به گزارش پایگاه عدالت خواهان" مدرس سیاسی بصیرتی ـ احمد علی نژاد در خصوص جریان شناسی : «سازمان مجاهدین انقلاب اسلامی» (2) نوشت:
بنام خدا
سازمان مجاهدین انقلاب یکی از گروه های مبارز وانقلابی قبل از انقلاب است که بسیاری از سران آن بعد از انقلاب در ساختار سیاسی نظام ورود یافتند.این سازمان به تدریج با گذشت زمان منحرف و در مقابل نظام و ولایت قرار گرفتند.در بحران آفرینی فتنه 78 و 88 نقش فعالی داشتند.با تجدید حیات در سال 1370 به یک آسیب سیاسی و اجتماعی مطرح در نظام تبدیل شده است.
لذا برای آحاد جامعه ، نسل جوان و آیندگان روشنگری و بیان کارکرد این سازمان ضرورت می یابد.
بعد از کودتای 28 مرداد 1332 ارتش با طراحی و برنامهریزی انگلیس و امریکا که به حاکمیت مجدد استبداد و حکومت پهلوی منجر شد، خفقان و فشار سیاسی، اجتماعی بر مردم و گروههای مبارز و مخالف ، شدت بیشتری یافت و حضور مستشاران و عناصر اثرگذار غربی و اسرائیلی با تشکیل ساواک پررنگتر و علنی شد. در نتیجه گروههای مبارز و انقلابی از لاک سیاسی بودن به درآمدند و بر روند حرکت مسلحانه علیه رژیم افزودند که این فرآیند بعد از تبعید حضرت امام خمینی (ره) به ترکیه و عراق شدت یافت. عمده گروههای مبارز که به تدریج به فاز نظامی گرایش پیدا کرند عبارتند از: گروههای مؤتلفه (فدائیان اسلام)، مجاهدین خلق، مجاهدین انقلاب اسلامی که به صورت گروههای هفتگانه و مجزا مبارزه داشتند و بخش کوچکی از کمونیستها (گروه سیاهکل) منشعبین حزب توده گروههای اسلامگرای، توحیدی، صف، منصورون، امت واحده، موحدین، فلاح بدر، فلق با توجه به کارکرد سیاسی و نظامی در ابتدای انقلاب اسلامی پس از سقوط طاغوت ( رژیم پهلوی) در هم ادغام شدند تحت سازمانی واحد به نام «سازمان مجاهدین انقلاب اسلامی» اعلام موجودیت کردند. (1)
1-سازمان مجاهدین انقلاب اسلامی ـ مهدی سعیدی ـ تهران ـ مرکز اسناد انقلاب اسلامی ـ 1385)
این مباحث در سه بخش به تفصیل خواهد امد :
بخش اول روند شکلگیری مبارزات و تشکیل هفت گروه اسلامگرای مبارز قبل از انقلاب .
بخش دوم تشکیل سازمان از سال 58 تا 1365 و انحلال آن مورد بررسی قرار میگیرد.
بخش سوم تشکیل مجدد سازمان (1370 الی1388) و در پایان مباحث به نقش آنان در شکلگیری اصلاحات و فتنهی 88 ورود به جرگه و جریان معارض به طور مشروح و به تفصیل خواهیم پرداخت.
بخش اول:
1- گروه منصورون:
انّهم لَهمُ المنصوروُن و انَ جُند نالَهمُ الغالبُون (صافات، 172 و 173)
یکی از فعالترین گروه سیاسی، نظامی سازمان مجاهدین انقلاب را میتوان گروه منصورون نام برد که نسبت به دیگر گروههای سازمان، شاخصو متمایزتر است.
اعضای این گروه:
محسن رضایی، محمد باقر ذوالقدر، علی شمخانی، غلامعلی رشید، علی جهانآرا (شهید)، ، اسماعیل دقایقی (شهید)، حسین زیبایینژاد، حسن حمیدزاده، غلامرضا بصیرزاده، مرتضی سمت، صرافپور، عبدالهزاده، غلامحسین صفاتی دزفولی (شهید)، کریم رفیعی (شهید)، مهدی هنردار (شهید)، عزیز صفری (شهید)، حسن هرمزی (شهید)
این گروه با تلفیق شاخههای متعددی از مبارزان در استان خوزستان شکل گرفت.
زیرشاخههای این گروه:
1- شاخهی خرمشهر (1349 – 1353):
چهرههای شاخص آن چون، محسن جهانآرا، حسین جهانآرا، محمد جهانآرا، علی جهانآرا و رفیعی، بصیرزاده، نعمتزاده، زمانی بودند که در آن زمان به عنوان عناصر سیاسی و مبارز میشناختند و اکثریت این گروه دستگیر شدند. در دادگاه نظامی اهواز به زندانهای شش ماه تا 4 سال محکوم شدند.
2- شاخهی دزفول ـ گروه سبحانی (1349 – 1354):
رهبری گروه با شیخ عبدالحسین سبحانی، طلبه حوزه علمیه دزفول بود. و که مخالفت علنی با جشنهای 2500 ساله رژیم در کارنامه ی آنهاست که پس از دستگیری در زیر شکنجه شهید شد.
3- شاخهی اهواز (1351 – 1353):
جمعی از جوانان انقلابی و متدین در دههی 1350 در راه مبارزه با طاغوت (شاه) دور هم گرد آمدند. در سال 1352 برخی از اعضاء گروه دستگیر شدند.
4- شاخهی شهید غلامحسین صفاتی (دزفولی) (4 – 1351 ش):
آقای صفائی که در سال 50 به عضویت سازمان مجاهدین خلق درآمد و پس از 2 سال به ماهیت حقیقی و انحراف سازمان از خطمشی اصلی و تغییر رویکرد خود از اسلام به مارکسیسم از آنها جدا شد و به گروه اولیهی منصورون پیوست.
در سال 1355 مهر ماه دو تن از افراد گروه در خیابان های شهر قم توسط دو پاسبان مورد تعقیب قرار میگیرند که یکی از آنان، (جهانآرا )بر اثر تیراندازی یک پاسبان در حال فرار مجروح میشود و کیف همراه آنان به دست شهربانی میافتد و اسامی بعضی از افراد گروه لو میرود.
مبارزان در شهرهای مختلف، تهران ـ قم ـ کاشان ـ اصفهان ـ خوزستان و یزد پراکنده بودند. در سال 1355 در اصفهان گروه مورد تهاجم ساواک قرار گرفت و دو تن از مبارزان، شهید شدند و چند نفر دیگر نیز دستگیر شدند. شهدای این درگیری غلامحسین صفاتی و حسن هرمزی بودند. یکی از دستگیر شدگان به نام مهدی هنردار نیز در زیر شکنجه در زندان دوام نیاورد و شهید شد.
در مورخهی 14 آذر 1356، در اصفهان سید نورالدین شاه صفدری که دانشجو بود در یکی از میادین شهر با پلیس که به او مشکوک شدند درگیر میشود و شهید میشود و مدتی بعد هم در همان شهر کریم رفیعی نیز از گروه طی درگیری با پلیس در اواخر آذر ماه 56 دستگیر میشود و در زیر شکنجه به شهادت میرسد.
سید علی جهانآرا نیز که از همراهان کریم رفیعی از سالهای 49 و 50 جزو گروه اولیه مبارزان بود در شهر اراک پس از درگیری با پلیس در اوایل دی ماه 56 دستگیر و زیر شکنجه به شهادت رسید.
در طی فراز و فرودهای متوالی مبارزات گروه و ضرباتی که خوردند از طرف ساواک و شهربانی با مشورت شهید اندرزگو متقاعد شدند برای ادامهی مبارزه و اثرگذار بودن کارکرد گروه بهتر است برای آموزش بیشتر نظامی و کسب مهارتهای چریکی به خارج از کشور بروند لذا به لبنان، سوریه، فلسطین رهنمون شدند.
گروههای مبارز مجاهدین توانستند در شهرهای اهواز، بهبهان، آبادان، کرمان، رفسنجان، فسا و ... تعدادی از ساواکیها و پاسبانان شرور و بدنام را به درک واصل کنند.
2-گروه موحدین
اعضای موسس گروه فوق عبارتند از : سید حسین علم الهدی ( شهید) – محمود بخشنده – محمد علی مالکی ( شهید ) حسین علم الهدی مسئول گروه 50 نفره دانشجویان پیرو خط امام بود که در سال 1359 ، 16 دی ماه در کربلای هویزه بر اثر خیانت بنی صدر در محاصره افتادند و همگی آنان به شهادت رسیدند در سال 1354 گروه . علم الهدی دستگیر شدند و مدتی در زندان و شکنجه گاههای ساواک بودند.
جریان موحدین در اواخر رژیم مثل گروه منصورون به عملیات مسلحانه روی آوردند.و طی آن ( پل گریم)آمریکایی مامور سیا در ایران ( مناطق نفت خیز جنوب ) را ترور کردند دی ماه 1357 غلام حسین دانشی نماینده مدافع رژیم شاه از آبادان را ترور نافرجام داشتند و زخمی کردند ( 11 بهمن 1357 )که بعد از انقلاب او را دادگاه انقلاب اعدام کرد.
3-گروه توحیدی صف : ان الله یحب الذین یقاتلون فی سبیله صفاً کانهم بنیان مرصوص ( صف 4)
در آغاز دهه ی 50 در تهران جوانان انقلابی و متدین و اهل مسجد به رهبری محمد بروجردی در محله مولوی گروه صف را تشکیل دادند.
