به گزارش "پایگاه عدالت خواهان ایران" هشتمین دوره سوگواره هنرعاشورایی در سه بخش پوستر، پرچم و تصویرسازی در حوزه هنری تهران برگزار شد. با نگاهی به آثار راه یافته به نمایشگاه و با در نظر گرفتن آرا و نظرات داوران و دست اندرکاران این سوگواره میتوان چشم انداز تازهای برای دورههای بعدی این سوگواره ترسیم کرد.
صدیقه سلمان دبیر هنری هشتمین سوگواره هنر عاشورایی در یادداشت خود مینویسد: «از نظرمن تجلی هنر، امروز مبتنی است بر شرایط زمان معاصر و ضرورتهای معنوی که لزوما میباید آرامش و صلح را هر لحظه به جهان یادآوری و گوشزد کند. در این راستا یک آفرینش هنری و یک اثر برگرفته از مضامین الهی، قرآنی و دینی مبتنی بر فطرت بشری باید نخست از جامعیت و جهان شمولی برخوردار باشد و بتواند با ابنای بشر ارتباط برقرار کند دوم آنکه خواص و عوام را در بر گیرد. سوم اینکه از سویی دیگر دارای عزت و کمال و نیز اقتدار آمیز باشد. در گام چهارم پرورش دهنده و پروراننده باشد، پنجم سرشار از خلاقیت بوده و از آفرینشهای خلاقانه برخوردار باشد. ششم پرده از حقایق هستی و از پنهان و آشکار حیات بشری بردارد و به مخاطب بنمایاند. هفتم بر پایه علم، معرفت و ادراک و یقین باشد تا معناگرایی و آگاهی دهنده گی نیز بیافریند».
شاید این اظهارات خط مشی این دوره از سوگواره را مشخص کند. به نوعی آثار راه یافته به سوگواره و آثار منتخب با نگاهی کلی به این اظهارت که چشم انداز اولیه سوگواره را ترسیم میکند، انتخاب شدهاند. ضرورت روزآمد سازی آثار عاشورایی ابتدا در انتخاب موضوعی تحت عنوان «مادر» نمود مییابد. سپس بسیاری از هنرمندان با انتخاب عنصر مادر شهید و در آغوش گرفتن فرزند شهیدش سعی در ساختن نوعی همسان سازی با واقعه کربلا را داشتهاند. گرچه هیچ کدام از این نوع آثار اثر برگزیده نبودند. اما درپوستری که حضرت علی اکبر (ع) را با شهید فهمیده همسان سازی کرده بود، با این حرکت به نوعی شهید کربلا را در دوره معاصر پیش روی مخاطب قرار داده بود و داوران نیز با انتخاب این پوستر همان حرکت رو به جلو برای واقعه کربلا از نظر هنری و معاصر سازی را نشان میدهند.
از صحبتهای پیش آمده در جلسه نقد و بررسی آثار هشتمین سوگواره هنر عاشورایی که با حضور مسئولان و داورانِ جشنواره برگزار شد، میتوان دریافت که دغدغه داوران سوگواره قالبهای اجرایی آثار و عدم وجود معرفت و شناخت عمیق از واقعه عاشورا نزد هنرمندان شرکت کننده در سوگواره بود.
عمده پوسترهای این دوره نگاهی کلیشهای به واقعه عاشورا داشته است. استفاده از موتیفها و عناصر تکراری مانند نبرد یاران امام حسین علیهسلام و یزیدیان بخش غالب آثار را در بر میگرفت. اما در این بین چندین اثر با فاصله گرفتن از کلیشهها نظرها را بیشتر به خود جلب میکردند.
مثلا بازی با کلمه در پوستر نصیربشیری به خوبی دیده میشود. هنرمند در این اثر با خط نستعلیق کلمه «حُر» را در پس زمینه سرخ کار قرار میدهد و سپس با قرار دادن حرف «م» کشیده و کوتاه در پایین و بالای کلمه «حُر» سه معنی را تداعی میکند. ابتدا نام «حُربن یزیدریاحی» از یاران امام حسین(علیهسلام)، سپس کلمه «حُرم» به معنای آزادگی که گویی این صدای حُر است که از فضای خونین پوستر فریاد بر میآورد و سوم با در نظر گرفتن کلیت کلمه، «محرم» ساخته میشود.
پوستر دیگر که کاری متمایز است و باز کنجکاوی بیننده را بر میانگیزد استفاده ایمان خاکسار بنی اسدی از تابلوهای سنجش بینایی است که کلمه «حسین» با استفاده از همان المانها «E» ساخته شده است. وضوح و روشنی کلمه «حسین» در تضاد با مردگی و ناواضحی سایر کلمات است. بدون شک در این پوستر و در عالم واقع نام حسین زنده است.
نوشین بیجاری نیز استفادهای سمبولیک از عناصر داشته است. آب، تشنگی، رودخانه، اشقیا و کودکان تشنه لب عناصری هستند که در کار این هنرمند جلوهای نمادین یافتهاند. یک حوض یا جام آب اما به رنگ سبز و یک ماهی قرمز درون آن و سپس انبوه پیکانها حصاری گرداگرد ماهی قرمز ایجاد میکنند. نکته قابل توجه دیگر در این اثر زاویه نگاه طراح است که اززاویه بالا به موضوع نگریسته است. گویی که کسی والاتر و بلندمرتبهتر از همگان به این حمله ددمنشانه مینگرد. البته چنین نگاهی و حتی با چنین ترکیب بندی درکار مرضیه رزمیانمقدم هم دیده میشد. فقط جای بعضی عناصر عوض شده است مثلا بجای پیکانهای مهاجم سپاهیان شمشیر بدست گردتاگرد حوض دایرهای ایستادهاند که البته حوض سبز در این پوستر به خورشید طلایی تغییر ماهیت داده است.
