6 بهمن 1396 اخبار روز اجتماعی - اخبار روز ،

از دفتر رهبری زنگ زدند و گفتند حفظ حرمت هاشمی، خط قرمز است/ خاتمی گفت می خواهند از بیت به کیهان نفوذ کنند

از دفتر رهبری زنگ زدند و گفتند حفظ حرمت هاشمی، خط قرمز است/ خاتمی گفت می خواهند از بیت به کیهان نفوذ کنند
به گزارش پایگاه عدالت خواهان"حجت الاسلام مهدی نصیری از روزنامه نگاران مطرح کشور که زمانی نیز در روزنامه کیهان مشغول به کار بود اخیرا در مصاحبه ای مفصل با مباحثات به بیان برخی خاطرات از دوران های مختلف زندگی خود پرداخته که بخش هایی از آن در ادامه خواهد آمد.


مهدی نصیری درباره اخراج از مدرسه آیت الله گلپایگانی به دلیل فعالیت‌های سیاسی می‌گوید:  سال 58 که به قم آمدم 16 سالم بود، ولی آن موقع خیلی از بچه‌های دیپلم آمده بودند از جمله دوستمان آقای پرویز رئوف منش که  بعد‌ها  همکار ما در کیهان شد و سال‌ها در جهاد کردستان بود. محفل سیاسی و تبادل خبر و از این قصه‌ها درست کرده بودیم. خیلی با واکنش مثبتی مواجه نبود. فضا این جوری بود.

یادم است که کلاسمان ساعت  بعداز ظهر شروع می‌شد. من 5 دقیقه با تاخیر آمدم و مرحوم آقای حسینی مدیر مدرسه بود. 5 دقیقه دیر شده بود. من با یک آقای دیگری بودم. به ما گفت که حق ندارید که بروید و از کلاس شما اخراج هستید. از مدرسه اخراج هستید. آن یکی دوستمان ایستاد و اصرار کرد، اما من بلافاصله آمدم بیرون.

بعد فهمیدم از آن مدرسه  گزارش شده است که این‌ها سیاسی هستند. خیلی هم بعد من با  مشکل مواجه شدم. باید حجره خالی می‌کردم و می‌رفتم دنبال حجره. من هیچ تلاشی هم نکردم. با اینکه مرحوم ابوی ما، سال 60 مرحوم شده بود. وکیل آقای گلپایگانی بودند در دامغان، حتی من تلاش نکردم که به ایشان بگویم به دفتر آقای گلپایگانی زنگ بزنند و این مساله را درست کنند. رفتم مدرسه جهانگیر خان اگر دیده باشید در خیابان آذر، با واسطه‌ای حجره گرفتم و آمدم حوزه به صورت آزاد درس خواندم، این قصه برای سال 60 است.  

نصیری در بخشی از گفتگو درباره روحیه های جهادی خود در ابتدای انقلاب می گوید و درباره غذای اردوهای جهادی در آن زمان این گونه خاطره خود را بیان می کند: وقتی مستقر شدیم، غذا چلومرغ آوردند. ما گفتیم یعنی چه؟ ما چلو مرغ بخوریم. اینجا مردم محروم هستند و با محرومیت. ما 6 الی 7 نفر که بودیم گفتیم چلو مرغ نمی‌خوریم. به آشپز گفتیم ما چلو مرغ نمی خوریم. یک چیز ساده‌ای، نان و پنیری، بیاورید.

خادم گفت: بخورید حالا. بعضی‌های دیگر هم بودند آمدند اینجا  اولش گفتند ما نمی‌خوریم بعد خوردند. ما گفتیم نه! آن روز را به نان و پنیر و شب را هم همان طور گذراندیم. فردا  دیدیم یعنی چه؟ قرار است ما هر روز نان و پنیر بخوریم. خلاصه روز دوم و سوم پیوستیم به سفره.  


اشکال حوزه بی چالشی است

او یکی از اشکالات بزرگ حوزه امروز را بی چالشی می خواند و معقتد است مخالفان دین و حوزه در آن زمان باعث شده بودند که حوزویان نیز بنیه علمی بیش تری داشته اند: ما 15 سالمان بود در دامغان بعد از انقلاب سال 58. توده‌ای ها، منافقین بودند، در خیابان می‌رفتیم بحث می‌کردیم. مثلا می‌گفت: ماتریالیسم دیالکتیک، اصول 4 گانه ما ماتریالیسم دیالکتیک است. می‌گفتیم  این قصه چیست. مجبور بودیم کتاب بخوانیم. آثار مطهری، یادم است که  کتابی که دکتر سروش داشت در نقد اصول ماتریالیسم و دیالکتیک. خیلی هم سخت بود. من  شاید 6 بار این کتاب را برگشتم و خواندم،6 بار. خیلی سخت بود. خواندم و بعد می‌رفتیم بحث می‌کردیم. در موضوعات مختلف.  