اعضای آن عبارت بودند از : محمد بروجردی ( شهید)،جمشید صادقی ،حسین صادقی ، مصطفی تحیری ، اکبر براتی ، محسن آرمین، سلمان صفوی،حسین شکوری ( شهید)- هادی بیک زاده( شهید)،احمد ترشیجی ( شهید) ،مجتبی شکری،محمد شقاقی،امیر استاد ابراهیم ( شهید)،عباسعلی احمدی( شهید)،داود عجب گل ( شهید) علی قحیری ، علی محلی ، ناصر رحیمی،زهره بنیانیان ( شهید)
در سال 1355، گروه صف وارد فاز نظامی شدند. افراد توسط مصطفی تحیری افسر فراری آموزش نظامی دیدند. گروه با مدیریت بروجردی و حمایت مالی یکی از بازاریان مبارز بنام حاج مهدی عراقی، ساخت نارنجک دستی را در اطراف ورامین آغاز کردند.
در سال 1356 عملیات مسلحانه گروه آغاز شد و توانستند با برنامه ریزی کاخ جوان مرکز فساد ارتشیان را منفجر کنند. بانک صادرات خیابان 17 شهریور- دکل برق فشار قوی فرح آباد شوش – انبار لاستیک کیان تایر دوراهی قپان، و بانک صادرات شعبه بازار و .... منفجر و به آتش بکشند.
انفجار هتل خان سالار (22/5/57) میدان آرژانتین تهران محل عیش و نوش آمریکائیان بود منفجر و تعداد زیادی از مستشاران آمریکائی به هلاکت رسیدند و یکی از اعضای گروه نیز بنام (عباسعلی احمدی) هم در انفجار به شهادت رسید.
انفجار هلی کوپتر شنوک در آسمان شهر اصفهان (1357) که حامل آمریکائیان بود از جمله اقدامات مسلحانه آنان بود. همچنین انفجار مینی بوس حامل مستشاران نظامی آمریکائیان از خیابان ایران به سمت شمال شهر که با نارنجک دستی منفجر و 7 نفر از آمریکائیان به هلاکت رسیدند.
محمد بروجردی بوسیله حاج مهدی عراقی با محسن رفیق دوست آشنا شد و بوسیله رفیق دوست برایشان کلت و سلاح تهیه می شود و زمینة آشناییبروجردی یا گروه منصورون (رضایی) بعد از ماجرای 17 شهریور 57 بوجود آمد.
بروجردی یک بار در مرز جنوب که قصد سفر به عراق را داشت دستگیر شد و مدت 2 ماه در زندان بود و او موفق می شود به عراق برود و در نجف حضرت امام (ره) را ملاقات می کند.
و گروه او بعد از ورود امام در 12 بهمن 57 با ارائه طرح حفاظتی به توصیه شهد بهشتی مسئولیت حفاظت امام را در مسیر ورودی شهر تهران را به عهده می گیرند.
و مسئولیت حفاظت امام و همراهان او در مدرسة رفاه محل استقرار اولیه امام با گروه صف و محمد بروجردی بوده است.
4- گروه امت واحده:
برخی از زندانیان سیاسی مبارز در اواخر رضا شاه در زندان با هم آشنا می شوند و ضمن نقد ایدئولوژی و رویکرد مارکسیستی سازمان مجاهدین خلق در صدد تشکیل یک سازمان و گروه مستقل برآمدند.
و در سایه این مراودات در زندان ،پس از آزادی در بهمن 1357 تحت عنوان "امت واحده" اعلام موجودیت کرد.
اعضای گروه امت واحده عبارت بودند از: آقایان بهزاد نبوی- محسن مخملباف ( فراری معارض به لندن)- صادق نوروزی- محمد سلامتی و ...
این افراد بعدها توانستند در سازمان مجاهدین انقلاب اسلامی (مرکب از هفت گروه) جایگاه ویژه ای بیابند و خود را در رأس سازمان قرار دهند.
5- گروه فلاح: شعار اولیه پیامبر اسلام (ص): قولوا لا اله الا الله تفلحوا
این گروه توسط افرادی چون، مرتضی الویری و شهید محمد منتظر قائم که محور گروه فلاح بودند به وجود آمد آنها در زندان با گروه مجاهدین خلق آشنا و تعامل داشتند و بعد از برملا شدن ماهیت اعتقادی مجاهدین خلق از آن ها فاصله گرفتند.
در سال 1354 گروه فلاح توسط افراد ذیل به وجود آمدند:
مرتضی الویری- حسن منتظر قائم- محمد رضوی- محسن شریعتمداری- حبیب الله داداشی- معصومه خوش صولتان (همسر الویری)- مهین الویری- حسین شیخ عطار- نادر حلیمی- حمید مقهور مغربی- اسماعیل نژاد- مهندس کلانکی- فروتن- حاج علی بیگی
مرتضی الویری و همسرش به نمایندگی از گروه به عراق نزد حضرت امام (ره) رفتند (سال 1356)
آنها در سه نوبت با امام صحبت کردند و مسائلی از قبیل تهیه سلاح، تأمین بودجه، نحوه همکاری با گروه های دیگر طرح مبارزه، آموزش نظامی و مباحث ایدئولوژی گروه را مطرح کردند. امام بخشی از وجوهات و سهم امام را به آنان اختصاص داد و شهید مطهری نیز برای اقناع و ارشاد گروه معرفی شد و مبارزه مسلحانه و جنگ چریکی را علیه رژیم به صلاح ندانستند و کار تبلیغی میان مردم را توصیه کردند.
گروه فلاح با نهضت آزادی شاخه اروپا و اتحادیه انجمن های اسلامی در اروپا ارتباط برقرار کردند و با آیت الله کاشانی هم که از مبارزین بود تعامل داشتند.
در اواخر سال 1356 مرتضی الویری و همسرش که قصد سفر به خارج از کشور را داشتند در پی دستگیری 2 نفر از اعضای گروه (حمید مغربی- نادر حلیمی) در فرودگاه مهرآباد دستگیر و تا فروردین 1357 در زندان بودند. در راهپیمایی های تهران با توصیه شهید مطهری، مسئولیت صوتی راهپیمایان و سیستم صوتی سخنرانی امام در بهشت زهرا نیز توسط گروه الویری تأمین شد.
6- گروه توحیدی بدر
شکل گیری این گروه نیز به سالهای 1350 در شهر ری بر می گردد این جمع هم مثل جریانات دیگر مجاهدین از مساجد و گروههای مذهبی مرتبط با روحانیت مبارز نشأت می گیرد طیف تشکیل دهنده مجاهدین انقلاب در اوج مبارزات گروههای چپ و التقاط که متأثر از فعالیت های فرهنگی و آراء و اندیشه های بعضی از کمونیستها و مرحوم شریعتی و ملی گرایان بوده است سعی می کردند حلقه ی وصل شان ، حضرت امام و روحانیون مبارز و متصل به امام باشد و گروه با خطی سالم و اعتقادات راسخ خود را مصون از گرایشات انحرافی و التقاط نگه دارند .
از این روی آقای حسین فدایی از بنیانگذاران گروه با شهید شاه ابادی آشنا شد(1352) و در مرامنامه گروه به تأیید آیه الله شاه آبادی (شهید) رسید.
بعد از دستگیری آیه الله شاه آبادی توسط ساواک که به 2 سال تبعید و زندان محکوم شده بود به واسطه فردی روحانی به نام مرادی به شهید محمد منتظری وصل شدند .
در سال 1356 سه تن از افراد گروه در شهر ری توسط ساواک شناسایی و دستگیر شدند .
و دو ماه بعد آزاد شدند و تحت نظر و تعقیب ساواک بودند و بعضی دیگر نیز شناسایی و دستگیر شدند.و سپس زندگی مخفیانه برخی از اعضاء موثر آغاز شد .
اعضای گروه بدر عبارت بودند از : حسین فدایی، علی عسگری، حسین هاشمی،حسن اسلامی مهر،حمید فاتحی،حسن طاهرنژاد(شهید)،وحید کلهر،حسین عاصف،مداحی-تقوی راد،محسن اخوت(شهید)،حسن ابریشم چی،محمد فدایی(شهید)،صفر نعیمی(شهید)،حمید قلنبر(شهید)،خانم معصومه جزایری و سبزواری(رامین).
در سال 1356 گروه بانکی را در شهرری به آتش کشیدند و در خرداد 1357 تعدادی از اعضاء گروه دستگیر شدند و با آزادی 2 نفر از افراد گروه و تحت نظر قرار دادن او بسیاری از افراد گروه بعد از 7 ماه شناسایی و بازداشت شدند و با آشنا شدن افراد در زندان با محسن مخملباف کارگردان معروف و بریده از نظام که مدت 4 سال زندان بوده است تجربیات مخلمباف به گروه انتقال می یابد....
و در سطح کشور،شهرهای مختلف ، گروه به یارگیری میان دانشجویان و جوانان مستعد پرداختند و در تکثیر و پخش اطلاعیه های امام نقش داشتند .
7- گروه فلق
اعضای گروه: حسن واعظی ، سید مصطفی تاج زاده(محکوم فتنه88) ، جواد یاسینی ،محمود یاسینی ،همایون خسروی،علی طباطبایی (تبریز)،بهروز ماکویی، محمد طیرانی ،حسن پوشنگر.
منشاء تفکرات انقلابی آنها بیشتر افکار و کتب دکتر شریعتی بود در مهرماه 1357 نیز توانستند در پاریس با امام، ارتباط یابند . و از رهنمودهای ایشان در پرهیز از جنگ مسلحانه و کار تبلیغی و ارشادی و روشنگری میان آحاد جامعه همت گماردند .
