یکی از سؤالاتی که درباره وهابیت مطرح است این است که نظر علمای اهل سنت درباره وهابیت چیست؟
مرکز مطالعات و پاسخگویی به شبهات حوزه علمیه قم در یادداشتی، این مسأله را بررسی کرده است.
وهابیت در حقیقت آیینه تمام نمای افکار و عقاید انحرافی ابن تیمیه (احمد بن عبد الحلیم) است که توسط محمد بن عبد الوهاب نجدی در قرن دوازدهم هجری به عنوان یک مذهب و فرقه در برابر مسلمانان مطرح گردید و حکومتی را با پشتوانه سیاست و قدرت نظامی محمد بن سعود (جد آل سعود) در عربستان به وجود آورد.
برخورد علمای اهل سنت با ابن تیمیه
علمای اهل سنت هم در عصر و زمان ابن تیمیه و بعد از آن و هم در زمان محمد بن عبد الوهاب تا امروز با عقاید این گروه شدیداً مخالفت نموده و آنان را گمراه و منحرف و عقایدشان را مخالف با مبانی دین اسلام دانستهاند.
در اینجا به برخی از نظرات علما اهل سنت اشاره میکنیم:
زمانی که در سن 33 سالگی ابن تیمیه افکار و عقاید انحرافی او در میان مسلمانان غوغا ایجاد نمود باعث شد که بسیاری از علما اهل سنت در برابر او قرار گرفته و حتی او را تکفیر کردند و بر ردّ او کتابهایی نوشتند.
از جمله تقی الدین سبکی، کتابی به نام «شفاء السقام فی زیاره خیر الانام» و «الدره المضیئه فی الرد علی ابن تیمیه» نوشت.
ابن حجر عسقلانی (م 852) مؤلف فتح الباری در شرح صحیح بخاری و ابن هیثمی (م 973) و ملا قاری حنفی ( م 1016) و ابن شاکر کتبی (ت 764) و محمود کوثری مصری (م 1371) و یوسف بن اسماعیل بن یوسف (م 1265) حصنی دمشقی (م 729) و غیره که از علما بزرگ اهل سنت هستند هر کدام ابن تیمیه و عقاید او را مردود شمرده و در این راستا کتابهایی تألیف نمودهاند.
ابن حجر هیثمی که از دانشمندان بزرگ اهل سنت است درباره ابن تیمیه میگوید: خدا او را خوار و گمراه و کور و کر کرده است و معاصرین وی از شافعیها و مالکیها و حنفیها بر فساد افکار و اقوال او تصریح دارند و اعتراض او حتی عمر بن خطاب و علی بن ابی طالب ـ علیهالسلام ـ را نیز در بر گرفته است.... سخنان ابن تیمیه فاقد ارزش بوده او بدعت گذار، گمراه و غیر معتدل است. خداوند با او به عدالت خود رفتار نماید و ما را از شر عقیده و اسم وی حفظ کند. (1)
سبکی یکی دیگر از علما هم عصر ابن تیمیه میگوید: او در پوشش پیروی از کتاب و سنت در عقاید اسلامی بدعت گذاشت و ارکان اسلام را در هم شکست. او با اتفاق مسلمانان به مخالفت برخاست سخنی گفت که لازمه آن جسمانی بودن خدا و مرکب بودن ذات اوست.... و با این سخنان حتی از 73 فرقه هم بیرون رفت. (2)
شوکانی یکی دیگر از علما اهل سنت میگوید: محمد بخاری حنفی متوفای سال 841 هـ از بدعت گذاری و کفر ابن تیمیه سخن گفته است تا جایی که در مجلس خود تصریح کرده که اگر کسی به ابن تیمیه «شیخالاسلام» بگوید کافر است. (3)
عسقلانی میگوید دو تن از قاضی شافعی و مالکی ندا در دادند که هر کسی به عقیده ابن تیمیه معتقد شود خون و مالش حلال میباشد. (4)
شیخ زین الدین بن رجب حنبلی از کسانی است که معتقد به کفر ابن تیمیه بود و با صدای بلند اعلان مینمود که هر کسی ابن تیمیه و پیروان او را تکفیر کند معذور میباشد.(5)
ابن قیم جوزی که شاگرد و مبلغ عقاید ابن تیمیه بود نیز از طرف علما اهل سنت تکفیر شده و از جمله از طرف شمس الدین مالکی محکوم به کفر و اعدام شده بود لکن ابن قیم به او میگوید، قاضی حنبلی توبه و اسلامم را پذیرفته و مرا محقون الدم شمرده است. قاضی مالکی بعد از این اظهارات ابن قیم، او را شلاق زده و بر الاغ سوارش نموده و در خیابانها میگرداند. (6)
در ردّ ابن تیمیه و عقاید او، علما اهل سنت تا جایی پیش رفتند که حتی او را بارها به محاکمه کشاندند و در سال 705 هـ قاضیان اهل سنت شهر دمشق انحراف فکری و عقیدتی او را در پیش حاکم به اثبات رسانده و حاکم او را به مصر تبعید میکند و در آنجا نیز به خاطر عقاید انحرافیاش به وسیله محلوف قاضی مالکی به زندان محکوم گردید و چندین بار با قضاوت و حکم قاضیان اهل سنت به زندان رفته و بالاخره در سال 728 ق در زندان میمیرد. (7)
برخورد علمای اهل سنت با محمد بن عبدالوهاب
این برخورد و موضع گیری علمای اهل سنت در زمان محمد بن عبد الوهاب و بعد از آن نیز ادامه داشته است.
