همین که امروز صبح از خواب بیدار شدم خبر ...یکی از مسئولین سابق ...به من داده شددر همان بدو توی دلم گفتم خدایا چی می شنوم خدا کند که این خبر دروغ باشه اما مستند چیز دیگری را می گفت و ...
حالم دگرگون شد مجبور شدم دو آمپول و یک کپسول و 3 عدد قرص ...یکجا مصرف کنم همین دیروز بود که از یکی مسئولین انقلابی کمک خواستم ..
حدود ساعت یک جهت پیگیری تخلفات شهرداری بندرترکمن و ...به استانداری نزد.... رفتم بعد از گفتگو با وی یک دیداری با ....داشتم وقتی از وی سوال شدانصافا وجدانا شما را به خدا قسم کدام خبر در سایت دروغ بود؟ ایشان گفتن یک خبر دروغ نوشتید آنهم شما دروغ نگفتید بلکه دروغ به اطلاع شما رساندند .آنهم خبری هست که شما به نقل از .....در سایت نوشتید
آخر وقت با تاکسی تلفنی پیش ... رفتم البته قبلاش هماهنگی کردم .
آقای ... در ...دیدم که از من خواست با هم نزد ....برویم که من هم رفتم سپس وارد اتاق شدیم ....رفتم و ...را به ایشان دادم از همانجا با ...تماس گرفتم آمد جلوی درب .... همان اول که سوار شدم سوال کرد که برای چی ناراحتی؟ من هم موضوع ....شایعه پراکنی آقای ...برعلیه ...را مطرح کردم و گفتم آدم باید مستند داشته باشد حرفی بزند چرا آقای ...که مستند ندارد برعلیه ... شایعه پراکنی می کند . یا حداقل از دو نفر آدم متعمد چیزی را شنیدی حرف بزن .
بنر ...در ...جا مانده بود باز از شدت ناراحتی خبر ... فراموش کردم
با ...تماس گرفتم
جهت مشاهده قالب جدید به خیابان ولیعصر عج رفتم که ایشان نبودند
امروز صبح که از خواب بیدار شدم مثل همیشه بدون اینکه صبحانه بخورم داروی همیشگی خود را مصرف کردم ... امروز توان نوشتن مطلب را اصلا نداشتم علتش این بود که از دیروز بدلیل چند خبری که از تخلفات مسئولین شنیده بودم شدیدا ناراحتم کرده بود حدود ساعت 11 صبح خبر فوت بستگان همسرم را اعلام دادند . از آنجایکه برای فرستادن همسرم به شهرستان مشکل کرایه ماشین مجبور شدم از یکی بزرگواران که همیشه در سختی و مشکلات زندگی ام یاورم بود تماس بگیرم و تقاضای 50 الی 80 هزارتومان پول کنم که ایشان زحمت کشیدند و مبلغ 200 هزارتومان محبت کردند
البته نزدیک های ظهر یکی از ... با من تماس گرفت و از من خواست جهت ...به جنگل برویم که من بدلیل وضعیت روحیه ام که بخاطر همان شنیدن خبر تخلفات یکی از مسئولین سابق و ..با رفتن مخالفت کردم
...نزدم آمد و من بشدت از اتهام زنی به یکی از مسئولین پاک دست آنهم بدون هیچ اسنادی گلایه کردم
قبل از نماز با بستگان همسرم تماس گرفتم و درگذشت نزدیکانش را به او تسلیت گفتم .
حدود ساعت 2 همسرم جهت شرکت در مراسم بستگانش بطرف تهران حرکت کرد .
حدود ساعت 3 یا 3نیم بود که احساس که لازم دیدم دو آمپول بخودم تزریق کنم
دو سه تا خبر گذاشتم
دوست عزیزم آقا حسین آمد این جوان مومن خیلی دوست داشتنی هستش جوانی بسیار دلسوز و مهربان و قیافه او مرا بیاد فرمانده آموزشی مان در آذربایجان غربی که در سال 62 برای مبارزه با حزب دمکرات و کومله آموزش های خاص می داد می انداخت
از حسین آقا گفتم چگونه میشود زود تر به سپاه دفاع از حرمین شرفین پیوست !!! این بنده خدا با کمی مکث با تعجب سوال کرد واقع ، واقعا میخواهی بری جدی میگی ؟ در این لحظه بغضم گرفت که خودم را کنترل کردم !! حسین گفت از طرف سپاه سریعتر میشود رفت راستی در سایت نام نویسی می کنند .