مسجد لرزاده تهران در میدان خراسان عمده پایگاه آنان بود .
گروه در اواخر رژیم در تماس خود با رو حانیت مبارز از جمله شهید مطهری، حاج مهدی عراقی،و شهید محمد بروجردی تعاملات گسترده تری یافتند .
بخش دوّم:
الف- بعد از انقلاب اسلامی(2)
دوره اوّل: 1361-1358 (ائتلاف و ادغام 7 گروه) تشکیل سازمان مجاهدین انقلاب اسلامی
1- جریان چپ: بهزاد نبوی - مصطفی تاج زاده - محمّد سلامتی - محسن آرمینی-پرویز قدیانی - هاشم آقاجری - عرب سرخی
2- جریان راست: حسین فدایی - علی عسگری - حسن اسلامی مهر - ذوالقدر
3- جریان میانه: محسن رضایی - مرتضی الویری - رضوی - بصیرزاده
2-جریان شناسی در ایران – علی دارابی – سازمان انتشارات –پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی- تهران-1391-ص306
دوره دوّم:1366-1361
1- استعفا و کناره گیری جریان چپ
2- سازماندهی جدید با نام سازمان مجاهدین انقلاب اسلامی با محوریت جریان راست زیر نظر نمایندگی رهبری(امام ره)
با سه ویژگی کار گروهی: علنی بودن - نظامی نبودن - یکپارچگی گروه
3- انحلال سازمان توسط جمعی از اعضاء و نماینده رهبری.
بخش سوم : 1388-1370 (تشکیل سازمانی جدید با اهدافی متفاوت)(بعد از امام (ره))
1- سازماندهی جدید توسط جریان چپ
2- اضافه شدن پسوند ایران به نام سازمان(سازمان مجاهدین انقلاب اسلامی ایران)
3- حضور در ساختار سیاسی نظام و نفوذ در قدرت و منحرف شدن از اهداف ، انقلاب و ولایت
ب- چگونگی شکل گیری ائتلاف.
پس از توافق اولیه میان رابطین 7 گروه و داشتن وجوه مشترک در اهداف تلاش برای ایجاد سازمانی واحد و رسمی و برخورداری از توان مندی همه گروه با تمرکز تشکیلات آغاز شد.
طی جلسات و نشست های مشترک با حضور نماینده 7 گروه به اسامی:
امت واحده(محمد سلامتی)- منصورون(محمدباقر ذوالقدر)- فلاح(مرتضی الویری)- موحدین(محمود بخشنده)- فلق(حسن واعظی)- بدر(علی عسگری و گاهی حسین فدایی)
صف(حسین صادقی و گاهی محمد بروجردی)
این افراد در جلسات و تعاملات به دبیری محمد سلامتی هماهنگی های لازم و سازماندهی جدید و مرکزیت بخشی گروهها را با مشاوره جمعی به توافق رسیدند.
در اولین جلسه سازمانی که در مدرسه رفاه تشکیل شد در کنار نمایندگان اعضا ء شرکت کننده از 7 گروه آقایان: محمد بروجردی- محسن آرمبین- بهزاد نبوی- محمدصادق نوروزی- محسن رضایی نیز به همراه نمایندگان در جلسه حضور داشتند.
اصول مشترک گروه هفتگانه:
اهداف و اصول مشترک گروههای مبارز و انقلابی به طور کلی دارای سه وجه مشترک بود:
1- مبارزه مسلحانه و فرهنگی علیه شاه
2- پیروی از اسلام و پذیرش رهبری امام (ره) و تشکیل حکومت اسلامی
3- مقابله با گروه های مخالف انقلاب از جمله(منافقین خلق - گروه های کمونیستی و معارض...)
نقاط مشترک مذکور در میان 7گروه انقلابی و مسلمان با توجه به توصیه رهبری انقلاب و شاگردان او مثل شهید مطهری٬ مبنی بر وحدت گروه ها و ایجاد انسجام. سرانجام در تاریخ 7/1/1358 تحت عنوان"سازمان مجاهدین انقلاب اسلامی" اعلام موجودیت کردند.
2- طراحی و تشریح آرم سازمان:
آرم سازمان می تواند نماد و بیانگر اهداف گروه و معرف ایدئولوژی و گرایشات اعضاء و تشکل آن جناح باشد.
در بیانیه شماره 3 سازمان پس از اعلام موجودیت در مورخه 10/1/58 آرم و نام سازمان را تشریح کردند.
آرم سازمان تقریباً مشابه آرم سپاه پاسداران است با کمی تفاوت.
الف) واژه"سازمان" یک کلمه عام و بیانگر نوع تشکیلات است.
ب) واژه "مجاهدین" یک کلمه قرآنی است که به مبارزان راه خدا اطلاق میشود.
مثل مجاهدین مشروطه خواه- مجاهدین جنگل- مجاهدین الجزایر و غیره(فضّل الله المجاهدین...)
ج) کل نشان سازمان در یک لا شکل گرفته است یعنی نه گفتن به طواغیت.
شعار لا اله الا الله در کل کره زمین به سوی مطلق ارزشها در حرکت است.
لای اصلی به شکل قلم است که با مشت گره کرده مجاهد که در یک دست تفنگ و سلاح است که سمبل مبارزه است.
و آیه لیقوم الناس بالقسط- نفی معبودها و طاغوت ها - و قیام برای برپایی عدالت اجتماعی است(نقش قلم و آیه- سلاح- کره زمین)جهانی شدن ایدئولوژی اسلام و جهانبینی توحیدی است.
آیه 4 سوره مبارکه صف: ان الله یحب الذین یقاتلون فی سبیله صفاً کانهم .... ( . سازمان مجاهدین انقلاب اسلامی- مهدی سعیدی- ص 78 )
سازمان مجاهدین در بیانیه شماره 2 خود مورخه 16/1/1358 در مورد رهبری و ولایت فقیه چنین آورده است:
مقام رهبری را در غیبت امام عصر(عج) حق فقیه جامعالشرایط میدانیم...
و امام خمینی را شایسته رهبری و ولایت و نیابت امام دانسته و بر طبق نص صریح قرآن (اطیعوا الله و اطیعوا الرسول و اولی الامر منکم) تمامی فتاوای ایشان را لازم الااجرای هر فرد و جمیع مسلمانان دانسته و عدم تبعیت از این اصل را انحراف از اسلام میشماریم..
عملکرد سازمان(1358-1360)
الف- اقدام اوّل: نقش سازمان در روشنگری فتنه حمایت دروغین گروه های معارض با نظام در حمایت از آیتالله طالقانی.
آیتالله طالقانی در پی دستگیری فرزندش(مجتبی) که گرایش کمونیستی داشت و مسلّح ..بود٬ و بعد از دستور مهندس غرضی (فرمانده بخشی از سپاه پاسداران تحت امر خود) عصبانی میشود و بعنوان اعتراض از تهران خارج میشود و دفاتر خود درتهران را تعطیل میکنند.
بدین سبب فرصت طلبان٬ سازمان منافقین ٬ ملی گرایانه٬ نهضت آزادی و مخالفان خط امام٬ از موقعیت سوءاستفاده کرده و بظاهر با پوشش حمایت از آقای طالقانی جنجالی آفریدند و بحرانی جدید خلق کردند تا امام و نهادهای انقلاب را تضعیف کنند. لذا در مورخه 28/1/58 به دعوت جبهه دموکراتیک ملی ، طی طلاعیهای مردم را در میدان بهارستان آورده و سخنرانی کردند و بر التهاب موجود افزودند. سازمان مجاهدین انقلاب دو روز بعد 29/1/58 مردم را در جلوی دانشگاه فراخوان میدهد.
و طی یک اعلامیه (شماره 3) 28/1/58 مسائل پشت پرده را روشن کرد و کمی بعد حمایت سازمان و امام از آیتالله طالقانی و آزاد کردن فرزندش٬ غائله پایان یافت.
ب- مقابله با گروهک فرقان:
گروهک منحرف فرقان با مدیریت اکبر گودرزی تعدادی از جوانان را دور خود جمع کرد و یک گروه مسلّح را تشکیل داد. در اوایل سال 1358 برخی از شخصیتهای انقلابی و یاران امام را ترور کردند از جمله: سپهبد قرنی٬ شهید عراقی٬ آیتالله قاضی طباطبائی٬ دکتر مفتح٬ شهید مطهری و ترور نافرجام هاشمی رفسنجانی و... از جمله اقدامات آنان بود.
در این راستا آقای مرتضی الویری از سران سازمان با مشورت و مساعدت آقای هاشمی رفسنجانی که وزیر کشور بود توانست ضمن نفوذ در میان تشکیلات فرقان با دخالت مستقیم کمیته انقلاب اسلامی همه اعضاء این گروهک را کشته یا دستگیر کنند و دو تن از اعضای سازمان نیز به نام های" امیر استاد ابراهیمی و داوود عجب گل" در درگیری با گروهک فرقان به شهادت رسیدند.
ج- مشارکت درتشکیل کمیته و سپاه پاسداران انقلاب اسلامی.
در شورای مرکزی سازمان سپاه(یوسف فروتن- مرتضی الویری- محسن رضایی- شهید محمد بروجردی - محمدباقر ذوالقدر و...) حضور داشتند.
بهزاد نبوی(عضو رده بالای کمیته انقلاب اسلامی)٬ حسین زیبایی نژاد(سردار نجات)٬ سردار علی عسگری٬ سردار حسن حمید زاده- شهید قلم بر٬ شهید محمد فدایی و ... در رده های بالای سپاه و کمیته٬ مسئولیت داشتند و در حفظ انقلاب و برخورد با ضد انقلاب و معاندین نقش بسزائی داشتند.
