به گزارش پایگاه عدالت خواهان ایران" اروپاییها جواب سودبخشی ندارند بدهند، چون اراده مستقلی ندارند. جواب سؤال ما درباره دو ماه بعد، در سخنان چهارشنبه گذشته آقای روحانی نهفته است که گفت: «مشکل اروپا این است که آمریکا را کدخدا میداند. در مقام عمل متاسفانه ناتوان بودند. سال ۸۳ وقتی مذاکره میکردیم، مشکلی بود و آن اینکه اروپاییها آمریکا را کدخدای خود میدانستند؛ الان اوضاع کمی بهتر شده ولی همچنان این تفکر وجود دارد.»
_ آقای روحانی سال 92 هم تصریح کرده بود اروپاییها در قبال کدخدای آمریکاییها «آقا اجازه» هستند. اما با این وجود، دولت از 18 اردیبهشت سال گذشته که آمریکا از برجام، خارج شد «منتظر/ امیدوار» است اروپا اراده مستقلی از خود بروز دهد. یا اگر خود در باطن، چنین امیدی ندارد، بخشی از افکار عمومی را در چنین انتظار و امید موهومی نگه داشته است. چرا؟ با کدام مستند و کدام واقعبینی؟!
_ گام بعدی ما چیست؟ دولت تدبیری اندیشیده یا نه؟ ما اکنون در حال زمان خریدن هستیم یا از دست دادن زمان و فرصتسوزی؟ اگر به اتمام حجت باشد که آقای روحانی همان 18 اردیبهشت پارسال «چند هفته» به اروپاییها فرصت داد و پس از آن هم ظریف و عراقچی، مهلت دو ماهه را چهار پنج بار تمدید کردند اما این روند، به وعدههای ضد برجامی و بیمحتوایی نظیر راهاندازی کانال SPV و INSTEX منتهی شد!
_ اکنون اجماع ملی کمنظیری درباره فرصتسوزی برجامی و خطا بودن وضعیت تعلیق و انتظار فراهم آمده که میتواند مقدمه خروج از بیعملی و معطلی فعلی باشد. دبیرکل حزب کارگزاران روز پنجشنبه در روزنامه سازندگی نوشت:
_ اینکه بالاخره کشور از حالت انفعال برابر خروج آمریکا از برجام بیرون بیاید و دولت یک کنش فعال اتخاذ کند، قطعا رفتار بهتری است، اما سؤال این است که اقدام بعدی چیست؟ آیا این، یک حرکت تاکتیکی است یا بخشی از یک استراتژی؟ شاید خیلی زودتر از این باید چنین کاری انجام میشد. بهتر آن بود یک سال پیش و پس از خروج آمریکا از برجام یا ماههای بعد از آن اقدامی صورت میگرفت.
_ باید پس از چند مرحله زمان مشخص کردن و نتیجه نگرفتن، به جای آنکه با سیاست صبر و انتظار، کشور در بلاتکلیفی بماند و شرایط همه چیز در تعلیق نگه داشته شود، اقدامی انجام میشد. روشن است اقدام فعال همیشه بهتر از اقدام انفعالی است... مهمتر از تصمیم جدید دولت و سخنان روحانی، این است که برنامههای مشخصی داشته باشیم.
_ بعید میدانم که درباره این قدمها اندیشهای نشده باشد. اگرچه گاهی در دولت رفتارهایی دیدهایم که هیچ یک استراتژیک نبوده . واقعیت این است که تصمیمات دولت در بسیاری مواقع به خصوص در حوزه اقتصادی استراتژیک نبوده و رفت و برگشتهای زیانباری هم به بار آمده است. اصلیترین هدف طرف مقابل که بیشتر از رویارویی نظامی به ما ضربه میزند، نگه داشتن کشور در حالت تعلیق است.
_ واقعیت آن است که مجموعه دولت به خصوص بخش سیاست خارجی در یک سال اخیر و در مقابله با این حربه، واکنش و برنامه مناسبی نداشته است. این وضعیت، بزرگترین آسیب و خطر برای اقتصاد و بازرگانی، مبادلات نفت و تولید کشور است. حالت تعلیق بزرگترین ضربه را در عین حال به روحیه و امید مردم زده است و این حالت، از وضعیت جنگی هم بدتر است.
شش سال از بهترین فرصتها و ظرفیتهای کشور، پای آرزواندیشی و سپس خاطره بازی با برجام تلف شد. البته نظام، معطل برجام نماند اما دولت و مجلس در تعلیق و انتظار، دست روی دست گذاشتند و معطل کردند. این شش سال، بیش از عمر یک برنامه ملی توسعه است.
_ اینکه هنوز هم منتظرند ببینند آمریکا و اروپا چه میکنند، خسارت اصلی است که موجب کار نکردن برخی زیرمجموعههای دولتی مهم در حوزه اقتصادی و دفنی و دیپلماتیک و به تحلیل رفتن قدرت ملی میشود.