حسین آقا سریعا یک سایتی را پیدا کرد گفت اینها میتونی اینجا نام نویسی کنی . در این لحظه وقتی قیافه سایت را با هم مرور کردیم به این نتیجه رسیدیم که نمی شود به این سایت اعتبار کرد و....
حسین در خاتمه باردیگر از من سوال کرد که راستی چرا میخواهی بروی ؟ من هم در جواب فقط سکوت کردم .
نماز خواندیم در بین نماز حالم خراب شد و سریعا با کمک حسین آقا مثل همیشه آمپول هئیدرکرتوزون زدم
باتفاق هم جهت تحویل گرفتن قالب جدید سایت رفتیم که در بین راه برای حسین آقا پیامکی آمد و در فلکه سرخواجه پیاده شد
نرسیده به مقصد با یکی از برادران نظارتی ...تماس و خبر مربوط ...را در اختیار ایشان گذاشتم در همان لحظه فکرم به ج افتاد که تا امروز 3 نفر تماس گرفتند و فکر میکردند که منظور از ج آنها هستند که من هم این فرصت را غنیمت شمرده و آنچه باید یاد آوری می شدم گفتم میگفتم گفتم حلا هرسه نفر هم فکر می کنند که منظور از ج واقعا خودشان هستند که در خبر آمده بود البته این را مدیون تذاکرات قضات هستم البته وقتی با احدی در خصوص مسائلی صحبت میکردم قبلش گفتم گوشم سنگین هست میخواهم روی بلند گو بزارم و اتفاقا وقتی روی بلندگو گذاشتم صدای مخصوص جیک جیک جیک ضبط کردن موبایل بخوبی شنیده می شد و از طرفی هم چون در خصوص مسائلی صحبت میکردیم و لازم بعضی از شنیده ها را باب تذکر و یاد آوری به ایشان بگویم من با آنچه راست و یا دروغ هست کار ندارم چندبار گفتم خانم روبروی من هست - عرق می ریزم ، دره خجالت می کشم منظورم این بود که اجازه بده دیگر مسائل گفته نشود اما انگار نه انگار که ...اتفاقا در این گفتگو سعی کردم متواضعانه سخن بگویم حداقل از این پتانسیل برای یادآوری در حد تذکرات خوب بود
البته شخص دیگری هم از بندر تماس گرفته بود و از ...مشاوران بود که قسم جلاله یاد کرد که هرآنچه در خصوص شهرداری گفتی صحت دارد . البته ...
قالب سایت هم آماده نبود
خیابان ولیعصر مجددا حالم خراب شده بود که سریعا خودم را به خانه رساندم و آمپول زدم و مثل همیشه باز داروی اضافه مصرف کردم
رمق چای درست کردن و یا شام خوردن را نداشتم یکی دو تا تی تاپ خوردم
ساعت یک بامداد هستش . واقعیت امر براثر فشار خبری و بی تفاوتی بعضی از مسئولین نظارتی چهار تصمیم جدی گرفتم
1- خبرها را جهت بررسی و اقدام به مسئولین مربوط ارجاع دهم - البته چنین کاری را در گذشته کرده بودم اما به جز دستگاه قضایی آنهم فقط در دوره آقای حقی که خدا خیرش دهد اما از بقیه دستگاهها اداری و نظارتی نتیجه نگرفتم از طرفی هم حضرت امام ره در وصیتنامه سیاسی و الهی خود فرمودند که تخلفات را به مسئولین اعلام کنید
2- روز چهارشنبه گذشته 30 دی که بدترین روز زندگی در سال جاری بدلیل اطلاع از تخلفات یکی از مسئولین سابق و ....بود نزد احدی از مسئولین که از قدیم بدلیل مشاهده تواضع و خوشرفتاری با ارباب رجوع آشنا شده بودم و از طرفی هم انصافا تا امروز از کسی شنیده نشد که از موقعیت شغلی سوء استفاده کند مراجعه کردم و ظاهرا ایشان هم کنوجه شدند که حالم خوب نیست بحرحال به ایشان گفتم فشار خبری و بی توجهی مسئولین به تخلفات خیلی آزارم می دهد که ایشان پیشنهاد دادند یکماه از کارهای خبری بیام بیرون و بروم کارهای فرهنگی کنم .