د- مسئله کردستان و نقش شهید محمد بروجردی:
نقش فعال و کارآمد شهید بروجردی و صیاد شیرازی در آزادسازی کردستان از اشغال دمکرات و کومله چندین جلد کتاب به رشته تحریر درآمده است و مقوله جداگانهای را میطلبد.
و برای آزادسازی کردستان از دست متجاوزین گروهکهای کومله٬ دمکرات٬ فدائی خلق و رزگاری شهدای زیادی تقدیم انقلاب شد میتوان گفت یک سوم شهدای جنگ ما متعلق به کردستانات می باشد. شهیدان: محمد فارابی٬ سعید آزادی٬ شمس شهیدی٬ محمد با انصاف٬ محمد کارگر٬ محمد قاسم مرادنژاد٬ حسین گرگانی نژاد٬ حمید تواضعی٬ ناصر فولادی از جمله شهدای سازمان در کردستان هستند.
ه- صدور بیانیه به مناسبت 28 مرداد و نقد نهضت ملی ایران در راستای مقابله با لیبرال ها و ملی گرایانه وابسته.
- حمایت از دادستانی انقلاب مبنی بر توقیف روزنامه آیندگان که جولانگاه ضد انقلابیون شده بود(17/5/58)
- ائتلاف با 9گروه دیگر انقلابیون حامی نظام از 10 کاندیدای مجلس خبرگان در تهران(اطلاعیه شماره27-22/5/58):
1- جامعه روحانیت مبارز تهران
2- مدرسین حوزه علمیه قم
3- حزب جمهوری اسلامی
4- سپاه پاسداران
5- انجمن اسلامی معلمان
6- سازمان فجر اسلام
7- گروه انقلابی ابوذر
8- سازمان مجاهدین انقلاب اسلامی
و....
اسامی کاندیداها:
1- آیتالله منتظری
2- آیتالله طالقانی
3- آیتالله بهشتی
4- آیتالله موسوی اردبیلی
5- دکتر ابوالحسن بنی صدر
6- دکتر عباس شیبانی
7- دکتر گلزاده غفوری
8- خانم منیره گرجی
9- محمدعلی عرب(کارگر)
10- مهندس عزت الله سحابی
- با صدور اطلاعیه در 6/9/58 در تبعیت از امام٬ از مردم خواست در رفراندم قانون اساسی شرکت کنند و رای مثبت دهند.
- حمایت از اقدام دانشجویان خط امام از اشغال لانه جاسوسی امریکا(سفارتخانه) اعلامیه شماره 35- 16/8/58
- حمایت از ریاست جمهوری شهید رجائی همراه دیگر گروه های خط امام و انقلابیون- اطلاعیه شماره 99- 14/4/1360
- حمایت قاطع از دستگیری منافقین پس از حرکت مسلحانه آنان در حوادث تیر و مرداد 1360 و ورود منافقین به فاز نظامی و ترور بزرگان کشور به سبب تجربه تشکیلاتی و آشنایی با جریانات و خطوط انحرافی در محاکمه منافقین در زندانها نقشی فعال داشتند.
اختلافات درون سازمانی(3)
الف- اولین اختلاف سازمان میان روسای سازمان در برپایی بزرگداشت برای مرحوم دکتر شریعتی شکل گرفت. جمعی از رهبران سازمان قصد داشتند برای روز جهانی کارگر (۸۵/۰۲/۱۲) و سالروز شهادت دکتر شریعتی (26/02/1358) که به مرگ مشکوک وی در انگلستان اعلام موضع کنند و بزرگداشتی داشته باشند. که عده ای از سران سازمان مخالف بودند.
موضوع بزرگذاشت شریعتی را جمعی در حضور امام بیان کردند تا نظر امام را جویا شوند، لذا آقایان (بهزاد نبوی- مرتضی الویری- ساجدی- پروین) خدمت امام رسیدند و پاسخ خواستند. امام پاسخ کلی داد: «یک سری از مسائل هست که اینها اختلافی هستند و موجب اختلاف بین مردم و به وحدت مردم ضربه میزند انقلاب را به شکست میکشاند.
دوم اینکه من ورود به مسائل اختلافی را حرام میدانم.»
آقای نبوی دوباره از امام میپرسد منظور شما چیست اطلاعیه بدهیم یا ندهیم. و امام باز هم همان جملات را تکرار کردند تا بار آخر که نبوی باز هم سؤال کرد امام ناراحت شد و گفت وقت نماز است، فرصت من تمام شد. و رفت.
لیکن بهزاد نبوی و همفکران او در سالگرد در گذشت شریعتی بیانیه صادر کردند.
پس از این سران سازمان خدمت امام رسیدند و گزارش کار دادند از جمله برپایی بزرگداشت شریعتی و … امام فرمودند:امروز روز بزرگداشت نیست روز پیشرفت است!
3-( چریکهای پشیمان- نیمه پنهان جلد۱۶ دفتر پژوهش های مؤسسه کیهان – سید محسن صالحی تهران-۱۳۸۲ ص ۴۶)
به تدریج اختلافات درون گروهی فزونی یافت و مثل گذشته امکان حضور در محضر امام ممکن نبود بدین علت بعضی از امام تقاضا کردند تا در سازمان و جلسات یک نماینده امام حضور داشته باشد و رابط امام و گروه مجاهدین انقلاب باشد و از این طریق نظرات امام را همواره داشته باشند. بعضی از آقایان مثل بهزاد نبوی- مرتضی الویری و … مخالف این پیشنهاد بودند. پیشنهاد مذکور از گروه منصورون در شورای مرکزی سازمان مطرح گردید و به تصویب رسید و با ارسال نامه ای به امام موافقت حضرت امام را کسب کردند. برخی از اعضا دوست داشتند آقای انواری باشد بعضیها به آقای بهشتی گرایش داشتند گروه دیگری به آقای امامی کاشانی و عدهای دیگر به آقای انواری – شهید مطهری و کاشانی ، مهدوی کنی – شاه آبادی تمایل داشتند. و نهایتاً امام آیت الله راستی کاشانی را به عنوان نماینده خود در سازمان منصوب کردند(04/03/1358)
ب- طرح مسائل اقتصادی و چالشهای جدید در سازمان
سال ۱۳۵۹ تعدادی از اعضای سازمان از جمله بهزاد نبوی وزیر مشاور و محمد سلامتی وزیر کشاورزی عهده دار مسئولیت در کابینه شدند.
در آن مقطع، آغاز جنگ تحمیلی شرایط خاص اقتصادی کشور و طرح اصلاحات ارضی (اجرای بند«ج») و امور توزیع کوپنی کالا- ایجاد تعاونی های روستایی و شهری محور مناقشات فکری و سیاسی جامعه و به تبع آن سازمان را درگیر خود می کرد.
در ابتدای انقلاب در برابر ضد انقلاب داخلی و تجزیه طلبان در کردستان- گنبد- سیستان بلوچستان و خلق مسلمان در آذربایجان و خلق عرب در خوزستان …. یک وفاق کامل و انسجام و وحدت گروهی در سازمان نسبت به گروهک های معاند و تحرکات ضدانقلاب در کشور و عملکرد ضعیف و ناکارآمد لیبرال ها و دولت موقت وجود داشته و متفق القول و متحد بودند. لیکن به تدریج مباحث اقتصادی، طرحکوپنی کالا و توزیع آن و شرایط جدید جنگ تحمیلی ، حرکتی انقلابی را میطلبید که از دولت موقت و لیبرالها انتظار نمی رفت.
همزمان برای بازسازی کشور از خرابیهای ناشی از رژیم طاغوت و توزیع عادلانه ثروت و درآمدها مطرح بود.
در آن مقطع به دستور حضرت امام، آیت الله مشکینی، منتظری و بهشتی طرحهای اقتصادی (الف -ب-ج) را تدوین کردند. که مورد اختلاف علماء واقع شد. برخی سیستم کوپنی را برنامه کمونیستها در بلوک شرق میدانستند و یا با آن مخالفت میکردند. و بعضی از علماء نیز چون آیت الله راستی کاشانی –آذری قمی – مکارم شیرازی- کاشانی و … با طرحهای اقتصادی (بندج) مخالفت داشتند. و علیرغم تأیید حضرت امام اجرایی نشد.
با وجود مخالفت آیت الله راستی کاشانی با طرح اقتصادی (بندج) موافقت آقایان بهزاد نبوی و محمد سلامتی (وزیر کشاورزی)، در دولت با این طرح ، دامنه اختلاف به درون سازمان کشیده شد.
در دولت موقت وزرای اقتصاد و کشاورزی موافق اجرای طرحهای اقتصادی مصوب شورای انقلاب بودند. لیکن جمعی از عالمان قم طی نامهای مخالفت خود را از اجرای طرح بند ج و دخالت دستگاه اجرایی در مالکیتها و تصرف اراضی و … را خلاف شرع می دانستد.
سازمان مجاهدین در اطلاعیه شماره ۴۰ خود در تاریخ 08/10/1358 از اجرای طرحهای اقتصادی و تقسیم اراضی به روستائيان و محرومین جامعه حمایت کردند.
در مورخه 11/12/1359 آقای محسن آرمین یکی از فعالان و عضو شورای مرکزی سازمان طی اطلاعیه ای مواضع آیت الله راستی کاشانی را نسبت به طرح اصلاحات ارضی مطرح شده محکوم میکند و نارضایتی خود را جناح چپ در سازمان علنی میسازند.
