پایگاه عدالت خواهان گلستان"حدود سه ماه و اندي به برگزاري دهمين دوره انتخابات مجلس شوراي اسلامي و پنجمين دوره انتخابات مجلس خبرگان رهبري در7 اسفند 1394 وقت باقي است. اين انتخابات ها، گذشته از اهميت و نقش ويژه آنها در معادلات و چشم اندازه کشورهمچون اولين دوره انتخابات مجلس شوراي اسلامي و اولين دوره انتخابات مجلس خبرگان رهبري- که تا 3دهه بعد آثار خود را بجاي گذاشته و همچنان ادامه دارد- بجهت وجود ويژگي هاي حاکم بر فضاي اين انتخابات ها از حساسيت ويژه و منحصر به فردي برخوردار است. اين ويژگي ها در بعضي موارد عام و در بعضي موارد خاص مي باشد:
رهبران معنوي دولت يازدهم بدنبال کسب پيروزي قاطع در اين انتخابات ها و بالاخص مجلس شوراي اسلامي همچون دوره هفتم و نهم هستند و اين پيروزي را براي حيات سياسي خود در دو سال آينده که خود بستر اصلي براي انتخابات دوره دوم رياست جمهوري اسلامي است لازم و ضروري مي دانند و به همين دليل از سال 92 اين موضوع در دستور کار اين رهبران بوده است. اين در حالي است که دولت هاي هفتم و نهم به ترتيب در انتخابات هاي مجالس ششم و هشتم اين دغدغه را اصلا نداشتند و ورود خود به عرصه رقابت هاي انتخاباتي و پيروزي در آن را قطعي مي دانستند. اين دغدغه و محاسبات مبتني بر نظرسنجي ها و ضعف هاي موجود به يک هيجان و استرس غيرقابل کنترل تبديل و هر از چند گاهي منجر به مواضع و بروز واکنش هاي همراه با تشنج در جامعه مي شود.
رهبران معنوي دولت يازدهم در اين انتخابات (مجلس شوراي اسلامي) همچون دوره هاي هفتم در دولت دوم اصلاحات و نهم در دولت دوم دکتر احمدي نژاد با بحران صلاحيت نامزدهاي انتخاباتي حامي خود مواجه و بشدت از آن رنج مي برند. با اين تفاوت که اين بحران در اولين دولت دکتر روحاني رخ داده است و حال آنکه دولت هاي هفتم با مجلس ششم و دولت نهم با مجلس هشتم چنين وضعيتي نداشتند چراکه اين دولت ها، دولت هاي گفتماني، تک جرياني و داراي هويت واحد، تک ليدري و غالب و بلامنازع بودند. اما دولت يازدهم از هيچ يک از اين موارد بر خوردار نبوده و نيست. - اولا دولت يازدهم فاقد گفتمان است و تنها مدعي مشي اعتدالي است و با بهره گيري از تاکتيک انتخاباتي به پيروزي رسيده است و آن را تا کنون حفظ کرده است(از معايب بهره گيري گسترده از تيم هاي امنيتي در دولت ها- تاکتيک محوري) نه گفتمان و برنامه که اين فقدان گفتمان و بي برنامگي الان ملموس تر شده است - ثانيا چند جرياني است و نه تک جرياني چراکه متشکل از گروه هاي واگرا يافته از جريانات اصيل انقلاب اسلامي است که تنها وجه مشترک آنها دستيابي به قدرت در درون نظام اسلامي و حفظ آن به هر قيمت و بهايي! تا فراهم شدن زمينه هاي تغيير مورد انتظار است. در حالي که همين گروه هاي واگرايافته داراي اختلافات گسترده اي در حوزه هاي مختلف با هم هستند که فرض ائتلاف آنها بدون وجه ياد شده محال است. ثالثا فاقد هويت و اختلال جدي هويتي با توجه به دلايل پيش گفته است و اين بي هويتي به تمامي حوزه ها، سياست ها و برنامه هاي آن رسوخ کرده است. نه مکتبي و انقلابي است و نه اسلامي(دولت اسلامي از منظر رهبري)، نه چپ است و نه راست و نه وسط، نه اصولگراست و نه اصلاح طلب و نه مستقل و در يک کلام همه چي هست و هيچي نيست! و