به گزارش پایگاه عدالت خواهان ایران شاید بارها واژه "اصولگرایان معتدل" را شنیده و خوانده باشیم .جربانی جدا شده از بدنه مجموعه نیروهای اصولگرایی که بارزترین مشخصه آن نیز اجرایی "نوعی لابی گری " در میان ساختارهای اصلی نظام جمهوری اسلامی است که تلاش می کند تا فقدان بدنه آرای اجتماعی خود را با زد و بندهای سیاسی پشت پرده به چنگ آورد . البته در دوران چهل ساله انقلاب اسلامی از این قبیل افراد و جریانات بسیار بوده اند لاکن ساختار و نوع فعالیت آنان در گذر زمان تغییراتی به سمت سیستمی شدن و هویت یابی ماندگار در میان احزاب و جریانات شناسنامه دار کرده است . این جریان دارای مشخصات و خصوصیاتی بشرح ذیل است :
1- ایشان همچنان در چهره و ظاهر همچنان قائل به کاربردی بودن ظاهر موجه مذهبی در میان اقشار مختلف مردم است به این معنا که هنوز داشتن "ریش و عینک و پیراهن دیپلماتی و ...." را نشانه ها و وسایلی برای اعتماد کردن مردم به آنان می دانند .
2- مردم را دارای حافظه کوتاه مدت می دانند که در زمانی کوتاه بدیهی ترین حوادث سیاسی و بارزترین سخنان و مواضع اشخاص و جریانات سیاسی را در روندی احساسی از یاد برده و باب طبع این آقایان آرای خود را به صندوق ها می ریزند و برای پیروزیشان در خیابانها به رقص و پایکوبی می پردازند.
3- این جریان درگذر زمان از شخص گرایی به نوعی روش سیستماتیک رسیدند که تلفیقی از جایگاه حقیقی سیاستمداران و جایگاه حقوقی ایشان بوده است که درزمان مناسب آن، هماهنگ به جمع اوری آرای مردم به نفع خود اقدام می کنند.( استفاده همزمان از شخصیت حقیقی و حقوقی سیاسی)
4- اگر تا دیروز جریان اصلاح طلب - اعتدالی بر مواضع استحاله گرای خود و اصولگرایان مستقل بر مواضع ارزشی و بودن بر مدار انقلاب تاکید و اصرار داشتند امروز دیگر نه اصلاح طلبان آن تندروان براندازی و استحاله گرایی دیروز هستند و نه اصولگرایان معتدل بر بودن در مسیر انقلاب اسلامی به معنا و مفهومی که امام خمینی ره و رهبر معظم انقلاب اسلامی مد نظر داشتند تقسیم بندی می شوند . ایشان اینک بیشترسیاست بازانی هستند که برای رسیدن به اهداف و منظور خود به راههای دیگری غیر از آنچه که انقلاب اسلامی در رسیدن به پیروزی و ساقط کردن مستکبران و اشراف گرایان به آنها تمسک جست فکر می کنند در نتیجه مفاهیمی مانند : وحدت و اتحاد، انقلابی گری و انقلابی بودن، و... بیشتر بازی با الفاظی است که کاربردی عوامانه دارد و نخبگان سیاسی این دو جریان منظورهای دیگری از آن برداشت می کنند.
5- تاریخ سیاسی معاصر کشور نشان داده است که گذشت زمان در تفکیک و شاخه شاخه شدن جریان انقلابی و بوجود آمدن نحله های جدید سیاسی بسیار موثر بوده است . از یاد نیریم مفاهیمی مانند : جامعه روحانیت مبارز ، مجمع روحانیون مبارز، مجمع مدرسین حوزه علمیه ، جریان چپ و راست ] تندروو میانه رو، اصولگرا و اصلاح طلب در ابتدا همگی در جمع واحدی هویت سیاسی خود را در انقلاب اسلامی تعریف می کردند و گذر زمان ایبشان را به راههای متفاوت کشانید . جریان اصولگرای معتدل نیز ساخته و پرداخته گذر زمانی جریانی از انقلاب بود که از ترس از دست دادن مناصب قدرت تن به ائتلاف با جریاناتی داده است که سابقه منفی و بدی در استحاله گرایی اصول دینی و مذهی و انقلابی و سیاسی داشته و دارد . البته در تائید این مدعا می توان به سخنان " احمد مازنی" نماینده اصلاح طلب و رئیس کمیسیون فرهنگی مجلس اشاره کرد که در مصاحبه با "رسانه خانه ملت" چنین می گوید : باید گفت دورانی که از سال 92 به بعد شروع شد، متعلق به اصلاحطلبان نیست، دورانی است که اصلاح طلبان با اصولگرایان معتدل و عاقل مانند آقایان لاریجانی و روحانی ائتلاف کردند تا کشور را از لبه پرتگاه نجات دهند که البته هنوز هم افراطیها از داخل و خارج تلاش دارند که به طرف پرتگاه برگردانند.
اگر شرایط کشور در زمان انتخابات 1400 نیز به همین صورت باشد به دلیل وجود خطر پوپولیسم و لمپنیسم از داخل و خارج کشور تنها راهحل برون رفت از این وضعیت را ائتلاف میدانم. در عین حال اگر شرایط تا زمان انتخابات بهبود یابد و اوضاع تغییر کند که البته هر چیز در عالم سیاست ممکن است، آن وقت احتمال دارد که اصلاح طلبان کاندیدای مستقل در انتخابات ریاست جمهوری داشته باشند.در حال حاضر نیز شخصیتهای دو جناح به طور منظم با هم جلسه دارند ولی بنا بر این است که مسائل رسانهای نشود؛ به دلیل اینکه ممکن است رسانهای شدن مباحث از پخته شدن آن جلوگیری کند..
در مجموع این سخنان احمد مازنی و دیگر موارد نشان می دهد که : اصلاح طلبان به ناتوانی بدنه رای اجتماعی خود باور دارند / انقلابی گری در مرام فکری اینان نوعی بی عقلی است که کشور را به سمت پرتگاه می بردتردید بجا و بسیارقوی در پیروزی در انتخابات 1400 و پذیرش تلویحی اینکه امکان بسیار زیادی وجود دارد که جریان رقیب بدلیل فقدان مدیریت دولت حسن روحانی و شرایط سخت معیشتی و اقتصادی که دولت اینان در طی 8 سال قدرت مداری بوجود آوردند بتواند قدرت را بدست آورد و اشاره به پوپولیسم و لمپنسیم داخل و خارج همین معنا را تداعی می کند اقرار به اوضاع خراب اقتصادی و شکست اقتصادی دولت که باعث می شود تا آقای مازنی با لفظ"اگر اوضاع بهبود یابد" نگرانی خود را بروز دهد و اعتراف به اینکه مردم اصلاح طلبان را مسبب این وضعیت می دانند کند و امیدوار باشد که در آن صورت اصلاح طلبان با کاندیدای مستقل وارد شوند و این معنای دیگری نیز دارد و آن هم "کاربرد دوباره همان استراتژی"رحم اجاره ای "دولت روحانی برای دولت بعدی است و استفاده از بدنه رای اصولگرایان معتدل که هنوز خود را وابسته به جریان اصولگرایی نشان می دهند و این مزیتی است که اصلاح طلبان را می تواند از پرداخت هزینه سنگین "حمایت تان وتمام از دولت روحانی در طی 8 سال" حضور در پاستور و بهره برداری از مزایای مالی و قدرت سیاسی معاف کند.والسلام