ج- جدایی محسن رضایی از سازمان (از گروه منصورون)
محسن رضایی از سران گروه منصورون و سازمان مجاهدین انقلاب که به سبب اشتغال در بدنه مدیریتی بالای سپاه پاسدران در سطح شورای فرماندهی آن ، موجب کاهش حضور فعال در سازمان میشود و با بروز اختلاف نظر در درون سازمان بر سر مسائل اقتصادی و حضور نماینده امام در سازمان و عدم تبعیت محض از نماینده امام طی اطلاعیه ای در مورخه 10/06/1360 استعفا نامه خود را منتشر کرد و دلایل استعفای خود را به طور اجمال چنین بیان کرد:
۱- حفظ امنیت انقلاب مسأله اساسی برای من است و اشتغال من در آن وظیفه است.
۲- مسائل درون سازمانی و اختلافات.
1/2مشخص نکردن خط مشی سازمان در کنار حکومت
2/2ترجیح مصالح سازمان بر مصالح حکومتی
3/2 وجود تعصب سازمانی
4/2 عدم بهای لازم از طرف بعضی از برادران سازمان به روحانیت
5/2 عدم توان مندی لازم برای هدایت مردم و اعضای خود در مسیر انقلاب و امام
6/2 گروهی از اعضای سازمان هنوز در پای انقلاب و امام نیستند و زاویه دارند.
و پیشنهاد می کند:
1) سازمان اعضای خود را در ارگانهای حکومتی توزیع کند،
۲) یا با حزب جمهوری اسلامی یک جبهه واحد تشکیل دهند.
د- ملاقات اعضای شورای مرکزی سازمان با امام (۱۳مهر ماه ۱۳۶۰)
در حاشیه دیدار ضمن ارائه گزارش کار ، خواستار تعویض نماینده امام در سازمان میشوند که امام موافقت نمی کند. امام فرمودند: خیر، من ایشان را عوض نمیکنم و تا ایشان اعراض نکرده باشند عوض نمیکنم.
و دو بار تکرار کردند:« ایشان فرد فاضل و محترمی هستند. »
و من میگویم و شما هم بگویید ایشان فعالتر برخورد کنند.
با حضور فعالانه تر آقای راستی کاشانی، اختلافات بیشتر رخ نمودند.
بعضی از اعضای سازمان که با نماینده امام در تعارض بودند( چون بهزاد نبوی )گفتند:
نقش آقای راستی نقش نظارتی است و اختیار دخالت در امور سازمان را ندارند. ایشان رابط سازمان با امام هستند و صرفاً نظرات امام را به ما منتقل میکنند. و نظرات شخصی ایشان لازم الاتباع نیست.
در این مقطع ۳ دیدگاه وجود داشت:
۱- نظر نماینده امام کاملاً رعایت شود و نظرات مخالف ایشان از سازمان حذف شود.
۲- جناح بهزاد نبوی:نظر آقای راستی نظرات شخصی است نه نظرات امام و لذا نباید تبعیت شود.
۳- جناح سوم برخورد گروه اول و دوم را خصمانه دانستند.
جناح ۱ و ۲ همدیگر را منحرف دانستند و گفتند نمیتوانیم با هم کار کنیم.
سه جناح چپ و راست و میانه موضع خود را بیان می کنند. و تنازعات و تعارضات فکری و خط مشی نمود بیشتری مییابد.
ذ- فرمان امام مبتنی بر ممنوعیت عضویت در نیروهای مسلح از احزاب و گروههای سیاسی:
اسفند ماه ۱۳۶۰ سخنان امام منتشر شد.
..من عرض میکنم به همه این قوا و به فرمانده این قوا که این افراد در هیچ یک از احزاب سیاسی، در هیچ یک از گروهها وارد نشوند و یا باید بروید حزب، بیایید ارتش باشید. مختارید از ارتش کناره گیری کنید ، بروید حزب میل خودتان است....همینطور سپاه پاسداران و همینطور سایر قوای مسلح باید وارد در جهات سیاسی نشوند تا انسجام پیدا بشود.(صحیفه نور ج ۱۶ ص ۷۹. ۱۳۶۰)
بعد از سخنان امام برخی از سران سپاه از سازمان رسماً استعفا دادند. از قبیل:
محمد باقر ذوالقدر- حسین زیبا نژاد(نجات) محمد بروجردی – حسن حمید زاده- فروتن و … پس از آن به عضویت رسمی سپاه پاسداران در آمدند.
وسازمان نیز طی اطلاعیه ای به شماره ۱۳۵ در تاریخ 26/12/1360 ضمن لبیک به امام از اعضای خود خواست تا تاریخ 14/01/1360 از بین نیروهای مسلح و سازمان یکی را انتخاب کنند.
بدین ترتیب در سازمان نماینده امام طیفهای خود را از دست میدهد و طرفداران و حامیان او در اقلیت قرار میگیرند.
ه- سازمان در روز ۱۵ فرودین سال ۱۳۶۱ تشکیل اجلاسیه را اعلام میکند. و طیف حامیان نماینده امام که در اقلیت بودند از اعضای مستعفی خواستند در این جلسه شرکت کنند که شدیداً با طیف جناج چپ مواجه شدند و اختلافات بالا گرفت که از دفتر امام و امام پاسخ خواستند و امام مخالفت کردند.
اعضای جلسات با آقای هاشمی رفسنجانی (رئیس مجلس) با آقای جنتی- با آقای طاهری خرم آبادی (نماینده امام در سپاه)و … دیداری داشتند و مسائل را بیان کردند...
با کنار گیری طیف بهزاد نبوی از سازمان و بروز اختلافات جدید … آقای راستی کاشانی از امام برای ماندن در سازمان کسب تکلیف میکند. فرمودند:شما همچنان به کارتان ادامه دهید و نظارتتان را بیشتر از پیش کنید تا ببینیم چه باید کرد.
نماینده امام در سازمان25/01/1361 با صدور اطلاعیهای کلیه نهادهای تصمیم گیری- مجلس مشورتی و شورای هماهنگی سازمان را ملغی میکند.
دو روز بعد نشست( 27/01/1361 )طرفداران سازمان توسط مخالفان آقای راستی تحریم شد.
نماینده امام 01/02/1361 شورای موقتی تشکیل و امور سازمان را در دست میگیرند. شورای موقت عبارتند از: حسینی فدایی- محسن اخوت- علی عسگری- محمد فیاض- جعفرالله وردی – مسعود روح الامین- حمید رضا کاتوزیان نماینده امام آنها را موظف دانست :
۱- اساسنامه جدید مصوب کنند.
۲- تحویل گرفتن کلیه مصادر سازمانی.
۳- اداره کلیه امور سازمان.
و هر گونه مصوبه جدید باید تأیید این جانب نماینده امام (راستی کاشانی) برسد. وگرنه فاقد اعتبار میباشد.
سه طیف موجود در سازمان جلسات متعددی با آیت الله موسوی اردبیلی برگزار و نتایج به امام انتقال داده شد و نتیجهای گرفته نشد و اختلافات همچنان باقی ماند.
پخش عکس های لختی همسر و خانواده بهزاد نبوی در مجلس شورای سوم توسط (علی عسگری- حسین فدایی) با این انگیزه تا او رأی لازم را نیاورد لیکن با رأی ضعیفی در مجلس وزیر صنایع سنگین دولت موقت موسوی میشود.
پس از کشمکشها فراوان و استعفای ۳۷ نفر از طیف جناح چپ و مخالف نماینده امام همچنین تجربه انحلال حزب جمهوری اسلامی به علت اختلاف مشابه درون گروهی سرانجام در تاریخ مهر ماه ۱۳۶۵ آقای راستی کاشانی استعفا دادند و خواستار انحلال سازمان شدند و امام نیز موافقت کردند...
بخش سوم
دوره سوم: تشکیل سازمانی جدید با گرایشات متفاوت (1370 تا1395)
در مورخ 10/7/1370 سازمان توسط بعضی از اعضای چپ سابق که استعفا داده بودند مجدداً با تغییراتی در اساس نامه و مرامنامه سازمانی با مجوز قانونی فعالیت سیاسی را در کشور آغاز کرد.و پسوند ایران به آن اضافه شد. سازمان مجاهدین انقلاب اسلامی ایران.
الف- موسسان جدید عبارتند از : بهزاد نبوی،محمد سلامتی،محسن آرمین،سیدمصطفی تاج زاده، هاشم آغاجری و .... محمد سلامتی به عنوان دبیر کل سازمان انتخاب شد.
از سال 1372 الی 1381 ، هفته نامه سیاسی اجتماعی "عصر ما" ارگان رسمی سازمان بود
1-سازمان در این دوره از کاندیدا توری سید محمد خاتمی حمایت کردند.
و مواضع سازمان با حزب اعتماد ملی و مجمع روحانیون تا حدودی هماهنگ و نزدیک بودند و از سال 70 به بعد عملکرد دولت هاشمی را نقد میکردند.
پس از دوم خرداد 1376،پیروزی خاتمی بر رقبا این سازمان از شعار های جامعه مدنی،اصلاحات
توسعه سیاسی و فرهنگی خاتمی و طیف او حمایت کردند.
2-این سازمان صدور رای دادگاه انقلاب علیه نهضت آزادی و انحلال آن و محکومیت 21 نفر از اعضای آن توسط دادگاه را محکوم کرد.
3-سازمان از سخنان هاشم آغاجری که به مقدسات و مراجع تقلید توهین کرده بود حمایت کرد .
جمله معروف اوست:اینکه مارکس می گوید دین افیون توده هاست. تنها بخشی از حقیقت است.
می گوییم در حکومت های دینی نه تنها دین افیون توده هاست که افیون حکومت ها هم هست.