اما به نظر نگارنده بهترین اثر این دوره از سوگواره که برای مدتها هم در اذهان باقی خواهد ماند؛ پوستر محمدصادق محمدپور است. اثر مورد نظر به خوبی جلوههای معاصر سازی پیامهای عاشورا را در خود جای داده است. اثر گر چه یک پوستر است که باید موجز و کوتاه مطلب را بیان کند کما اینکه این مهم نیز در این اثر رعایت شده است؛ اما تفکری که پس از دیدن کار بر ذهن مخاطب جاری میشود از همه مهمتر است. این اثر به مانند یک تابلوی معمایی و تفکر برانگیز، همانند یک مهر بر ذهن بیننده حک میشود. گویی که پوستر آینه و داوری است که اعمال مخاطب را تا آن لحظه که با اثر مواجه میشود قضاوت مینماید. در پوستر مورد نظر از طرح و شمایل یک روزنامه استفاده شده است که با رنگ قرمز تیتر اصلی خود را به این جمله «مسلمانان، حسین را هم کشتند» اختصاص داده است. سپس در لابه لای صفحه اول، تیترهای فرعی درباره اشقیا قرار میگیرند. یکی از تیترهای فرعی ای است: «شمر بن زیجوشن کیست». هیچ عنصرکاربردی جهت خلق یک اثر هنری به روزتر و کارآمدتر از روزنامه برای پرداختن به یک واقعه 1400 ساله نبود.
در بخش پرچم تعداد آثار کمتری به نمایشگاه راه یافته بودند. اما از همین تعداد اندک هم میتواند دریافت که رویکرد داوران خلاقیت و نوآوری در آفرینش است. شاید این بخشی از دغدغههای حوزه هنری باشد که این آثار گرافیکی بخصوص در بخش پرچم بتواند نمود بیرونی در بین هیاتها و دستههای عزاداری حسینی داشته باشد. از اهداف سوگواره باید ساختن نماد تصویری برای جامعه باشد تا یک روش درست بصری و به روز جایگزین شیوههای بد و کج فهم قدیمی شود. ولی آنچه که داوران به عنوان آثار برگزیده در این بخش معرفی کردهاند تا حدود زیادی نمیتواند به خارج شدن این آثار از قالب کاغذ و راه یافتن آنها به کوچه و خیابانها دل بست. مثلا پرچمی که هنرمند با استفاده از پارچه قلمکار خلق کرده است، نمونه بارز آن است. در واقع طراح، پارچه قلمکار را با همان نقشمایهها، دستمایه کار خود قرار داده است و جمله «هیهات من الذله» را در مرکز آن حک کرده است. انتخاب چنین اثری با چشم اندازی که سوگواره در سر میپروراند و آن ساختن الگوهای تصویری برای مردم است در مغایرت کامل است.
در بخش تصویر سازی آثاری که به نمایشگاه راه یافته بودند گرچه از تکنیکهای مختلف اهم از دیجیتال، چاپ دستی و... استفاده شده بود؛ اما آنچه به عنوان کارهای برگزیده انتخاب شده بودند، نوعی یکنواختی در نگرش به آثار دیده میشد. عمدتا کارهایی که حال و هوای کودکانه داشت و یا برای کودکان کار شده بود جز آثار برگزیده بودند. داوران در این بخش همانند سایر بخشها از نگاه طراحانی که رویکردی مستقیم به واقعه عاشورا و نبرد بین اشقیا و اولیا داشتند چشم پوشی کرده بودند. در واقع داوران با پذیرفتن اینگونه آثار به نمایشگاه نهایت لطف خودرا به آنها نشان داده بودند، سپس برای یافتن آثار برتر سایر گزینهها را مورد بررسی قرار داده بودند.
کارهای برگزیده عمدتا به مسئله سوگواری اهل بیت امام حسین(علیهسلام9) بعد از واقعه عاشورا میپردازد مانند زاری بر اجساد کشته شدگان یا کشته شدن حضرت علی اصغر (ع) که تمامی این کارها با حال و هوای کودکانه همخوانی داشت حتی در یکی از کارها که تنها اثری بود که جدال مستقیم اشقیا و اولیا را موضوع کار خود قرار داده بود، از شیوه کارتونی برای بیان مسئله سود جسته بود. اما اگر نگاهی به صحبتهای محمد علی بنی اسدی از داوران این سوگواره در نشست نقد و بررسی آثار داشته باشیم متوجه میشویم که وی رویکردی مخالف با فانتزی کودکانه و یا کارتونی کشیدن عاشورا در آثار، داشته است. اما چرا علیرغم این مخالفت صریح باز شاهد انتخاب چنین آثاری در این سوگواره هستیم شاید دلیل آن، اینگونه توجیه شود که یک دست صدا ندارد.
به طور کلی میتوان گفت که در دو بخش تصویرسازی و پرچم هنوز فاصله زیادی تا اهداف پیش روی سوگواره وجود دارد. آنچه که از آن به عنوان ضعف قالب اجرایی در آثار یاد میشد به راحتی در این آثار قابل مشاهده بود و حال داوران برای فرار از این قالبها تمام توجه خود را متمرکزبه نگاهی تک بعدی به مسئله عاشورا کردهاند و خلاقیت را در سادگی و نگاه کودکانه در آثار یافتهاند. گرچه این نوع نگاه ضعف در داوری محسوب نمیشود و نوعی سلیقه را تحمیل میکند اما از طرفی وقتی عمده کارها با چنین رویکردی برگزیده شوند بدون شک شائبه برتری سلیقه برتکنیک و فهم موضوع نمودی فاحش مییابد.
انتهای پیام /