به گزارش پایگاه عدالت خواهان"این چند سطر بخشهايي از آخرين حرفهای «آيت الله توسلي» در جلسه مجمع تشخيص مصلحت نظام قبل از فوت است که به نظر نگارنده فارغ از هر گونه نگاه به موسسه نشان از عدم رضایتمندی حضرت امام از دست اندرکاران این امیر خطیر دارد.
در سال ۱۳۶۷،حاج سید احمد خمینی طی نامهای از پدر بزرگوارش درخواست کرد در مورد چگونگی تنظیم و نشر اسناد و آثار خود اعلام نظر کرده و مرجعی را جهت نظارت و تعیین صحت و سقم آنچه که به نام امام در داخل و خارج کشور منتشر می شود تعیین کند. در پاسخ، آیت الله خمینی در ۱۷ شهریور ۱۳۶۷ طی حکمی مکتوب، مسئولیت تنظیم و تدوین کلیه اظهارات و مدارک مربوط به خود را به احمد خمینی واگذار کرد و موسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی فعالیت خود را آغاز نمود. این نوشتار در پی آن است که زوایایی جدیدی از اتفاقات، رویکردها و منش مسئولین این موسسه را بازنمایی کند. برای رسیدن به آنچه که به خوانندهگان این اجازه را بدهد که خود صادقانه درباره آنچه در این بیست و چهار سال بر موسسه رفته است قضاوت کنند ناچاریم از آنکه کارنامه ای از عملکرد موسسه را در پبش دیدگان شما بگشائیم تا سیه روی شود هر که در او غش باشد.
عدم موضع گیری علیه تحریف و تخریب اندیشه امام خمینی در دو دهه اخیر
مسئولین این موسسه طی حوادث تلخ بوجود آمده پس از انتخابات نه تنها هیچ گاه در برابر شعارهای انحرافی در تضاد با اندیشه امام خمینی همچون «نه غزه، نه لبنان»، «جمهوری ایرانی» و ... عکس العملی نشان ندادند که همواره با سکوت معنادار خود راه اهانت به آرمانهای امام را به وسیله جریان فتنه باز گذاردند.
در همین راستا بدون محاسبه سکوت تلخ این موسسه پس از اهانت های چهره های افراطی همچون اکبر گنجی، عطاءمهاجرانی، عبدالکریم سروش و محسن کدیور... به اندیشه و شخصیت امام خمینی (ره) طی سالهای اخیر، اوج رفتار متعصبانه مسئولین این موسسه را باید در پی سکوت تلخ آنان پس از اهانت به تمثال امام (ره) در دانشگاه تهران جستجو کرد که حتی حمید انصاری قائم مقام این موسسه با ارسال نامه ای سرگشاده به رییس سازمان صدا و سیما از پخش صحنه های اهانت به بنیانگذار انقلاب (ره) گلایه کرده و حتی اصل این موضوع را نیز مورد تردید قرار داد لکن چند روز بعد، سخنان رهبر معظم انقلاب در 22 آذرماه، پاسخی روشن پیرامون نحوه عملکرد مسئولین این موسسه بود: «به مجردى كه دیدید به عكس امام اهانت شد، به جاى اینكه اصل قضیه را انكار كنید، كار را محكوم كنید؛ بالاتر از محكوم كردنِ كار، حقیقت كار را بفهمید، عمق كار را بفهمید؛ بفهمید كه دشمن چه جورى دارد برنامهریزى میكند، چه میخواهد، دنبال چیست.»
ادعای «فاقد سند» محشتمی پور پیرامون تطهیر نهضت آزادی
روند عملكرد جناحی و متعصبانه موسسه تنظیم و نشر آثار امام (ره) تا جایی است كه قبل از برگزاری انتخابات ریاست جمهوری، در 18 خرداد ماه حمید انصاری قائم مقام این موسسه در گفتگو با خبرگزاری مهر، به انتشار «پیامكی» پیرامون جمله ای از سوی حضرت امام (ره) درباره یكی از كاندیداهای اصلاح طلب موضع گیری نمود اما طی سالیان اخیر كسی به یاد ندارد موسسه مذكور و یا هیچ یك از مسئولان آن، نسبت به سخنان تحریف شده امام راحل و یا اهانتهای جریان های خاص سیاسی به بنیانگذار انقلاب، كوچكترین عكس العملی نشان داده باشند، تا آنجا كه حتی پس از ادعاهای «فاقد سند» علی اكبر محشتمی پور در بهمن ماه سال 86 پیرامون تطهیر نهضت آزادی از سوی امام (ره)، هیچ گاه عكس العملی از سوی این موسسه مشاهده نشد.
ادعای صادق طباطبایی در بی تدبیری امام
یکی دیگر از مواردی که موسسه تنظیم و نشر آثار امام درباره ادعاهای بی اساس پیرامون اندیشه حضرت امام خمینی سکوت میکند انتساب بی تدبیری و تحت تاثیر بودن امام است که از طرف صادق طباطبایی مطرح میشود. وی در این باره چنین میگوید: «معتقدم که ذهنیت سالمی برای امام ایجاد نکردند ... وقتی ما 14 معصوم را قبول داریم یعنی بقیه انسانها جایز الخطا هستند...»
در ادامه نيز وقتي خبرنگار خبرآنلاين موضوع القاپذيري امام از برخي اطرافيان مانند هاشمي رفسنجاني را با استناد به خاطرات سراسر دروغ حسينعلي منتظري مطرح ميكند، طباطبايي در سخناني دو پهلو ابتدا به نفي اين مساله پرداخته و سپس در تاييد! آن ميگويد: اینجور نبود که امام خدای نکرده مذبذب باشد. ولی خوب این اتفاق می افتاد که یک موقع یک تصمیمی گرفته میشد و بعد مطالب جدیدی به ایشان گفته میشد و بر اساس آن مطلب جدید نظر ایشان عوض میشد. حالا اینکه این مطالب چقدر درست بود یا نه بحث دیگری است اما همین را هم در همین حد بگویم که آن ذهنیتی را که برای ایشان میساختند کارساز بود. ضمن این که امام برای نظرات آقای هاشمی و نیز سید احمد آقا ارزش زیادی قائل بودند.
این در حالی است که در یک میزگرد مطبوعاتی حجج اسلام روحانی رحمییان ناصری و اختری که بعضا ارتباطشان با حضرت امام اگر بیشتر از طباطبایی نبوده باشد کمتر هم نیست به صراحت بیان میکنند: احدی قدرت تأثیرگذاری بر امام را نداشت. با این حال هیچ گونه اعتراض و کنشی از موسسه امام درباره سخنان بی اساس طباطبایی گرفته نشد. آیا آقای طباطبایی ارزش موضع گرفتن ندارد که بعید است یا ملاحظات خانوادگی و سیاسی در این امر موثر است؟ شاید هیچ کدام و آن چیزی که انفعال موسسه را در پی دارد همراهی ایشان با این ادبیات است؟
بازی اکبر گنجی با «میراث روح ا...» در شبکه بی بی سی فارسی و سکوت موسسه
اکبر گنجی در دی ۱۳۸۹ و در برنامه پرگار در شبکه بی بی سی فارسی که با موضوع «میراث روح ا...» برگزار شد، به اتهامات و اهانتهای جدیدی به رفتار و گفتار امام خمینی دست زد. او با بیان اینکه امام خمینی دو تئوری ولایت فقیه داشت که در نظریه اول اختیارات ولی فقیه را مشروط به اجرای احکام اسلام میدانست و در نظریه دوم خود،حکومت را اصل فرض کرده است و معتقد است که دولت میتواند تمام احکام اولیه اسلام را تعطیل کند، اظهار کرد: «هیچ کافری هم جرأت گفتن چنین حکمی را ندارد. هیچ کافری این را نمیگوید که برای حفظ نظام میتوان دروغ گفت،جاسوسی کرد یا حتی شرب خمر کرد.»
بیان اینگونه مطالب درباره مسائل فقهی حکومت در حالی با سکوت موسسه مواجه میشود که اکثر آقایان خود را مدرس حوزه فقه و اصول و دارای کتب معتبر در این حوزه میدانند.
انتشار کتاب کینه توزانه گنجی در آلمان توسط انتشارات گردون با عنوان «بود یا نمود خمینی» واکنش بسیاری از دوست داران امام راحل را در برداشت، که بواسطههای مختلفی از موسسه خواسته شد تا پاسخ این نویسنده معلوم الحال برای تنویر افکار عمومی داده شود که تا کنون هیچ پاسخی از موسسه تنظیم و نشر آثار امام در این مورد منتشر نشده است. این کار در حالی با سکوت مراجع قانونی و متولی در این حوزه روبروست که کتابهایی از این دست در حال گسترش روز افزون در داخل و خارج از کشور است.
وقتی موسسه جای شاکی و متهم را در ماجرای کنفرانس برلین عوض میکند
کنفرانسی در برلین با عنوان «ایران پس از انتخابات [مجلس ششم]» برگزار شد که برخی از عناصر شاخص اصلاح طلب و طیف موسوم به روشن فکری دینی در آن حضور داشتند. اما در حاشیه آن کنفرانس اتفاق مهمی رخ داد آن اتفاق مهم مصاحبه اکبر گنجی با نشریه آلمانی «تاکس سایتونگ» بود. این نشریه، مصاحبه مزبور را با تیتر «عاقبت [امام] خمینی در موزه تاریخ است»، منتشر نموده بود.
اما همه این کارها، به دلیل آشنایی مردم با افکار این طیف (که در روزنامه های آنان در داخل کشور هم منتشر میشد)، نمیتوانست از فشار افکار عمومی بر طیف اصلاحات و «سفیران» آن بکاهد. لذا در اینجا بود که پردهای دیگر نمایان شد و آن ورود تمام قد مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام به صحنه برای دفاع از گنجی و تطهیر او بود.
این مؤسسه در تاریخ 29/1/79 نامهای به روزنامه کیهان نوشت و طی آن به افشاگری کیهان راجع به سخنان گنجی اعتراض نمود.
تنظیم کنندگان این نامه چنین جلوه داده بودند که گنجی مطالب آن مصاحبه خود را تکذیب کرده است و لذا چاپ آن مصاحبه در کیهان کار درستی نبوده است. این در حالی بود که گنجی فقط تیتر مصاحبه را تکذیب کرده بود.
تنظیم کنندگان این نامه در ادامه به جای محکوم کردن «اهانت به مقدسات» توسط «سفیر اصلاحات»، افشای اهانت به مقدسات را موجب «حریم شکنی» دانسته و نوشته بودند: «نخستین اثر این گونه نقلها و افشاگریها شکستن حریم های مورد احترام جامعه اسلامی و عادی ساختن خلاف گویی ها و اهانت به مقدسات است.»
جالب آنکه مسئولان این مؤسسه که به خود به جای عمل به وظیفه قانونی شان در محکوم کردن این سخنان و یا حتی پیگیری قضایی این سخنان، افشا کنندگان آن را (که تنها به وظیفه خود عمل کرده بودند) محکوم کرده و در عوض، وظیفه قانونی خود را از آنها مطالبه نموده بودند: «انتظار داریم در نقل قول هایی از این دست دقت بیشتری نموده و به جای ترویج و اشاعه عین اظهارات توهین آمیز مراتب را از طریق مجاری و مراجع قانونی پیگیری نمایید.»
تخریب چهره امام در دوران اصلاحات که هیچ گاه جواب داده نشد
این چنین موضع گیری هایی از طرف این مؤسسه در حالی صورت می پذیرفت که مسئولان آن در قبال توهین های مکرر به حضرت امام در نشریات زنجیره ای اصلاحات هیچ سخنی ابراز نمیکردند.