_ متاسفانه در همین دوره ششساله، اقتصاد ما گرفتار رکودی سنگین و سپس تورم ناشی از آن شد و اکنون رکود تورمی کمسابقهای را شاهد هستیم که از تعلیق و انتظار سرابزده سرچشمه میگیرد. نقدینگی (به عنوان سرمایه بزرگ داخلی) از 430 هزار میلیارد تومان در سال 92 به حدود 1800 هزار میلیارد تومان رسیده که میتواند به تولید تشنه حمایت مالی مدد رساند اما برخی مدیران ما همچنان حسرت سرمایهگذار خارجی را میبرند.
_ فقط بخش مسکن میتواند در صورت حمایت و رونق ساختوساز، به 250 شغل رونق بخشد و اشتغال میلیونی ایجاد کند اما مدیران ذیربط همچنان بهای عملی به این بخش نمیدهند و تدبیری برای استفاده درست از نقدینگی موجود در این عرصه ندارند. بنابراین، نقدینگی در خدمت سوداگری کاذب فعالیت میکند.
_ ما سومین کشور پر مهندس دنیا (در مقایسه با میزان جمعیت) هستیم اما همین ظرفیت، تبدیل به معضل شده است. چرا؟ هشت سال قبل، ظرفیت انبوه مهندسی خود را به کشورهایی مانند ونزوئلا و بولیوی بردیم و انبوهسازی مسکن را به اجرا گذاشتیم. برای جوانان خود در آن سوی دنیا شغل آفریدیم و درآمد ارزی انبوه به کشور آوردیم؛ تامین متحدان استراتژیک در قلب آمریکای لاتین به کنار.
_ در همین دوره، به کشورهای آمریکای لاتین، تراکتور و خودرو فروختیم و چرخ کارخانههای خود را بدون نیاز به غرب چرخاندیم. اما امروز مهندس ما باید بیکاری بکشد و تولیدکننده تراکتور مانند آن روز نتواند بازار خارجی داشته باشد. چرا؟
_ آن روز که در آمریکای لاتین ممسکن میساختیم یا تراکتور و خودرو میفروختیم، الزاما بهترین و ارزانترین نمونه را در دنیا ارائه میکردیم، یا این حاصل رونق دیپلماسی و یافتن کشورهای همافق با خود در دنیا و معاملات برد- برد واقعی بود؟ چرا امروز نتوانیم همان مدل را بر مبنای یافتن منافع مشترک، در میان همسایگان یا کشورهای دور آسیا و آمریکای لاتین و آفریقا پیاده کنیم؟
_ مهمتر از مطالبه و پیگیری برجام، بازخوانی هزینههای انجامگرفته در پنج شش سال گذشته، در زمینه ظرفیتها و اقتدار ملی بدون عایدی روشن بلکه خسارتهای گوناگون است.
_ ما نیازمند پویش قدرتمند اجتماعی و ملی در زمینه مطالبه رشد و پیشرفت اقتصادی درونزا، و علت بر زمین ماندن این مهم، و همچنین علت استفاده نکردن از پیروزیهای محور مقاومت در مقابل فشارهای استکبار هستیم. باید بررسی کرد که چرا سرعت رشد علمی و فنی بعضا کاهش یافت؟
_ باید ضد نقشه دشمن را از دولت مطالبه کرد وگرنه برجام به خودی خود، دستکم یک سال است که به دست آمریکا و با همراهی و رضایت اروپا از پا در آمده است. مردم ما حق دارند بدانند چرا یک وزیر مدعی لیبرالیسم، پنج سال بخش مسکن کشور را در کام رکود برد و فقط بلد بود به مسکن مهری که دو میلیون خانه برای 8 میلیون نفر جمعیت تامین کرد، ناسزا بگوید؟
_ آیا تحمیل 128 درصد تورم در بخش مسکن به مردم فقط در یک سال، جفا و خسارت اندکی است؟ مردم ما حق دارند بدانند که اگر خسارت روزانه قاچاق بنزین 100 میلیارد تومان است، چرا در 4 سال گذشته با حذف سهمیهبندی بنزین و کارت سوخت، بالغ بر 140 هزار میلیارد تومان خسارت قاچاق سوخت به کشور تحمیل شد؟یا چرا در اثر یک بیتدبیری، 18 میلیارد دلار از ذخایر ملی در سال گذشته حیف و میل شد و در عین حال، تاثیرات تورمی سنگین برجای گذاشت؟
_ میبینید که مشکل اصلی، به برنامهریزی و اهتمام اجرایی در داخل بر میگردد و نه بدعهدی و سردواندن دشمنانی که نقاب از صورت برداشتهاند. حالا هم دیر نیست. جلو ضرر را از هر جا بگیرند، منفعت است. فقط باید خواست و اراده کرد. خواستن است که توانستن را با خود میآورد و «ما میتوانیم» را واقعیت میبخشد. بارها توانستهایم و باز هم میتوانیم.