ارزش هر انسانی نه به تقلید نه به طاعت و نه به تن دادن به یک آمریت فکری و دینی محض است(4)
4-رازهای دهه شصت-مرتضی صفارهرندی – موسسه کیهان-تهران-1392
هاشم آغاجری بعنوان یکی از سران فعال سازمان ، در همدان و اهواز سخنان تندی علیه مذهب و مقدسات بیان کرد.می گفت مهدوی گرایی و انتظار فرج متعلق به آخر الزمان است و مشکلات ما با این انتظارات حل نمی شود .. (1/3/80)
متعاتب این سخنان و حمایت سازمان از او، جامعه مدرسین حوزه علمیه قم با صدور اطلاعیه سازمان مجاهدین انقلاب اسلامی را فاقد مشروعیت دینی اعلام کردند. و از مردم خواستند از هر نوع همکاری با آنان بپرهیزند. (18/4/81)
* جامعه انجمنهای اسلامی اصناف و بازار نیز در تبعیت از جامعه مدرسین قم از دادگاه انقلاب و دادگستری تهران خواستار انحلال سازمان شدند.
* عکس العمل سازمان و دبیرکل آن آقای محمد سلامتی چنین بود: ما جامعه مدرسین حوزه علمیه قم را به عنوان یک گروه سیاسی در جناح رقیب تلقی میکنیم نه به عنوان یک مجموعه مذهبی قابل قبول. همچنین قابل ذکر است یکی از علما جامعه مدرسین آیت الله علی مشکینی صاحب رساله عملیه است. آقای محسن ارمین نیز در واکنش اعلام کرد"ما دین خود را از آقایان نگرفته ایم تا با صدور اطلاعیه بتوانند از ما بگیرند.
در این رابطه امام(ره) فرمودند: اگر آنان ( فرزندان انقلابیم) جذب حضرات آقایان جامعه مدرسین نشوند در آینده گرفتار کسانی خواهند شد که مروج اسلام آمریکاییند....
سازمان اصولا با نوع نگرش اداره کشور بوسیله روحانیت مخالف بود و عملا نیز به ولایت فقیه التزام نداشتند و نکته ی ابهام آمیزی چون انفجار نخست وزیری (شهید رجایی و باهنر) سال 1360 و دخالت در حادثه کوی دانشگاه و حوادث 18 تیر 78 و از همه برجسته تر شرکت موثر سازمان و سران آن در فتنه 88 و حمایت از یکی از سران فتنه(موسوی)بود و با صدور اعلامیه های مختلف از موسوی حمایت کرد و انتخابات 88 را که با مشارکت 85 درصد مردم انجام شده بود.، خواستار ابطال آن شدند.
حبس و محکومیت برخی از سران مجاهدین انقلاب گویای این حقیقت است.
یکی از گروه هایی است که معارضه آنها با ولی امر و نظام ، انقلاب و آرمان های امام(ره) نسبت به دیگر گروه ها برجسته تر است.
سران سازمان در دولت های میر حسین موسوی، کارگزاران و اصلاحات حضور گسترده داشتند. وزرا،نمایندگان،معاونین وزرا و استان داران از این گروه برخوردار بودند.
از سال 70 به بعد آقای بهزاد نبوی نقش اول را در سازمان دارد و از محکومین بنام سازمان در فتنه 88 است.
*در تاریخ (18 / 5 / 1387 ) اعضای شورای مرکزی سازمان مجاهدین انقلاب اسلامی در کنگره دوم انتخاب شدند:محمد سلامتی-،بهزاد نبوی-،صادق نوروزی-،فیض الله عرب سرخی-،عبدالله ناصری،-ابوالفضل قدیانی- ،علی باقری-،محسن ترکاشوند،-سید مصطفی تاج زاده،هاشم هدایتی- امیرحسین مهدوی،مسعود سپهر،تحققی،محمد علی توفیقی،محسن آرمین(سخنگوی سازمان)
* در حال حاضر در شهرستان ها و استان ها فاقد هر گونه دفتر سیاسی و یا شعبه هستند.سازمان مجاهدین بعد از وقایع فتنه ی 88 و محکومیت جمعی از سران آن سازمان از طرف مراجع امنیتی و قضائی منحل شد.برخی از آنان با ایجاد تشکیلات جدیدی بنام حزب مشارکت فعالیت میکنند.
ب-سازمان نسبت به ولایت فقیه دو دیدگاه داشتند(5)
1-جمعی معتقد بودند به ولایت مقیده فقیه
2-عده ای معتقد بودند به ولایت مطلقه فقیه
5-گذر از فتنه 88-2جلد-معاونت سیاسی سپاه پاسداران1389
در عرصه اقتصادی نیز دو دیدگاه وجود داشت
1-دیدگاه اقتصاد باز بدون کنترل و مخالف با اقتصاد بسته و دولتی بودند.
2-دیدگاهی که معتقد به دخالت و کنترل اقتصاد توسط دولت بودند.
در مجموع شهدای سازمان قبل از انقلاب: 10 شهید است که توسط رژیم و ساواک به شهادت رسیدند
شهدای بعد از انقلاب ، 12 نفر است در جنگ تحمیلی و در داخل توسط گروهک های ضد انقلاب صورت پذیرفت.
از این شهدا 2 نفرشان (مهدی نوروزی و حمید قلنبر) در سال 1360 توسط منافقین ترور شدند. و یک نفر بنام شهید محمد منتظرقائم شهید واقعه طبس است
دوره سوم(1370 تا 1388 )
محسن آرمین : افراد مستعفی از سازمان از جناح چپ که حضور نماینده امام در سازمان را تحمل نکردند و بعد از انحلال سازمان جلسات هفتگی یا دو هفته یک بار را جمعی و یا بصورت محفلی و خانه ای داشتیم یعنی از سال های 1360 تا 1370روال چنین بود.
از اوایل دهه 70 گروه مستعفی مجاهدین با حلقه کیان پیوند خوردند. و برخی به دنبال حضور د دانشگاه ها و ادامه درس و اخذ مدرک بر آمدند و عده ای دیگر در مرکز تحقیقات استراتژیک نظام به فعالیت فرهنگی و پژوهشی اشتغال یافتند.
در حلقه کیان تفکر اومانیستی و لیبرالیستی غرب، خاصه نظریه پردازانی چون کارل پوپر یهودی ، سروش و ... حاکم بود.
*در سال 1370، 17 مهرماه مجوز احیا مجدد سازمان مجاهدین اسلامی انقلاب ایران را گرفتند و مورخه22 / 10 / 1370 ،.حضور مجدد خود را بصورت نیمه مخفی و نیمه علنی اعلام کرد.
این سازمان با سازمان قبلی تفاوت ماهوی دارد . با گرایشات سیاسی و یکپارچه هستند و از پذیرش اعضای جدید خود داری کردند تا یکدست و همفکر باشند.
چهره شناسی: بیوگرافی سران مجاهدین:
1-بهزاد نبوی(4 سال محکومیت زندان) : عضو شورای مرکزی، مسئول کمیته سیاسی اهل تهران (1321) خانواده پدری اهل سبزوار و مادر اهل تبریز. خانوده پدری اهل دیانت نبودند.خانواده مادری اهل دیانت و نماز بودند. پدر معلم ابتدایی بود با بورسیه به فرانسه رفت و دکتری تاریخ گرفت و تحت تاثیر فرهنگ غربی قرار گرفت پس از پیروزی انقلاب پدرش تصفیه و پاکسازی شد و به فرانسه رفت. پدر و مادر وی یکبار از هم جدا شدند(1337) و مدتی متارکه داشتند و سپس با هم زندگی کردند و آقای بهزاد نبوی با پدربزرگ مادری بزرگ شد.
بهزاد نبوی تحصیلات مهندسی الکترونیک دارد. دکتر یزدی، شوهر دختر دایی بهزاد است. با نهضت ملی شدن نفت و جبهه ملی هم آشنا می شود. وی مدت کوتاهی در جبهه ملی سوّم بود .
در سال 1351 توسط ساواک دستگیر شد و قصد داشت با قرص سیانور خودکشی کند که موفق نشد.51-55 عضو فعال مجاهدین خلق در زندان بود. پس از اعلام مارکسیتی شدن سازمان در سال 54 نبوی از سازمان جدا می شود.
در سال 1357 از زندان آزاد شد. 6سال در زندان بود.
در سال 1358 عضو شورای مرکزی کمیته انقلاب اسلامی و مسئول گزینش بود و در سال 1359 از کمیته بیرون آمد.وزیر مشاور شهید رجایی و آیت الله کنی و سرپرست ستاد بسیج اقتصادی کشور (59-61). در دولت میرحسن موسوی تا سال 1368 وزیر صنایع سنگین بود.
در مرکز اطلاعات استراتژیک نهاد ریاست جمهوری مشغول به کار شد. مشاور آقای خاتمی در وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی بود.(دولت هاشمی). در انتخابات مجلس ششم نماینده تهران شد و مدتی نائب رئیس مجلس ششم بود (2 سال).
در فتنه 88 از طرفداران موسوی و هاشمی بود و در جلسات مهدی هاشمی چندین سال حضور فعّال داشت.وی دبیر کل سازمان مجاهدین انقلاب اسلامی و مدیر مسئول نشریه "عصر ما" متولد 1345 از شهرستان کاشمر استان خراسان است. در سال 45 به تهران آمد. در سال 46 وارد دانشگاه تهران شد و در رشته اقتصاد پذیرفته شد. در سال 53 دستگیر شد توسط ساواک و در سال 57 پس از چهار سال از زندان آزاد شد.