«انقلاب اسلامی، متأثر از الگوی حکومت شوروی سابق است و سرانجام آنها هم یکسان خواهد بود.» (عباس عبدی، هفته نامه راه نو، شهریور 77)؛ «بعد از انقلاب، شاه مستبد، رفت ولی استبداد همچنان باقی است، تازه رنگ شرعی هم به خود گرفته است.» (ابراهیم یزدی، هفته نامه آبان، فروردین 78)؛ «دشمنی تمام دنیا با ما، انبوه مشکلات اقتصادی جوانان، بی پولی و بی کاری، ثمره سال ها شعار تند و تو خالی و پیش پا افتاده دوران انقلاب است.» (الهه اقراریان، فرزانه ناطقی نژاد، زینب نوحی، هفته نامه پیام هاجر، 25/8/78، صفحه 4)؛ «پس از انقلاب نیز، آمریت کهنه دوره شاهنشاهی باقی مانده و افراد کم سواد، سر کار آمده اند و کهنه پرستی همچنان رواج دارد.» (مجید شریف، هفته نامه آبان، 13/9/78، صفحه 7)؛ حکومت روحانیان، عامل عقب ماندگی جامعه است همچنان که اروپا در قرون وسطی به خاطر حکومت روحانیان دچار خرافه پرستی و مذمت کار شده بود.» (علیرضا دست افشان، روزنامه خرداد، تیر 78)؛ «جریان کسروی و حکمی زاده قمی، اصلاح طلب بودند و امام و شهید نواب صفوی، خشونت گرا و در مقابل جریان اصلاح طلب قرار می گیرند.» (سهراب بهداد، روزنامه نشاط، اسفند 77)؛ «امام، نهضت آزادی را چون فرزندان خویش می دانست و بحث خودی و غیر خودی را مطرح نکرد و همه گروه ها را به طور نسبی تأیید می کرد.» (مجتبی لطفی، روزنامه خرداد، مهر 78)؛ «اعدام منافقین در پایان جنگ، مستند شرعی نداشت.» (فرج الله الهی، هفته نامه آوا، 4/8/78، صفحه 6)؛ «دخالت در سیاست از حقوق شهروندی است و امام خمینی هم نمی تواند کسی را از این کار منع کند. نامه 6/1 امام در صحیفه نور نیامده و نظر امام محسوب نمی شود.» (عمادالدین باقی، هفته نامه پیام هاجر، اسفند 77)؛ «عزل آقای منتظری اشتباه بود و هم اکنون صحت همه ایرادات ایشان، برای همه روشن شده است.» (رضا علیجانی؛، آزادی یا توطئه، صفحه 79 به نقل از مجله ایران فردا)
این مطالب، همه در نشریات زنجیرهای در همان وقت منتشر شده بود ولی این مؤسسه هیچ موضع گیری کوچک و حتی تلویحی هم در محکومیت توهین به امام ننموده بود.
تحریف نظر امام درباره مسلمان نبودن مصدق
محسن بهشتی سرشت که از اساتید پژوهشکده امام خمینی و انقلاب اسلامی(وابسته به موسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی) میباشد در مصاحبه با پایگاه اطلاع رسانی و خبری جماران وابسته به موسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی(ره) در مورخ ۳/۸/۱۳۹۱ با تحریف نظر و موضع حضرت امام(ره) نسبت به مصدق اظهار میکند: « آسیب این است که نسل جوان ما رهبری امام و جامعیت رفتار امام را ندیدهاند. به همین دلیل هم بود که من موضوع جبهه ملی و جملهای که در مورد مصدق گفتند(مصدق مسلم نبود) را در کتاب باز کردم. زیرا اگر کسی پیشینه موضوع را بازگو نکند، مخاطبان از این بیان امام تعجب میکنند. درگفت و گوی من با آقای جلال الدین فارسی، او میگفت حدود یکسال بعد از اینکه امام آن جمله را گفتند به اتفاق اعضای شورایعالی انقلاب فرهنگی به دیدن امام رفتیم تا اینکه بعد از اتمام جلسه من و آقای شریعتمداری در اتاق ماندیم و گفتم که شما با وجود آنکه این جمله را در مورد مصدق گفتید، در مدرسه کمال که در آن تدریس میکردم، سندی وجود دارد که دکتر محمد مصدق اجازه گرفته است تا از محل وجوهات شرعی به مدرسه کمک کند. امام هم گفتند یکی از علمای اصفهان مطلب را این جور به من رسانده بود و اگر اینگونه است که شما میگویید، من از حرفم برگشتم. در کتاب نیز این موضوع را به تفصیل نقل کردهام و شرایط قبل از سخنرانی امام در مورد جبهه ملی و مصدق را گفتهام و با سخنان امام به آقای فارسی هم بحث را یه پایان رساندم.»
موسسه تنظیم و نشر آثار حضرت امام(ره) که فلسفه وجودیاش پاسداری و صیانت از آثار و اندیشههای حضرت امام(ره) میباشد و برای این امر سالانه میلیاردها تومان بودجه از بیت المال دریافت میکند، چرا خود بانی تحریف مواضع قاطع و مستند حضرت امام(ره) شده است؟!
آقای بهشتی سرشت با ذکر این خاطره بصورت زیرکانهای از قول امام(ره) میگوید: من از حرفم(نسبت به مصدق) برگشتم! با کدام معیار و سندی چنین چیزی را به حضرت امام(ره) نسبت می دهید؟
بجاست برای روشن شدن بیشتر این موضوع به بخشی از سخنان حضرت امام(ره) در خصوص جبهه ملی و مصدق اشاره کنیم که فرمودند: «یک گروهی که با اسلام و روحانیت اسلام سر سخت مخالف بودند. از اولش هم مخالف بودند. اولش هم وقتی که مرحوم آیتاللّه کاشانی دید که اینها خلاف دارند میکنند و صحبت کرد، اینها[این]کار کردند[که]یک سگی را نزدیک مجلس عینک به آن زدند و اسمش را «آیتاللّه» گذاشتند! این در زمان آن[محمد مُصدّق، رهبر جبهۀ ملّی]بود که اینها فخر میکنند به وجود او. او هم مُسلِم نبود. من در آن روز در منزل یکی از علمای تهران بودم که این خبر را شنیدم که یک سگی را عینک زدهاند و به اسم «آیت اللّه» توی خیابانها میگردانند. من به آن آقا عرض کردم که این دیگر مخالفت با شخص نیست؛ این سیلی خواهد خورد. و طولی نکشید که سیلی را خورد. و اگر مانده بود سیلی بر اسلام میزد.» (صحیفه نور، جلد ۱۵)
موضعگیریهای قابل تحسین موسسه امام خمینی
البته از ذکر این نکته نیز نیابد غفلت کرد که این موسسه در چند مورد هم به دفاع از شخصیت حضرت امام پرداخته که از اقدامات خوب این موسسه تلقی و قابل تشکر است. از آن جمله میتوان به موضعگیری درباره ادعای کذب عدم اجازه امام درباره درمان آیت الله شریعتمداری توسط کدیور، ادعای کذب نوریزاد درباره جعلی بودن نامه امام درباره نهضت آزادی، ادعای دروغ فرزند منتظری درباره جعل امضای نامه 6/1/68 امام توسط حاج احمد خمینی درباره آقای منتظری و پاسخ مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی به نوشته حسین مکی، در کتاب خاطراتاش اشاره کرد.
حرمی که ۲۴ سال است کارگرانش مشغول کارند
اخیراً برای چندمین بار در دو دهه گذشته بخش هایی از حرم تکمیل نشده بنیانگذار انقلاب اسلامی تخریب و در حال بازسازی مجدد قرار رفت. گویی در طول زمانی نزدیک به ربع قرن متولیان حرم و مسئولان فرصت و مجال رسیدگی به این مضجع شریف را نداشتهاند.
در روزگاری که یک مهدکودک، تعمیرگاه اتومبیل، تولید کننده عرقیات گیاهی و ... هر کدام برای خود سایت و وبلاگ اختصاصی دارند، حرم امام راحل حتی در سایت موسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی رحمت الله علیه نیز یک بخش جداگانه ندارد، چه رسد به اینکه در برنامهریزیها و سیاستگذاریها جایگاه ویژهای داشته باشد.
جمع آوری سنگ های مربع برای جایگزینی با سنگ های مستطیل!
توجه به حرم امام محدود می شود به نیمه دوم اردیبهشت و نیمه اول خرداد و پس از ۱۵ خرداد دوباره فراموش می شود. حرم امام سرنوشت نامعلومی دارد، تنها بخش روشن ماجرا اینجاست که ربع قرن زمان برای ساخت این دو بنا کافی نبوده است، و تولیت حرم امام برای این مساله پاسخگو نیست.
فارغ از ربع قرن نادیده گرفتن ساخت حرمی باشکوه برای امام بزرگوار که می توانست جنبههای معنوی و روانی مثبتی برای جامعه اسلامی داشته باشد، امروز با توجه به بیداری اسلامی و اینکه این گنبد نورانی میتواند قلب تپندهی مشتاقان و مبارزان مسلمان را جذب خود نماید، رسیدگی به حرم ضرورت دوچندانی پیدا کرده است.
بارها مسئولین اجرایی حرم امام از اتمام کار حرم سخن گفته اند ولی هیچ گاه به وعده خود عمل نکردند. رئيس ستاد اجرايي، طراحي و ساخت مجموعه حرم مطهر حضرت امام خميني در آخرین اظهار نظرهای خود از اتمام این پروژه در سال 88 سخن گفته بود. این در حالی است که منابع مالی موسسه تنظیم و نشر به غیر از تولیت آستان مقدس حضرت امام خمینی سالانه 10 میلیارد تومان است. لازم به ذکر است این ارقام تنها بخشی از بودجه هایی است که این موسسه به نام حضرت امام خمینی دریافت میکند یا از طریق موسسات اقتصادیاش کسب میکند.
بذل و بخشش املاک موسسه امام به دفتر سید محمد خاتمی
خبرنگار پایگاه اطلاع رسانی و خبری جماران در تماس تلفنی با مجید انصاری نظر وی را درباره خبر برخی خبرگزاریها در خصوص برگزاری مراسم ضیافت افطاری سید محمد خاتمی در دفتر موسسه حفظ و نشر آثار امام خمینی را جویا شد. مجید انصاری نیز با بیان اینکه مراسم چهارشنبه شب در محل دفتر حجت الاسلام سید محمد خاتمی برگزار شده و برگزاری آن در محل دفتر موسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی (س) کذب محض میباشد.
بله آقای انصاری درست میگویند این جلسه در محل موسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی برگزار نشده است و برخی از سایت ها در بیان چنین مطلبی دچار اشتباه شدهاند؛ ولی جا دارد اینجا یک سوال از محضر آقای سید محمد خاتمی پرسیده شود و آن این سوال است که جناب خاتمی افطاری شما در موسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی برگزار نشده است ولی آیا محل دفتر شما نیز متعلق به موسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی نیست که با بذل و بخشش نصیب شما شده است؟
آقای انصاری این کوس رسوایی آنقدر بلند زده شده که روزنامههای اصلاح طلبی چون اعتماد نیز از آن چنین یاد میکنند: گرچه امام در زمان حيات شان با حمايت از چپگرايان بزرگترين حامي اين طيف محسوب ميشدند! اما اين بار در غياب «امام خميني» نوادگان و بيت او به دلجويي از چپها برخاستند. در جريان باز پس گيري دفتر کار سيدمحمد خاتمي پس از پايان رياست جمهوري هشت ساله بود که اعضاي بيت از خاتمي خواستند به بيت امام برود و با در اختيار نهادن دفتري که در زمان حيات امام قسمتي از بيت او به شمار مي رفت، حمايت خود از رئيس جمهور اصلاحات را علني کنند.
اعضای موسسه امام میزبان قطب فرقه صوفیه گنابادی
در حالیکه خیانتهای قطب فرقه صوفیه گنابادی به اسلام و انقلاب اسلامی بر کسی پوشیده نیست سید حسن خمینی و همکارانش برای همدلی بیشتر با این فرقه ضد انقلاب آنها را به موسسه امام خمینی دعوت کردنند تا میزبان مخالفین علنی اندیشههای امام باشند. این دیدار بین اعضای موسسه امام و قطب فرقه صوفیه در حالی انجام گرفته است که این قطب لیبرال در دوران حیات امام راحل فعالیتهای فراوانی علیه ایشان و انقلاب اسلامی انجام داده است. این دیدار دوستانه در حالی انجام گرفته است که نورعلی تابنده از عناصر لیبرال جبهه ملی و نهضت آزادی به حساب میآید که امام درباره خطرات آنها کرارا متذکر شده بودند.