حتما فضای آن طوری  ممکن است ضایعاتی داشته باشد. اما ضایعات رکود فکری به مراتب بیشتر از ان است. ما برای حوزه سخن می‌گوییم. برای یک جمع عادی صحبت نمی‌کنیم. قصه حوزه فرق می‌کند. باید برود در دل مباحث، طلبه باید برود. باید برود رشد کند و بیاید وسط این دعوا‌ها تا بتواند  دفاع کند. در اوایل انقلاب یک فضای این چنینی به طور نسبی بود. یعنی می‌رفتی فیضیه اعلامیه‌های متفاوت با گرایش‌های متفاوت انجا زده شده بود. روزنامه‌ها مقالات مختلف آنجا زده می‌شد. فضای خوبی بود.  


می گفتند چرا گفتی آیت الله خامنه ای؟
در سال 66 که من به تهران رفتم، دعوایی بود بین جریان طیف سنتی  وموسوم به راست آن موقع میگفتند. یک  طرف روحانیت مبارز و جامعه مدرسین آقای آذری و قمی بودند. یک طرف هم مجمع روحانیون و جریان امام بودند. سر بحث اختیارات دولت اسلامی وخصوصی سازی. این بحث‌ها پیش آمد. مساله این بود که آیا نظام اسلامی دولت اسلامی اختیاراتش در چارچوب احکام  اولیه و نهایتا احکام ثانویه است که باید کارد به استخوان برسد، و یا حکم ثانوی باید بدهد در یک مساله‌ای یااینکه نه!

آقای آذری قمی این‌ها در رسالت می‌نوشتند و صحبت این بود که  فراتر از آن نیست. ما نمی‌فهمیم. ما چیزی به عنوان مصلحت نمی‌فهمیم اگر  مصلحت باشد همان مصالح مرسله اهل سنت که در اصوئل فقه ما جایی ندارد. ولی از آن طرف واضح بود که اگر شما خواسته باشید منحصر کنید به احکام اولیه و ثانویه اصلا نمی‌توانید حکومت کنید. شما به استناد کدام حکم اولیه می‌گویید مردم پشت چراغ قرمر بایستند؟ حکم اولیه نداریم.

 شما به استناد کدام حکم اولیه می‌گویید مالیات مردم بدهند و ده‌ها موردی که هست. این بحث مطرح بود و حضرت امام هم ورود پیدا نکرده بودند که مطرح  کنند. اما بحث بود و دو طرف جبهه می‌گرفتند. تا اینکه بالاخره وزیر کار آقای سرحدی زاده سوالاتی مطرح می‌کنند و خدمت امام می‌فرستند ایشان جواب می‌دهند که نه خیر! اختیارات حکومت  اسلامی  ورای احکام اولیه و ثانویه است. می‌رود در چارچوب مصلحت و حکومت اسلامی در جایی مصلحت بداند تزاحم و اهم و مهم احکام اولیه را می‌تواند موقتا تعطیل کند. من  بلافاصله بعد از این فتوای امام شروع  کردم به نوشتن مقالاتی با عنوان  زمینه‌های صدور فتاوی امام. یک  چیزی شاید حدود 30 الی 40 مقاله شد که بعدا در قالب یک کتاب چاپ شد و رفتم  نقد کردم مباحث آقایان را. آنچه که آقای آذری قمی و بعضی از آقایان گفته بودند.

از آقای خامنه ای که دفاع کردم، موسوی خوئینی ها اعتراض کرد

وقتی حضرت امام آن فتاوی را اعلام کردند، حضرت آقا آمدند در نماز جمعه تفسیری ارائه کردند که حضرت امام نپسندیدند و این منجر شد به هجمه. یک هجمه‌ای جریان چپ آن روز، علیه ایشان کردند. ولی من بلافاصله یک مقاله‌ای نوشتم همان ایام در دفاع از ایشان گفتم.هنوز من در سردبیری نرفته بودم. این قضیه برای سرویس مقالات من است. از آقای خامنه‌ای دفاع کردم و نوشتم معنی اش این نیست که ما یک جایی طبعا نظر امام را بر ایشان ترجیح می‌دهیم ایشان، ولی فقیه  هستند، ولی اینکه شما هجمه کردید این‌ها شخصیت‌های مهم انقلاب هستند، ارکان هستند و سخت دفاع کردم.  یادم است فردای آن روز آقای خاتمی زنگ زد. گفتند آقای موسوی خوئینی‌ها به من زنگ زدند سخت گله کردند و این که مقاله نوشته است چه کسی است؛ که چی؟

این‌ها خیلی در این حوادث در تصحیح و شفاف کردن نگاه من به صف بندی‌های سیاسی  کشور تاثیر گذار بود.  شاید اگر من  در متن کیهان نمی‌رفتم من هم بعدا از کسانی می‌شدم که با این آقایان بعدا می‌رفتیم.  
 

