به گزارش پایگاه عدالت خواهان" پیش از هجرت پیامبر اعظم (ص) به مدینه، دو طایفه بزرگ این شهر از مردم قبیله اوس و خزرج همواره در حال جنگ و اختلاف بودند؛ سرانجام به توافق رسیدند که عبدالله فرزند ابی بن سلول را فرماندار مدینه کنند و همگی بر فرمان او، گردن نهند. حتی بنا به روایتی، تاجی نیز برای او آماده کرده بودند؛ اما با هجرت رسول خدا (ص) به شهر مدینه و مسلمان شدن اکثریت مردم، همه گرد پیامبر خدا جمع شدند و عبدالله بن ابی ناگهان دور خود را خالی دید!
این مسئله برای عبدالله بن ابی بسیار سخت بود تا جایی که در همان لحظات نخستین ورود رسول خدا به مدینه به پیامبر (ص) جسارت کرد... وی بهناچار «منافقانه» اظهار مسلمانی کرد؛ اما هرگز در دروندل خود به پیامبر اعظم (ص) ایمان نیاورد و همواره موجبات آزار پیامبر را فراهم میکرد.
عبدالله بن ابی «با بر باد رفتن آرزوی فرمانروایی» با «فتنهگری» جریان «نفاق» را رهبری کرد و خود، گاه تصمیم به اخراج پیامبر از مدینه میگرفت، گاه نقشه قتل او را میکشید و گاه در برابر دستوراتش ایستادگی میکرد. خلاصه عبدالله بن ابی «رئیس منافقان» و «فتنه گران» مدینه شد.
سوره منافقون و آیات بسیار دیگری که در مذمت منافقان و عبدالله بن ابی نازل شد و سرانجام عاقبت یکی از «سران فتنه» و «منافقان» با نفرین مسلمانان و با مرگ ذلت پایان یافت.
جریان «نفاق» و «فتنه گران» در تاریخ اسلام همیشه بوده و زمینههای فتنهگری را به وجود آوردند که ماجرای سقیفه بنی ساعده، جنگهای تحمیلی بر امیرالمؤمنین (ع)، حادثه صلح امام حسن (ع) و وقایع کربلا که اوج آن بوده که امام معصوم (ع) را به دست جانباز جنگ صفین! در رکاب امام علی (ع)! به شهادت رسید.
البته از این قبیل «فتنه گران» در تاریخ انقلاب اسلامی فراوان بوده و در آینده نیز خواهند بود.
«فتنه و فتنهگر» کیست؟
«فتنه» یعنی: ضلال، گمراهی، کفر، عذاب، بیماری، جنون و آشوب.
«فتنه گر» کسی است که در پی ایجاد آشوبگری و فتنهانگیزی باشد.
«فتنه» در قرآن
خداوند بصیر در قرآن میفرماید: فتنه آنان از کشتار شما شدیدتر است. (بقره -191)
و در جای دیگر میفرماید: فتنه جرمش از قتل بزرگتر است. (بقره – 217)
و باز میفرماید: و با آنان کارزار کنید تا دیگر فتنهای نباشد. (بقره - 193 و انفال – 39)
«فتنه و فتنه گران» در نهجالبلاغه
امام علی (ع) در خطبه 50 نهجالبلاغه در باب فتنه و فتنه گران میفرماید: همانا آغاز پدید آمدن فتنهها، پیروی خواهشهای نفسانی است. بدعتهایی در احکام آسمانی، بدعتهایی که کتاب خدا آن را نمیپذیرد و گروهی از گروه دیگر یاری خواهند تا برخلاف دین خدا، اجرای آن را بر عهده گیرند.
پس اگر باطل با حق درنیامیزد، حقیقتجو آن را شناخت و اگر حق بهواسطه باطل پوشیده نشود برای دشمنان دیگر مجال طعنه زدن باقی نمیماند. لیکن اندکی از حق و باطل به هم میآمیزد، آنگاه شیطان فرصت مییابد و حیلت خواهد نمود تا بر دوستان خود چیره شود و از راهشان منحرف نماید؛ اما آنان که لطف حق را دریافته باشند، نجات یابند و راه حق را بر خواهند گزید.
