به گزارش پایگاه عدالت خواهان" ؛ پنجشنبه گذشته جمعی از مدیران مسئول و سردبیران رسانههای بزرگ کشوری طیِ سفری یک روزه از مناطق زلزلهزده استان کرمانشاه بازدید به عمل آوردند و از نزدیک روند امداد رسانی و توزیع خدمات میان مردم آسیبدیده را رصد کردند.
به تصدیق تمامی این فعالین رسانهای آنچه که در موقعیت میدانی شهرستانهای سرپلذهاب، ثلاث باباجانی، ازگله و روستاهای اطراف میگذرد، تفاوت قابل توجهی با روایتهایی دارد که در این چند ماه اخیر از مبادی رسمیِ دولتی و همچنین صداوسیما منتشر میشود. در واقع در حالی نهادها و سازمانهای دولتی و بخشهای مختلف خبری رادیو و تلویزیون از روند مثبت امدادرسانیِ دستگاههای مسئول به زلزلهزدگان مینویسند و به تصویر میکشند که گویی تمامی مشکلات مردمِ آن منطقه در حال رفع شدن است و استانداری، فرمانداری، شهرداریها و سایر مقامات بصورت شبانهروزی مشغول فعالیت منظم و هدفدار برای اتمام هرچه سریعتر آسیبهای ناشی از زلزله 3/7 ریشتری استان کرمانشاه هستند.

لکن حقیقت میدانیِ منطقه، نشان از بحرانی دارد که تا کنون اثری از مدیریتِ این بحرانِ گسترده دیده نشده و با گذشت بیش از چهار ماه از زمینلرزه، نهادهای مسئول در بسیاری از نقاط آسیبدیده، همچنان عاجز از تامین حداقلیهایی از رفاهِ پس از بحران اند و نمیتوانند به نحو مطلوب، حجم گسترده آلامِ مردم منطقه را تسکین بخشند. برای مثال، بازپرداخت وام 20 میلیونی ساخت خانه برای کسانی که تمامی منزل و کاشانه خود را ویران شده میبینند، همان اَلَمی است که هیچ فکری برای تسکین آن نمیشود.
همچنین نوع مواجههِ سیما با وضعیت امروز محل بحران در این مورد خلاصه میشود که صرفا تمامیِ خانوادهها کانکس دریافت کردهاند و ترسیمِ فضا به گونهای صورت گرفته است که این دریافت کانکس پایان رنجِ مردم است و زین پس همگی باید منتظر اتمام ساخت و ساز و تحویل کلید خانههای جدیدشان باشند و همه چیز بر وفق مراد مردم و مسئولین است. در حالی که همین توزیع کانکسها در میان مردم، خود رنجنامهای تلخ از نمایش ناتوانی ستاد مدیریت بحران کشور است که برای همین کانکسهایی که حداقلیترین ما یحتاج کنترل بحرانهایی از جنس زلزله است، هیچ تمهیدات قبلیای اندیشیده نشده است و باید به ناچار برای تهیه کانکس دست به دامان کمکهای مردمی شوند.

یا اینکه توصیفات میدانی مردم از محل وقوع حادثه در این سفر یک روزه، گویای این است که مردم زلزلهزده در سه روز اول پس از وقوع زلزله حتی آب آشامیدنی نیز در اختیار نداشتند و مشکل آب شرب جهت مصرف صرفا خوراکی، اصلیترین مشکل مردم محسوب میشد. و یا اینکه حتی برای تامین پتو و کنسرو نیز که در همه نقاط دنیا بدیهی ترین وظیفه مسئولین کنترل بحران است ، این مردم بودند که میبایست در جهت ارسال کالاهایی اینچنینی برای آسیبدیدگان اقدام میکردند و پتو و آب معدنی را راهی استان کرمانشاه میکردند. نتیجتا سوالی که در این میان و با این توصیفات از وضعیت کنترل بحران سرپلذهاب و حومه طرح میشود این است که اساسا نقش ساختار مدیریت بحرانی که از پسِ تامین سریعِ اقلامِ اولیهی امداد برنمیآید چیست؟! ممکن است پاسخ این باشد که نقش این ساختار تنها توزیع با برنامه و منظم امدادها است و در قبال تامین اقلامِ مورد نیاز، مسئولیت خاصی بر عهده ندارد. به فرض صحت چنین گزارهای، بازهم توصیف فعالین جهادیِ مستقر در محل حادثه و مردم منطقه از روند توزیعِ اقلام، یاداور این نکته است که این توزیع به قدری بی منطق و در هم ریخته بوده است که یک محموله ارسالی، در یک منطقه چند مرحله توزیع شده و در منطقهای دیگر هیچ توزیعی صورت نگرفته است. همچنین مشاهده وضعیت کانکسها و چادرهای زلزله زدهگان حکایت از آن دارد که پس از گذشت چهار ماه از بحران اولیه، هنوز که هنوز است تامین سرویس بهداشتی و حمامِ کانکسها متولی مشخصی ندارد و هیچ سازمان یا نهاد رسمی عهدهدار رفع این معضل نشده و تلاشهای پراکندهای که برای حل این مسئله صورت گرفته، صرفا حاصل فعالیتِ گروههای جهادیِ مردمی است. این مهم در حالی که اینگونه بر زمین مانده که فرمانداریها و بخصوص شهرداریهای مناطق به عنوان مسئول مستقیم تامین چنین نیازهایی، از توجه به این مسئله و فعالیت در امتداد آن کاملا درماندهاند.

البته باید این نکته را نیز در نظر گرفت که به گواه همه این فعالین رسانهای حاضر در سفر، با فرا رسیدن فصل گرما در سرپلذهاب و سایر شهرهای آسیب دیده، بحرانهای دیگری از جمله بحران آلودگیهای محیطی و شیوع بیماریهای میکروبی نیز در راه است که کنترل هرکدام، رعایت اصول فنی مدیریت بحرانی را میطلبد که تا کنون مشاهده نشده است.
این مثالهایی که از شرایط میدانی منطقه ذکر شد و ذکرِ سایر مصادیقی از این دست، به وضوح نشان میدهد که "ستاد مدیریت بحران" در کشور تنها عنوانی ظاهری است که از رفع کوچکترین مشکلات مردم در مواقع بحران ناتوان است و سیستم کلان مدیریتیِ کشور پس از وقوع سیل، زلزله و دهها بلایای طبیعی و غیر طبیعیِ مانند آن در طول سالیان متمادی، از خلا سازمانی کارآمد که در حوادث متعددِ مستحدثه غافلگیر نشود و بجای نمایش رخوت، مانور همت را در دستور کار قرار دهد، رنج میبرد.
به نظر میرسد که نگهداری تعداد زیادی از کانکسهایی که قابلیت برپایی و جمعآوری سریع و آسان داشته باشد و همچنین تامین انبوه پتو، کنسرو، آب معدنی و ... که در هر نوع از شرایط بحرانی جزو نیازهای اولیه به شمار میرود، از بدیهیاتی است که از همین امروز باید در دستور کار نهادهای رسمی کشوری قرار گیرد که با قرار گرفتن بر روی کمربند اصلی وقوع زلزله و دیگر حوادث، همواره در معرض آسیب جدی و ظهور بحرانی نو قرار دارد.