به گزارش پایگاه عدالت خواهان ایران" حسین خان بابازاده: احمدی نژاد در جریان حضور در میان کتابفروشی های میدان انقلاب به اظهارات حدادعادل واکنش نشان داد. حداد در پاسخ به سوال یک دانشجو، ردصلاحیت احمدی نژاد را حتمی دانسته بود و البته که این موضوع پیچیده و غیر قابل فهمی نبوده و نیست. فارغ از دلایلی که باعث ردصلاحیت احمدی نژاد در سال 96 شده بود اضافه شدن رفتارهایی نظیر نامه به ولیعهد خونریز سعودی و ناراحت دانستن او از کشتار مردم یمن(!)، نامه پراکنی های سرگشاده به رهبرانقلاب، حمله به نهادهای انقلابی کشور، توئیت بازی با آنجلینا جولی، تبریک تولد مایکل جکسون، ماجرای موافقت با خوانندگی زنان و مخالفت با آتش زدن پرچم امریکا و.... مواردی هستند که به اندازه کافی برای عدم تردید در رد صلاحیت این دوره هم کافی است. حتی نه ریاست جمهوری بلکه حتی شاید احمدی نژاد صلاحیت حضور در انتخابات مجلس و شورای شهر را هم نداشته باشد. شاید تنها صلاحیت احمدی نژاد در این روزها نشستن بر یکی از صندلی های مجمع تشخیص باشد که همچون سایر افراد با تجربه به حسب مسئولیت مهمی که داشته است از نظرات او استفاده شود.
اما واکنش مستقیم احمدی نژاد به صحبت کوتاه حدادعادل نشان می دهد که هدف احمدی نژاد و احمدی نژادی ها موضوع دیگری است. احمدی نژاد می توانست به جوابگویی اطرافیانش کفایت کند اما تصمیم بر آن بود که از فرصت پیش آمده با توجه به نزدیک بودن به انتخابات و جایگاه حدادعادل به عنوان رئیس شورای ائتلاف نیروهای انقلاب نهایت بهره را ببرد تا دوباره اصرار کند که من جریان سومی هستم. برای همین فرصت را غنیمت شمرد تا بگوید من از صدر تا ذیل این جریان را قبول ندارم و در مقابلشان هستم.
واکنش صریح احمدی نژاد به حدادعادل همان طور که اطرافیانش توئیت می کنند یعنی ورود رسمی به ماجرای انتخابات و آغاز کارزار انتخاباتی. اما رفتار احمدی نژاد نشان می دهد که او علی رغم ادعای رشدی که دارد درجا زده است و دنبال همان نظریه قدیمی است. اگر رفتار احمدی نژاد در سال 88 در مقابل یک جریان شکل گرفته درون نظام جواب داد به خاطر آن بود که در آن روزها مردم احمدی نژاد را خادم واقعی ملت و در مقابل آن جریانی که اصطلاحا مثل خوره به جان نظام افتاده بودند می شناختند.
اما احمدی نژاد این روزها اوضاع جالبی ندارد. تفکر زیر و رو شده او از دل مواضع و نامه پراکنی ها و خبر دیدارهای منتشر شده و منتشر نشده اش نشان می دهد که او الان خیلی شبیه همان هایی شده است که روزی مدعی تقابل با آنها بود. این افتخار جریان انقلابی است که احمدی نژاد خودش را جدا از آنها می داند اما احمدی نژاد مدعی هوشمندی متوجه نشده است که اقبال به او به خاطر روحیه انقلابی گری اش بود وگرنه عاقبت این تغییر مسیر و دگرگونی های سراسر باخت سرانجامی نظیر هاشمی، میرحسین و خاتمی را به همراه دارد.
به عبارت بهتر احمدی نژاد علی رغم دست پری که داشت طی سال های گذشته پا در مسیری گذاشت که اگر دستاوردی داشت الان سه نفر مذکور آن را به دست گرفته بودند اما دست آنها نیز خالی است.
قطعا اوج گیری احمدی نژاد ادامه دارد. بیشتر جنجال سازی می کند، جواب میدهد، به خیال خود افشاگری می کند، واکنش نشان می دهد و این روند ادامه دارد تا روزی که وارد ستاد انتخابات شود و ثبت نام کند. اما چند روز بعد، زمانی که نام محمود احمدی نژاد در بین تائید صلاحیت شده ها نباشد مشخص می شود که احمدی نژاد را نباید جدی میگرفت. البته به احتمال زیاد با توجه به اشرافی که خود احمدی نژاد بر دلایل ردصلاحیتش دارد، اتفاقا او دنبال همان روز است تا بتواند به اعلام عدم صلاحیتش برای کاندیداتوری ریاست جمهوری هزینه زایی کند. شاید هم بخواهند در خیال خامی، کار میرحسین در بعد انتخابات را قبل از انتخابات انجام دهند!