اول از همه پدرش عبدالوهاب که یکی از علما صالح حنبلی مذهبی به شمار میآمد عقاید او را مردود شمرده و او را از ابراز عقاید انحرافی باز میداشت و مردم را به دوری از او سفارش مینمود.(8)
و نیز برادرش سلیمان بن عبد الوهاب با عقاید او شدیداً مخالفت نموده و دو کتاب به نام های «الصواعق الالهیه فی الرد علی الوهابیه» و «فصل الخطاب فی الرّد علی محمد بن عبد الوهاب» نوشته است.
کتابهای علمای اهل سنت در رد وهابیت
علما اهل سنت در ردّ وهابیت کتابهای متعددی تالیف نمودهاند که با توجه به این که مجالی برای ذکر همه آن ها نیست به چند تا از آنها اشاره میشود.
تجرید سیف الجهاد لمدّعی الاجتهاد، تالیف علامه عبد الله بن عبد اللطیف شافعی.
الصواعق و الرعود، تالیف عفیف الدین عبد الله بن داود حنبلی.
تهکّم المقلدین بمن ادعی تجدید الدین، تالیف محمد بن عبد الرحمن حنبلی.
الصادم الهندی فی عنق النجدی، تالیف شیخ عطا مکی.
السیف الباتر لعنق المنکر علی الاکابر، تالیف سید علوی بن احمد حدّاد.
سعاده الدارین فی الرد علی الفرقتین، تالیف صالح الکورش التونسی.
الاقوال المرضیه فی الرد علی الوهابیه، تالیف شیخ عطا دمشقی.
جلال الحق فی کشف احوال اشرار الخلق، تالیف شیخ ابراهیم حلمی القادری اسکندری.
و ...
سخنان علمای اهل سنت درباره وهابیت
علما اهل سنت سخنان قاطعی در انحراف عقاید وهابیت و گمراه بودن وهابیان گفتهاند که به عنوان نمونه به برخی از آنها اشاره میکنیم:
شیخ جمیل صدقی زهاوی در مورد وهابیت میگوید:
خداوند وهابیت را بکشد، زیرا این فرقه به خود جرأت داده که همه مسلمین را تکفیر کند گویا همّ و هدف بزرگ آن فقط تکفیر نمودن است و بس. میبینید که وهابیان کسانی را که توسط پیامبر به خداوند متوسل میشود تکفیر نمودهاند. (9)
این عالم اهل سنت کتابی به نام «الفجر الصادق فی الرد علی منکری التوسل و الکرامات و الخوارق» در رد وهابیت نوشته است.
زینی دحلان مفتی مکه میگوید که سید عبد الرحمن اهدل مفتی زبید میگفت:
هیچ نیازی به تالیف کتاب در ردّ وهابیت دیده نمیشود زیرا در ردّ آنان همین سخن پیامبر که فرمود «سیماهم التحلیق» یعنی چهره و علامت آنان این است که موی سرش را میتراشند، کفایت میکند. زیرا محمد بن عبد الوهاب دستور داده است که پیروان او سرشان را بتراشند. (10)
شیخ خالد بغدادی میگوید: اگر کتابهای وهابیها را به دقت مطالعه کنیم در مییابیم که مانند کتابهای لا مذهبها سعی دارند که با افکار باطلهشان مسلمانان را مورد خدعه قرار داده و آنان را گمراه کنند. (11)
به هر حال در انحراف و گمراهی وهابیها از نظر علما اهل سنت هیچ تردیدی وجود ندارد. هر چند ممکن است که در عصر حاضر برخی از ناآگاهان اهل سنت در برخی از کشورها خصوصاً کشورهایی که از فرهنگ و مبانی اسلام به دور بودهاند، گول و فریب وهابیت را خورده و از این فرقه دفاع نمایند اما مبانی اعتقادی اهل سنت کاملاً با اعتقادات وهابیت متضاد است.
پاورقی
1. هیثمی، احمد بن حجر، الفتاوی الحدیثه، مصر، مطبعه العلمیه، ص 86.
2. سبکی، تقی الدین، الدره المضیئه فی الرد علی ابن تیمیه، بی تا، بی نا، ص 5.
3. شوکانی، محمد علی، البدر الطالع 2:262، بیروت، دار المعرفه.
4. عسقلانی، احمد بن علی، الدرر الکامنه، 1:471، هند، حیدر آباد، دوم، 1392 هـ.
5. ابی بکر دمشقی، تقی الدین، دفع شبهه من شبّه و تمرّد، مصر، مکتة الازهریه، بی تا، ص 123.
6. همان.
7. فقیهی، علی اصغر، وهابیان، قم، اسماعیلیان، دوم 1364ش، ص 19 و 20.
8. عاملی، سید محسن امین، کشف الارتیاب، دار الکتاب الاسلامی، بی تا، ص 7.
9. رضوی، سید مرتضی، صفحه عن آل سعود الوهابین، بی تا، بی نا، ص 120.
10. همان، ص 121.
11. همان، ص 125.
محمدی
مرگ بر مزدور مرگ بر صهیونیست.
king
شما کاری جز ایراد گرفتن ندارین ! آدم این قدر الدنگ ! بد بخت قبلا که کلا به مسولان ترکمن شهر ایراد میگرفتی ! هر چی زدی در مورد مولانا عبدالحمید از سایت بردار و گرنه ...!!!
منتظر جواب هستم