به گزارش پایگاه عدالت خواهان ایران" ترامپ مدعی شده که ده دقیقه قبل از آغاز عملیات بر علیه ایران دستور توقف پاسخ نظامی را داده است. این ادعا که گرچه شواهدی از دروغ بودن آن حکایت می کند ولی به نوعی دیگر برای جامعه تحلیلی در ایران و آمریکا اهمیت راهبردی دارد. اینک این عقب نشینی ده دقیقه ای خود به موضوعی برای پی بردن به واقعیاتی درباره ایران در محرمانه ترین جلسات مقامات آمریکایی تبدیل شده است. چون صورت مساله ده دقیقه پایانی آمریکا در یک جمله خلاصه می شود و آن اینکه مقامات مختلف آمریکایی و از هردوجناح سیاسی جدای از عملیات روانی معمول – اعتبار سازی روانی گزینه جنگ- در سالهای اخیر در موقعیت عملی برای اجرایی کردن این گزینه قرار داشتند.
بدیهی است که این ده دقیقه به اصطلاح پایانی باخود واقعیات جدی دارد و در غیرقابل انکار بودن این واقعیات همین بس که برای طیف تندرو جمهوریخواهان پذیرفتن یک ذلت تاریخی در پیش چشم افکار عمومی دنیا بود. اما این واقعیات مسلم چیست که بار و تبعات روانی و هزینه های سنگین احساسی آن را حتی افرادی همچون ترامپ نیز پذیرفتند؟
ضمن اینکه باید اضافه کرد ترامپ در مواجه با سرنگونی پهپاد گلوبال هاوک در بیش از سه جلسه مختلف با پنتاگون، مشاورین امنیت ملی و نمایندگان کنگره شرکت کرده و خروجی این جلسات عالی ترین مقامات آمریکا که مظهر تصمیم و اجماع ملی این کشور نیز محسوب می شود تاکنون فقط چند توییت، تشکر از سپاه! و دلیل تراشی های سبک برای عدم پاسخ نظامی به آمریکا بوده است. و نهایتا هم اینکه رسانه های آمریکایی گزارش داده اند که ترامپ متقاعد شده که جنگ با ایران تبعات غیرقابل پیشبینی خواهد داشت و به مشاورانش گفته است: خوشحالم دست به حمله نزدم.
بنابراین اخبار و واقعیات محرمانه ترین جلسات رئیس جمهور آمریکا با مقامات نظامی و سیاسی این کشور چه بوده است؟ به نظر می رسد که واقعیات غیرقابل انکار ذیل، بخش زیادی از اخبار محرمانه پشت پرده اتاق های نهایی تصمیم گیری در آمریکا را نشان می دهد:
الف: عدم اجماع درباره تصمیمات راهبردی در باره ایران در آمریکا قطعی است. تاکنون اخبار و اظهارات افرادی که در آن جلسات نهایی تصمیم گیری تاریخی مقامات ارشد آمریکا شرکت کرده اند – تاریخی از آن جهت که در آینده درباره آن جلست بیشتر از اکنون در آمریکاحرف زده خواهد شد- همه اظهارات و کدها بر عدم اجماع و سردرگمی درباره تصمیمات مهم درباره ایران را ثابت می کند. این تصمیمات به خصوص درباره نوع ومواجه نظامی با ایران بسیار آشفته تر از همیشه است. در آن جلسه کسی از رقبا و مسئولین دموکرات آمریکا ترامپ را برای عدم جنگ سرزنش نکرده است! به همین دلیل ترامپ با یک خیال راحتتر با رسانهها مواجه شد و حتی گفته از سپاه بابت عدم انهدام هواپیمای دیگر آمریکایی که سرنشین داشته، تشکر می کند! بماند که ترامپ بی میل ترین فرد برای جنگ در میان حتی ارشدترین مقامات دولت خود هست! و این نکته بسیار مهمی است.
اما نکته راهبردی تر و مهمتر این است که برخلاف تصور عمومی، اختلاف اصلی بر سر ایران بر جنگ و یا عدم جنگ با آن نیست بلکه بخشی از اختلاف بر سر عدم افزایش تنش ها و یا کاهش تنش ها در گزینه های غیرجنگی است! این در حالیست که دربدترین شرایط تحمیلی به آمریکا نیز جلسات اخیر تاریخی مقامات آمریکایی نشان داده که آنها حتی برای گزینه "جنگ بسیار محدود" نیز اجماع و اتفاق نظر ندارند.