حضرت امام خمینی در کتاب چهل حدیثشان درباره صوفیه و اقطاب صوفیه اشاراتی دارند و میگوید: «ای طالب دنیا و ای دزد مفاهیم. این کار تو هم اینقدر کبر و افتخار ندارد. بیچاره از تنگی حوصله و کوچکی کله گاهی خودش هم بازی خورده و خود را دارای مقامی دانسته، حب نفس و دنیا به مفاهیم مسروقه، و اضافات و اعتباراتی که به آن میافزاید پیوند شده یک ولیده ناهنجاری پیدا شده و از انضمام اینها یک معجون عجیبی و اخلوطه غریبهای فراهم شده! و خود را با این همه عیب، مرشد خلائق و هادی نجات امت و دارای سر شریعت، بلکه وقاحت را گاهی از حد گذرانده، خود را دارای مقام ولایت کلیه! دانسته این از کمی استعداد و قابلیت و تنگی سینه و ضیق قلب است.»
حضرت امام در کتاب چهل حدیث باب کبر حدیث چهارم بعد از بحثی که در مورد حکیم و عارف دارند میفرمایند: آن بیچارهای که خود را مرشد و هادی خلائق میداند و در مسند دستگیری و تصوف قرار گرفته، اصطلاحات این دو دسته عارف و حکیم را به سرقت برده و سر و صورتی به متاع بازار خود داده و دل بندگان خدا را از حق منصرف و مجذوب به خود نمودهاند...
برنامه تبلیغاتی در جماران با طعم فتنه و حذف عکس مقام معظم رهبری
برنامه تبلیغاتی و انتخاباتی حسن روحانی به عنوان یکی از نامزدهای انتخابات ریاست جمهوری در حالی در حسینیه جماران برگزار شد، که علاوه بر اینکه قلب دوستداران امام راحل را به درد آورد و خاطرات ظلم برخی از نهادها و سازمانهای منتسب به ایشان در فتنه 88 به انقلاب اسلامی را زنده کرد به محل و پاتوقی برای هتاکی علیه نظام و اعلام حمایت از سران فتنه بدل شد.
عکسهای منتشر شده از این مراسم نشان میدهد که جماعت حاضر در برنامه تبلیغاتی حسن روحانی نه تنها حرمت و شان حسینیه جماران را که یکی از یادگاریهای حضرت امام(ره) در ذهن و خاطر مردم ایران است، نگاه نداشتند بلکه با سر دادن برخی شعارهای توهین آمیز و همچنین حمل دستنوشتهها و عکسهایی در حمایت از سران فتنه سال 88 که مسبب اغتشاشات خیابانی در برخی مناطق تهران شدند و زمینه را برای از دست دادن جان تعدادی از هموطنان فراهم کردند، صراحتا برنامه حسینیه جماران را به یک میتینگ علیه انقلاب اسلامی تبدیل کردند؛ اقدامی که هیچگاه از سوی مسئولین برگزارکننده آن مورد اعتراض قرار نگرفته است.
نکته جالب ماجرا جایی است که تولیت آستان امام خمینی که باید در انتخابات بیطرف عمل کرده و فقط به بیان شاخصهای خط نورانی امام بپردازد با حمایت آشکار از یک جریان خاص سیاسی حسینیه جماران را که روزی نقطه عطف تمام دادادگان امام خمینی بود به ورطه جولان عدهای معاند و مخالف انقلاب اسلامی تبدیل کرد و مسئولیت هیچ کدام از اتفاقات پیش افتاده در روز واقعه را نیز نمیپذیرد.
آنچه باز هم دل عاشقان امام و رهبری را بدرد آورد انتشار عکسی از این مراسم بود که در آن به جای عکس مقام معظم رهبری عکس آقای هاشمی گذاشته شده بود. حالا خادمان حرم امام با این کار چه قصد و نیتی را دنبال میکردند جای سوال دارد! آیا این کار چیزی جز چنگ زدن به تنها میراث ابدی امام یعنی ولایت فقیه نیست؟
نبود مدیریت صحیح در چاپ و نشر آثار امام
موسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی تاکنون نسبت به انتشار کامل و به روز آثار بنیانگذار انقلاب اسلامی عملکرد مناسبی را نداشته است. برای مثال یکی از کتبی که سالهاست از عرصه چاپ و نشر مهجور مانده کتاب ارزشمند «کشف الاسرار» امام است. بسیاری از افراد و پژوهشگران این روزها در جستجوی نسخه چاپی این کتاب ناکام میمانند. اگر به سختی نسخهای هم در میان کتابهای دست دوم پیدا شود، سال نشر آن متعلق به سالهای بسیار دور میباشد. کتاب «کشف الاسرار» امام خمینی (ره) نقد علمی و پاسخ به شبهاتی است که در کتاب اسرار هزار ساله مطرح شده است. به نظر میرسد موسسه امام و مدیریت فعلی آن، باید نسبت به این کم کاری و این شیوه نشر پاسخگو باشند؛ چرا که فقدان معارف اندیشههای بنیادین انقلاب، در شأن بخش فرهنگی نظام و مقام والای حضرت امام(ره) نیست.
نبود مدیریت صحیح در چاپ و نشر در بسیاری از کتابهای موسسه دیده میشود. برخی از کتابها در طول سالیان درازی منتظر بودهاند که موسسه فرصت پیدا کند آنها را منتشر کند. یکی از این کتابها تبسم دوست امینی است. امینی در اینباره میگوید: کتاب «تبسم دوست» را وقتی به موسسه تنظیم آثار امام خمینی (ره) سپردم از آن استقبال خوبی کردند اما دلیل عدم انتشار آن بعد از 6 سال هنوز مشخص نیست.
لازم به ذکر است نحوه چاپ و نشر و موضوع یابی از اندیشه امام در این انتشارات بسیار بدوی است و هیچ سنخیتی با نیازهای دنیای امروز و نسل جوان انقلاب اسلامی ندارد. صداقت گفتار فوق در تعداد تیراژ این کتابها عیان است.
چشم چپ و سر بز ماسونی روی جلد کتاب متعلق به امام خمینی
این مطالب درباره انتشارات موسسه در حالی است که مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی(ره) در اقدامی جنجالی بر روی جلد کتابی که با عنوان امام خمینی(ره) از نگاه نخبگان جهان منتشر کرده، نماد چشم ماسونی را به تصویر کشیده است.
یکی از نمادهایی که در فراماسونری کاربرد فراوان دارد، علامت و نماد چشم چپ جهان بین است که به صورت یک هرم و چشم در رأس آن بکار میرود؛ این نماد مربوط به یکی از خدایان مصر باستان بوده است و روی دلار آمریکا هم وجود دارد.
البته این اتفاق در دیگر کتابهای این موسسه هم مجددا تکرار شده است. از آن نمونه میتوان به کتاب شرح صدر نوشته معصومه طلوع اشاره کرد. روی جلد این کتاب عکس یکی از نمادهای فراماسونری و شیطان پرستی نقش بسته که به نام سر بز مشهور است که وسط آن هم نقش کلمه الله درج شده است.
«فرزند صبح»؛ شاهکار سینمایی موسسه امام
شاهکار موسسه نشر آثار امام، تهیه کنندگی فیلمی عجیب و غیر واقعی از شخصیت امام با عنوان «فرزند صبح» میباشد. این فیلم با نشان دادن چهرهای غیرواقعی از امام خواسته یا ناخواسته به تخریب شخصیت معمار انقلاب اسلامی تبدیل شده است. این فیلم رندانه و وقیحانه با یک زمینه چینی مفصل نشان میدهد که امام(ره) در دوران کودکیاش روحیه خشنی داشته و به صورت مداوم برای شکار و تیراندازی اظهار تمایل میکند و یا به مارگیری علاقه نشان میدهد. با دیدن این فیلم، چند سئوال مهم و اساسی پیش روی بینندگان این فیلم قرار میگیرد؛ آیا فاتح قلوب 36 میلیلون ایرانی در سال 57، امام انس و مهربانی بوده یا همانی که افخمی در فیلمش تصویر کرده است. آيا باید در مورد اسطوره قرن بیستم این گونه فیلم ساخته شود؟
این فیلم با هزینهی یک میلیارد و هشتصد میلیونی چنان ضعیف است که خود کارگردان فیلم نیز این فیلم را متعلق به خود نمیداند و میافزاید: اين فيلمنامه 10 سال طول كشيد تا مورد تأييد تهيهكننده قرار بگيرد، پس اين فيلم متعلق به من نيست و فيلم تهيهكننده است.
اما موسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی نظر دیگری دارد. محمد رضا شرف الدین به عنوان مجری این پروژه در گفتگو با سایت جماران (وابسته به موسسه نشر آثار امام) این طور میگوید: این یک فیلم خاص است که به نظرم فراتر از سینمای موجود ایران است. فیلمی است که قد و قواره قابل قبول بین المللی دارد. شاید اگر کسی در تمام دنیا و طول تاریخ سینما بخواهد جستجو کند و به فیلمهای برتر سینما نظری داشته باشد، باید این فیلم را ببیند!!
هنرنمایی موسسه با عبای امام خمینی
نشریه «حضور» متعلق به موسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی در ویژه نامه خرداد ماه 1389، که با عنوان «یادگار ماندگار» منتشر شده دست به یک کار عجیب و خارق العاده در مورد عکس امام راحل زده است.
این مجله که در توضیح «گزارش ۲۱ سال فعالیت و خدمت موسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی»، منتشر شده است در صفحه داخل جلد خود تصویری دستکاری شده از امام را منتشر کرده که در آن امام خمینی در پس زمینه ای سبز با عبایی سبز رنگ(!) مشاهده میشود.
سیدحسن خمینی در پیامی خطاب به مسئولین این ویژه نامه، که در صفحه ۳ آن منتشر شده، تصور «نبود موسسه تنظیم و نشر» را فاجعه میداند و درباره آن چنین میگوید: «تصور کنیم اگر این مجموعه نبود،چه فاجعهای میتوانست درباره آراء و اندیشههای امام رخ دهد.» و البته واضح است چنین رویکرد مبالغه آمیزی تنها در کنار چنین هنرنماییهای آشکاری معنا میدهد.
سرقت ادبی کتاب خاطرات حجتالاسلام درچهای توسط موسسه امام
پس از انتشار کتاب «سفیر هفت هزار روزه» شامل خاطرات حجتالاسلام والمسلمین سید تقی موسوی درچهای و رونمایی از این کتاب در حوزه هنری، کتابی شبیه به همین کتاب از سوی موسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی قم منتشر شده است.
حجتالاسلام سعید فخرزاده مسئول واحد تاریخ شفاهی مرکز مطالعات و تحقیقات فرهنگ و ادب پایداری حوزه هنری، در واکنش به این اتفاق گفت: به نظرم باید خوانندگان تصمیم بگیرند. ما 5 سال روی این کتاب کار کردیم و وقتی این کتاب برای اصلاحیههای پایانی در اختیار آقای درچهای قرار گرفت که ایشان ایرادات متن را ببینند و اصلاح کنند، ظاهراً یک نسخه از این متن پیش مرحوم درچهای میماند که او هم به خاطر دوستی که با مسئولان واحد خاطرات موسسه نشر آثار امام خمینی داشت، این نسخه را در اختیار آنها قرار دادهاست.
موسسه نشر آثار امام خمینی تنها کاری که انجام دادهاند این است که عنوان کتاب را تغییر داده و با اسم مستعار، همین متن را منتشر کردهاند. فرزند آقای درچهای گفتند که مرحوم پدرشان این نسخه را تنها برای اینکه آنها مشاهده کنند در اختیارشان قرار داده بوده و اصلاً قرار نبوده این خاطرات توسط آنها منتشر شود.