در پی حوادث ریاست جمهوری دهم و فتنه 88 یک روز بعد از انتخابات نبوی بازداشت شد و در آن سال به 6 سال حبس تعزیری محکوم و زندان رفت .خرداد سال 1393 آزاد شد و سپس به جرم فعالیت تبلیغی علیه نظام مجددا به یکسال حبس تعزیری محکوم اما بعلت وخامت اوضاع جسمی و پرداخت جریمه نقدی آزاد شد.بهزاد نبوی از مدافعان بحث شورای فقاهت به منظور منزوی کردن رهبری در نظام است
2- محمد سلامتی سال¬های 59-62 در کابینه شهید رجایی و باهنر، آیت¬الله مهدوی کنی و مهندس میرحسین موسوی (فتنه گر) پست وزارت کشاورزی را به عهده داشت.
او در سال 1360 از سازمان مجاهدین استعفا داد. 62-67 تدریس در دانشگاه و معاونت فرهنگی و امور مجلس وزارت کار را بر عهده داشت. 67-71 در دوره سوم مجلس شورای اسلامی نماینده تهران بود. مدتی هم مشاور وزیر کار و امور اجتماعی بود.
وی در سال 1370 به همراه بهزاد نبوی مجدداً سازمان را احیاء کردند.
او در دولت خاتمی هم پست وزارت تعاون را مدیریت کرد.
3- سید مصطفی تاج زاده( 7 سال زندان):
پس از اخذ دیپلم رهسپار آمریکا شد و در اوایل انقلاب به جمع یاران امام در نوفل¬لوشاتو پیوست
مدتی نماینده سازمان در ستاد نماز جمعه تهران بود. در دولت حاتمی، معاونت سیاسی وزارت کشور را بر عهده داشت و بعد از استیضاح عبدالله نوری مدتی سرپرستی وزارت کشور را دارا بود و در وزارت موسوی لاری نیز عهده دار سمت معاونت سیاسی وزارت کشور بود. ایشان داماد آقای محتشمی پور است (وزیر کشور خاتمی).
تاج زاده یکی از چهره های فعال براندازو بستر ساز کودتای مخملی در فتنه های 78 و 88 است او گفته است : محافظه کاران حاکم در حال تبدیل شعار « میزان رأی ملت است» به شعار « میزان رأی رهبری است » و شورای نگهبان ساختار سیاسی ایران را به سلطنت مطلقه فقیه تبدیل کرده است.او پس از 7 سال حبس به جرم براندازی تابستان سال 1395 از زندان آزاد شد و متاسفانه برادر رئیس جمهور روحانی حسین فریدون به ملاقات او رفت.
4- سید هاشم آغاجری:
او متولد 1336 در شهر آبادان است. از فعالان جنبش دانشجویی در خوزستان است. دارای مدرک تحصیلی دکتری تاریخ از دانشگاه تربیت مدرس تهران عضو هیئت علمی آن دانشگاه است (سال 82).
او در دو نوبت در سال¬های 55 و 56 زندانی شاه بود. یک برادرش در جنگ شهید شد و یک خواهرش هم جانباز است و در عملیات والفجر مقدماتی با قطع یک پا، جانباز شده است.
عضویت در دفتر تحکیم وحدت، انجمن اسلامی مدرسین دانشگاه در کارنامه اوست. سخنرانی کذائی او در همدان و اهواز و ... علیه روحانیت- مرجعیت – تقلید و... او را تا مرز اعدام پیش برده بود.
آغا جری در سال 50 الی 54 از همکاران انجمن حجتیه یود سپس با آنان زاویه پیدا کرد وی یه علت اهانت به مقدسات اسفند 1392 به اتهام ارتداد حکم اعدام او در داگاه بدوی صادر شد.لیکن با مخالفت دشمنان و مجامع حقوق بشری و مخالفت ها در داخل اجرا نشد.از سخنان او در سال 1381 چنین است : او تقلید از مراجع را به رفتار میمون تشبیه کرد.او طرح پروتستانیزم اسلامی را بیان کرد و گفت ما امروز به اومانیسم اسلامی نیاز داریم.در اسلام ما طبقه روحانی نداریم و این طبقه مفسران جدید دین هستند.آغاجری در تشیع جنازه منتظری در قم بعنوان اعتراض حضور داشت.
5- محسن آرمین(6سال زندان):
متولد 1332 تهران، کارشناس مهندسی الکترونیک از دانشگاه علم و صنعت تهران است. فوق لیسانس خود را در رشته الهیات و علوم قرآنی و حدیث گذرانده است. و دکتری تحقیقات اسلامی خود را در لبنان ادامه داد.
او مدتی سرپرست نشریه "عصر ما" بوده است. مدیر کلّ مطبوعات، معاون پژوهش¬ها و برنامه¬ریزی وزارت ارشاد، رئیس مرکز مطالعات و تحقیقات رسانه¬ها، و رایزن فرهنگی جمهوری اسلامی ایران در لبنان بوده است.بعد از دوم خرداد 76، کارشناس فرهنگی در وزارت فرهنگ و آموزش عالی مشغول به کار بود.
در انتخابات مجلس ششم از تهران وارد مجلس شد. او و هاشم آغاجری مسئول ایدئولوژی سازمان مجاهدین انقلاب بودند و یک دوره انتخابات هیئت رئیسه مجلس نائب رئیس مجلس بود.
او سخنگوی سازمان مجاهدین است مدتی در حلقه کیان بود و از شاگردان مکتب فکری عبدل الکریم سروش است.مدتی سخنگوی مجلس ششم را در کارنامه دارد.او از شخصیت های محوری تحصن نمایندگان مجلس ششم بود.پس از فتنه 88 بازداشت و به 6 سال زندان و 5 سال دوری از فعالیت سیاسی محکوم شد.
6 – سعید حجاریان( 5 سال زندان تعلیقی و 3 ماه حبس) :
وی دارای دکتری علوم سیاسی است. (6)
ایشان در اطلاعات نخست وزیری (موسوی) مشغول بوده تا سال 1368 معاونت وزارت اطلاعات را عهده دار بود. او از موسسین وزارت اطلاعات است.
مدتی نیز معاونت سیاسی مرکز تحقیقات استراتژیک ریاست جمهوری را به عهده داشت. حجاریان پس از خرداد 76 مشاور ریاست جمهوری خاتمی بود. آخرین مسئولیت اجرایی او عضویت شورای شهر تهران است.
در مقطعی هم مدیر مسئول روزنامه صبح امروز بوده است.
در هفته نامه «عصر ما» مقالات زیادی به رشته تحریر درآورده است که مجموعه آن مقالات در کتبی تحت عنوان «جمهوریت – افسون زدایی از قدرت ، به چاپ رسیده است. وی از نظریه پردازان اصلی جبهه دوم خرداد بشمار می رود. تئوریهای «فشار از پایین و چانه زنی در بالا» و «فتح سنگر به سنگر» از جانب او مطرح شده است.
سعید حجاریان اهل نازی آباد تهران است او در وزارت اطلاعات بود و از فعلان سیاسی و امنیتی سابق است وی از اعضای موثر دفتر مرکزی حزب مشارکت اسلامی است.از چهره های مطرح جنبش دوم خرداد است و به تئوریسین اصلاحات معروف است. در سال 1378 توسط سعید عسگر جوانی 19 ساله در مقابل ساختمان شورای شهر تهران ترور شد.و پس از آن روی صندلی چرخ دار می نشیند ( فلج شد)عامل ترور او به 15 سال حبس محکوم شد به عللی یکسال بیشتر در زندان نماند و آزاد شد.حجاریان در دانشکاه تهران گفت ما بدنبال حاکمیت یکپارجه هستیم فتح سنگر به سنگر تا رسیدن به سنگر فرماندهی را در دستور کار قرار داده ایم.وی می گوید استارت نو اندیشی دینی ( اصلاحات) را دکتر سروش زده است.و اصلاحات سیاسی نیز با روزنامه سلام آغاز شد.
6-داد گاه هشتاد و هشت جلد2 (ص 75) – موسسه خبرگزاری فارس – تهران 1389
حجاریان در اثر سخنان و نظریات براندازی در نظام به نفع دوم خردادیها و ایجاد زاویه با ولایت و بستر سازی تئوریک جنگ نرم و کودتاهای مخملی در کشور بود ضمن ارتباط با رو ورتی –هابر مارس ( نظریه پردازان جنگ نرم )و برپایی دهها جلسه کارگاههای آموزشی برای تشکیل جامعه مدنی و نافرمانیهای مدنی در فتنه 18 تیر 78 و خرداد 88 نقشی فعال و بنیادین داشته است. در فتنه 88 دستگیر و به 5 سال حبس تعلیقی محکوم شد و به همراه جمعی دیگر از اصلاحاتیهای معارض و زندانی 88 اعترافات مناسبی داشته اند و ابراز ندامت کردند. از جمله استعفای خود از شورای مرکزی حزب مشارکت را در زندان اعلام کرده است همچنین بعد از 3 ماه حبس بعلت اعترافات و همکاری در بازجویی و ضعف جسمی و معلولیت آزاد شد و در دولت اعتدال نیز از جایگاه بهتری برخوردار هستند.
7 – مرتضی الویری(3 ماه زندان) :
او در سال 1327 در شهرستان دماوند به دنیا آمد از سال 1346 فعالیت سیاسی و مبارزاتی خود را آغاز کرد. او چند بار بازداشت و زندانی شد و در سال 56 به عضویت گروه فلاح درآمد. او فارغ التحصیل رشته مهندسی برق از دانشگاه صنعتی شریف است.