3- ارتباط داوطلبانه افراد به مسئولین دلسوز و انقلابی
4- مطالبه گری با بست نشینی در مقابل وزارتخانه مربوطه تا زمان رسیدگی به تخلفات . البته این هم بدلیل نتیجه نگرفتن از مسئولین هستش و از طرفی همه تخلفات به دستگاه قضایی مربوط نمیشود از جمله شهرداری بندرترکمن و .... اگر مربوط به دستگاه قضایی امثال آقای حقی و دیگر قضات عدالت خواه می شد دیگر امثال پیروی ها و غفاری ها و ...نه بشهادت میرسیدند و یا امثال طلبه سیرجانی و و این حقیر بی جهت زندانی می شدند و بی جهت زندانی هم نمی شدند
5- بخاطر حفظ دستآوردهای انقلاب و خون شهدا و جلب توجه مسئولین به تخلفات و پیگیری عملی مطالبه رهبرمعظم انقلاب از مسئولین در خصوص مبارزه با مفاسد اقتصادی باید .....را به جان خرید و فکرم بیشتر روی این متمرکز هستش و مطمئن همستم حضرت امام و رهبر معظم انقلاب و شهدا ....کنند و شاید هم دعای صاحبان اصلی انقلاب یعنی مردم محروم و ...
ای کاش شما مردم می دانستید کسیکه دستور داد تا جانباز مطالبه گر سیرجانی را تا دم مرگ بزنند و شکنجه کنند و او را در بیابانهای سیرجان رها کنند مسئول اطلاعات نیروی انتظامی سیرجان بودو در دادگاه محکوم شد
ای کاش می دانستید کسانیکه پیروی را دزدیدند و سرش را باتیغ موکت بری بریدند زمانی مسئول ارشد سپاه بود
رضا سلامت
همین که امروز صبح از خواب بیدار شدم خبر ...یکی از مسئولین سابق ...به من داده شددر همان بدو توی دلم گفتم خدایا چی می شنوم خدا کند که این خبر دروغ باشه اما مستند چیز دیگری را می گفت و ...
حالم دگرگون شد مجبور شدم دو آمپول و یک کپسول و 3 عدد قرص ...یکجا مصرف کنم همین دیروز بود که از یکی مسئولین انقلابی کمک خواستم ..
حدود ساعت یک جهت پیگیری تخلفات شهرداری بندرترکمن و ...به استانداری نزد.... رفتم بعد از گفتگو با وی یک دیداری با ....داشتم وقتی از وی سوال شدانصافا وجدانا شما را به خدا قسم کدام خبر در سایت دروغ بود؟ ایشان گفتن یک خبر دروغ نوشتید آنهم شما دروغ نگفتید بلکه دروغ به اطلاع شما رساندند .آنهم خبری هست که شما به نقل از .....در سایت نوشتید
آخر وقت با تاکسی تلفنی پیش ... رفتم البته قبلاش هماهنگی کردم .
آقای ... در ...دیدم که از من خواست با هم نزد ....برویم که من هم رفتم سپس وارد اتاق شدیم ....رفتم و ...را به ایشان دادم از همانجا با ...تماس گرفتم آمد جلوی درب .... همان اول که سوار شدم سوال کرد که برای چی ناراحتی؟ من هم موضوع ....شایعه پراکنی آقای ...برعلیه ...را مطرح کردم و گفتم آدم باید مستند داشته باشد حرفی بزند چرا آقای ...که مستند ندارد برعلیه ... شایعه پراکنی می کند . یا حداقل از دو نفر آدم متعمد چیزی را شنیدی حرف بزن .