بيشتر تداعي کننده يک هويت اليگارشي است که با ليبرال بودن و غربگرا بودن بزک شده است. - رابعا ليدر آن به اظهار يکي از فرزندان پدر معنوي اين دولت، يک دروازه بان است! و حتي کاپيتان آن شخص ديگري است و چه برسد به ديگر بازيکنان اصلي و ذخيره هاي اين تيم از جمله ذخيره اين دروازه بان و بالاتر از همه اين سئوالات را مطرح مي کند که پس مربي، سرمربي، مدير فني و... اين تيم، اسپانسرهاي اصلي اين تيم، مالک و صاحبان اصلي باشگاه و ...اين در ذهن مردم موج مي زند که ليدر اين دولت کيست؟ -خامسا غالب و بلا منازع نيست چراکه راي لب مرزي پيروزي، ناشي از تکثر هدايت شده نامزدهاي انتخاباتي رقيب و مهندسي اختلاف في مابين آنها بوده است و به همين دليل يکسال بعد از آن در همه پرسي انصراف از يارانه ها و با وجود انتظار 50 درصدي به انصراف، مردم به آراي ضمني قريب به اتفاق نه گفتند. اين وضعيت با وجود بي برنامگي ها پيش از برجام و عدم تحقق وعده هاي داده شده اقتصادي در پسا برجام و معلق نمودن آن به سال 1397از سوي يکي از مشاورين اقتصادي به يک بحران بي اعتمادي دچار شده است که جز ياس و نااميدي چيزي بدنبال نداشته است.
دولت يازدهم در اين انتخابات از حمايت و پشتيباني نظام، نهادهاي انقلاب اسلامي، جريان مومن و حزب اللهي، خانواده هاي بزرگ انقلاب اسلامي همچون ايثارگران، کارمندان، دانشگاهيان، کارگران، بازاريان، دانش آموزان ودانشجويان و... برخوردار نيست؛ در حالي که دولت هاي هفتم در فضاي برگزاري انتخابات مجلس ششم و دولت نهم در فضاي برگزاري انتخابات مجلس هشتم از چنين حمايتي برخوردار بودند و اين وضعيت بغرنج همچنانکه اشاره شد در انتخابات هاي دوره هفتم و نهم رخ داد.
رهبران معنوي دولت يازدهم با وجود فقدان استعداد انساني لازم در اين انتخابات بصورت ويژه و خاصي برخط انتخابات خبرگان تمرکز دارند و اين با خط انتخابات مجلس هماهنگي ندارد و قادر نيستند همديگر را تکميل و به مقصد مورد نظر وصل کنند بلکه از همان آغاز ثبت نام و اعلام صلاحيت ها اين دو خط همديگر را قطع مي کنند. مثلا بعضي نامزدهاي خبرگان رهبري که از هم اکنون سايت ها و مراکز رسانه اي ضد انقلاب از آنان نام مي برند همانند ه ه ه، م الف، س م خ. س ه خ، س ح خ ،ح ر، س م ش ، س م ع ، ا ه ر، ع ي ، م غ جزو افراد و از ليدران اصلي فتنه و حاميان آن هستند که راهي به انتخابات ندارند.
در اين انتخابات براي اولين بار در طول تاريخ انقلاب اسلامي بصورت ويژه اي به مولفه هاي تاثير گذار خارجي بر فضاي داخلي تکيه شده است و به همين اعتبار يک گفتمان نه براساس نياز مندي هاي داخلي- ملي بلکه يک شبه گفتمان التقاطي فرو داخلي –فرا ملي يا همان خارجي شکل گرفته است که شديدا از ضعف بنيادين رنج مي برد و تنها قادر به ارتباط با قشر روشنفکري دارد به همين دليل ما بجاي راهبردهاي انتخاباتي، با تاکتيک هاي توام با يک جنگ رواني، موج آفريني ها، شوک هاي مقطعي، تنفس هاي مصنوعي و ماساژهاي موضعي روبرو هستيم که بسرعت فروکش مي کنند چراکه سستي و ضعف موجود سازمان راي مورد انتظار آنان از خواب نيست که با اين اقدامات بيدار و هوشيار شوند بلکه از همان وعده هايي است که در ظرف 100روز محقق نشد و نه الان و ماه هاي آينده بلکه تا سال 97بطول خواهد انجاميد.