ب: اینک می توان به صراحت گفت که بخش جدی از جلسه آخر محرمانه تصمیم گیری نهایی در کاخ سفید نه برای نوع پاسخ نظامی آمریکا به ایران گذشته بلکه برای این مساله بوده است که رئیس جمهور ایلات متحده چگونه علت عدم پاسخ آمریکا به ایران را بیان کند! و بهترین پاسخ برای اقناع عدم حتی پاسخ همتراز نظامی به ایران به افکار عمومی داخل و خارج از آمریکا چیست؟
ج: وقتی خروجی جلسات محرمانه در کاخ سفید، عدم پاسخ نظامی به ایران بوده، طبیعی است که بخش محوری این جلسات نیز به دلایل غیرمفید بودن و تبعات حمله نظامی به ایران برای منافع ملی آمریکا گذشته است. مهمترین کدی که در اینباره وجود دارد این است که مقامات آمریکایی ها معتقدند ایران پاسخ به حمله محدود نظامی را نه تنها مسکوت نمی گذارد بلکه محدود هم پاسخ نمی دهد!
د: عموما و مسلما در همه تصمیمات راهبردی در کشورها از اولین مسایل بررسی بازخورد و مواجه افکار عمومی با تصمیمات اتخاذ شده حاکمیت ها است. همچنانکه هیچ کشوری اقدام نظامی نخواهد کرد بدون اینکه آخرین وضعیت افکار عمومی مردمش را بسنجد و یا بخواهد در آنها آمادگی ایجاد کند. طبیعی است که یکی دیگر از خروجی های محرمانه جلسات نهایی کاخ سفید، بررسی آخرین نظرسنی های محرمانه از اآخرین وضعیت فکار عمومی آمریکا درباره جنگ با ایران بوده است. این در حالیست که افکار عمومی آمریکا سالهاست سیاست خارجه دولت های آمریکا را در حوزه جنگ مجبور به محدودیت های کرده است و این را هردوجناح قدرتمند در آمریکا به خوبی درک می کنند و باور عمیق دارند. به همین دلیل است که همه کاندیداهای ریاست جمهوری در آمریکا می خواهند خود را فراری از جنگ نشان بدهند. دولت های آمریکا برای جنگ با ایران اولین مانع را در درون مردم خود جستجو کرده اند و باید ابتدا این مانع بزرگ را حل کنند. نکته جالب اینکه رصد رسانه های آمریکایی – که وظیفه اصلی شان تصویرسازی مطلوب از تصمیات راهبردی حاکمیت این کشور است- پس از سرنگونی گلوبال هاوک اقدام خاصی در اینباره انجام نداده اند، به معنای دیگر تصمیم آن جلسات محرمانه کاخ سفید نه تنها این بوده که مردم آمریکا آمادگی جنگ ندارند بلکه باید به آنها اطمینان داد که آمریکا حتی پاسخ محدود نظامی هم به ایران نخواهد داد.
ه: مشاوران و دوستان انتخاباتی ترامپ به او گفته اند، جنگ با ایران می تواند همه تصویرسازی تبلیغاتی از او از اول تبلیغات ریاست جمهوری تاکنون را از بین ببرد. اما اینک مساله مهمتر برای ترامپ شکست راهبرد فشار حداکثری برای به پای میز مذاکره آوردن ایران است. ترامپ معتقد بود فشار و اعتبار بخشی به گزینه جنگ برای ایران کفایت میکند تا او به اهدافش برسد. بنابراین به صورت طبیعی او و یا برخی مشاوران عاقلش باید به فکر ترسیم یک راهبرد جدید بشوند. اما جلسات بازنگری درباره مواجه با ایران در کاخ سفید توسط خود جمهوری اسلامی و به خصوص دولت می تواند پربارتر و تعداد آن را بیشتر شود! اگر دولت و مجموع دستگاه های حاکمیتی همچنان بر هزینه مندکردن اقدامات تقابلی آمریکا ایستادگی کنند، بازنگری در استراتژی دولت ترامپ در مقابل ایران دور از دسترس نخواهد بود. مهمترین راهبرد این است که از درون ایران این پیام به خارج صادر شود که ایران بر هزینه دار کردن اقدامات دولت ترامپ و حتبی استفاده بیشتر از ابزارهای فشار خود به آمریکا اصرار دارد و کوتاه نخواهد آمد.
*مدیر مسئول جهان نيوز