زیر بار چاپ مقاله درباره مذاکره با آمریکا نمی رفتم

او درباره آزاداندیشی و چاپ مقاله ای از کدیور درباره مذاکره با آمریکا می گوید: قبول نداشتم که در بحث مذاکره مستقیم وارد دیالوگ آزاد اندیشی شویم. آن روز مقاله را رد کردم و رفتم بلافاصله آقای خاتمی زنگ زد. مثل اینکه ایشان به آقای مهاجرانی گفته بود، و آقای خاتمی زنگ زد  که خوب چرا مقاله خانم کدیور را شما چاپ نمی‌کنید. شما که در مخالفت  چاپ کردید. این را هم چاپ کنید. گفتم آقای خاتمی اگر امر می‌کنید حرفی نیست، ولی اگر به من واگذار می‌کنید من میدان موافق و مخالف در مساله نمی‌بینم. حالا تصمیم با شماست. ایشان چیزی نگفت. قطع کرد.

زنگ زد به آقای اصغری. آقای اصغری از اتاقشان آمدند در اتاق  تیتر و سردبیری، گفتند که چاپ کنید مقاله خانم کدیور را. مقداری هم با ایشان بحث کردیم. گفتند نه! چاپ کنید. گفتیم خیلی خوب. مقاله که چاپ شد سرویس فنی ما وقتی صفحه را آورد بالا که من امضا کنم گفتم برو بده آقای اصغری خودش امضا کند. من صفحه‌ای که از مذاکره مستقیم دفاع کند امضا نمی‌کنم. خوب این رفت. البته  بعد از آن مقام معظم رهبری موضع گرفتند. موضع ایشان جالب بود به تندی ما‌ها نبود. به این معنا که نفس مساله را بد کردند و گفتند مذاکره مستقیم با آمریکا  به مصلحت انقلاب و نظام و اسلام نیست. حالا ایانکه کسی ابزار نظری کرده عیبی ندارد. فضای این گونه. قابل توجه بود.  

رهبر دستور دادند در کیهان بمانم


موسسه کیهان تا آن روز  مدیران مسئول ده تا نشریه خود را رسما به وزارت ارشاد معرفی نکرده بود که باید یک روال قانونی طی می‌شد و وزارت ارشاد باید موافقت می‌کرد و مجوز می‌داد. کیهان تصمیم می‌گیرد این کار را انجام دهد.  آقای خاتمی و آقای اصغری با هم می‌نشینند می‌گویند همه سردبیران موجود  نشریات را ما به عنوان مدیر مسئول معرفی می کنیم جز دو تا. یکی کیهان فرهنگی، یکی روزنامه. کیهان فرهنگی آقای اصغری نظر به کس دیگری داشت.

یکی هم روزنامه که  که آقای خاتمی و اصغری به تفاهم رسیده بودند که من نباشم. یعنی به عنوان مدیر مسئول من معرفی نشوم. البته این در  حالی بود که قبل از ارتحال امام در سال ول خیلی اختلافات بین آقای خاتمی و اصغری حاد بود. ولی در آن مقطع به این جمع بندی رسیدند  که من به عنوان مدیر مسئول معرفی نشوم. یک روز آقای اصغری من را خواست. یادم است آقای جلال الرفیع  همکاری و مشاور آقای اصغری بود و ایشان هم بود. دوست بودیم و الان هم دوستیم. به آقای جلال الرفیع گفته بود با فلانی مساله  را در میان بگذارید، چون ما یک تصمیم اینجوری گرفتیم. گفتم که از نظر من عیبی ندارد.

  ولی اگر قرار است من به عنوان سردبیر  کار را ادامه  دهم رابطه من با مدیر مسئول و ایشان باید رابطه اقناعی باشد. اینکه مثلا احیانا ساعت 12 زنگ بزنند از مجلس یا بیایند بگویند تیترهایتان  عوض کنید. نه. من حق مسلم ایشان می‌دانم که مدیر مسئول شد هر جور دوست داشت اداره کند، اما من چنین چیزی  نمی‌پسندم. یادم هست گفتم اتفاقا در روزی که میخواستم بیایم اینجا دو سه سال بعد، الان هم آن تجربه مطبوعاتی محقق شده  و ما بر می‌گردیم قم پی کار و طلبگی خودمان.

فردای آن روز یا یکی دو روز بعد  خبر تحولات اینجا می‌رسد دفتر رهبری و خدمت آقا که در کیهان اتفاق اینگونه رخ می دهد. ایشان به دفتر می‌گویند، این ایام آقای خاتمی سفر آفریقا بود. نبودند ایران. متنی انشا می کنند و دفتر آن را مکتوب می‌کند خطاب به آقای اصغری ایشان دستور می‌دهند  که فلانی باید مدیر مسئول باشد.  

