به گزارش "پایگاه عدالت خواهان ایران" دیروز عجب روز تلخی بود. البته نه برای همه. کمی باید دوراندیش بود تا از کنار هم گذاشتن دو خبر، این همه کامت تلخ شود. یکی خبر درگذشت دنیا، دخترک هفت ساله ای که زیر آوار دیوار مدرسه اش در یکی از شهرهای حاشیه ای ایران ما جان داد. و دیگری، خبر پشت پرده کنکور کشور که آقای وزیر آموزش و پرورش گفت آنقدر حجم معاملات مالی در این زمینه زیاد است که رانت سنگینی ایجاد کرده و من وزیر اعتراف می کنم که توانایی مقابله با این رانت را ندارم.
بالا برویم و پایین بیاییم، برجام داشته باشیم و اف ای تی اف نداشته باشیم، سلبریتی ها در مورد پست بگذارند و ترند کنند یا نکنند، آموزش و پروش، رمز حیات نه ما که همه دنیاست. چون در آینده، حیات اجتماعی ما از رهگذر همین حوزه یعنی آموزش و پروش و آنهایی که درگیر آن هستند تداوم می یابد. و حقیقتا مدارس ما مصداق کامل ضرب المثل معروفی است که می گوید هرچه بکاری همان را برداشت می کنی.
ما در ضمیر دانش آموزان امروز که فردا قرار است حیات جامعه ایرانی را تداوم ببخشند، چه می کاریم؟ پول و پول و پول؟ آیا دانش آموز ما از این فرایند، چیزی جز اصالت پول برداشت می کند؟ آیا در جان و دل کودکان و فرزندان مان در مدارس، چیزی جز اولویت داشتن چرک کف دست حک کرده ایم؟ وقتی دنیا بخاطر نبود پول تعمیرات، زیر آوار دیوار مدرسه اش دفن می شود و وقتی هزاران دنیای دیگر، در مدارس یاد می گیرند که تنها راه سعادت در آینده، این است که بتوانی غول کنکور را بکشی، و کنکور چیزی جز پول بیشتر برای داشتن سوالات اساسی تر نیست، این عزیزان، چگونه بار می آیند؟
دیروز دنیا نه زیر آوار دیوار مدرسه اش که زیر آوار اعتراف آقای وزیر دفن شد. و چه فرزندانی که سالهاست زیر آوار کنکور و آن پشت پرده لعنتی اش دفن شده اند. اما نه خبری از آنها به جامعه مخابره شده و نه کسی دلش برای این مدفونین سوخته. اما ای کاش والدین کودکان امروز، دیگر فریب غول سعادتبخش کنکور را نخورند و به روش اعراب جاهلی، فرزندان شان را زیر آوار دیوار کنکور با دستان خودشان دفن نکنند. این شاید تنها راه نجات کودکان ما باشد.
انتهای پیام /