حضرت درجایی دیگر ميفرمايد: وقتیکه غبار شبهه برخيزد، برجاي خويش بمان. چيزي نگو و کاري نکن. اگر جايي نميتواني حق و باطل را تشخيص بدهي، بر اساس تعصب و احساسات شروع به موضعگيري نکن.
حضرت امیر (ع)، در حدود 5 سال حکومت خود فقط با سه دسته از «فتنه گران» داخلی «ناكثين، قاسطين و مارقين» جامعه اسلامی جنگید. این در حالی بود که امثال «عمار، یاسر» و «ذوالشهادتین» به «تبیین گری» افکار عمومی برای فهم حق و باطل میپرداختند تا جایی که این بازوهای ارتباطی از دست رفت و علی (ع) تنها شد که این تنهایی به شهادت حضرت منتهی شد.
در جریان آغاز نهضت انقلاب اسلامی، گروهایی همچون: تودهایها، مجاهدین خلق، نهضت آزادی و انجمن حجتیه و بسیاری از علمای بیبصیرت علیه امام خمینی (ره) دست به توطئه و فتنهگری زدند اما امام راحل (ره) در مقابل همه آنها ایستاد و...
بعد از انقلاب تا به امروز هم عدهای با شیوههای مختلف بهویژه «توطئه و فتنهگری» دشمن را یاری نمودند...
«فتنه» و «بصیرت» در نگاه امام خامنهای
امام خامنهای در سال 88 و درست در زمان اوج «فتنه»«3639 بار» واژه «فتنه» را به کار بردند و این در حالی است که در همان تاریخ «9862 بار» به واژه «بصیرت» تأکید داشتهاند. این مسئله نشاندهندهی اهمیت «بصیرت» و راه علاج مردم است و در این راه تنها «عمارها» هستند که با بصیرت افزایی و آگاهی بخشی علیه مسمومیت جامعه، برای مقابله با فتنه کمر همت میبندند.
«فتنه» و «سران فتنه» سال1388
اما در سال 88 بعد از انتخابات ریاست جمهوری اعتراض و ادعای «تقلب» شد و در عقب آن تمام صهیونیسم و آمریکا و غرب به طرفداری «مدعیان دروغین» پرداختند. رهبران اصلی این آشوب، نهتنها به رد حمایت صهیونیستها و بیگانگان نپرداختند، بلکه اصل ظلم را متوجه تمام حاکمیت نظام، معرفی کردند.
با جهتگیری سه رهبر فتنهگر (موسوی، خاتمی و کروبی) ضمن حمایت علنی، پشتیبانی و دعوت رسمی از آشوبگران که با سردادن سوت، کف، هلهله و شعارهای بسیار اهانتآمیز برگرفته از سرکرده منافقان در عاشورای 88 اصرار داشتند که این بیاعتقادی خود را به نمایش بگذارند.
یکی از سخیفترین و هتاکانهترین اقدامات فتنهگران، تعرض به خیمه عزاداری حضرت اباعبدالله (ع) بود، «اراذلواوباش فتنهگر» با حمله به هیئتهای عزادار حسینی که در حال اقامه نماز ظهر عاشورا بودند، «سنگپرانی» میکردند؟!
در امتداد این جریان که پس از انتخابات شکلگرفته بود باید بهروز قدس همان سال نیز اشاره کرد که برخی از کسانی که خود را بهظاهر پیرو خط امام (ره) میدانستند، فعالیتهایی انجام دادند که خلاف رویه حضرت امام (ره) بود و شعار «نه غزه، نه لبنان، جانم فدای ایران»، «استقلال، آزادی، جمهوری ایرانی»، «مرگ بر اصل ...» را سر دادند درصورتیکه معرفی آخرین جمعه ماه مبارک رمضان بهعنوان روز قدس از ابتکارات امام خمینی (ره) بود.
در آنسوی دنیا هم هلهلهای برپا بود؛ مریم رجوی سرکرده منافقان، «عاشورای 88 را بهار تهران!» نامید و ریگی قاتل، ایهود باراک وزیر جنگ اسرائیل و اوباما رئیسجمهور آمریکا به نمایندگی از دشمنان ایران اسلامی به «ستایش فتنهگران» پرداختند و سران داخلی فتنهگر (موسوی، خاتمی و کروبی)، نیز به توجیه اقدامات غیرقابلباور حامیان خود پرداخته و بهاصطلاح صورتمسئله را پاک کردند، کروبی در بیانیه خود، «عزاداران حسینی» را «مشتی وحشی!» نامید و موسوی نیز فتنهگرانی که باعث هتک حرمت به سیدالشهدا و عزاداران حسینی شدند را «مردان خدا جوی!» نامید.