آقای خاتمی بر می‌گردد و خیلی از این قصه جا می‌خورند  که اینجوری شد. ایشان خدمت رهبری می‌روند و گله می‌کنند. نبودند و بعد خوب فلانی خیلی جوان است. آن طور که ما بعد شنیدیم آقا می‌فرمایند که من فلانی را  نمی‌شناختم. اولین بار شما  از فلانی اینجا تعریف کردید. کی بود؟ موقعی که بعد از ارتحال امام وقتی نمایندگان رهبری خدمت  ایشان به نوبت می‌رسیدند و هر کس در حیطه کاری خود گزارش می‌گفت: آقای خاتمی هم رفته بودند و گزارشی از کیهان داده بودند و از من هم تعریف کرده بودند که فلانی طلبه است و. البته بعدا ما متوجه شدیم که دفتر و آقا  در جریان تحولات کیهان بودند قبل از ارتحال امام. آقا بعضی از اقایان را می‌شناختند و ... و از تحول  پیش آمده در کیهان استقبال کرده بودند. گفته بودند شما معرفی کرده بودید. ایشان هم با گله و دلخوری بیرون می‌آیند و یک اتفاقی این بین می‌افتد.

خاتمی گفت می خواهند از بیت به کیهان نفوذ کنند

  یعنی بعد از این ماجرا  که منجر به استعفای آقای خاتمی از موسسه کیهان می‌شود. نه! معذرت  می‌خواهم. آقای خاتمی بعداز  مدتی استفعا می‌دهد از کیهان. البته بعد از آن جلسه یک بار رفتم پیش ایشان در وزارت. ایشان اسم برد، اما من نمی‌برم که بعضی از آقایان از بیت هستند و می‌خواهند در کیهان نفوذ کنند. حالا شما هستید، ولی مسئول اصلی نماینده رهبری مسئول اصلی است. گفتم طبعا همین طور است.

هر جوری که شما نظرتان باشد ما آن طور عمل می‌کنیم. ولی بعد از مدت زیادی طول نکشید که استعفا دادند. نمایندگی رهبری در کیهان.

بولتن رمان های غیراخلاقی را تهیه کردیم

در این ایام مطلع شدیم که اوضاع نشر کتاب خیلی رها است و آثاری ظرف این سال‌ها منتشر شده که موازین قانونی نشر را نقض کرده. یعنی عمدتا اشاعه فساد و فحشا در رمانخایی بود که اغلب خارجی و بعضی‌ها هم داخلی که ترجمه شده بود. من خودم عصر‌ها رفتم با چند روزی که در کتاب فروشی‌های اطراف دانشگاه. بعضی از دوستان هم که با عالم رمان آشنا بودند بعضی از متون را معرفی کردند یک تعداد از رمان‌ها جمع شد و افرادی  موظف  شدند رمان را بخوانند و نقدی بر هر رمان نوشته شود و مواردی که آشکار است  نقض شده این مسائل. حالا  آن روز‌ها به رهایی این روز‌ها نبود. ان روز‌ها اوضاع حساس بود.

  دیدیم اوضاع خیلی عجیب و غریب است. ما چندتا،   تا بولتن از مجموعه  این کتاب‌ها درآمد  تحت عنوان جولان پوچی و ابتذال در بازار نشر. تا بولتن شد. این بولتن‌ها  که آماده شد قبل از اینکه برای کسی بفرستم، بولتن‌ها محرمانه بود. مجموعه اش را برای خود آقای خاتمی فرستادم.   نامه هم روی آن زدم که این وضعیت بازار نشر است. شما جهت ملاحظه هر دستوری  که می‌دهید. یک هفته تا 10 روزی گذشت من منتظر بودم، منتظر واکنشی بودم که  آقای خاتمی بگوید درست است یا غلط.  

 من بولتن را در بسته‌های محرمانه برای تعدادی از مسئولین فرستادم. ریاست جمهوری، دفتر رهبری و بعضی از آقایان مراجع. الان من نامه اش را دارم. وقتی دفتر آقای هاشمی می‌رود، آقای هاشمی می‌بینند و استقبال می‌کنند و به آقای میرزاده می‌گویند به وزیر ارشاد تذکر بده. آقای میرزاده معاون اجراییش بود. نامه  نوشت برای من که از اقدام شما تشکر می‌کنیم و به وزارت ارشاد تذکر دادیم. بعضی از آقایان مراجع خیلی حساس شدند.

ری شهری می گفت خواندن این ها هم شبهه شرعی دارد

آقای ری شهری بعدا شنیدم که گفتند من نگاه کردم چند صفحه را که دیدم شبهه شرعی کردم نخواندم گذاشتم کنار. یعنی انقدر متون، متون به لحاظ اخلاقی ایراد داشت. این یک اتفاقی بود. ما البته نقد داشتیم به  مشی فرهنگی آقای خاتمی در وزارت ارشاد. ما مجله سوره آقای آوینی به بخش سینمایی، کتاب، بخش مطبوعات؛ و طبعا نقد می‌کردیم؛ و مساله در این چارچوب بود. خیلی آقایان سرو صدایشان درآمد تا منجر به استعفا آقای خاتمی از وزارت ارشاد  شد. ظاهرا فشار‌های این طوری آمد که آقای هاشمی هم متقاعد شد  که استعفای ایشان را بپذیرد.

