ظریف که اخم و جدیت با نیروهای داخلی و خنده های مفرط با طرف های غربی را جزو روال برنامه های خود قرار داده، در نشست محل شورای روابط خارجی آمریکا حاضر شد و به پرسش های خبرنگاران پاسخ گفت.
به گزارش عدالت خواهان گلستان"براساس این گزارش، وی در پاسخ به یکی ایرانی الاصل محکوم در فتنه 88 مسایلی را مطرح کرد که اگر شنونده، نمی دانست ظریف، وزیر خارجه یک دولت است، گمان می کرد که او به عنوان دبیرکل یک حزب یا جناح مشغول رایزنی خارجی شده است.
وزیر خارجه دولت مدعی اعتدال در پاسخ به این سوال هاله اسفندیاری که پرسید "آیا شکست در مذاکرات هستهای بر سیاست خارجی ایران تاثیرگذار خواهد بود؟ اگر بله، چگونه؟ تاثیر این شکست بر سیاست داخلی چطور؟" این پاسخ عجیب و تامل برانگیز را داد: "بیتردید، همینطور است زیرا ما روندی را شروع کردهایم که هدف از آن تغییر فضای سیاست خارجی کشور است. اگر با وجود تلاشهای ما برای تعامل، این تلاشها بینتیجه بماند، مردم ایران این فرصت را خواهند داشت تا ۱۶ ماه دیگر که انتخابات پارلمانی در ایران برگزار میشود، به این عملکرد ما (با آرای خود) پاسخ دهند. وقتی قبلا در تعامل و مذاکرات درباره توافق هستهای با جامعه بینالمللی در سالهای ۲۰۰۴ و ۲۰۰۵، توافقهایی کردیم و تلاشهای ما برای عملکرد شفاف، از جانب اتحادیه اروپایی رد شد، البته باید توجه داشت که اتحادیه اروپایی به تنهایی فعالیت نمیکرد و افرادی در کاخ سفید و وزارت خارجه آمریکا مانع از هرگونه توافق شدند، همانطور که حالا هم کسانی هستند که نمیخواهند هیچگونه توافقی حاصل شود قطع نظر از اینکه مفاد آن چه باشد. در آن زمان مردم با انتخاب رئیس جمهوری متفاوت(احمدینژاد) به دلیل شکست(در مذاکرات) در واقع به ما پاداش دادند که مرا هم زود بازنشسته کرد!(خنده حضار و قهقهه ظریف)، حالا من بار دیگر زنده شدهام (خنده حضار). به نظر من، در انتقال پیامی که جامعه بینالمللی و بویژه غرب میخواهد به ایران منتقل کند باید بسیار دقت کند. باید دید تعامل از جانب ایران و تلاش ایران برای باز بودن و نگاه به آینده داشتن با پاسخ مثبت مواجه میشود یا اینکه بار دیگر، رد میشود. من فکر میکنم مردم ایران پاسخ خود را در صندوقهای رای نشان خواهند داد"!؟

آیا سخنان فوق، به وزیر خارجه یک دولت بازمی گردد یا دبیر یک جناح خاص سیاسی؟! این چه تدبیری است که ظریف و دوستان آن را مدنظر قرار داده اند؟
ظریف با بیان مکنونات قلبی بر سر سفره آمریکایی ها و نیز، معدود افراد به ظاهر ایرانی محکوم در فتنه گریخته به ینگه دنیا، نشان داد که حقیقتا بر سر یک دو راهی خطرناک ایستاده است؛ دو راهی توجه و حفظ منافق ملی یا توجه و حفظ منافع جناحی!
دلواپسی در این رابطه زمانی بیشتر می شود که با مرور تاریخ، تکرار این مساله در رفتار دیپلماتیک محمدجواد ظریف در سال 1383 مشاهده می شود؛ زمانی که وی در گفتگوی دوجانبه با محمد البرداعی درباره موضوع هسته ای کشورمان، مسایل داخلی را با آن مذاکرات پیوند زده و در حالتی شبیه به چانه زنی تلاش می کند به او و طرف های غربی این پیام را منتقل کند که اگر در مذاکرات با ظریف و دوستان به نتیجه نرسند، افراد دیگری در انتخابات ایران به قدرت خواهند رسید. (فیلم این عبارات ظریف در مستند معروف "من روحانی هستم" قابل رویت هست).
با آن خاطره قبلی و اظهارات کنونی محمدجواد ظریف، به نظر می رسد وی آرام آرام صلاحیت نشستن بر کرسی وزارت خارجه کشوری به بزرگی جمهوری اسلامی را از خود سلب می کند؛ چون ظاهرا او علاقه مفرطی به منافع جناحی و حزبی دارد تا منافع ملی.