نقش محمد خاتمی در شکلگیری و تداوم فتنه بعد از انتخابات دهم ریاست جمهوری در سال 88، نقشی «بسیار اساسی و کلیدی» بود. این فرد با آگاهی کامل و باهدف براندازی نظام در جریان فتنه 88 نقشآفرینی میکرد، بهنحویکه سایت جمهوریت در ساعت ۲۱: ۰۶ روز 22 خرداد «قبل از شمارش آراء» خبری را با عنوان خاتمی به میرحسین تبریک گفت! منتشر کرد. سه روز پس از برگزاری انتخابات خاتمی در راهپیمایی غیرقانونی هواداران موسوی شرکت کرد.
او در این (راهپیمایی غیرقانونی 25/3/88) اظهار کرد: «باور داشته باشید که رهبری از این جمعیت ترسیده است! و همین نقطه درست جای فشار واردکردن است» وی در همان تاریخ با تأیید ادامه فتنهگری و آشوب تأکید کرد: «چنین جمعیتی در حقیقت اعتراضی روشن و صریح است به آنچه بهعنوان نتیجه انتخابات اعلامشده است» و چندی بعد در تاریخ 8/4/88 میگوید: «بالاخره نظر مهندس موسوی ابطال انتخابات بود که تحقق نیافت. حال بیاید و بگوید این مرحله پایان یافت. ما هم بگوییم ما که گفتیم برای گرفتن حقتان بیایید، مِنبعد باید حق خودتان را از نظام یعنی آقای خامنهای بگیرید» اینها نمونهای خیلی کوچک از «فتنهگری» و «آشوبطلبی» های رئیس دولت اصلاحات است که به تعبیر رهبر حکیم انقلاب فرمودند که من او (خاتمی) را «یاغی انقلاب» میدانم.
طومار 8 ماهه فتنه با حماسه مردمی 9 دی به پایان رسید
اما 9 دی 88 پایانی بود بر خط نفاقی که از سال 61 کشیده شده بود و در فتنه 88 تبلوری دوباره یافت. هرچند که بر خط نفاق پایانی نیست، اما «بصیرت» «حامیان ولایت» در هر عرصه و زمان میتواند تأثیرات «فتنه» و «نفاق» را در حد اعلی خنثی کند.
به نظر نگارنده مردم باید در ایام عزای سیدالشهدا (ع) و در سالروز «فتنهگری»«آشوبگران» در «عاشورای 88»، مراقب باشند که «فتنه گران» با راههای مختلف ازجمله شبکههای وسیع اجتماعی قصد «نفوذ» در بدنه حاکمیت، دولت، مجلس و... را دارند تا به «آشوب دیگر» و «فتنه اکبری» را طراحی کنند.
عدهای با مظلومنمایی و تطهیر فتنه گران، برگزاری جشن تولد برای سران فتنه و حضور بعضی از چهرههای خاص در این جشنها، بزک کردن چهره خونخوار آمریکا بهویژه گره زدن حل مشکلات معیشتی مردم در ارتباط داشتن با کدخدا، برای «نفوذی» دوباره و ایجاد «فتنهای اکبر» قصد آشوب دیگری را در سر میپرورانند تا جایی که تعابیر مختلف از نظریه «ولایتفقیه» و ایجاد شبهات نسبت به «اصل ولایتفقیه» را در دستور کار خود قرار دادند.
«وَ مَكَرُوا وَ مَكَرَ اللَّهُ وَ اللَّهُ خَيْرُ الْماكِرينَ»
جانبازمحمددامن باغ.
همانگونه که همه ی فتنه گران در طول تاریخ علیه رسولان .ومعصومین و بنده گان صالح خدا فتنه کردند اما راه بجایی نبردند.حق پیروز است اگرچه توام با سختی وزحمت باشد و باطل رفتی است.