بزرگترین شرکت اقتصادی وابسته به آستان امام(ره) در دستان خانواده انصاریها
نفر اول از سمت چپ در عکس زیر که در کنار آقای مجید انصاری قرار دارد، آقای سعید رضازاده، خواهر زاده برادران انصاری و داماد محمدعلی انصاری میباشد که علی رغم سن و سال کم و عدم تجربه و سابقه اجرایی و مدیریتی، بعنوان مدیر عامل شرکت کشت و صنعت جماران که بزرگترین شرکت اقتصادی وابسته به آستان حضرت امام(ره) میباشد، مشغول به کار است. ناگفته نماند پدر و دیگر برادران ایشان نیز در بخشهای مختلف مدیریتی و اجرایی حرم حضرت امام(ره) شاغل هستند.
نفر اول از سمت چپ، آقای سعید رضازاده، خواهر زاده برادران انصاری و داماد
محمدعلی انصاری میباشد
لازم بذکر است آقای محمدعلی انصاری عضو شورای مرکزی مجمع روحانیون مبارز و سرپرست آستان حضرت امام خمینی(ره) در نشست خبری امسال خود که بمناسبت سالگرد ارتحال حضرت امام(ره) در محل ستاد بزرگداشت امام خمینی (ره) برگزار گردید، چنین اظهار داشته بود که: «حرم امام نه متعلق به من است نه هیچ فرد دیگر و گروه خاصی. هر کس در حوزه مدیریت و کارهای جزیی و کلی حرم فعالیت می کند کمترین نسبت را با بنده دارد ...»
همچنین جا دارد از آقای محمدعلی انصاری خواهش کرد کمترین نسبت خود را با افراد ذیل نیز مشخص کنند:
1. آقای آقامیر مدیر مالی و اداری آستان حضرت امام(ره) -باجناق
2. آقای حسن رضا زاده مسئول تشریفات و زائرسراهای حرم حضرت امام(ره) - داماد
درِ بسته حرم امام بروی فرزندان پیر جماران
در آستانه بیست و چهارمین سالگرد ارتحال ملکوتی حضرت امام خمینی خرسند بودیم که فرزندان پیر جماران زینت بخش مراسم امسال ارتحال خواهند بود، اما متاسفانه دبیر ستاد بزرگداشت ارتحال حضرت امام(ره) در سال 91 چنین عنوان داشت: بهتر است مراسم بزرگداشت حضرت امام را برای همیشه تاریخ منحصر به امام برگزار کنیم و اولویت دیگری را وارد برنامه نکنیم و من نیز مسئولیت این کار(مراسم تشیع پیکر شهدا در روز 14 خرداد) را نمیتوانم بپذیرم.
پس چگونه است افرادی که تا دیروز مخل امنیت بودند با کمال امنیت در جایگاه ویژه مراسم دعوت میشوند اما شما در مورد شهدایی که می خواهند بر روی دستان هزاران عاشق خمینی در مراسم حضور یابند، میگویید: مراسم مربوط به حضرت امام است و دغدغه حضور مردم و امنیت و برگزاری منظم مراسم و آسایش شرکت کنندگان را داریم؟
انتشار کتاب در جهت تطهیر شایعه سازان تقلب در انتخابات سال 88
در آستانه بیست و سومین سالگرد ارتحال رهبر کبیر انقلاب اسلامی موسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی(ره) اقدام به انتشار و توزیع کتابی با عنوان سیر پیدایشی مجمع روحانیون مبارز از اول انقلاب تا حال نموده است.
کتاب مذکور به تعریف و تمجید مجمع روحانیون مبارز از ابتدای انقلاب تا حال پرداخته است. انتشار و توزیع این کتاب با توجه به عملکرد مجمع روحانیون مبارز در سال های گذشته و بخصوص در حوادث پس از انتخابات نهم ریاست جمهوری و حمایتهای بی پایان این مجمع از عناصر فعال در فتنه سال 88 در آستانه سالگرد عروج ملکوتی امام خمینی(ره) خود جای تامل بسیار است.
این مجمع ضمن تأیید شایعهی تقلب در انتخابات در بیانیهی رسمی خود در تاریخ 28 خرداد 1388 میگوید: «با پوزش از این که نتوانستیم از آرای مردم صیانت به عمل آوریم، به استحضار مردم شریف میرساند که در این انتخابات صرف نظر از نتیجهای که معلوم شد، آنچه موجب تأسف و نگرانی بیشتر است، اعمال نوعی مهندسی آرای گسترده در این دوره است. مجمع روحانیون مبارز در جلسهای فوق العاده به این نتیجه رسید که برای دفاع از جمهوریت اسلامی نظام و بازگرداندن اعتماد عمومی و نگاهبانی از موج آشتی ملی با صندوقهای رأی، ابطال این انتخابات و تجدید آن در فضایی عادلانهتر و منطقیتر راهکار مناسب است...»
البته سوالات دیگری هم درباره این کار موسسه وجود داد که آقایان صادق و بیطرف آیا شما وظیفه چاپ و نشر پیدایش مجمع روحانیون مبارز را دارید یا دیگر انتشارات مرتبط با تاریخ انقلاب؟ یا اینکه شما از دیگر جناحهای مخالفتان هم کتاب چاپ میکنید یا خیر؟
وقتی موسسه فراموش می کند کی مجوز داده است!
موسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی در مورخ ۲۱/۸/۹۰ با انتشار نامهای در فضای مجازی علیه بنیاد تبیین اندیشههای امام خمینی نهاد نمایندگی مقام معظم رهبری در دانشگاهها مطالبی خلاف واقع را به این بنیاد منتسب کرد که با پاسخ مسئولین آن مواجه شد. مدیر عامل بنیاد تبیین اندیشههای امام خمینی در پاسخ به انتشار مطالب تحریف شده توسط این بنیاد میگوید: «یکی از اولین محصولات تولیدی این بنیاد دانشجویی که مورد اقبال بسیاری از سوی دانشگاهیان محترم نیز قرار گرفت، کتاب «شاخص» میباشد که به بیان دیدگاههای حضرت امام خمینی(ره) در مسائل و موضوعات گوناگون فکری، اندیشهای، اجتماعی و سیاسی میپردازد. جالب آنکه کتاب مذکور پس از طی کلیه مراحل قانونی دارای مجوز چاپ و انتشار از آن مؤسسه محترم، طی نامه شماره ۱۴۹۲ مورخ ۱۰/۸/۸۹ و متعاقب آن از وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی میباشد.
ضمن اینکه تمام مغایرتهای اعلامی از سوی آن مؤسسه محترم در مورد سخنان رهبر کبیر انقلاب اسلامی به تبدیل کلام محاورهای و مردمی ایشان به کلام رسمی و نوشتاری باز میگردد و عمدتاً ارتباطی به مغایرتهای مفهومی و انحرافی از کلام امام (ره) ندارد. این در حالی است که بدترین توهینها و افتراها به ساحت مقدس امام راحل عظیمالشأن و افکار و اندیشههای ایشان عمدتاً از سوی برخی افراد معلومالحال و مدعی خط امام که تنها در سابقه خویش در مقطعی سابقه قرابت به دفتر امام (ره) را دارند صورت گرفته است، ولی آن مؤسسه محترم نه تنها احساس انحراف از اندیشههای امام(ره) ننموده است بلکه با سکوتی معنادار مؤید این موضعگیریها و انحرافات از خط امام بوده است. این در حالی است که بر اساس نص صریح وصیتنامه حضرت امام (ره) «میزان حال فعلی افراد میباشد.»
نکته جالب ماجرا جایی است که این نامه ابتدا در سایت های اینترنتی منشر شد بعد در اختیار بنیاد مذکور قرار گرفته است. آیا این کار جز تخریب چهره بنیادی که تحت مسئولیت نهاد رهبری اداره میشود را دارد؟ لازم به ذکر است نامه موسسه با ذوق زدگی فراوان در سایت های ضد انقلابی کلمه خودنویس بی بی سی و... پوشش خبری داده شد.
مدیران موسسه یا اعضای شورای مرکزی مجمع روحانیون مبارز
برای شناخت از مدیران موسسه تنها به نام برخی از آنان با عنایت به رویکرد سیاسی شان اشاره خواهیم کرد:
1. آقای محمد علی انصاری سرپرست موسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی(س) عضو شورای مرکزی مجمع روحانیون مبارز
2. حجت الاسلام محمد مقدم معاون بین الملل موسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی (س) عضو شورای مرکزی مجمع روحانیون مبارز
3. حجت الاسلام محمدعلی خسروی معاون پژوهشی موسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی(س) عضو شورای مرکزی مجمع روحانیون مبارز
4. آقای مجید انصاری(برادر محمد علی انصاری) از اعضای تصمیم ساز موسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی(س) عضو شورای مرکزی مجمع روحانیون مبارز که مدتی نیز مسئولیت پژوهشکده امام خمینی(س) که وابسته به موسسه میباشد را به عهده داشته است.
5. آقای حمید انصاری(برادر محمد علی انصاری) قائم مقام موسسه که دارای گرایشات سیاسی اصلاح طلبانه میباشد و موضع گیری ها و نامه نگاری های جهتدار ایشان بعد از انتخابات گواه بر نگاه و اندیشه سیاسی وی است.
6. حجتالاسلام محمدرضا حشمتی معاون فرهنگی موسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی(س) که دارای گرایشات سیاسی اصلاح طلبانه می باشد.
7. حجتالاسلام حبیبالله موسوی سرپرست نمایندگی مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی(س) در قم که از نزدیکان آقای موسوی لاری وزیر کشور دولت اصلاحات و همچنین دارای گرایشات سیاسی اصلاح طلبانه میباشد.
8. حجتالاسلام عباسعلی روحانی رئیس پژوهشکده امام خمینی(ره) وابسته به مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی(س) که از علاقمندان و حامیان آقای منتظری میباشد.
9. عبدالرسول وصال مدیر مسئول سایت جماران که مدیر مسئول اسبق روزنامه ایران در دوران آقای خاتمی و مدیر مسئول سابق روزنامه توقیف شده «آینده نو» بوده است و...
یاران منتظری در ظاهر یاری به امام
غلامعلي رجائي / از ستايش كريمخان زند تا منتظري!
يكي از همكاران موسسه تنظيم و نشر آثار امام خميني(ره) غلامعلي رجائي است. به گزارش سايت شخصي رجايي، وي طي سالهاي اخير با پايگاهاي خبري آينده نيوز (وابسته به مهدي هاشمي رفسنجاني)، تابناك (وابسته به محسن رضايي)، امروز (وابسته به تاجزاده، حجاريان و عوامل حزب مشارکت) همکاري كرده است.
پس از درگذشت منتظري، رجايي يادداشتي به سفارش روزنامه اعتماد نوشت که در 19 آذر 1389 در وبلاگ وي درج شد و در رسانههاي حامي فتنه نيز بازتاب وسيعي يافت. وي، در اين يادداشت که با عنوان «دريغا ز بزرگي که قدر ناشناخته ماند!» از فراغ منتظري افسوس ميخورد و مينويسد: «خبر مهم اين روزها و بنظر من روزها و ماههاي بعد خيلي خلاصه است: آيت الله العظمي منتظري از دنيا رفت و چه خبر دهشتناکي! ساعت شش بعد از ظهر است و من عازم منزلم که کسي از دفتر روزنامه اعتماد تلفن ميزند و از من ميخواهد درباره ايشان يادداشتي بنويسم. چقدر از خودم خجالت مي کشم که بايد درباره کسي قلم بزنم که از اولين هاي دخيل در شکل گيري اين «جمهوري»! است...»