این هم حادثه‌ای بود که در این قصه رخ داد. بعد از آقای خاتمی حالا باید یک کسی به عنوان  نماینده رهبری در موسسه کیهان انتخاب می‌شد. تصمیم رهبری بر این شد که خود آقای اصغری بیاید   جایگزین آقای خاتمی شود. با این استدلال کاملا درست بود. آن موقع خیلی جریان چپ روی انتصاب‌های رهبری حساس بود. خطی بعد از ارتحال امام دنبال شد که گویا رهبری جدید در حال امام زدایی است. یعنی می‌خواستند القائات این گونه کنند. بعضا می‌گفتند این منصوب امام  بود دارد عوض می‌کند. با اینکه ایشان به ندرت پیش آمد.   یعن همه نمایندگان حضرت امام بودند مگر  خودشان استعفا می‌دادند. در آنجا کیهان هم صحبت شد علی رغم  اختلافات ما با آقای اصغری  را می‌دانستند در جریان بودند. آقای اصغری از انتصاب من به عنوان مدیر مسئول راضی نبود. گله من بود.  

بررسی مدارک فساد زنگنه در وزارت نیرو
او درباره مدارک فساد در وزارت خانه تحت نظر زنگنه نیز می گوید: مدارک وزارت نیرو آقای زنگنه آمد. البته حالا بحث آقای زنگنه موقعی بود که دولت آقای هاشمی رفته و دولت آقای خاتمی آمده بود. زنگنه وزیر نفت آقای خاتمی بود. ما داشتیم راجع به دوران وزارت نیرو آقای زنگنه گزارش می زدیم.

آنجا مجموعه اسناد و مدارک از بعضی از مدریان سابق آنجا. بعشی از افراد مطلع دیگر آمد دیدیم عجیب است. اصلا آقای غرضی رو سفید شد در وقتی  این‌ها را دیدیم.   طبق روال من به آقای زنگنه زنگ زدم، گفتم که مطالب اینگونه آمده و من مایل هستم با هم صحبت کنیم. چک کنیم. ایشان  برخلاف آقای غرضی بلافاصله گفتم فردا بیایید. من فردا رفتم ساختمان وزارت نفت با آقای زنگنه گفتم.   متن  همه چیز اینهاست. شما هر حرفی دارید راجع به مطالب بگویید. ایشان شروع کردند یکی یکی راجع موضوعات توضیح دادن. من توضیحات را  یادداشت کردم. 
من همان جلسه اول که آمدم بیرون احساس کردم یک سری جا‌ها آقای زنگنه درست می‌گوید و خوشحال شدم. الان یادم است. گفتم خدارو شکر. به این ابعادی که ما فکر می‌کنیم نیست. آمدند با گروه  کارشناسی مان جواب‌های آقای زنگنه را با اسناد ومدارک مرور کردیم دیدم نه! جواب‌های ایشان وارد نیست. جلسه دوم را گذاشتیم رفتیم پیش آقای زنگنه. گفتیم این جوابتان این پاسخ هایش. آخرش آقای زنگنه گفت: من قبول دارم، ولی در وزارت نیرو حیف شده، اما میل نشده.

این آخرین  جمله ایشان بود. گفتم خوب. خداحافظی کردیم. وشروع شد اولین  شماره این افشاگری. چاپ شد و آمد بیرون. خیلی استقبال شد. آقای زنگنه بلافاصله  می‌روند دفتر مقام معظم  رهبری و شاکی که این حرف‌ها چیست. آقای زنگنه هم وزیر کاری موفق قبل سازندگی بوده. چهره اینطوری داشت. می‌رود آنجا چه می‌گوید  که زنگ می‌زنند به من که حضرت آقا سوال است برایشان که مساله چیست؟ استحکام این حرف‌ها چیست. من به آن‌ها  پشت تلفن گفتم که از حهت اتقان شما خیالتان راحت باشد. من هم باید شرعا پاسخ این حرف‌ها را بدهم، هم قانونا. آقای زنگنه و یا هر کس دیگر برود شکایت کند من باید جواب بدهم از ان جهت مساله‌ای نیست.

گفتم اگر نظر آقا هم بر این سات که این بحث ادامه پیدا نکند من شماره دوم آمده شده و صفحات را بستیم، من مطالب را در می‌آورم. ولی آقای زنگنه آمدن اینجا در وزارت خانه گفته اند صبح کارش تمام است. تمام شده. بعد ما یک ظهری رفتیم پیش آقایان مسئول دفتر. فکر کنم که این صحبت را کردم  که داستان این طور است. باز ایشان منتقل کردند و همان شب، قرار گذاشتند و  یا فردا شب که رفتیم خدمت مقام معظم رهبری. بعد از نماز جلسه بیش از 30 دقیقه بود و من شروع کردم موارد را یکی یکی برای ایشان گفتن. مثلا گفتم یکی از موارد این است که آقای زنگنه در یک پروژه آبرسانی در منطقه گاووشان کرمانشاه دوتا  ماشین حفاری به پیمانکار خصوصی سند سازی معمولی فروخته است 150 هزار تومان. این دو تا 8 میلیارد قیمت دارد. هر ماشین 4 میلیارد قیمت دارد.