بنر ...در ...جا مانده بود باز از شدت ناراحتی خبر ... فراموش کردم
با ...تماس گرفتم
جهت مشاهده قالب جدید به خیابان ولیعصر عج رفتم که ایشان نبودند
دو بسته داروی قوی تر از تجویز پزشک گرفتم
--------------------------------------------------------------------------------------------
امروز صبح که از خواب بیدار شدم مثل همیشه بدون اینکه صبحانه بخورم داروی همیشگی خود را مصرف کردم ... امروز توان نوشتن مطلب را اصلا نداشتم علتش این بود که از دیروز بدلیل چند خبری که از تخلفات مسئولین شنیده بودم شدیدا ناراحتم کرده بود حدود ساعت 11 صبح خبر فوت بستگان همسرم را اعلام دادند . از آنجایکه برای فرستادن همسرم به شهرستان مشکل کرایه ماشین مجبور شدم از یکی بزرگواران که همیشه در سختی و مشکلات زندگی ام یاورم بود تماس بگیرم و تقاضای 50 الی 80 هزارتومان پول کنم که ایشان زحمت کشیدند و مبلغ 200 هزارتومان محبت کردند
البته نزدیک های ظهر یکی از ... با من تماس گرفت و از من خواست جهت ...به جنگل برویم که من بدلیل وضعیت روحیه ام که بخاطر همان شنیدن خبر تخلفات یکی از مسئولین سابق و ..با رفتن مخالفت کردم
...نزدم آمد و من بشدت از اتهام زنی به یکی از مسئولین پاک دست آنهم بدون هیچ اسنادی گلایه کردم
قبل از نماز با بستگان همسرم تماس گرفتم و درگذشت نزدیکانش را به او تسلیت گفتم .
حدود ساعت 2 همسرم جهت شرکت در مراسم بستگانش بطرف تهران حرکت کرد .
حدود ساعت 3 یا 3نیم بود که احساس که لازم دیدم دو آمپول بخودم تزریق کنم
دو سه تا خبر گذاشتم
دوست عزیزم آقا حسین آمد این جوان مومن خیلی دوست داشتنی هستش جوانی بسیار دلسوز و مهربان و قیافه او مرا بیاد فرمانده آموزشی مان در آذربایجان غربی که در سال 62 برای مبارزه با حزب دمکرات و کومله آموزش های خاص می داد می انداخت
از حسین آقا گفتم چگونه میشود زود تر به سپاه دفاع از حرمین شرفین پیوست !!! این بنده خدا با کمی مکث با تعجب سوال کرد واقع ، واقعا میخواهی بری جدی میگی ؟ در این لحظه بغضم گرفت که خودم را کنترل کردم !! حسین گفت از طرف سپاه سریعتر میشود رفت راستی در سایت نام نویسی می کنند .
حسین آقا سریعا یک سایتی را پیدا کرد گفت اینها میتونی اینجا نام نویسی کنی . در این لحظه وقتی قیافه سایت را با هم مرور کردیم به این نتیجه رسیدیم که نمی شود به این سایت اعتبار کرد و....
حسین در خاتمه باردیگر از من سوال کرد که راستی چرا میخواهی بروی ؟ من هم در جواب فقط سکوت کردم .
نماز خواندیم در بین نماز حالم خراب شد و سریعا با کمک حسین آقا مثل همیشه آمپول هئیدرکرتوزون زدم
باتفاق هم جهت تحویل گرفتن قالب جدید سایت رفتیم که در بین راه برای حسین آقا پیامکی آمد و در فلکه سرخواجه پیاده شد
نرسیده به مقصد با یکی از برادران نظارتی ...تماس و خبر مربوط ...را در اختیار ایشان گذاشتم در همان لحظه فکرم به ج افتاد که تا امروز 3 نفر تماس گرفتند و فکر میکردند که منظور از ج آنها هستند که من هم این فرصت را غنیمت شمرده و آنچه باید یاد آوری می شدم گفتم میگفتم گفتم حلا هرسه نفر هم فکر می کنند که منظور از ج واقعا خودشان هستند که در خبر آمده بود البته این را مدیون تذاکرات قضات هستم البته وقتی با احدی در خصوص مسائلی صحبت میکردم قبلش گفتم گوشم سنگین هست میخواهم روی بلند گو بزارم و اتفاقا وقتی روی بلندگو گذاشتم صدای مخصوص جیک جیک جیک ضبط کردن موبایل بخوبی شنیده می شد و از طرفی هم چون در خصوص مسائلی صحبت میکردیم و لازم بعضی از شنیده ها را باب تذکر و یاد آوری به ایشان بگویم من با آنچه راست و یا دروغ هست کار ندارم چندبار گفتم خانم روبروی من هست - عرق می ریزم ، دره خجالت می کشم منظورم این بود که اجازه بده دیگر مسائل گفته نشود اما انگار نه انگار که ...اتفاقا در این گفتگو سعی کردم متواضعانه سخن بگویم حداقل از این پتانسیل برای یادآوری در حد تذکرات خوب بود
البته شخص دیگری هم از بندر تماس گرفته بود و از ...مشاوران بود که قسم جلاله یاد کرد که هرآنچه در خصوص شهرداری گفتی صحت دارد . البته ...