رجايي، سپس همه مسائل و اختلافات بين حضرت امام خميني(ره) و منتظري را حل شده ارزيابي ميکند و مينويسد: «اکنون او... از دنياي ما رفته و به حق پيوسته است، بيآنکه کسي بداند فرزند امام مرحوم حاج سيد احمد آقا که آن رنجنامه را به او نوشت در اواخر عمر خود با او چه روابط صميمانهاي برقرار کرده بود(!) يکي از دوستان(؟!) براي من تعريف ميکرد که وقتي براي کسب نظر از ايشان در مورد مرجع تقليد خود به دفتر امام در جماران رفته بود از ايشان شنيده بود که از آيت الله منتظري تقليد کند(!) چون ايشان فقط آيت الله منتظري را اعلم ميداند. اين دوست مبارز قبل از انقلاب ميگفت در آن ديدار شاهد بوده وقتي کسي به دفتر امام تلفن زده و همين سوال را از برادري روحاني که تلفنهاي شرعي مردم را جواب ميداده پرسيده بود و او از مرحوم حاج احمد آقا پرسيد که چه جواب سوال کننده را بدهد؟ ايشان خود شخصا گوشي تلفن را به دست گرفت و گفت از آيت الله منتظري تقليد کنيد!»
راستي چرا آقاي رجايي نام آن «دوست» را ذكر نميكند؟! آيا ادعايي به اين درشتي با تعابيري چون يك دوست مبارز قبل از انقلاب گفت... مستند است؟! آيا ديگر فعاليتهاي علمي رجايي در موسسه تنظيم و نشر آثار امام خميني(ره) و پژوهشكده وابسته به آن نيز به اين استدلالهاي چوبين متكي است؟!
رجايي با اين نقلهاي بي سند كه بلافاصله مورد استقبال عناصر ضد انقلاب قرار گرفت، موجب شد يکبار ديگر سيل شايعات و اهانتهاي دشمنان حضرت امام(ره) نثار يادگار آن بزرگوار گردد. اين در حالي بود كه شخص منتظري بارها، از حاج سيد احمد خميني و رنجنامهاش ابراز ناراحتي ميكرد و ادعا ميكرد؛ «رنجنامه پراست از اکاذيب و اتّهامات ناروا!» في الواقع، تخطئه رنجنامه، از سوي همكاران موسسه نشر اثار امام(ره)، تائيد ادعاهاي منتظري است.
غلامعلي رجايي، در يادداشتي ديگر که به مناسبت ديدار خصوصياش با هاشمي رفسنجاني در تاريخ 5 ارديبهشت 1390براي وبلاگش نوشته است، بخشي از رويکردهاي تحليلياش را نسبت به مسائل بازگو ميکند و کانه هاشمي را نيز همانند منتظري، مظلوم مييابد: «چهارشنبهاي که گذشت ديداري خصوصي با آيتالله اکبر هاشمي رفسنجاني داشتم... وي فارغ از اين همه فشارها -که به رغم اينکه روز به روز بر دامنه آنها افزوده ميشود از او کمتر دفاعي ميشود، با چهره بشاش و باخوشرويي تمام مرا پذيرفت... وقتي به ايشان گفتم به قول طلبهها براي من همين ديدن شما در اين شرايط موضوعيت دارد... با... فروتني... پاسخ داد، من هم تشکر ميکنم!»
عيسي ولايي / كفش و عمامهای که از دست رفت!
يكي ديگر از همكاران موسسه، عيسي ولايي است. او متولد سال 1329 در آمل است. وی تحصیلات خود را در قم و تهران گذرانده و فارغالتحصیل مقطع دورهٔ دکتری در رشتهٔ حقوق است. ولایی در کنار تدریس در دانشگاه و مسئولیتهای علمی که داشته است، چندین سال عضو شورای تطبيق مصوبات دولت با قوانين بوده و علاوه بر آن تاکنون نمایندهٔ مردم آمل و تهران در مجلس شورای اسلامی، نمايندهٔ طلبههای آمل در حوزهٔ علميه، مشاور و معاون دانشگاه تهران، مدیر تدوین متون درسی و معاون پژوهش در پژوهشکدهٔ امام خمینی بوده است. ولايي در جريان تحصيل از طريق اطرافيان منتظري با نهضت اسلامي آشنا شد و در حلقه نزديكان سيد هادي هاشمي(داماد منتظري)، سيد مهدي هاشمي معدوم، محمد باقر شريعتي اردستاني، قرار گرفت.
ولايي، در نخستين دوره مجلس شوراي اسلامي به نمايندگي از سوي مردم آمل به قوه مقننه راه يافت. در جريان تجزيه جامعه روحانيت مبارز، در تشكيل «مجمع روحانيون مبارز» با كروبي، خوئينيها، انصاري، محمد خاتمي، محمود دعايي، مجيد انصاري و... همراه شد و با قرار گرفتن در فهرست اين تشكل به نمايندگي از مردم تهران به مجلس سوم راه يافت. وي در مجلس، عضو فراكسيون مخفي باند سيد مهدي هاشمي معدوم بود.
او در پژوهشكده و موسسه تنظيم و نشر آثار امام خميني(ره) چه ميكند؟! چگونه مسائل را تحليل ميكند؟! آيا حضور او در اين نهاد ميتواند به تبيين درست انديشههاي حضرت امام خميني(ره) كمك كند؟!
عمادالدين باقي /جايزهگیری برای تخطئه نظام
عمادالدين باقي نيز از همكاران موسسه تنظيم و نشر آثار امام خميني(ره) و البته از مريدان منتظري است و جوايز نون و آب داري هم از انگليس، فرانسه و...دريافت كرده است.
فعاليت سياسي باقي با عضويت در انجمن حجتيه آغاز شد. ولي همزمان با دوستانش مسعود و سعيد حجاريان، عباس عبدي و... با افكار علي شريعتي آشنا شد. باقي همانند عطريانفر داراي شبكه ارتباطي دو نبش بود. از يك سو به حلقه شيخ پرده نشين و بيت منتظري مرتبط بود و از سوي ديگر به گروهكهاي شبه امنيتي نبوي-خوئينيها و افرادي چون حجاريان، سيد محمد ه، محسن ميردامادي، محسن سازگارا، خسرو تهراني، علي. ع و... رابطه داشت.
در سالهاي بعد باقي به همكاري با نشرياتي چون سلام و همشهري و فصلنامهحضور وابسته به موسسه تنظيم و نشر آثار امام خميني(ره)، هفته نامه پيام هاجر (متعلق به اعظم طالقاني و وابسته به جريان فکري نهضت آزادي) و هفته نامه ياد (وابسته به بنياد شهيد) پرداخت. در دوره موسوم به اصلاحات در روزنامههاي زنجيرهاي جامعه، توس، عصر آزادگان (وابسته به موسسه جامعه روز به سرپرستي محسن سازگارا)، خرداد (وابسته به عبدالله نوري) و فتح (با مديريت يدالله اسلامي و وابسته به تيم تحريريه روزنامه خرداد)، صبح امروز و جمهوريت(وابسته به سعيد حجاريان و حزب منحله مشارکت) مشغول به كار بود.
وي هم با موسسه تنظيم و نشر آثار امام خميني(ره) همكاري ميكرد و هم در گردآوري و تدوين خاطرات منتظري نقش اساسي داشت! آيا با حضور همزمان در موسسه و بيت منتظري ميتوانست، جانبدار حقيقت باشد؟!
باقي به دليل مطالبي که در مطبوعات اصلاح طلب در رد حکم الهي قصاص و نيز قتلهاي زنجيرهاي نوشت، در سال ۷۹ محاکمه شد. وي از ۷ خرداد ۱۳۷۹ به زندان رفت و روز ۱۷ بهمن ۱۳۸۱ از زندان آزادشد. سعي او مانند اکبر گنجي آن بود که رد پاي عوامل اصلي اين قتلها را پنهان سازد. وي، مجددا در سال ۱۳۸۶ به ۳ سال زندان محکوم شد. شعبه ششم دادگاه انقلاب در تاريخ ۸ خرداد ۱۳۸۶ باقي را به اتهام اجتماع و تباني به قصد برهم زدن امنيت کشور به دوسال حبس و به اتهام تبليغ عليه نظام با فعاليت تبليغي به نفع گروههاي مخالف به يکسال حبس محکوم کرد. در ۲۲ مهر ۱۳۸۶ باقي بر اساس همين حکم بازداشت و به زندان منتقل شد.
وي تشكلهاي ديگري نيز به نام «انجمن پاسداران حق حيات»، و «انجمن زيتون؛ کانون صلح جويان ايران!» نيز تاسيس كرده و به سبب تاسيس اين فعاليتها و تدارك مستنداتي در خصوص تضييع حقوق بشر در ايران! نشانها و هدايايي چون «جايزه شجاعت مدني بنياد پارکينسون-سال ۱۳۸۳»، «جايزه کميسيون ملي حقوق بشر فرانسه»، « جايزه عفو بين الملل مارتين انالز- سال ۲۰۰۹»، «جايزه مطبوعات پادشاهي انگليس- سال 2008» دريافت كرده است.
سراج الدین موسوی/ از میکروفون یایی تا مدیر ارتباط گیری با فتنه گران
وی روحانی زیرک و با تحصیلات حوزوی پایینی است که در بین دوستانش مشهور به سراج است. او یکی از عناصر نزدیک و حامی طیف آقای منتظری و عضو شورای مرکزی مجمع روحانیون مبارز و از اعضای شورای مرکزی مجمع مدرسین و محققین قم، می باشد. در سوابق سراج الدین موسوی در زمان تصدی مسئولیت کمیته انقلاب اسلامی، نکات منفی متعددی پیرامون عدم توجه جدی به حفظ بیت المال از جمله هدیه دادن سکه و دیگر امکانات به زیردستان، فرماندهان کمیته و حتی مشمولین سربازان نزدیک به خود، بدون حساب و کتاب مشاهده میشود. همچنین هنگامیکه از سوی مقام معظم رهبری به وی اعلام میشود فقط یکی از مسئولیتهای کمیته (فرماندهی کمیته و نمایندگی ولی فقیه در این نهاد) داشته باشد، وی بدلیل ناراحتی از این مسئله تصمیمات خاصی میگیرد برای مثال برخی وامهای تحویلی به مسئوولین کمیته را بلاعوض اعلام میکند یا واگذاری زمینهایی به افراد اعم از مسئولین کمیته و دیگران. همچنین مواردی از فعالیتهای اقتصادی با استفاده از جایگاه خویش در زمان تصدی ریاست کمیته وجود دارد.
یکی از موارد مهم در پیش زمینه فعالیتهای سراج موضوع گرایش به جریان سیاسی منتظری و سابقه همکاری موثر با این جریان منحرف میباشد. سراج الدین موسوی ضمن ارتباط با طیف منتظری، در جلساتی با شیخ حسینعلی منتظری در زمان تصدی در زمان تصدی ریاست کمیته به همراه محمدحسین شریعتی اردستانی و دیگران شرکت داشته است. همچنین مواردی در خصوص بکارگیری عناصری از باند مهدی هاشمی در کمیته حتی در رده معاونین فرمانده کل کمیته موجود میباشد. بر اساس اذعان عناصری از باند مهدی هاشمی همانند حسنعلی مصطفائی، سراج الدین موسوی پس از دستگیری و برخورد با مهدی هاشمی و باند وی ارتباط خود را با طیف منحرف مذکور گسترش میدهد.
شایان ذکر است در تاریخ 19/11/83 با هدف تعمیق ارتباط سراج الدین موسوی با طیف منتظری، دختر سارج به نام فاطمه موسوی با میثم هاشمی فرزند هادی هاشمی ازدواج نموده و مراسمی با حضور منتظری و اجرای خطبه عقد توسط وی صورت میپذیرد.
سراج الدین موسوی به فعالیت در جریان فتنه پس از انتخابات دهمین دوره ریاست جمهوری به صورت کاملا پنهان و با رعایت اصول حفاظتی پرداخته است. برای مثال در تاریخ31/3/88 در جلسهای به پافشاری بر ادامه و گسترش دامنه اعتراضات پرداخته و این را نظر خویش و مجمع روحانیون عنوان میدارد.
