به گزارش پایگاه عدالت خواهان گلستان"در همین راستا تحلیل های زیادی صورت گرفته که هر کدام محل تامل و بررسی و مداقه می باشد .
1– بعد از انتصاب صادقلو به عنوان استاندار گلستان اکثر انتصاب های ایشان از شرق استان گلستان و رامیان بوده و طبعا غرب و مرکز استان که یکی از پایگاه های اصلی اصلاح طلبی در استان به شمار می رود از این موضوع ناراحت بوده و لذا همواره به دنبال نیرویی بودند که بتوانند این توازن را برقرار کنند ، لذا محمود ریبعی بهترین گزینه ای بود که می توانست این تعادل را به نفع آنان برقرار کند.
2- محمود ربیعی رئیس ستاد انتخایاتی میرحسین موسوی یکی از سران فتنه در سال 88 بود اما او بعد از اینکه حامیان تندرو موسوی کشور را دچار چالش کردند از آنها فاصله گرفت و با روی کار آمدن دولت روحانی در قالب مجمع مشورتی اصلاح طلبان به دولتمردان نزدیک شد و صبر کرد تا اندکی از دولت بگذرد تا ذهن ها نسبت به نقش او در حوادث سال 88 کمرنگ تر شود .
3- انتخاب محمود ربیعی که قائم مقام مجمع مشورتی اصلاح طلبان استان گلستان است با افکار صادقلو استاندار گلستان که فعلا در تقابل با مجمع مشورتی اصلاح طلبان است همسویی ندارد ، لذا برخی صاحب نظران این انتخاب را به نوعی نزدیکی دو طرف به یکدیگر و یا باج استاندار به مجمع و یا نتیجه فشار تندروها بر دکتر صادقلو می دانند.
4- تحلیل مهمتری که در اوایل دولت یازدهم مطرح بود رحم اجاره ای بودن دولت روحانی برای رسیدن به دولت اصلاحات بود . در این مدل حسن صادقلو استاندار دوران گذار یا همان استاندار اجاره ای اصلاح طلبان بود تا اینکه این جایگاه به نفر اصلی این گروه برسد . تحلیلگران معتقدند این فرد همان محمود ربیعی است که فعلا چراغ خاموش آمده و کرسی معاونت استانداری گلستان را گرفته و بعد از انتخابات خبرگان رهبری و مجلس شورای اسلامی قرار است استاندار گلستان شود.
5– میزان شادمانی و شعف اصلاح طلبان تندرو و برخی از جوانان حامی آنها نشان می دهد که تحلیل قبلی بیراه نبوده و حلقه گرگان یا همان جریان پان گرگانیسم هیچگاه استاندار غیر گرگانی را بر نمی تابند و معاونت ربیعی را مقدمه ای برای کرسی بزرگتر یعنی استانداری می دانند و این را در برخی جاها به صراحت نیز اعلام کرده اند.
6– برخی تحلیلگران انتصاب افرادی چون محمود ربیعی در کرسی معاونت استانداری و یا علی اصغر احمدی در کرسی دبیر کلی هلال احمر را فرو نشاندن عطش رسیدن به قدرت در این افراد عنوان می کنند و سرگرم کردن آنها در این سمتها را به تلاشی برای رهایی از فشارهای هر روزه آنها برای دستیابی به پست و مقام ارزیابی می کنند.
7– معاونانی که تا کنون در استانداری گلستان بوده اند به نوعی در حلقه انحصارطلبی حسن صادقلو گرفتار بوده اند و بعضی از آنها حتی حق امضا نداشته اند و تا کنون مواردی از نارضایتی هر کدام از معاونت ها به گوش رسیده است ، حال چگونه دکتر صادقلو می خواهد محمود ربیعی سرکش و سرمست از قدرت را کنترل کند و او که خود را مدعی استانداری گلستان می داند چطور در حلقه انحصاری استاندار تاب خواهد آورد ؟
8- با آمدن ربیعی به استانداری گلستان حلقه این گروه جان تازه تری گرفته و با قدرت بیشتری پیش می رود . افرادی چون فائزه عبداللهی ، عبدالسلام مهیمنی ، علی نصیبی ، علی اصغر فضیلت ، سید جواد قدس علوی ، ابراهیم کریمی و ... تا کنون با فشار این گروه پست گرفته اند و احتمالا از این به بعد نیز هارمونی لازم را در روند اداره استان خواهند داشت .
حکم انتصاب ربیعی به عنوان معاون استاندار گلستان از این جهت به بیانیه لوزان شباهت دارد که همان گونه از روند مذاکرات و تحلیل و تفسیرهای طرف های غربی مذاکره بر می آید این بیانیه با شیب ملایم صنعت هسته ای کشور را ابتدا با کاهش سرعت و سپس با کاهش در طول و عرض فعالیت آن و در ادامه با تضعیف و تعلیق و در نهایت به تعطیلی می کشاند و این در حالی است که تحریم ها هم چنان وجود خواهد داشت و در صورتی که رفتار و عملکرد ایران مطابق میل آمریکا باشد به تدریج رفع خواهد شد .
حضور نرم و تدریجی اصلاح طلبان افراطی در جایگاه های مختلف ساختار قدرت در استان و در این فقره اخیر هم پذیرفتن محمود ربیعی ابتدا به عنوان مشاور و سپس به عنوان معاون و تحرکات شدید احتمالی آینده آنان ، حرکت در مسیر فکت شیت سیاسی افراطیون اصلاح طلب مشارکتی و مجاهدینی در گلستان بوده و این در حالیست که در اینجا هم فشار سنگین این افراطیون سیاسی به دلیل جنس خاص تمامیت خواه آنان ، همواره بر سر استاندار گلستان وجود داشته و خواهد داشت چه به آنان پست و میدان بدهد و چه ندهد .
غضنفر
الفاتحه