به گزارش پایگاه عدالت خواهان"به نقل از کلاس بیست؛ چهار دهه از انقلاب شکوهمند اسلامی می گذرد در همان سالهای اول انقلاب باوجود مشکلات فراوان سیاسی، اقتصادی و اجتماعی بسیاری از مبارزان صدر انقلاب یا در معلم بودن و یا به سمت این شغل شریف و با اهمیت گرایش پیدا کرده و به استخدام آموزش و پرورش در آمدند.
یک از مهمترین شخصیت های انقلاب که در مبارزات قبل از انقلاب و بعدها در تشکیل مجلس و دولت نقش ایفا کردند شهیدان رجایی و با هنر بودند که که هردو مدت زمانی را بعنوان وزیر آموزش و پرورش به انقلاب خدمات فراوانی رساندند و بعد از آن نیز به عنوان رئیس جمهور و نخست وزیر به پر نفوذ ترین شخصیت های انقلاب بدل شدند .
اهمیت نقش آموزش و پرورش در نظر شهید رجایی آنگونه بود که با توجه به اینکه در استخدام ارتش بودند از آن انصراف داده به شغل معلمی پرداختند چرا که به گفته همسر بزرگوارشان؛ «از نگاه شهید رجایی شغل معلمی از مبارزه سیاسی بالاتر بود.»
صدیقی همچنین می گوید: شهید رجایی با وجود سمتهایی که انقلاب برعهده او گذاشت همواره میگفت که من معلم هستم و در وزارت آموزش و پرورش که زیربنای فرهنگ جامعه است بهتر میتوانم خدمت کنم.
وی بیان می کند: شهید رجایی معلمی را شغل نمیدانست بلکه معتقد بود معلمی عشق، هنر و فداکاری است.
شهید رجایی در دوران پس از پیروزی انقلاب با توجه به زمینههای ذهنی و تجربههای عملی که در طول سالیان دراز در عرصه تعلیم و تربیت داشت از سال 1358 به عنوان وزیر آموزش و پرورش مشغول به فعالیت شد و نقش بنیانی در تحقق انقلاب فرهنگی و به ثمر رسیدن اهداف آموزش و پرورش نظام جمهوری اسلامی داشت.
نخستین اقدام او در رأس وزارت آموزش و پرورش، دولتی کردن مدارس ملی و یک شکل کردن آموزش و پرورش بود.
اما مهمترین اقدامات شهید رجایی در دوران خدمت در آموزش و پرورش را میتوان به یکنواخت کردن تمام مدارس و رفع تبعیض از آنها، تغییر نظام آموزشی، تغییر محتوای کتابهای درسی، تغیر روابط دانشآموز و معلم، تعمیم امکانات و تجهیزات آموزشی برای تمام اقشارجامعه،توجه به عشق و علاقه به شغل معلمی به جای استفاده از دانشجویان بورسیه در انتخابات معلمان اشاره کرد.
سرانجام شهید رجایی پس از نه ماه فعالیت در وزرات آموزش و پرورش به نمایندگی مردم تهران در مجلس شورای اسلامی انتخاب شد.
از دیگر شخصیت های با نفوذ و موثر در شکل گیری پایه های آموزشی و فرهنگی شهید«محمدجواد باهنر» بود که به هسته های فرهنگی اعتقاد فراوان داشت و برای تالیف کتاب های درسی تعلیمات دینی مدارس زحمات فراوانی را کشیدند .
وی از سال 59 در وزارت آموزش و پرورش حضور یافتو پس از انتخاب سیاستهای کلی این وزارتخانه را چنین اعلام کرد:
1-تعمیم امکانات آموزشی کشور مخصوصاً در روستاها تا این نابرابری موجود میان شهر و روستا از بین برود.
2- نحوه توزیع مدارس باید به طور عادلانه برنامه ریزی و عمل شود تا تفاوت بسیار زیادی که در مدارس جنوب شهر و شمال شهر موجود است مرتفع شود.
3- آموزش و پرورش باید محتوای فرهنگی و بار ایدئولوژی اسلامی بگیرد و دارای اهداف مشخصی باشد. اهمیت تربیت معلم ، در این باره باید به ایجاد دوره های غنی و پربارتر بپردازیم.
حال می بینیم؛ در سال های اخیر نه تنها مسئولان اهمیت فراوان به آموزش و پرورش نمی دهند بلکه هر از گاهی با سخنان نسنجیده حرمت و شخصیت معلمین گرانقدر را خدشه دار می کنند؛ در حالی که باید افرادی کاربلد و دلسوز برای وزارت آموزش و پرورش نامزد شوند شخصیت های سیاسی برای رسیدن به آن باهم رقابت می کردند .
و در زمانی که بر روی سند تحول بنیادین آموزش و پرورش از سوی مقام معظم رهبری تاکیدات فراوانی می شود با وجود ابلاغ آن به آموزش و پرورش طی 5 سال نه تنها قدمی رو به جلو برداشته نمی شود بلکه اسناد وارداتی و غربی را بجای آن تجویز می کنند .
به نظر می رسد؛ نه تنها در نگرش مسئولان بالادستی بلکه نگاه فرهنگیان نیز باید به سمتی برود که مانند شهدای دولت که تا پایان عمر شریف خود، خود را معلم می دانستند و برای آینده دانش آموزان دغدغه و برنامه داشتند از نگاه هزینه ای و بنگاه اقتصادی به آنان پرهیز کنند .
انتهای پیام/