به گزارش پایگاه عدالت خواهان ایران" تحلیل گرانی گفتند در راستای راهبرد جوانگرایی در گام دوم انقلاب است؛ و عده ای دیگر، حمل بر رفتار محض انتخاباتی کردند و گفتند نوعی پیشدستی بر فهرست نهایی جبهه اصولگرایان است. یک تحلیل هم بر آن است که قالیباف با شعار "نو اصولگرایی"، می خواهد فهرست انتخاباتی جداگانه بدهد.
- وجه مشترک همه تحلیل ها که در اظهارات قالیباف هم تصریح دارد، اولویت انتخابات است. این البته مباینتی با اقدامات میان مدت هم ندارد. پیش از این هم خبرهایی منتشر شده بود، حاکی از اقدام مشابه یک چهره فعال دیگر، برای گرد هم آوردن برخی نخبگان جوان و ورود در انتخابات.
- بنابراین، لابد دیگرانی هم به صرافت می افتند. و نفس این تکاپو، در رکود غالب بر فضای سیاسی مغتنم است. این رکود، از یک طرف، به اشباع دعاوی ائتلاف دولتی نزد مردم و وارونگی وعده های آنان بر می گردد. از طرف دیگر، همان طیف تلاش وسیعی ترتیب داده تا هم، راه بن بست خود را تنها راه جا بزند و هم با انشقاق در میان اصولگرایان و القای عدم مقبولیت عمومی، آنان را منفعل کند.
- این شعبده دولتی و رکود و انفعال برآمده از آن باید شکسته شود؛ از جانب هرکس باشد. بنابراین نفس کار قالیباف مغتنم است. نشاط سیاسی و امید به تغییر رکود دولت ساخته، باید به فضای اجتماعی برگردد.
- در عین حال، جریان سیاسی موفق جریانی است که در طول سال فعال است، موضع می گیرد، تحلیل می کند، در میان مردم بلکه در کنار آنها هنگام سختی هایشان است. آقای قالیباف و تیمش، و رجال اصولگرای دیگر و تیم هایشان،باید به این تراز کنش موفق سیاسی برسند؛ ولو از همین امروز شروع کنند.
- از نفوذ طلبی و انفعال افکنی ائتلاف موسوم "اعتدال و اصلاحات" که بگذریم، یک چالش بازدارنده این است که اگر انتخابات نباشد، برخی فعالان سیاسی از سلیقه های مختلف، تقریبا هیچ اثر و صدایی در سیاست و حیات اجتماعی ندارند. این رفتار باید در اشرافیت مدعی اصلاح طلبی و اعتدال منحصر بماند.
- تکلیف گرایان (از انواع سلیقه های اصولگرا) نمی توانند و نباید کنار گود بمانند تا انتخابات. هزار و یک مسئله مهم است که باید تبیین و تصریح شود یا مورد چاره جویی (ارائه راه حل) قرار گیرد.
- فعالان سیاسی در غیر این صورت، نمی توانندپاسخی به این سوالات که "کجای زندگی مردم هستند، و چه برنامه ای دارند و چه قدر معتبرند؟"، داشته باشند. لوازم پاسخ به این سوالات را نمی توان چند هفته مانده به انتخابات ها فراهم کرد و پس از آن، مجددا تا انتخابات بعدی واگذاشت.
- اگر صفر و صدی نگاه نکنیم، جمع کردن نخبگان متعهد نزدیک به هم، ولو در قالب فهرست انتخاباتی، در جای خود مغتنم است. در عین حال، در کنار مسئله همیشگی ازدحام لیست ها، یک مسئله مهم، افکار عمومی است. انتخابات، مردم محور و گفتمان محور است.
- اصولگرایان در انتخابات می خواهند به مردم چه بگویند؟ یا قبل از گفتن، چگونه به مردم معرفی شده اند؟ و حریف، چه تصویری از آنها و نتایج گفتمان شان در افکار عمومی ساخته ؟ و اَبَر ایده آنها چیست؟
- باید با صراحت و سر افراشته و- نه با ادبیات دو پهلو- از گفتمان توانمند و پر دستاورد انقلاب دفاع کرد؛ و بی مجامله، دست رد به نقشه های دشمن زد . انقلابی یعنی این. این به مفهوم مخالفت با تنوع تاکتیک ها و رفتارهای تبلیغاتی نیست، مشروط بر آن که اصول یک گفتمان را مخدوش نکند.
- مردم باید توجیه شوند که بدیل منطق پر خسارت "سازش و تسلیم و دیگر هیچ" چیست"؟ این گفتمان در عمل چه می تواند بکند؟ حاملان آن چه قدر معتبرند ؟ و چه قدر توانسته اند جوانگرایی مدبرانه بکنند؟
- اینها را بگذارید در مقابل سناریوی حریف مبنی بر سلبریتی بازی، رقیب هراسی و تعریف پروژه های فریبنده و شرطی سازی کننده با دشمن، نظیر برخی آمد و شد های دیپلماتیک بی سرانجام و احیانا خرده امتیازهای خارجی، مانند کاری که شب انتخابات مجلس دهم با آوردن یک ایرباس و گرفتن عکس یادگاری کردند.
- البته امید آن است که عبرت های تلخ این روند، مردم را با مهارت تر کرده باشد و در عین حال بخشی از تکلیف نیروهای دلسوز، بازخوانی همین عبرت هاست. نظر سنجی ها از افول شدید طیف حاکم بر دولت مجلس نزد افکار عمومی حکایت می کند.
- اجمالا این که اولا باید هدفگذاری ها را به فراتر از انتخابات و برای کارهای میان مدت و بلند مدت توسعه داد؛ ثانیا، بسیج ظرفیت های نخبگانی، یک ضرورت برای نظام و کشور است. ثالثا هر چه هم افزایی و هم پوشانی -تعاون- بیشتر باشد، امید موفقیت بیشتر است./ محمد ایمانی