سراج در سالهای گذشته از طریق برگزاری جلسات و گعدههایی، به برقراری ارتباط بین محسن کدیور و سیدحسن خمینی اقدام نموده و در این مورد گفته است: «جلسات گعدهای هم نتایج خوبی دارد. در جلسه گعدهای بین كدیور و حسن آقای خمینی صحبت خوب و موثری شد. در ضمن ما نباید بیت امام را رها کنیم. حسن آقا در اوایل شاید راضی نبود با عبدالله نوری بنشیند؛ با کدیور که به طریق اولی راضی نبود اما الان به شکلی شده که با کدیور رفیق شدهاند و به نظر من جلسه خوبی بود... الان ارتباط حسن آقا با بیت آقا (منتظری) خیلی پخته تر و بهتر شده است.«
سراج الدین موسوی با پوشش موسسه تنظیم و نشر آثار امام (ره) اخیرا اقدام به وارد نمودن دستگاه میکروفنیاب کرده که بوسیله آن برخی اماکن مربوط به جریان فتنه چک شده است.
شیخ الشریعه/ شیخ پشت پرده محافل حساس سیاسی - امنیتی تدوینگر صحیفه امام خمینی
شیخ الشریعه از جمله مرموزترین و موثرترین افراد نهانی جریانهای شبه امنیتی- سیاسی داخلی و خارجی فتنهگران به شمار میرفت که در طول مدت حیات خود با اتخاذ شیوههای خاص ارتباط گیری نهانی و امنیتی، توانسته بود افراد مختلفی از نزدیکان و مریدانش را به نقاط حساس سیاسی - امنیتی و اطلاعاتی بگمارد.
محمد خاتمی، غلامحسین کرباسچی، سید حسن خمینی، محتشمی پور، شیخ قدرت علیخانی، مصطفی تاج زاده، اسد الله بیات، محسن کنگرلو، مصطفی کاظمی، سعید حجاریان، جواد قدیری، شیخ عباسعلی روحانی، عبد الله نوری، عطریان فر و باقی ماندگان باند سید مهدی هاشمی معدوم بخشی از حلقه داخلی وی به شمار می روند. چنانچه دامنه ارتباطات خارجی وی از شبکه های مختلف ضد امنیتی گرفته تا قذافی گسترده بوده است.
ادعای انتساب شریعتی به دفتر امام راحل(ره) که در پیام تسلیت سید حسن خمینی و نیز اطلاعیه های دیگر منسوب به بیت امام به آن پرداخته شد در حالی مطرح شده که براساس مستندات امام راحل(ره) ملت ایران در زمان حیات خود، شیخ پرده نشین را با دستور شخصی از بیت و دفتر خود بیرون انداخت ولی مع الاسف پس از رحلت امام(ره) و مرحوم حاج سید احمد خمینی(ره)، وی به استاد راهنما و مشاور امین فرزند حاج سید احمد(ره) مبدل و پیکر وی در محل جلوس امام(ره) و از نزدیک ترین نقطه درب خانه امام(ره) توسط حلقه دلداده اش، تشییع شد.
سید حسن خمینی نیز در حسینیه جماران نماز وی را اقامه کرد و در بخشی از پیام سراسر تجلیل خود از شریعتی مینویسد: «درگذشت یار و یاور روزگار غربت امام خمینی، مرحوم حجتالاسلام والمسلمین حاج شیخ محمدحسین شریعتی (رحمهاللهعلیه) که عمر با برکت خویش را در همراهی و دفاع از امام عظیمالشأن و آرمانهای ایشان سپری نمود بیشک ضایعهای دردناک برای دوستان و آشنایان اوست.
اینجانب درگذشت این سرباز بیادعای امام زمان (عج) و این همراه همیشگی امام را خدمت خانواده ایشان، فرزندان و سایر بازماندگان تسلیت عرض نموده و از خداوند متعال علو درجات برای آن مرحوم مسئلت دارم.»
عباسعلی روحانی از دیگر شاگردان و همراهان شیخ پرده نشین نیز در همین زمینه به سایت وابسته به موسسه گفته است: «مرحوم شریعتی همچنین در نشر آثار امام خمینی طرف مشورت حاج آقاسیدحسن خمینی بودند»!
مهدی هاشمی در بخشی از اعترافات خود تصریح میکند: «زمانی که با آقای شریعتی (محمدحسین شریعتی) و عطریانفر ما رفیق بودیم و نزدیک بودیم با توجه به اینکه خوب عطریانفر رابطه مستمر با جواد قدیری( عامل ترور مقام معظم رهبری و شوهر خواهر عطریانفر) داشت و آقای شریعتی هم میدانست و بعدها که به ما منتقل کرد ما هم در مقابل او موضعی نگرفتیم و ما تقریباً تأیید ضمنی می کردیم این رابطه را،... که ما یک سلسله ارتباطی ولو ضعیف هم باشد؛ این ارتباطات را حفظ کنیم به عنوان یک کانال یدکی با آن نیروهای خارج از کشور و اینها که به تصور ما از طریق آقای شریعتی و خود عطریانفر که با آن جواد قدیری ارتباط داشتند این محفوظ ماند.»
در اعترافات مهدی هاشمی معدوم، نفوذ شریعتی در ارکان دولت و مجلس در دهه 60 آشکار میشود: «نامبرده، به دلیل امتیازاتی که کمتر کسی برخوردار است محور یک معادله مهم در کشور است که جناحهای آن را میتوان چنین نام برد:
1- وزارت کشور و شخص وزیر محترم کشور (محتشمیپور) که با پیشنهاد آقای شریعتی سرکار آمده و هماکنون خط کلی ارگانهای مختلف وزارت ایشان را هدایت میکند. 2- کمیتههای انقلاب و شخص آقای سراجالدین میردامادی 3- صنایع نظامی کشور و شخص مسئول آن که از عوامل آقای عطریان[فر] است 4- جهاد سازندگی و شخص آقای نوری(عبدالله)5- رادیو و تلویزیون و دو سه نفر عوامل قوی مانند بهزادیان، پناهنده و... 6- استانداری اصفهان و آقای کرباسچی7- آیتالله طاهری(امام جمعه وقت اصفهان)8- دفتر تبلیغات(اسلامی حوزه علمیه قم)9- وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی (محمد خاتمی) 10- مجلس شورای اسلامی با دوستان و عوامل خاص.»
محمد علی ابطحی مینویسد: «در آن دوران جریان چپ بر کشور حاکم بود. و حاج شیخ بی شک از تئوریسین های مهم این جریان شناخته می شد. به همین دلیل علیرغم اینکه هیچوقت رسانهای نمیشد اما در خفا خیلی مورد خشم و غضب جریان راست بود. آنها به خوبی میدانستند که شیخ الشریعه طراح بسیاری از اتفاقات و انتصابات کشور است.»
آيا سپردن تدوين صحيفه امام(ره) به آقاي محمد حسين شريعتي - شیخ پرده نشین- (كسي كه سرهنگ قذافي را رهبر جهان اسلام ميدانست، و در اعترافات سيد مهدي هاشمي، نقش وي در بحران آفريني ها در زمان امام افشا شده و در فتنه 1388 نيز نقش فعالي داشت) جاي ابهام و نگراني ندارد؟! آيا ابرازن گراني در خصوص حضور وي در موسسه تنظيم و نشر اثار امام(ره) افراط است؟ به ویژه آنکه در ایام فوت وی حلقه اطراف او از نقش ویژهاش در تدوین صحیفه امام پرده برداشتند.
عباسعلي روحاني/ موثر اصلی بر افکار آیت الله طاهری
جستجوي اجمالي در فضاي اينترنت، از مديريت ناكارآمد عباسعلي روحاني در پژوهشكده امام و انقلاب اسلامی حكايت دارد. بخشي از اين ناكارآمدي از طريق نامههاي سرگشاده، گلايهها و انتقادهاي دانشجويان، دانشپژوهان و شوراي منتخب دانشجويان اين پژوهشكده به فضاي اينترنت راه يافته است.
برای شناخت پيشتر از عباسعلي روحاني به برخي از گزارشهاي کتاب خاطرات رحیم صفوی با عنوان «از جنوب لبنان تا جنوب ایران» اشاره خواهیم کرد. صفوی از پيوندهاي روحاني با عوامل حلقه شيخ پرده نشين، پرده برميدارد: «نیروهای انقلابی و سیاسی اصفهان ... به دو گروه تقسیم میشدند: یک گروه نزدیک به مرحوم آیتالله خادمی بودند که بعضی از آنها سابقه انقلابی و همراهی با امام (ره) و شهید بهشتی را داشتند... تفکر مقابل... افرادی بودند که با آیتالله طاهری در اصفهان ارتباط داشته و هماهنگ بودند. افرادی چون؛ آقای شیخ عباسعلی روحانی، حجتالاسلام عبدالله نوری، آقای قمصری، آقای عطریانفر، آقای کرباسچی و آقای ساطع از آن جمله بودند.»
صفوي درباره مشي سياسي اين گروه ميگويد: «طیف مزبور به عنوان یک جناح مخالف علیه حزب جمهوری اسلامی و موسسین اصلی آن در تهران و اصفهان دست به تبلیغ و فعالیت میزدند. شهر اصفهان میدان تاخت و تاز این گروه بود و مواضع ایشان نه دوستانه بلکه خصمانه بود و در سخنرانیها صریح و بیپرده علیه مسئولین حزب سخن میگفتند و بعضی از طرفداران آشکارا به شهید بهشتی اهانت میکردند. افرادی که نام بردم با نفوذی که بر بیت آیتالله طاهری امام جمعه اصفهان داشتند، در کارهای دولتی و اداری و انتصاب و تعیین مدیران اجرایی مراکز مختلف استان دخالت کرده و از نیروهای همفکر خودشان در پستهای مدیریتی استفاده میکردند. البته شخص آیتالله طاهری فردی انقلابی و زندان کشیده بود و فرزند عزیزش در جبهههای جنگ در منطقه چزابه شهید شد و در طول سالهای دفاع مقدس آیتالله طاهری بارها در جبهههای جنگ حضور داشتند اما مشکل اساسی وی این بود که از خود استقلال رای نداشت و تحت تاثیر افکار آقایان حجتالاسلام عباسعلی روحانی و حجتالاسلام عبدالله نوری قرار میگرفت.»
صفوي يادآوري ميكند كه عوامل حلقه شيخ پرده نشين در آن زمان از ابراز علني كينه خود نسبت به امام خامنهاي ابايي نداشتند: «حتی من مشاهده میکردم که بعضی از طرفداران همین آقایان مخالفت خود را به وسیلهای پارهکردن عکس آیت الله خامنهای - که در آن زمان رییسجمهور بودند- نشان داده و همان کینههای ضد حزب جمهوری اسلامی را این گونه بروز میدادند... این افراد دقیقاً جریانات انحرافی و افکار مهدی هاشمی را اشاعه میدادند و با چسباندن عکس آقای منتظری در کنار عکس امام (ره) اعمال خود را توجیه کرده و در زیر عکس آقای منتظری به هر کاری که میخواستند دست میزدند...»
صفوي در ادامه خاطراتش از دامي كه اين باند طاهري را در آن گرفتار كرده بود، گزارش ميدهد: «در سال 1367... آیتالله طاهری برای بازدید از مناطق جنگی به غرب کشور آمده بودند و من با وی ملاقاتی داشتم، در بین صحبتهایی که انجام شد آقای طاهری عینا این جمله را گفت: آقای آقارحیم من رفتم خدمت امام و گفتم حضرت امام، من امام جمعه موقت هستم، آقای عباسعلی روحانی امام جمعه دایم است، مرا بردارید. امام فرمودند: خیر شما باید باشید. آقارحیم من به شما میگویم شیخ عباسعلی روحانی و کرباسچی استاندار اصفهان دستشان را توی دست هم گذاشتهاند، اصفهان را اینها اداره میکنند من کارهای نیستم.»
آيا حضور عباسعلي روحاني از همراهان باند جنايتكار مهدي هاشمي معدوم در موسسه تنظيم و نشر آثار امام(ره) و مديريت وي بر پژوهشكده امام خميني و انقلاب اسلامي وابسته به این موسسه ،جاي سوال ندارد؟! آيا پرسش از علت حضور چنين فرد و در چنين جايگاهي بیمعناست؟!
