چاپ صفحه

شاکری: 90 روز اول دولت رئیسی سرنوشت‌ساز است/ باید شدت انحصار آمریکا در ساختار اقتصادی ایران شکسته شود

به گزارش پایگاه  عدالت خواهان ایران روزنامه فرهیختگان در گفت‌وگو با مجید شاکری، کارشناس اقتصادی به این مسئله پرداخته که دولت آینده در اقتصاد باید چگونه عمل کند. بخش‌های مهم این گفت‌وگو در ادامه آمده است.

کنترل تورم مهم‌ترین اقدام ۳ ماهه نخست دولت باشد

- نخستین چالش کوتاه‌مدت رئیسی در سه‌ماهه اول دولت به مساله کنترل تورم برمی‌گردد. برای موفقیت در این چالش باید دو اقدام مهم رخ دهد؛ نخست تغییر ساختار نگهداشت ذخایر بانک مرکزی که به‌وسیله آن امکان کنترل نرخ ارز توسط دولت فراهم می‌شود. امکان کنترل نرخ ارز بحثش جدا از این است که این کنترل باید انجام شود یا خیر؛ فرصت طلایی برای تغییر نگهداشت ذخایر ارزی یک‌ماهه اول دولت رئیسی است.

- اقدام دوم به کنترل ترازنامه‌های سیستم بانکی برمی‌گردد که از اواخر دوره همتی برنامه آن آغاز شد تا رشد کل ترازنامه‌های سیستم بانکی ما محدود شود. این محدودیت لازم است وگرنه در شرایطی قرار می‌گیریم که ممکن است جهش ارزی کنترل شود اما تورم روبه‌رشد باشد. مجموعا سه‌ماهه اول دولت سیزدهم مشخص می‌کند که آیا رئیسی درطول چهارسال ریاستش می‌تواند موفق شود یا خیر؟

برخی نمی‌دانند دولت روحانی در هفته‌های پایانی چه بلایی بر سر کشور می‌آورد

- گویا برخی متوجه نیستند دولت روحانی در هفته‌های پایانی عمرش چه بلایی بر سر کشور می‌آورد. برخی تصمیمات کابینه مانند دائمی‌سازی همسان‌سازی حقوق‌ها دولت رئیسی را وارد لوپ متفاوتی از کسری بودجه خواهد کرد که در این صورت کار بسیار سخت می‌شود.

- ایران باید به دلایل دیگری جدا از حل مساله کسری بودجه نفت بفروشد و از طرفی موضوع تبدیل ذخایر نفتی به فرآورده نیز درقالب پتروپالایشگاه‌ها کمکی به بازسازی ساختار مالی ایران نخواهد کرد. البته اگر ما نفت بفروشیم کسری بودجه قابل تحمل‌تر خواهد شد. ما می‌توانیم با پیاده‌کردن الگوی مولدسازی دارایی‌ها که راهبردی به‌جز فروش آنهاست مشکل کسری بودجه را حل کنیم در مولدسازی، دولت به‌وسیله بازتنظیم رابطه خود با اموال و دارایی‌هایش به‌سمت مدیریت بهتر آنها برای به دست آوردن بازدهی مطلوب می‌رود.

- اگر این فرآیند از سال اول دولت رئیسی آغاز شود می‌توانیم نتایج آن را از سال۱۴۰۱ مشاهده کنیم. برای حل مشکل بودجه در کوتاه‌مدت به‌خصوص مرداد و شهریورماه امسال دولت چاره‌ای جز کاهش هزینه‌های برجای‌مانده از دوران روحانی و تلاش برای فروش نفت ندارد چون عملا راهبرد فروش اوراق نیز با توجه به شرایط فعلی دیگر روالش با سال‌های گذشته فرق می‌کند و برای این منظور باید نرخ بهره بالا برود تا مردم مجاب به خرید اوراق شوند.

تغییر چشم‌انداز حکمرانی باید اصلی‌ترین رویکرد تحولی رئیسی باشد

- تغییر چشم‌انداز حکمرانی باید اصلی‌ترین رویکرد تحولی رئیسی در آینده باشد. روحانی با یک نوع تفکر و گفتمان مشخص روی کار آمد، چشم‌انداز ایشان برای اداره کشور از سال۹۵ یعنی قبل از انتخابات ریاست‌جمهوری دوازدهم به بن‌بست رسید. متاسفانه از آن زمان تاکنون هیچ تصویر روشنی برای اداره کشور میان اعضای دولت ایشان وجود نداشته است، به همین خاطر ما برای حل مشکلات به‌سمت رشته‌ای از رفتارهای نهادگرایانه و غیرتوسعه‌ای رفتیم که در این رفتارها هدف‌گذاری برای بقای خودش مهم‌ترین نشانه عدم بقاست.