قالب سایت هم آماده نبود
خیابان ولیعصر مجددا حالم خراب شده بود که سریعا خودم را به خانه رساندم و آمپول زدم و مثل همیشه باز داروی اضافه مصرف کردم
رمق چای درست کردن و یا شام خوردن را نداشتم یکی دو تا تی تاپ خوردم
ساعت یک بامداد هستش . واقعیت امر براثر فشار خبری و بی تفاوتی بعضی از مسئولین نظارتی چهار تصمیم جدی گرفتم
1- خبرها را جهت بررسی و اقدام به مسئولین مربوط ارجاع دهم - البته چنین کاری را در گذشته کرده بودم اما به جز دستگاه قضایی آنهم فقط در دوره آقای حقی که خدا خیرش دهد اما از بقیه دستگاهها اداری و نظارتی نتیجه نگرفتم از طرفی هم حضرت امام ره در وصیتنامه سیاسی و الهی خود فرمودند که تخلفات را به مسئولین اعلام کنید
2- روز چهارشنبه گذشته 30 دی که بدترین روز زندگی در سال جاری بدلیل اطلاع از تخلفات یکی از مسئولین سابق و ....بود نزد احدی از مسئولین که از قدیم بدلیل مشاهده تواضع و خوشرفتاری با ارباب رجوع آشنا شده بودم و از طرفی هم انصافا تا امروز از کسی شنیده نشد که از موقعیت شغلی سوء استفاده کند مراجعه کردم و ظاهرا ایشان هم کنوجه شدند که حالم خوب نیست بحرحال به ایشان گفتم فشار خبری و بی توجهی مسئولین به تخلفات خیلی آزارم می دهد که ایشان پیشنهاد دادند یکماه از کارهای خبری بیام بیرون و بروم کارهای فرهنگی کنم .
3- ارتباط داوطلبانه افراد به مسئولین دلسوز و انقلابی
4- مطالبه گری با بست نشینی در مقابل وزارتخانه مربوطه تا زمان رسیدگی به تخلفات . البته این هم بدلیل نتیجه نگرفتن از مسئولین هستش و از طرفی همه تخلفات به دستگاه قضایی مربوط نمیشود از جمله شهرداری بندرترکمن و .... اگر مربوط به دستگاه قضایی امثال آقای حقی و دیگر قضات عدالت خواه می شد دیگر امثال پیروی ها و غفاری ها و ...نه بشهادت میرسیدند و یا امثال طلبه سیرجانی و و این حقیر بی جهت زندانی می شدند و بی جهت زندانی هم نمی شدند
5- بخاطر حفظ دستآوردهای انقلاب و خون شهدا و جلب توجه مسئولین به تخلفات و پیگیری عملی مطالبه رهبرمعظم انقلاب از مسئولین در خصوص مبارزه با مفاسد اقتصادی باید .....را به جان خرید و فکرم بیشتر روی این متمرکز هستش و مطمئن همستم حضرت امام و رهبر معظم انقلاب و شهدا ....کنند و شاید هم دعای صاحبان اصلی انقلاب یعنی مردم محروم و ...
ای کاش شما مردم می دانستید کسیکه دستور داد تا جانباز مطالبه گر سیرجانی را تا دم مرگ بزنند و شکنجه کنند و او را در بیابانهای سیرجان رها کنند مسئول اطلاعات نیروی انتظامی سیرجان بودو در دادگاه محکوم شد
ای کاش می دانستید کسانیکه پیروی را دزدیدند و سرش را باتیغ موکت بری بریدند زمانی مسئول ارشد سپاه بود
ای کاش می دانس