در اين انتخابات براي دومين بار مثل سال 88 صاحبان آراي خاکستري، ماه ها قبل از انتخابات و اين بار در فضاي مجازي به ميدان آورده شده اند و فعال شده اند و همچون سال 92که 48ساعت قبل از آغاز راي گيري به ميدان آورده شدند قادر نيستند سرنوشت ساز باشند بلکه مثل 88 سرنوشت سوز هستند. زيرا صاحبان آراي خاکستري به دليل انفعال سياسي از بصيرت و آگاهي لازم برخوردار نيستند و به دليل دوري گزيني از جامعه سياسي و عدم جامعه پذيري، تاب و طاقت لازم نسبت به نظم و قواعد جامعه پذيري را ندارند و سوار شدن بر چنين موج هاي غيرقابل کنترل از مسافت هاي طولاني، عدم حرکت مستمر و نرسيدن به مقصد و يا ريسک برخورد با صخره هاي عظيم در مسير ساحل را بدنبال داشته و بشدت افزايش مي دهند و شايد به همين دليل است که مبارزان ورزش هاي موج سواري در ساحل به اين موج سواري تن مي دهند(48ساعت قبل از روز انتخابات). اما يک کارشناس برايش اين سئوال پيش مي آيد که چرا روي اين ريسک قطعي اينقدر سرمايه گذاري شده است و تنها جوابي که وجود دارد اين است که از اين بيدار سازي بعنوان ابزاري براي فشار براي تاييد صلاحيت افراد مورد انتظار استفاده شود. تجربه استفاده از آراي خاکستري براي تاييد صلاحيت بسيار محدود و ناموفق است و حتي سال 92 که ليدر حلقه انحرافي بدان دل بسته بود با شکست مواجه شد. از سال 90 که گمانه حضور ليدر حلقه انحرافي در انتخابات سال 92 مطرح شده بود و با وجود فقدان صلاحيت هاي لازم ادعا مي شد که صلاحيت ايشان از آسمان هاست و روند انتخابات به يک سمتي مي رود که نهادهاي قانوني مجبور به تاييد صلاحيت وي مي شوند و مردم اين را مطالبه خواهند کرد!!!؟ اين محاسبه غلط در حالي است که اينان تجربه شوراهاي معين 15نفره استان ها را داشتند که با شناسايي دقيق آنها بدون هيچ اغماض به دليل وابستگي به باند قدرت و ثروت حلقه انحرافي رد صلاحيت شدند و حتي عناصري از آنها که بعد وابستگي آنها تاييد شد رد صلاحيت شدند و...اکنون اين فضا جدا از آن فضا نيست.
در اين انتخابات براي اولين بار آثار رويکرد هاي شبه ايجابي غرب بر راي و انتخابات داخلي ايران مورد ارزيابي قرار مي گيرد و با حساسيت ويژه اي از طرف کشورهاي غربي دنبال مي شود. توضيح اينکه کشورهاي غربي در انتخابات سال 92 از رويکردهاي سلبي در چارچوب تحريم هاي اقتصادي و سياسي سعي در اثر گذاري بر آرا و جهت گيري ها داشتند اما با وضع موجود در يک دو گانه حفظ وضع رويکردهاي سلبي و روي آوردن به رويکردهاي ايجابي(رفع تحريم ها) دچار ترديد جدي هستند. به همين دليل با حفظ تحريم هاي اقتصادي به رفع تحريم هاي سياسي و رفت و آمد هاي تبليغاتي هيات هاي مقامات عالي و سياسي کشورهاي اروپايي روي آوردند.
... گذشته از ديگر عواملي که در اين يادداشت کوتاه نمي گنجد و شايد قدرت تحمل آن نباشد؛ در يک کلام مربي، سرمربي، مدير فني، بازيکنان روي نيمکت و بالاخص دروازه بان ذخيره – که راه را براي بازي در نيمه اول فراهم کرد- و... ، اسپانسرهاي اصلي، مالک و صاحبان اصلي باشگاه، سهام داران داراي سهام ممتازه آن ، بشدت نگران سرمايه گذاري ها در اين آخرين بازي باقي مانده هستند و ادامه دارد.سيد عباس موسوي