عباس عبدي/همکار مشترک موسسه جاسوسی «گالوپ» و موسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی
نام عباس عبدي به اشتباه با ماجراي فتح لانه جاسوسي آمريکا گره خورده است. البته وي روز 13 آبان 1358 اصلاً در تهران نبود که جزو فاتحان لانه جاسوسي باشد. اما، وي همواره به عنوان يکي از سخنگويان دانشجويان پيرو خط امام(ره) و فاتحان لانه جاسوسي ياد ميشد. تا اينکه ديدار و مذاکرات وي با باري روزن طي اجلاسي در قبرس، يکي از گروگانهاي لانه جاسوسي، به عنوان نقطه عطفي در تجديدنظر طلبي فاتحان لانه جاسوسي قلمداد شد! وي سپس در پاريس ديداري تفصيلي با باري روزن برگزار كرد.
عباس عبدي در نشريه راه نو وابسته به اكبر گنجي-عضو ديگر شوراي مركزي حزب مشاركت كه امروزه نه تنها انقلاب اسلامي بلكه موعود منتظر(عجل الله تعالي فرجه الشريف) را هم نفي ميكند: «انقلاب اسلامي، متأثر از الگوي حکومت شوروي سابق است و سرانجام آنها هم يکسان خواهد بود!»
بد نيست يادآوري كنيم كه اين جمله، عيناً تئوري «حسين بشريه» پدر معنوي حزب مشاركت بود. وي مدعي بود؛ انقلاب اسلامي بعد از 20 سال، به پايان ميرسد و اصلاحطلبان بايد خود را براي مديريت در رژيم بعدي آماده كنند!
عبدي، موسسهاي هم به نام «آينده» تاسيس كرد و با همكاري افرادي مانند عليرضا علوي تبار، حسين قاضيان و بهروز گرانپايه به فعاليت در امور جود پژوهشهاي اجتماعي و نظرسنجي برداخت. در قالب همين فعاليت بود كه خبرگزاري ايرنا، گزارشي از يك نظر سنجي موسسه آينده را منتشر ساخت كه مدعي بود « ۷۵ درصد مردم ايران خواهان مذاکره با آمريکا» هستند! پيگريهاي اين نظرسنجي جعلي نشان داد، عبدي و دوستانش در پوشش همكاريهاي مطالعاتي با موسسات آمريكائي مانند «گالوپ» همكاري مي كنند. عبدي و دوستانش-البته منهاي علوي تبار؟!- دستگير و در دادگاه بدوي محكوم شدند. البته رسيدگي به بخشي از پرونده آنان كه موسوم به بند «د» و در خصوص « نگهداري اسناد سري» بود، مسكوت ماند!
با اين اوصاف عبدي، از همكاران موسسه تنظيم و نشر آثار امام خميني(ره) است. وي در پيشگفتار تحقيقي كه به سفارش موسسه و با نام «تحليل محتواي مطالب امام خميني(ره)» ارائه داده است، مي نويسد: «نکته مهم ديگر اينکه از اين پس (به جز موارد نقل قول) از لفظ آيتالله خميني که تعبيري فارغ از جهتگيري و متناسب براي استعمال در يک متن پژوهشي استفاده شده است.»! اين تحقيق در بهار سال 1389 به انجام رسيد.
آيا، فرد ديگري كه لااقل به حضرت امام خميني(ره) تعلق خاطر داشته باشد، يافت نميشد كه چنين تحقيقي را براي موسسه انجام دهد؟! اين در حالي است كه در پژوهشكده وابسته به موسسه، دانشجويان فرهيخته و علاقه مند به حضرت امام خميني(ره) در مقاطع تحصيلي كارشناسي ارشد و دكترا، آن هم در رشتههاي مرتبط و نه مهندسي پليمر! كم نيستند.
جبهه مشارکت ايران اسلامي/ عوامل پروژه رديف 2 در موسسه امام
از شگفتي هاي موسسه تنظيم و نشر آثار امام خميني(ره) و پژوهشکده امام خميني(ره) و انقلاب اسلامي، حضور گروهي از اعضاي حزب منحله موسوم به جبهه مشارکت ايران اسلامي در اين مجموعه است. در حالي که اين حزب، به صراحت دبير کل وقت آن، دنبال سکولاريزاسيون نظام جمهوري اسلامي بود. محمدرضا خاتمي، در دومين مکاتبه خود با دبير کل وقت حزب موتلفه اسلامي، حبيب الله عسگراولادي، مشي حزب خود را جدائي نهادهاي ديني از نهادهاي سياسي اعلام کرده بود. با اين وصف، عوامل حزبي که صريحاً در پي نفي شعار حضرت امام خميني(ره) مبني بر ديانت ما عين سياست ما و سياست ما عين ديانت ماست بود، در موسسه اي که متولي نشر انديشه هاي حضرت امام خميني (ره) است، چه ميکنند؟
«محمد هادي سمتي»، «ناصر هاديان جزي»، «سعيد حجاريان كاشاني» اعضاي هيات علمي دانشكده حقوق و علوم سياسي دانشگاه تهران، و همزمان عضو دفتر سياسي حزب مشاركت بودند. زماني كه «مادلين آلبرايت» وزير خارجه صهيونيست دولت كلينتون ميگفت؛ «من به فرزندان فكريام در ايران اميدوارم»(!) برخي محافل سياسي و رسانهاي هاديان و سمتي را شاگردان و فرزندان فكري آلبرايت دانستند.
يحيي كيان تاجبخش در دادگاه فتنه 88 عطريانفر در دادگاه فتنه 88 هادي سمتي ناصر هادیان جزی سمتي و هاديان، مستقيما با موسسات شبه مطالعاتي وابسته به سازمان سيا همكاري داشتند و شگفت آنكه با پژوهشكده امام خميني(ره) و انقلاب اسلامي نيز همكاري ميكردند.
كيان تاجبخش يادآور میشود: «عوامل مستقيم فعال در پروژه رديف 2 آقايان «ناصر هاديان» و «هادي سمتي» بودند كه به سوئد و سوئيس ميرفتند و جريانات ديگر يعني احزاب سياسي اصلاح طلب مانند حزب مشاركت نيز از طريق اين افراد با نهادهاي آمريكايي ارتباط برقرار ميكردند و اشخاصي چون مصطفي تاجزاده و سعيد حجاريان از طريق عوامل پروژه مذكور در قالب پروژههاي تحقيقاتي و عملياتي با بنياد سوروس و ديگر موسسات فعال در عرصه انقلابهاي رنگين ارتباط برقرار ميكردند.»
آیا سایت جماران روایتگر نظرات پیر جماران است؟
اصلیترین و کلیدیترین عضو و گرداننده این سایت «عبدالرسول وصال» مدیر مسئول اسبق روزنامه ایران در دوران آقای خاتمی و مدیر مسئول سابق روزنامه توقیف شده «آینده نو» بوده است. وی بر خلاف دیگر اعضای اصلی سایت چون نادعلی زاده اعتقادی به حرکتهای دست به عصا ندارد و این خود عاملی شده است تا سایت جماران به مسائلی چون انتخابات و اظهارنظرهای موسوی به صورت جدی و حمایتی وارد شود.
محمد علی ناد علی زاده نیز که مدیر عامل اسبق ایسنا و از اعضای سازمان مجاهدین انقلاب اسلامی است، مدیریت اجرایی و سردبیری سایت جماران را بر عهده گرفته و در عمل نقش دست راست وصال را در اجرا و پیش برد اهداف ایفاء می کند.
بربریان که از فعالین در سایت تابناک و بازتاب بوده است و دوره ای سردبیری تابناک را برعهده داشته نیز از موسسین سایت جماران بوده که بنا بر اخبار رسیده چند وقتی است که به دلیل بروز اختلاف با سیاست گذاران سایت مذکور، ارتباط خود را با این پایگاه خبری قطع نموده است.
خدابخش مالمیر که یکی از مهره های اصلی این سایت است، پیش از این مدیر اجرایی حسینیه جماران و عکاس بیت امام (ره) و از دوستان نزدیک حسن خمینی بوده است. نام فامیلی وی به عنوان رمز عبور و رمز شب موسسه تنظیم و نشر آثار امام و حسینیه جماران بوده است.
مسئول فنی سایت جماران سجاد قربان اوغلی است که پدرش در زمان خاتمی سفیر ایران در آفریقای جنوبی بوده و خود نیز از نزدیکان حسن خمینی است.
پاتوق گردانندگان اصلی فتنه 88
سایت جماران که در روزهای بعد از فتنه 88 به عنوان بال رسانه ای موسسه تنظیم و نشر آثار حضرت امام(ره)، فعالیت می کند،بی شک به پاتوق و محل تجمعی برای کسانی تبدیل شده است که از طراحین و گردانندگان اصلی فتنه 88 هستند ، افرادی که با بهره گیری از مطالب و تفکرات آنان در این سایت، روز به روز در جهت انحراف در بیانات و منویات امام راحل گام برداشته و هدف تخطئه راه امام خمینی (ره) را به نفع خود دارند .
شناختن گرداننده اصلی این سایت که در پوشش موسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی(ره) قصد ترویج تفکرات مصموم خود در فضای رسانه با سوء استفاده از نام امام راحل را دارند می تواند در شناسایی خط نفاق در این رسانه کمک شایانی نماید.
سردبیر این سایت که زیر نظر مستقیم آقای حسن خمینی فعالیت می کند، فردی به نام (محمد علی.ن) می باشد که از اعضای اصلی دفتر تحکیم وحدت در سال های بین 70 تا 78 بوده است که با نظر مستقیم حسن خمینی و موسوی بجنوردی مشغول به فعالیت در این رسانه نزدیک به بیت امام (ره) شده است .
بنا به اطلاعات موجود اعضای هیئت تحریریه این رسانه را برخی از افراطیون جریان دوم خرداد تشکیل می دهند که پس از خارج شدن از خبرگزاری ایسنا، برای کار در این رسانه انتخاب شدهاند .
اقدامات جمارانیها بعضا آنقدر تند و غیر اخلاقی میشود که سید حسن خمینی را هم به واکنش وادار میکند. در پی سخنان یکی از امامان جمعه، پایگاه اطلاع رسانی و خبری جماران، اقدام به انتشار مطلبی با عنوان «نامه وارده» کرده است، که در پی آن حجت الاسلام و المسلمین سید حسن خمینی در تذکری اخلاقی اعضای سایت جماران را به پاسداری از اخلاق اسلامی و خارج نشدن از مسیر ادب و اخلاق دعوت کرده است: «در روزهای اخیر به مناسبت سخنان یکی از امامان جمعه، در سایت شما مطلبی تحت عنوان نامه وارده منتشر شده است که برخی از قسمت های آن شاید با فرهنگ امام هم خوانی نداشته باشد. ممکن است در لحظاتی من هم عصبانی شوم، ولی هرگز نباید از مسیر ادب و اخلاق خارج شد. لذا ابتدا به خود و سپس به شما عزیزان تنبه میدهم که حتی اگر کسی نسبت به ما از حدود ادب خارج شد، ما باید پاسدار اخلاق اسلامی باشیم.»
تشکیک در ارادت امام خمینی به مسجد جمکران
سایت جماران که به عنوان ارگان رسمی موسسه تنظیم و نشر آثار امام فعالیت میکند، در مصاحبه با یکی از اعضای مجمع روحانیون مبارز، با انتساب مطالبی به امام راحل (ره) که هیچ تناسبی با شخصیت معنوی و عرفانی ایشان ندارد، نسبت به مسجد مقدس جمکران توهین کرده و حضرت امام را نیز بیتوجه به این مسجد معرفی کرد.
