويد متهم را حتي يك روز هم نمي توان بازداشت كرد تا جرم كسي ثابت نشده نمي توان آزادي كسي را سلب نمود و او را بازداشت كرد و شايد اصل لايحه قانون اساسي جمهوري اسلامي ايران هم از همين نظريه الهام گرفته است كه مي گويد: اصل بر برايت اشخاص است و هيچ كس از نظر قانون مجرم شناخته نمي شود مگر اينكه جرم او در دادگاه صالح ثابت گردد.
پس نتيجه مي گيريم كه در قتل كه بزرگترين جرم است بيش از شش روز نمي توان بازداشت نمود، پس در جرايم ديگر به طريق اولويت، نمي توان بازداشت طولاني نمود.
اما در مورد دوم (بازداشت به علت عدم پرداخت بدهي) : مرحوم شيخ اول در كتاب الدينمي فرمود : ((و مديون، حبس مي شود اگر ادعاي اعسار نمايد تا اعسار او ثابت شود و زماني كه اعصار او ثابت شد، او آزاد مي شود. سپس از حضرت علي(ع) روايت كرده كه حضرت شخص مقصر را در اختيار طلبكاران، مي گذاشت و مي فرمود: اگر خواستيد او را در اختيار ديگران قرار دهيد تا كار كند و از مزد او طلب خود را برداريد و اگر خواستيد خودتان از او كار بكشيد و مزد او را بابت طلب خود حساب كنيد.)) اين روايت دلالت مي كند كه شخص بدهكار واجب است كار كند تا بدهي خود را بپردازد. در روايت ديگري از علي(ع) وارد شده كه: زني از شوهرش راجع به ترك انفاق، شكايت كرد و آن مرد معير بود، حضرت آن مرد را زنداني كرد و اين آيه را خواند(ان مع العسر يسرا) از اين روايت استفاده مي شود كه همزمان با رسيدگه به شكايات خواهان، مي توان به اعسار مديون هم رسيدگي نمود و الزامي ندارد كه مديون زنداني شود تا اعسار او ثابت گردد.
در روايت غياث ابن ابراهيم از امام جعفر صادق(ع) از پدرش امام محمد باقر(ع) كه فرمود:علي(ع) در باب دين و بدهي، حبس مي كرد تا زماني كه اعسار و احتياج مديون ثابت مي شد، او را آزاد مي كرد تا جهت پرداخت بدهي خود تحصيل مال كند. از قيد آخر اين روايت (تا تحصيل مال كند) فهميده مي شود پس از اثبات اعسار مديون با تعهد به پرداخت دين، آزاد كنند، يعني كار مي كند و به تدريج تحصيل مال نموده و دين خود را ادا نمايد و اين با تقسيط دين مناسب است. ... و چنانچه مديون به هيچ وجه نتواند دين خود را ادا كند از بيت المال پرداخت مي شود. روايات در كتاب وسايل الشيعه ج 13- كتاب الصحر الباب 7- و ابواب الدين و القرضي مراجعه شود.)
2. بازداشت بعد از حكم دادگاه: يعني مواردي كه جرم ثابت شده و زندان به عنوان مجازات تعيين شده است. 1. حد سرقت: از روايات و فتواي فقها چنين بر مي آيد كه دزدي تا دو بار زندان ندارد بلكه حد قطع دست و بار سوم حبس ابد و بار چهارم اعدام است. 2. حد مرتد: امام راحل در تحرير الوسيله مي فرمايد: زني كه مرتد شده چه ملي و چه فطري، اعدام نمي شود بلكه حبس مي گردد و در اوقات نماز تازيانه مي خورد و زندان را بر او سخت مي گيرند و اگر توبه كند، توبه او قبول است و از زندان آزاد مي شود و بهمان صورت اول در اوقات نماز تازيانه مي خورد تا بميرد و مرتد ملي اگر مرد باشد او را تا سه روز توبه مي دهند و اگر بعد از سه روز توبه نكند روز چهارم اعدام مي شود.
3. ممسك در قتل يعني شخصي، كسي را بگيرد تا ديگري او را بكشد، حبس ابد مي شودو...
4. حبس تعزيري كه سه مورد براي آن در روايات بيان شده است 1- مردي كه مال يتيم را به نا حق خورده 2- مردي كه مال يتيم را غصب كرده 3- مردي كه امانتي به او سپرده شده و او خيانت كرده است ( وسايل الشيعه ج 18 كتاب الحدود و التعزيرات و كتاب القضاء باب 26- حديث 2) و در روايت ديگري از علي (ع) نقل شده كه فرمود: واجب است بر امام كه حبس كند علما فاسق و پزشكان جاهل ( غير متخصص) و ورشكستگان به تقصير راه از محدود كم بودن عناوين ذكر شده مي توان استنباط كرد كه بايد كوشش كرد كه از مجازات زندان كمتر استفاده شود و از زندان زياد و طولاني بايد پرهيز كرد. و در خصوص مهريه زنان فتوايي از حضرت آيه اله مكارم شيرازي صادر شده كه راه را گشاده است ايشان مي فرمايد: مهريه هاي كلان (124 هزار سكه)و حتي كمتر از آن باطل است و تبديل به مهر المثل مي شود. منظور اين است كه: تعيين اين نوع مهريه، از روي قصد جد و واقع نيست بلكه صوري و فقط براي تظاهر است مثلا كسي كه درآمد او 200000 هزار تومان است و اميد به صد ميليون تومان ندارد آيا به نمايشگاه اتومبيل مراجعه مي كند كه ماشيني صد ميليون توماني بخرد؟ پاسخ منفي است، مهريه هاي كلان براي افراد كم درآمد، مشابه همين داستان است. مضافا بر اينكه معامله سفهي است و در قانون مدني، چنين معامله هايي، باطل درج شده است. و در نتيجه زنداني نمودن فردي به عنوان عدم پرداخت چنين مهريه اي، مشروع نيست. مطالب اين فصل از مقاله اي تحت عنوان گذري بر مجازات زندان از ديدگاه شرع