ایشان گفتند عجب. تازه بحث آقای کرباسچی مطرح شده بود که ایشان احضار شده بود هنوز محاکمه نشده بود. ایشان فرمودند: بحث آقای کرباسچی که انقدر در مطبوعات سرو صدا میکند صحبت سر 1 میلیارد بود. من موارد را گفتم ایشان گفتند  من در این مساله (انتشار اسناد) دخالت نمی‌کنم. شما کارتان را انجام دهید. من باز به ایشان عرض کردم که یک پیشنهاد دارم اینکه یک حکمی تعیین شود و اسناد و مدارک را ببیند. ما متوقف می‌کنیم. اسناد را ببیند و صحبت کند. هر چه ایشان گفت. اگر گفتند که حق  با ماست، اصلا ممکن است بگویند مطالب منتشر  نشود، آقای زنگنه برود در محاکم قانونی پاسخ دهد. اگر گفتند حق با شما نیست، قصه تمام است.

ایشان فرمودند: این مانع از این نیست. گفتند باشه فکر خوبی است. اما نگفتند که انتشار مطالب ادامه پیدا نکند. حالا من 4 یا 5 نفری بعدا پیشنهاد دادم به انجا به عنوان حکم. اولین آن  آقای رئیسی بود، رئیس سازمان بازرسی کل کشور در آن زمان. آخرین آن آقای ربیعی بودند. یک سه چهار نفر دیگر هم از دوستان دادگاه انقلاب بودند. آقای ربیعی انتخاب شد. رفتیم با آقای ربیعی دو تا جلسه گذاشتیم، ولی به نتیجه نرسید.

آقای ربیعی پیگیری نکرد مساله را. البته جلسه اول متجب شد  رفت با آقای خاتمی مطرح کرد. گفت: آقای خاتمی در هیئت دولت با آقای زنگنه برخورد کرده گفته یعنی چه. این آقای خواجه نوری یک از مسائل این بود که خودش از مقامات و مدیران  وزارت نیرو بود تا آن روز 40 میلیارد تومان پیمانکاری داده بود که این خلاف صریح قانون است. بیش از  میلیون نمی‌تواند به یک عضو دولتی. گفت: ایشان به آقای زنگنه  گفته حق ندارد با آقای خواجه نوری کار کنید و برخورد کرد و جلسه دوم و ... ایشان پیگیری نکرد و ما هم پیگیری نکردیم.

آقای زنگنه  هم نه پاسخی داد و نه شکایتی کرد. تجربه آقای غرضی را داشت که شکایت کرد بدتر شد. قضیه به خیر و خوشی گذشت. ما حرفمان را زدیم. در این سیر صبح، دو تا اتفاق افتاد. یکی اینکه من در عرصه فرهنگی که مسائل فرهنگی را دنبال می‌کردیم به این نتیجه رسیدم که ما مشکل جدی فرهنگی مان فقدان غرب شناسی است. ما تحلیل عمیقی از غرب جامعه  ما ندارد.  متدینین و انقلابیون ما ندارند.  

تحلیل عمیقی از غرب نداریم

ما تاوقتی که فاقد یک تحلیل عمیق از  غرب باشیم مبارزه و نقدی هم که می‌کنیم به نتایج خود نمی‌رسد. من علاقه‌مند شدم که روی این مقوله به عنوان شخص بروم کار کنم.  احساس می‌کردم خیلی کم کار شده است. آن هم از منظر دینی. احتمالا در سوالات شما هم باشد. از منظر غیر دینی و فلسفه و غرب  بودند که نقد می‌کردند. آقای دکتر داوری و مرحوم شهید آوینی  هم نقد می‌کردند. من برایم مساله شد که از منظر دینی. یعنی به عنوان یک طلبه فقه با  مسائل چطور برخورد می‌کند. برویم  ببینیم از منظر قرآن و روایات ببینیم  که چطور می‌توانیم به غرب نگاه کنیم.  

گفتند حفظ حرمت آقای هاشمی خط قرمز است

او در بخش دیگری از مصاحبه درباره نوع نقد به هاشمی می گوید: زنگ زدند از دفتر رهبری. گفتند که باید خط قرمز‌های شما رعایت شود. از جمله  خط قرمز‌ها حفظ حرمت  آقای هاشمی است. ما هم اطاعت میکردیم.

 احساس کردم فضایی که در صبح داشتیم با همه  ملاحظاتی که نظام دارد احساس کردم باید بساط را جمع کنیم. من هم انگیزه  کار مطالعاتی پیدا کرده بودم  ودلم هوای قم کرده بود که برگردم. در این ایان مشکلات مالی هم پیش می‌آمد. یک مقدار تیراژ پایین آمده و هزینه کاغذ بالا رفته بود. خرج و دخل دچار مشکل شده بود. من  هم دنبال این نبودم که  از کسی پول بگیرم. خیلی‌ها امده بودند که  پول بدهند که منتشر شود.