به‌نظر من شروع این تحول در چشم‌انداز باید از روابط خارجی باشد. منظورم صرفا تجدیدنظر در ارتباطات‌مان با آمریکا نیست منظورم بازتعریف نسبت خودمان با تمامی محورهای توسعه اطراف کشورمان هست. خیلی از رفتارهای تنظیم‌گرایانه درصورتی‌که شما چشم‌انداز درستی از حکمرانی داشته و توانسته باشی به جامعه انتظارات قوی‌تری نسبت به آینده تزریق کنی خیلی راحت‌تر قابل اجرا هستند.

مثالی می‌زنم؛ وقتی شما بر CGT) Capital Gains Tax) به‌معنی مالیات بر افزایش ارزش یا مالیات بر سود سرمایه است اصرار می‌کنید از طرفی در کشور چشم‌انداز نرخ ارز مناسب نباشد نتیجه‌اش چیزی جز خروج نرخ سرمایه از کشور نیست، در اینجا نمی‌توانید بگویید خروج سرمایه را با حکمرانی ریال می‌توانیم کنترل کنیم. تنها راه‌حل مشکل در این شرایط داشتن یک سیستم ارزی رسمی و خارجی است که این موضوع مستلزم داشتن روابط بین‌المللی خوب است. به همین دلیل معتقدم سه‌ماهه اول دولت رئیسی فرصت خوبی برای گشایش روابط با کشورهای دیگر است.

باید شدت انحصار آمریکا در ساختار اقتصادی ایران شکسته شود

- ما اکنون در غرب غرق هستیم و کالاهای اساسی کشور به‌طور انحصاری از طریق کانال مورد تایید وارد ایران می‌شود حتی نگاه ما به نفت نیز کاملا غربی است بنابراین وقتی صحبت از ایجاد روابط با چین، روسیه و هند می‌کنیم هدف‌مان ایجاد تعادل در روابط خارجی است وگرنه این‌گونه نیست که به‌طور کامل به‌سمت شرق متمایل شده‌ایم. باید شدت انحصار آمریکا در ساختار اقتصادی ایران شکسته شود، این انحصار ناشی از ارثیه‌ای است که ما از زمان تشکیل اقتصاد مدرن در ایران داشته‌ایم که در آن زمان شرایط کاملا متفاوت نسبت به الان بود.

- ما حتی لایحه بودجه سالیانه را که اجرایی‌شدن آن توسط نهادی مانند دیوان محاسبات رصد می‌شود به‌طور کامل عملیاتی نمی‌کنیم. فکر می‌کنم مهم‌ترین دلیل عدم توفیق ما در اجرایی‌کردن برنامه‌ها به بی‌ثباتی شرایط اقتصاد کلان کشور برمی‌گردد. به همین دلیل همیشه مدیران در اواسط اجرایی‌کردن برنامه‌ها مجبور به جابه‌جایی‌های میانسالی می‌شوند، زیرا خیلی از اتفاقاتی که در ابتدای سال پیش‌بینی می‌کنیم عملا در اواسط کار به نتیجه نمی‌رسد.

- علت این رخداد مشخص است، گاهی مواقع ما خوش‌بینانه عمل می‌کنیم؛ مانند اتفاقی که بر سر بودجه۱۴۰۰ آمد. در همان زمان خیلی از کارشناسان به مجلس یازدهم پیرامون این موضوع هشدار دادند اما دوستان خوش‌بینانه معتقد بودند بودجه به‌نحوی تنظیم شده که به غرب این پیام را القا می‌کند باید دست از تحریم ایران بردارد، گاهی نیز این شرایط ناشی از تفاوت وضعیت اقتصاد کلان کشور نسبت به خواست و تصورات ماست. به همین دلیل شما در یک تجربه‌نگاری نسبت به گذشته متوجه می‌شوید موفق‌ترین برنامه توسعه ایران بعد از انقلاب یعنی برنامه سوم توسعه در شرایط نسبتا باثبات اقتصاد کلان به نتیجه رسیده است.