«سیدمحمد رضوییزدی» در این گفتگو و در اظهارنظری عجیب، عظمت معنوی مسجد مقدس جمکران را زیر سوال برده و ضمن بیان اظهاراتی توهین آمیز درباره این مکان مقدس، گفته است: «فضیلت مسجد جمکران تنها به اندازه مسجد محله ماست اما بسیاری از مردم کشورمان تحت تأثیر تبلیغات وسیعی که در این زمینه صورت میگیرد، در حالی در سطحی وسیع به زیارت این مسجد میروند که زیارت حضرت فاطمه معصومه را که ثواب زیارت ایشان به اندازه زیارت حضرت زهرای اطهر است، فراموش میکنند؛ لذا امام خمینی در تمام طول عمر با برکتشان هرگز به مسجد جمکران نرفتند!»
این ادعا درحالی مطرح شده که کمی جستجو در صحیفه امام خمینی (ره) که تنها مرجع قابل استناد پیرامون سخنان و مواضع امام است، نشان از ارادت ویژه ایشان به مسجد مقدس جمکران دارد؛ تا جایی که در جلد هـفتم - صفحه 195 صحیفه آمده است: «... با توجه به اينكه مسجد مقدس جمكران يادگاري عظيم از حضرت ولي عصر - ارواحنا فداه -بوده و آن سرور امر به ساختن آن مسجد و توجه شيعيان به آن نموده اند طبق روايت مرحوم شيخ صدوق - رضوان الله عليه بنابراين وقف عام محسوب شده و امر توليت آن با حاكم شرع بوده و اداره آن زير نظر حاكم شرع با هياتي از عدول مومنين و ثقات مطلع امين و علاقهمند به آن جناب علیهالسلام بايد باشد؛ و كليه اموال و عوايد حاصله بايد با حفظ مصالح مسجد دقيقا صرف عمران و توسعه و رفع نيازمنديهاي آن مكان توسط هيات مذكور شود؛ و اعضاي اين هيات صرفنظر از عشق به خدمت در راه اسلام، سزاوار است كه اين خدمت را افتخاري انجام دهند.»
همچنین سایت رسمی مسجد جمکران به نقل از یکی از یاران و همراهان امام (ره)، از تشرف چندین باره ایشان به این مسجد در زمان اقامت در قم خبر داده است.
همراه با هجمهگران علیه حجاب
همزمان با هجمه هایی که از سوی شبکه های اجتماعی و سایت های ضد انقلاب علیه حجاب به راه افتاده است، سایت جماران با گرفتن مصاحبه هایی با نام خطا و صواب در عفاف و حجاب به نوعی با این جریان همراهی کرده و به شدت اجباری بودن حجاب را مورد انتقاد قرار داده است.
جماران در ادامه سلسله مصاحبه های خود، با نعیمه اشراقی، نوه امام خمینی(ره) و خواهرزن محمدرضا خاتمی دبیرکل حزب مشارکت مصاحبه کرده و نظرات وی را در خصوص حجاب جویا شده است.
اشراقی در بخشی از این مصاحبه گوید: «به اعتقاد من، صرفا اجباری بودن حجاب است که شاید شرعی نباشد. البته حجاب به این شدتی که بعضی علما بر آن پافشاری میکنند، نیست و ما یک کم غلظت آن را زیاد کردهایم. مثلاً حجاب زنان پیغمبر با حجاب زنان دیگر فرق میکرده، و برای بقیه سختگیرانه نبوده است و ما خودمان، حجاب را سخت کردیم. برای مثال، استفاده از چادر برای کسی که فعالیت اجتماعی میکند، پوشش سخت و نامناسبی است، زیرا عملاً یک دست را از او گرفته است، زیرا یک دست او باید به چادرش باشد. »
مشروعیت بخشی به یک اقدام خرافی و غیر عقلانی
سایت جماران در حرکتی مشکوک اقدام به انتشار مطلبی عجیب درباره چهارشنبه آخرسال میکند.این مطلب تحت عنوان «چرا امام از چهارشنبه سوری چیزی نگفت؟!» منتشر شده و موجب دلخوری دوستداران امام را فراهم میکند: « وقتی آقا روح الله به مکتب میرفت در یک چهارشنبه سوری، بچههای محله دسته جمعی بوتههای زیادی را جمع کرده بودند و غروب آنها را آتش زدند. بازی با آتش چنان آنها را از خود بیخود کرد که قامت زنی را که از آن کوچه تنگ میگذشت ندیدند، در هنگام دویدن برای پریدن از روی آتش، چنان تنهای به او زدند که در آتش افتاد... فردای آن شب، زن از شدت سوختگی مُرد و روحالله یک هفته چنان تب کرد که حوله پاشویهاش دائما خشک میشد. بی گمان آقا روح الله با دیدن این منظره دلخراش نمیتوانست از لحاظ احساسی نسبت به چهارشنبه سوری بی تفاوت باشد. اما در هیچ کلامی از او نسبت به آن سخنی منفی دیده نمیشود. یک دلیلش آن است که این رسم برای اقلیت زرتشتیان ایران که اقلیتی خوشنام است، بیش از برگزاری یک رسم ملی دارای معناست.»
سایت های ضد انقلاب، نظیر خودنویس، بالاترین و بی رنگی از این مطلب استقبال کردند و با انتخاب تیتر معنادار: سایت جماران: آیتالله خمینی موافق چهارشنبهسوری بود، در این مورد نوشتند: امروز سهشنبه آخر سال 1390 و «چهارشنبهسوری» است. در این خصوص سایت وابسته به خانواده آیتالله خمینی در مطلبی با ذکر خاطرهای از آقای خمینی نوشت که نظر وی دربارهی این رسم منفی نبوده است.
انعکاس مغرضانه سخنان امام خمینی
جماران که اسمش یادآور پیر جماران است و باید حرمت این اسم را نگه دارد و امام(ره) را قربانی دعواهای جناحی و سیاسی خود نکند؛ اینبار برای اینکه به زعم خود تفاوت جایگاه آقایان هاشمی و جنتی را در نزد امام(ره) نشان بدهد، دو نامه از امام(ره) درباره انتصاب هاشمی و جنتی منتشر کرده تا نتیجه بگیرد که امام(ره) به هاشمی اطمینان مطلق داشته و فوراً حکمش را امضا میکرده ولی به آیت الله جنتی اطمینان نداشته!
این مقایسه غلط در حالی صورت گرفته که نویسنده اصلاً به خودش زحمت نداده تا دلایل شرط گذاشتن امام (ره) برای صدور حکم آقای جنتی را بررسی کند؛ از نامه مذکور هم به هیچ وجه، عدم اطمینان امام (ره) به آقای جنتی برنمیآید. ولی نویسنده محترم، بدون اطلاع از مسائل پشت پرده یا تحقیق و بررسی در خصوص آن مسائل، مطلبی نوشته که نه تنها عقدههایش را علیه آقای جنتی خالی کرده که حتی به امام خمینی (ره) هم تهمت زده و سایت جماران هم آن را منعکس کرده است!
جالب آنجاست که در ابتدای این مطلب، نوشته شده است: «تاریخ همیشه خواندنی است، خصوصاً خاطرات کسانی که هنوز در قید حیاتند؛ تاریخ انقلاب اسلامی تاکنون به شکلهای گوناگون نوشته و منتشر شده است؛ اما هیچ منبعی مستندتر، صحیحتر و دقیقتر از مجموعهی صحیفه امام نیست».
لازم به ذکر است که نگاه جناحی و بعضا مغرضانه گردانندگان سایت به ایشان این اجازه را نداده است که دیگر سخنان امام درباره آقای جنتی را منعکس کنند که اگر رسالت خود را بخوبی عمل می کردنند و در انعکاس واقعیت درست عمل میکردنند چنین مورد انتقاد قرار نمیگرفتند.
تحریف فتوای آیت الله بهجت
سایت جماران که ظاهراً زیر نظر مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی (رضوان الله علیه) اداره میشود، طبق شواهد، اخیرا وارد فاز «مصادره به مطلوب نمودن شخصیت هایمحبوب» شده است. در همین راستا می توان به سانسور مواضع ثبت شده حضرت امام توسط این سایت اشاره نمود.
اخیراً این سایت در بخش استفتائات خود، پا را از این هم فراتر گذاشته و صریحاً دست به تحریف فتوای حضرت آیت الله العظمی بهجت (رحمة الله علیه) زده است. در این استفتاء از ایشان پرسش شده بوده که: «حفظ فرهنگ ملی چه حکمی دارد؟» و ایشان نیز پاسخ دادهاند: «محافظت بر صیانت معتَقَدات اسلامیه و ایمانیه، از اوجب واجبات است، در قبال الکفر ملة واحدة». اما گردانندگان سایت جماران، بدون توجه به آنکه منظور از فرهنگ ملی، چیزهایی از قبیل «نوروز» و «چهارشنبه سوری» و «سیزده به در» و مواردی از این دست است و بی توجه به آنکه آیت الله العظمی بهجت (رحمة الله علیه) حفظ اعتقادات اسلامی و ایمانی را، در برابر جبهه واحد کفر، واجب شمرده اند، دست به تحریف معنوی این جواب زده و به عنوان تیتر نوشتهاند: «حفظ فرهنگ ملی از اوجب واجبات است» و آن را در صفحه نخست سایت نیز قرار داده اند.
تکذیب دروغ حضور سید علی خمینی در مراسم سالگرد 9 دی
سایت مشرق ضمن انتشار خبر حضور نوه حضرت امام در مراسم گرامیداشت 9 دی در مهدیه تهران، آن را به عنوان حرکتی تازه و انقلابی در خانواده حضرت امام(ره) قلمداد کرد؛ البته این خبر ساعاتی بعد توسط پایگاه اطلاع رسانی جماران-وابسته به دفتر امام خمینی که زیر نظر سیدحسن خمینی اداره می شود- تکذیب و گفته شد که سید علی در قم حضور دارد و اصولا به تهران نیامده تا بخواهد در مراسمی شرکت کند.
اما این پایان ماجرا نبود؛ در حالی که این تکذیبیه بر روی خروجی خبرگزاری ها و پایگاه های خبری می چرخید، باز هم سایت مشرق به نقل از سید علی خمینی نوشت: «من اهل مصاحبه و تبلیغات رسانهای نیستم. هم ۹ دی سال گذشته در راهپیمایی حضور داشتم و هم دیروز در مراسم مهدیه شرکت کردم که البته این حضور بر اساس تشخیص و احساس وظیفه بود. من کاری به خطوط و جریانهای سیاسی ندارم و به خاطر اهل بیت(ع) و اصل ولایت فقیه که میراث امام راحل است تشخیص دادم که باید در این مراسم حضور پیدا کنم و به همین دلیل نیز شرکت کردم. من به عنوان یک فرد عادی و در میان هزاران نفر از مردم در این مراسم حضور پیدا کردم و ادعاهایی که رسانههای بیگانه در مورد تکذیب حضور من در مراسم مطرح کردهاند، صحت ندارد و اینجا اعلام میکنم تنها مطالبی که شخصاً بیان میکنم معتبر است.»
اگرچه علت ناراحتی و واکنش سریع دفتر امام به حضور نوه امام در مراسم پاسداشت حمایه ۹ دی مشخص نیست و معلوم نیست به چه علت سایت جماران و دفتر امام از این مساله عصبانی شدهاند اما تحقیقات نشان داد که حجتالاسلام خمینی پنجشنبه را در قم بوده است اما نه همه آن روز؛ ایشان بعد از ظهر روز پنجشنبه حوالی ساعت ۱۳ از قم حرکت میکند و در حدود ساعت ۱۶ به قصد حضور در مراسم مهدیه به سمت میدان رازی می رود. به دلیل حضور گسترده مردم و هیات های عزاداری در حوالی خیابان های منتهی به مهدیه، ایشان به همراه راننده خود از ماشین پیاده شده و همراه با مردم ولایت مدار به سمت مهدیه حرکت می کند. در طول مسیر برخی شرکت کنندگان که ایشان را می شناسند با ابراز احساسات از حضور وی تقدیر کرده و جهت سلامتی جناب حجت الاسلام سید علی خمینی صلوات هایی را می فرستند.