یکی از دوستان سپاه تماس گرفتند که ما حاضریم صبح روزنامه شود. گفتم من  خداحافظی می‌کنم. اما یک مقدار تامل و فکر کردم گفتم شاید تکلیف اینطور است. گفتیم بسیار خوب. ما اعلام کریدم صبح به زودی روزنامه می‌شود. ما رفتیم برآورد هزینه کردیم و دادیم خدمت یکی از آقایان. با اقایان صحبت هایمان تمام می‌شد  که گفتم فلانی اینکه شما می‌خواهید از  صبح حمایت کنید بحث این است که شما خط مشی کلی  صبح را می‌پسندید، حالا حمایت کنید. من مشی مستقل خودم را دارم. اینکه فلان  آقا، فلان مسئول و یا فلان سردار تماس بگیرند، من روالم این نیست. گفتم البته طبیعی است شما می‌توانید 6 ماه یکبار صبح را بررسی کنید، آن چیزی که  شما مصلحت می‌دانید خارج شده یا نه! گفت: عجب شما زا موضع بالا حرف می‌زنید. گفتم من بالا و پایینش را نمی‌دانم. من اینطوری نیستم. گفتند باشه. گفتند براورد زیاد است و نمی‌توانیم. 

 

 

 

 

برچسب ها:

به اشتراک بگذارید :

