چاپ صفحه

در زاهدان چه گذشت؟/ آنچه صاحبان مسجد ضرار زاهدان و سایر بانیان آشوب باید بدانند

به گزارش پایگاه  عدالت خواهان ایران" عملیات تروریستی اخیر اشرار علیه کلانتری کوی شهدا در شهر زاهدان حاوی تأملات مهمی است.

آنچه در ادامه می‌خوانید تحلیلی است که پیوست‌های امنیتی و نتایج این حادثه را بررسی می‌کند...

 

*کلانتری کوی شهدا یا همان کلانتری شماره 16 شهر زاهدان چندی قبل و پس از نماز جمعه مولوی عبدالحمید با هجوم تعدادی از اوباش مواجه شد و کسانی هم در این درگیری کشته شدند.

تبعات آن حادثه هنوز هم ادامه دارد تا اینکه حادثه اخیر نیز بوقوع پیوست و البته محفل تروریستی فرا مرزی موسوم به جیش‌العدل هم مسئولیت آنرا پذیرفت.

دراین‌باره خوانش تحلیل‌های زیر ضروری است:

1_ در جریان حمله اول -پس از نماز جمعه مولوی عبدالحمید- به کلانتری کوی شهدا؛ صدایی گنگ در متن و حواشی غائله به گوش رسید که مردم را به حضور در غائله دعوت می‌کرد.

بودند حتی کسانی که عنوان می‌کردند با توجه به ضریب بالای حضور سلاح‌های غیر مجاز در منطقه؛ ممکن است سطح درگیری افزایش یابد.

این صدای گنگ در جریان حادثه اخیر که چند ساعت هم به طول انجامید؛ به گوش می‌رسید.

جدای از اینکه در برخی اکانت‌های ناشناس یا مدعی براندازی در شبکه‌های اجتماعی صدایی را شنیدیم که از مردم می‌خواست به محل کلانتری کوی شهدا بیایند؛ اما نگاهی به چگونگی این عملیات نیز نشان داد که "خریدن زمان" مد نظر طراحانش بوده است.

زمانی که اگرچه خریده شد اما به مدد نجابت اهل سنت زاهدان و بصیرت مردم صرفا به رسوایی تکفیری‌ها و اشرار انجامید و نشان داد دل و اسلحه‌ی مردم با آنها موافق نیست.

 

2_ اگرچه به نظر می‌رسد هدف اصلی این عملیات؛ "خریدن زمان" بود که محقق هم شد اما رزم فردی که 4 تروریست حاضر در این عملیات مرتکب شدند نیز در نازل‌ترین حالت ممکن رخ داد و نشان داد که آنها مشتی فرد آموزش ندیده بودند که صرفا اسلحه به دست گرفته بودند و تمایل به خونریزی داشتند.

(سطح این عملیات مقایسه شود با جنایت داعش در جریان حمله به ساختمان مجلس شورای اسلامی در سال 96)

این قضیه در کنار مسئولیتی که جیش‌العدل بر عهده گرفت بیانگر یک حقیقت تلخ است و آن اینکه اشرار حاضر در این عملیات چند جوان معمولی بوده‌اند که مفتون عملیات روانی شده‌اند و اگرچه احتمالا با خارج از مرز در ارتباط بوده‌اند اما حضور یا آموزشی در خارج از مرز نداشته‌اند. (چه اینکه به لحاظ اشراف اطلاعاتی ایران؛ انجام عملیات مستقیم از سوی جیش‌العدل در داخل کشور بسیار سخت است و ثانیا سطح نازل عملیات هم نشان می‌دهد این افراد آموزش ندیده بوده‌اند)

ایضا نتیجه دیگری نیز حادث می‌شود و آن اینکه جیش‌العدل همانند ضحاک ماردوش مشغول قصابی مغز جوانان بلوچ است و از کسانی که دارای زمینه ذهنی باشند همانند یک دستمال برای مطامع خود استفاده می‌کند.

نتایج پیش‌گفته البته نیاز به تبیین در ساحت افکار عمومی دارد. تبیینی که خاصّه باید از سوی رسانه‌ها و البته ائمه سنی و شیعه مذهب منطقه انجام شود و جوانان عزیز بلوچ و سیستانی آگاه شوند که دوست و دشمن آنها چه کسانی هستند؟!

3_ در عملیات اخیر در کلانتری کوی شهدای زاهدان، صرفا 2 مأمور انتظامی به شهادت رسیدند که یکی از آنان نیز اهل سنت بود.

این خون‌شریکی بین شیعه و سنی که در ساحت نظام اسلامی مشغول تأمین امنیت مردم بودند؛ بیش از هرچیز توانست "بانیان آشوب" در زاهدان و البته جیش‌العدل را رسوا کند.

این چه اعتراض و چه عملیاتی است که در آن هیچکس قرار نیست زنده بماند و شیعه و سنی خدمتگزار مردم باید بمیرند؟!

تروریست‌ها چرا شرافت و مردانگی معروف بلوچی را ندارند که به مردم بگویند برای تأمین نظر دشمنان خارجی ایران حاضرند بر جنازه هرکسی اعم از سنی و شیعه پا بگذارند و بالا بروند؟!

و البته "بانیان آشوب" در زاهدان باید بدانند که این سؤالات را بیش از هرکسی؛ جوانان بلوچ هستند که از خود و دیگران می‌پرسند.

 

جمع‌بندی: فی‌الجمله می‌توان گفت به خواست الهی و برکت خون‌شریکی سنی و شیعه؛ عملیات اخیر اشرار علیه یک کلانتری در زاهدان؛ به سود مردم و نظام اسلامی شد و حقایق بزرگی را آشکار کرد.

هم‌اکنون نه تنها اشرار بلکه صاحبان مسجد ضرار زاهدان و سایر بانیان آشوب به روشنی می‌دانند که در صورت هر تنشی؛ مردم و اهل سنت قابل یارگیری نیستند، جیش‌العدل طرفدار مردم و اهل سنت نیست و ریشه‌اش آمریکایی است نه بلوچی و مهمتر از همه اینکه نیروهای نظامی پیشمرگ مردم هستند.

چه اینکه در حادثه اخیر هیچکس از مردم و حاضران در کلانتری آسیب ندیدند و این 2 نیروی کادر و وظیفه‌ی نیروی انتظامی بودند که در راه مقابله با تروریست‌ها به شهادت رسیدند.

این حقایق مقابل چشم مردم شریف زاهدان و اهل سنت نجیب سیستان و بلوچستان قرار دارد.