پس از انقلاب عضو کمیته مرکزی انقلاب اسلامی و شورای فرماندهی سپاه پاسداران بوده است. نماینده دو دوره اول و سوم مجلس شورای اسلامی از حوزه تهران است و در هر دو دوره به عضویت هیات رئیسه مجلس درآمد.
از سال 63 الی 67 معاونت امور مجلس سازمان برنامه و بودجه مشغول به کار گردید.
از سال 1364 با حکم نخست وزیر (موسوی) به عضویت شورای 7 نفره ستاد تهیه برنامه شرایط بحران درآمد در مقطعی هم به عنوان دبیر شورای عالی مناطق آزاد مشغول به کار گردید و پس از دوم خرداد به عنوان مشاور (خاتمی – رئیس جمهوری) انتخاب شد.
مدتی نیز شهردار تهران بود. در سال 88 الویری رئیس کمیته صیانت از آراء مهدی کروبی بوده است . حدود 3 ماه در زندان بود و با وثیقه 200 میلیون تومانی آزاد شد
در دولت فعلی (اعتدال) هم مدیر مناطق آزاد جنوب است.
عناصر دیگر مجاهدین انقلاب که فعال هستند عبارتند از :
صادق نوروزی – مهندس رضا سعیدزاده (از معاونان وزارت بازرگانی دولت خاتمی بود) – مهدی نیکدل (مدیر عامل شرکت نیرو محرکه بود) – حسین صادقی (در زمان بنی صدر معاون وزارت امور خارجه بود و مدتی سفیر ایران در امارات متحده عربی بود.
پرویز قدیانی – محسن امین زاده (وی از مدیران ارشد وزارت اطلاعات – معاون سابق امور مطبوعاتی و تبلیغاتی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی و معاون آسیا و اقیانوسیه وزارت خارجه در دولت خاتمی بود.
علیرضا شجاعی زند – علی سخی – بهنام شریفی – رضا بصیرزاده – حجت رزاقی – مشایخی – فیض الله عرب سرخی (مسئول اسبق حراست وزارت ارشاد – معاونت وزارت بازرگانی و عضو هیات مدیر شرکت خدمات فنی خیبر) – محسن سازگارا .
8 – محسن سازگارا (6 سال حبس ، محکوم غیابی):
سازگارا مقطعی معاون وزیر صنایع سنگین (نبوی) و مدتی هم در شورای امنیت ملی کشور بود .سازگارا معرف مسعود کشمیری عامل ترور و بمب گذار منافقین در دفتر نخست وزیری شهید رجایی و باهنر بود که توانست متواری شود و بیش از 30 سال در کشورهای اروپایی تحت حمایت امنیتی اروپا دارای زندگی مخفیانه بود و ظاهراً در سال 1394 در اطریش کشته شد.
کشمیری قائم مقام دبیر شورای امنیت ملی کشور بود از نیروهای آقای سازگارا و علی تهرانی بود.
در ماجرای انفجار دفتر نخست وزیر (کشمیری (متواری شد) – علی اکبر تهرانی – محسن سازگارا و بهزاد نبوی همچنان در مظان اتهام هستند که پرونده این جریان به نزد امام (ره) هم کشیده شد.
بهزاد نبوی اولین کسی بود که بعد از انفجار دیده شد. و می گفت (آقای کشمیری پودر شده است) و اصرار داشت که او را شهید جلوه دهد.
اما یک روز پس از واقعه فهمیدند تنها جنازه مفقوده ، مسعود کشمیری است و بقیه افراد همه شناسایی شدند.
کشمیری پس از این انفجار به کردستان می رود و با کمک عزالدین حسینی (روحانی خائن گروهکهای کردستان) به کردستان عراق و ترکیه و سپس به اروپا متواری می شود. این فرد دو یا سه روز بعد در روستای (بیرم برجوم) مهاباد در منزلی با عزالدین حسینی دیده می شود (شاهد موضوع یکی از پیشمرگان مسلمان کرد در بوکان است عضو و نگهبان گروهک کومله ، از توابین کلاس سیاسی ما در سال 1364 بود که توسط عقیدتی سیاسی سپاه برگزار می شد..
سازگارا پس از دستگیری مدتی در زندان بود.سپس از ایران متواری شد او نقش بسزایی در فتنه سال 78 در کوی دانشگاه و تظاهرات خیابانی داشته و هم اکنون چندین سال است که در لندن و آمریکا در کنار اپوزیسیون خارج از کشور مهاجرانی – کدیور – اشکوری – نگهدار- اکبر گنجی و .... علیه نظام و رهبری فعالیت می کنند. محسن سازگارا یک فعال سیاسی و روزنامه نگار است در دولت رجائی معاون سیاسی ، اجتماعی و مشاور وزیر بود ، در روزنامه جامعه قلم میزد در دهه 80 به علت اقدام علیه امنیت ملی دو بار زندانی شد و سپس به آمریکا رفت.در شبکه های جهانی تظاهرات مردم در تهران را در فتنه 88 سازماندهی میکرد.او بطور غیابی محاکمه و به 6 سال حبس محکوم شد.
9-فیض اله عرب سرخی ( 6 سال حبس):
او برادر دو شهید در جنگ تحمیلی است،لیسانس ارتباطات دارد عرب سرخی در فتنه 88 نقش فعالی داشت و به 6 سال حبس محکوم شد در 27/06/1392 از زندان آزاد شد.او در زمان خاتمی معاون وزیر بازرگانی بود هر دو دختر عرب سرخی که در فتنه 88 فعال بودند به زندان محکوم شدند یک دختر او یکسال در زندان بود.در حال حاضر نیز از فعالان حزب مشارکت هستند.
عبرتها:
علت تامه ی انحراف سازمان عدم ثبات فکری و اعتقادی و معرفتی از دین و مبانی نظری آن است.شناخت نسبی از قرآن و عترت و عدم ارتباط حقیقی با علماء و دین شناسان و ولی امر جامعه است که سرانجام کار به کژ راهه رفتن و سقوط و ضلالت است.باید حق را دریابیم دنباله رو مردان اهل سیاست نباشیم وقتی حق را دریافتیم ، مردان را با معیارهای حق و حقیقت بسنجیم نه بالعکس.
سران سازمان مجاهدین انقلاب اسلامی با آن همه سوابق مبارزاتی بسان طلحه و زبیرهای زمانه به انحراف رفتند و از نظام و ولایت سهم خواهی کردند و خود را از سابقون انقلاب می دانستند به بیماری عجب و نفسانی در عرصه سیاست گرفتار شدند و یکی از بازیگران اصلی ایجاد فتنه ، آشوب و اختلاف در 20 سال گذشته بودند و نظام را تا لبه ی پرتگاه سقوط سوق دادند.
سازمان مجاهدین انقلاب اسلامی ایران را می توان یکی از حامیان اصلی فتنه88 برشمرد این گروه با صدور اطلاعیه های متعدد خواهان ابطال انتخابات بوده و اعترافات زندانیان از جمله شمار زیادی از سران سازمان را برنمی تافت و چنین می گفت: ... برگزار کنندگان این دادگاه که یادآور محاکم تفتیش عقاید قرون وسطی و دادگاه های استالین است.... وافشاگری صدا و سیما را محکوم می کرد(07/06/88)(7)
سازمان با صدور نامه ای به دیوان عالی کشور تز عبور از خاتمی را بعلت فاقد صلاحیت برای اداره کشور مطرح کردند (به قلم محمد سلامتی دبیر کل سازمان ( روزنامه کیهان 22/09/1379) و همین مواضع را نیز برای احمدی نژاد داشته اند.
7-گذر از فتنه 88-2 جلد-معاونت سیاسی سپاه پاسداران1389
در ختم کلام امام (ره) فرمودند «آسیب از درون نظام است از بیرون نیست آنهایی تا آخر خط با ما هستند که درد فقر و محرومیت را چشیده باشند.مردم پشتیبان اصلی نظام هستند».باید مردم را دریابیم نه گروهها و جریانات سیاسی را.
بنابراین باید متنبه و هوشیار باشیم با بصیرت اوضاع سیاسی و اجتماعی کشور را رصد کنیم ، فتنه ها را دریابیم ،آسیب نظام از درون جبهه خودی هاست نه بیگانگان. باید مدعیان انقلابی نما را که غیر انقلابی شدند مراقب بود و از خواص ولایت گریز و مبارزان ، انقلابیون بریده از راه و عافیت طلبان دوری کرد.با ولایت باشیم تا نظام آسیب نبیند.(انشاءالله) شهرستان عباس آباد –احمد علینژاد(25/10/1395)
منابع :
1-سازمان مجاهدین انقلاب اسلامی ـ مهدی سعیدی ـ مرکز اسناد انقلاب اسلامی ـ تهران ـ 1385)
2-(. جریان شناسی سیاسی در ایران- علی دارابی- سازمان انتشارات پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی- تهران-1391- ص 306- و سازمان مجاهدین انقلاب - سعیدی ص 152 )
3-( چریکهای پشیمان- نیمه پنهان جلد۱۶ سید محسن صالحی -دفتر پژوهش های مؤسسه کیهان –تهران-1395 ص ۴۶)
4-رازهای دهه شصت – مرتضی صفارهرندی – موسسه کیهان – تهران-1392
5-گذر از فتنه 88-2 جلد-معاونت سیاسی سپاه پاسداران1389
6-صحیفه ی نور جلد16
7-دادگاه هشتاد و هشت جلد2 (ص75) موسسه خبرگزاری فارس .تهران 1389
8-اینترنت-سایت ویکی پدیا و....