دیدگاه
1
دیدگاه شما :
پای میلیاردها تخلف درمیان است/چرا برای قطع رانت و تبانی عده ای در سازمان نظام مهندسی استان گلستان اقدام قاطع صورت نمی گیرد؟واقعا چرا؟ اعتبار کالابرگ بر اساس کدملی سرپرستان خانوار شارژ می‌شود/خرید با کالابرگ، جدای از اعتبار تخصیصی و پرداختی بابت یارانه ماهانه آیت الله خامنه ای تنها مسئول در جمهوری اسلامی بخش دوم/سخنی با مسولین ارشد استان سیاست زده گلستان/ 48 درصد مردم استان سیاست زده گلستان زیر خط فقر زندگی می کنند شما آقایان چه راحت شب را با خیالی آسوده به صبح میرسانید!! بخش اول/سخنی با مسولین ارشد گلستان/ 48 درصد مردم استان سیاست زده گلستان زیر خط فقر زندگی می کنند شما آقایان چه راحت شب را با خیالی آسوده به صبح میرسانید!! عکس/داشتن دو مسولیت همزمان جناب شهردار /کدامیک قانون را نادیده می گیرند ، نظام مهندسی گلستان یا شهردار؟ یا هردو؟+سند پیشنهاد عجیب یک گروهک پس از استعفای ظریف! روحانی و جهانگیری هم محاکمه خواهند شد؟/ اتلاف ۱۸ میلیارد دلار از منابع ارزی/همتی هم محاکمه خواهد شد؟ ضعف فضاسازی استان گلستان در ماه مبارک رمضان؛ مسئولان پیگیری نمی‌کنن سوءاستفاده از بیت‌المال محاربه با خدا عدو شود سبب خیر/ ترامپ جیره کدام معارضان ضدانقلاب را قطع کرد؟ تجمع دانشجویان در اعتراض به کشته‌شدن قتل امیرمحمد خالقی دانشجوی دانشگاه تهران +فیلم آقای بی وجدان فرصت طلب بفکر آبروی انقلاب باشید عکس/آیا رئیس‌جمهور این فرد را که برای عکس گرفتن در کنارش قرار دارد را می‌شناسد؟/ آیا پزشکیان از هویت او مطلع بود یا نبود؟ عکس/انتصاب با سوابق هتاکی و فحاشی به شهدای جان فدای مردم ایران؛ به مدیرعاملی ابر پالایشگاه نفت و بزرگترین شرکت قیرسازی در ایران و خاورمیانه اصرار رسانه‌های اصلاح‌طلب بر مذاکره با امریکا/ اگر می‌توانی بزن، اگر نمی‌توانی، صبر و پایداری کن؛ و اسیر هیجان مشو فیلم، جزئیات و تصاویر/ سوال از رئیس جمهور؛ عناصر بدسابقه در دولت روز به روز بیشتر می‌شوند؟! خوابگاه دانشجویی دختران مجدد دچار آتش سوزی شد +بسته عزاداری به مناسبت رحلت جانسوز پیامبر مهربانی و شهادت امام مجتبی(ع)/ چرا امام‌ حسن(ع) شجاع‌ترین چهره تاریخ اسلام است؟ افشای بازدید مالک تلگرام از مرکز صهیونیستی در باکو چگونه موساد در لبنان با تلفن همراه جاسوس جذب می‌کند؟ جزئیات دستگیری یکی از عوامل گروهک جیش‌الظلم شماره موبایل محسنی اژه‌ای شماره موبایل آقای اژه ای شماره موبایل شخصی آقای اژه ای شماره تماس مستقیم آقای اژه ای شماره موبایل آقای محسنی اژه‌ای تماس مستفیم با اژه ای ارتباط و تماس واکنش حجت الاسلام مصطفی رستمی رئیس نهاد نمایندگی مقام معظم رهبری در دانشگاه‌ها به اظهارات اخیرپزشکیان جزئیات تازه از ماجرای مرگ مرحوم میرموسوی متهم فوت شده در لاهیجان اقدام اسپانلو دادستان انقلابی و تلاشگر استان گلستان در راستای حفظ چند صد میلیارد پول بیت المال در شهرداری گرگان طرز درست کردن عصاره لیمو سیر و جعفری برای درمان پاکسازی و سم زدایی کبد و گرفتگی عروق قلب/طب سنتی, نحوه تهیه عصاره سیر لیمو جعفری, نحوه تهیه عصاره لیمو سیر و جعفری, طرز تهیه عصاره لیمو سیر و جعفری, طرز تهیه عصاره سیر لیمو جعفری عکس اسناد/ درخواست مطالبه گران انقلابی گلستان از وزیر راه و شهرسازی در راستای دهمین دوره انتخابات هیئت مدیره سازمان نظام مهندسی استان گلستان انتصابات افراد مسئله دار مسعود پزشکیان نهمین رئیس‌جمهور و رئیس چهاردمین دولت جمهوری خانم ترک فرماندار کردکوی! مگر بیت المال شهرداری ارث پدرتان است؟ ظریف را بیشتر بشناسید/ از شانتاژ و جنجال تا ژست استعفا محمد جواد ظریف رئیس شورای موسوم به «شورای راهبری کابینه» پیدا و پنهان رای اعتماد نمایندگان به لیست رئیس جمهور عکس/بازگشت تیم زنگنه به وزرات نفت فیلم و عکس/سخنان کامل رهبرانقلاب حضرت آیت‌الله خامنه‌ای در اولین دیدار رئیس جمهور و اعضای هیئت دولت چهاردهم قرار است، تیم اقتصادی مسعود پزشکیان چگونه مشکلات اقتصادی را حل کند؟ مداحی و فیلم/به مناسبت اربعین/ ابا عبدالله الحسین؛ این راه، راه عشق است فیلم و عکس/ انتقاد خادملو مطالبه گر گلستانی به ایجاد کانال اتصال خلیج گرگان به دریای خزر در بستر شن روان/ پیش بینی خشک شدن کانال ایچاد شده تا 4 سال دیگر در شهرداری شهرستان کردکوی چه خبر است ؟ _ ۱ اسناد/آزمون بزرگ برای مدیرکل راه و شهرسازی و نهادهای نظارتی در تایید صلاحیت کاندیداهای انتخابات نظام مهندسی استان گلستان عکس/صدور مجوزهای کیلویی و بدون حساب و کتاب برای استخراج ید از اراضی شمال گلستان فیلم/این موشک ضد موشک ندارد آسیب شناسی مدیریت / مدیران استان گلستان برخلاف دولت انقلابی , مردمی ,سخت کشی و فسادستیزی شهید رئیسی , انتصاب باندی و ناکارآمد , کار نمایشی , صددرصد انتقادپذرنبودن , عدم مبارزه با فساد, برکناری کارکنان جریان انقلابی و مطالبه گر,, ریخت پاش بیت المال و ... از جمله عملکرد آنان میباشد مطالبه گری/مطالبه گری از دیدگاه اسلام و در کلام رهبران انقلاب/مطالبه گری چیست؟/هدف مطالبه گری/ مطالبه گری در کلام رهبری مطالبه گری در نهج البلاغه مطالبه‌گری‌ها منطقی دلیل ترور اسماعیل هنیه رئیس دفتر سیاسی حماس مشخص شد +جزئیات ترور اسماعیل هنیه در تهران/ علت و ابعاد این حادثه در حال بررسی و نتایج آن متعاقبا اطلاع رسانی خواهد شد. كساني كه كار را نمي‌شناسند ولي مسئوليت قبول مي‌كنند، خائن هستند. پرونده پولشویی موسسه نور روی میز حجت الاسلام محمدرضا مزیدی رئیس پاک دست و عدالت محور دادگاه ویژه رسیدگی به جرایم اخلالگران در نظام اقتصادی کشور در استان گلستان فیلم/دلیل شهادت مصطفی نوروزی و مهدی جهانتیغ و محسن جعفری/لحظه پیدا شدن پیکر شهیدان وزارت اطلاعات(مصطفی نوروزی،مهدی جهانتیغ،محسن جعفری) از آب های دریای عمان انتشار لیست ثبت نام کنندگان انتخابات هیت مدیره نظام مهندسی استان گلستان قبل از تایید صلاحیت+اخبار نظام مهندسی ساختمان استان گلستان