چاپ صفحه

عملیات مرصاد به روایت سرلشکر وفیق ‌السامرایی، رئیس سازمان اطلاعات ارتش عراق

به گزارش پایگاه  عدالت خواهان ایران" به نقل از روابط عمومی مرکز اسناد و تحقیقات دفاع مقدس، سرلشکر وفیق ‌السامرایی، رئیس سازمان اطلاعات ارتش عراق، از اهالی سامرای عراق است. وی در جنگ تحمیلی از درجات پایین در دستگاه اطلاعات نظامی ارتش عراق (بخش ایران) فعالیت خود را شروع و به‌تدریج مراحل ترقی را طی کرد و خود را تا درجه سرلشکری رساند. السامرایی روزهای پایانی سال ۱۹۹۴ از عراق خارج شد و به معارضین رژیم عراق پیوست. وی در کتاب خود با عنوان «ویرانی دروازه شرقی» که توسط مرکز اسناد و تحقیقات دفاع مقدس به فارسی ترجمه و منتشر شده است، برای اولین بار به‌عنوان یک نظامی به طرح مسائلی از درون رژیم عراق و آنچه در طول جنگ تحمیلی گذشته، پرداخته است. در این بخش قسمتی از نوشته‌های وی در مورد عملیات مرصاد را مرور می‌کنیم:

به‌ محض پایان یافتن جنگ (پذیرش قطعنامه ۵۹۸ از سوی جمهوری اسلامی ایران)، سرلشکر فاضل البراک تکریتی مدیر سرویس‌های اطلاعاتی و سپهبد ستاد صابر الدوری و مسعود رجوی رئیس سازمان گروهک مخالف ایرانی [منافقین] به‌منظور بحث و بررسی درباره چگونگی پیشروی سریع و عمیق نیروهای این سازمان از خانقین به سمت تهران، برای در دست گرفتن قدرت در این کشور با پشتیبانی محدود نیروهای مسلح عراقی، در کاخ ریاست جمهوری تشکیل جلسه دادند. در حضور شخص صدام، ابعاد این عملیات و پیامدهای احتمالی آن مورد بحث و تبادل‌نظر طولانی قرار گرفت. سرلشکر دکتر فاضل البراک بنا به دلایل مختلف، چندان تمایلی به انجام این عملیات نداشت.

زیرا نسبت به تحقق نتایج قطعی آن اطمینان نداشت. وی مایل بود از هرگونه عملی که به‌احتمال - هرچند ضعیف - موجب تحریک طرف مقابل و از سر گرفته شدن آتش جنگ عراق و ایران (که فقط یک هفته از پایان آن می‌گذشت) می‌شود، خودداری شود. ولی واقعیت دیگری نیز وجود داشت و تا هنگام اعدام شدنش در سال ۱۹۹۳ نیز در پرده‌ای از ابهام باقی ماند. حقیقت آن است که براک مایل نبود جنگی دیگر به دست صدام رقم‌زده شود. مسعود رجوی به صدام گفت: «مطمئن باشید که سازمان من ظرف چند ساعت وارد [شهر] همدان، در ۲۵۰ کیلومتری مرز خواهد شد.» سپهبد صابرالدوری گزافه‌گویی‌هایش را از حد گذراند و گفت: «سرور من، از دیروز تابه‌حال تصویر ورود این سازمان به ایران و به دست گرفتن قدرت در آنجا از برابر چشمان من دور نمی‌شود.» صدام فریفته این کلام شد و موافقت خود را با اجرای این عملیات که به نام عملیات «راصد» (منافقین این عملیات را فروغ جاویدان نامیدند ولی این عملیات در جمهوری اسلامی ایران مرصاد نامیده شد.) شناخته شد، اعلام داشت. صابر فراموش کرده بود که تاریخ رحم نمی‌کند و سرنوشت عراق، بازی کودکانه‌ای در خرابه‌های ده یا روستای «الدور» نیست. 

اندیشه عملیات

شاید علت شکل‌گرفتن اندیشه عملیات در ذهن سازمان [منافقین] ناشی از این احساس بود که با پایان‌یافتن جنگ عراق و ایران فرصت‌ها و محدوده پشتیبانی صدام از این سازمان کاهش پیدا خواهد کرد زیرا حکومت ایران از شرایط مناسب‌تری برای به دست گرفتن زمام امور در داخل برخوردار خواهد شد. صدام که تظاهر به مشورت با دیگران پیش از اعلام تصمیم‌گیری‌هایش می‌کرد، با بیان جمله زیر از انگیزه‌های تحریک‌آمیز خود برای اجرای این عملیات پرده برداشت؛ او گفت: «شاید این فرصت طلایی برای نابودسازی رژیم فعلی [ایران] باشد.»

اندیشه کلی عملیات راصد با آماده‌سازی و بسیج کلیه نیروهای منافق در خارج از کشور و نیروهای مخفی سازمان در داخل، به‌منظور پیشروی سریع از جاده «خانقین - منذریه» در داخل عراق و قصرشیرین، اسلام آباد، کرمانشاه، همدان و تهران در داخل ایران و به دست گرفتن زمام امور در این کشور صورت می‌گرفت.

آمادگی برای عملیات

فعالیت‌های سازمان [منافقین] با پرده‌پوشی و پنهان‌کاری تمام انجام می‌شود. کنترل و مراقبت قاطعی صورت می‌گیرد و نیروها پایبند به آموزش‌ها و تعلیمات و شناسایی و برنامه‌ریزی برای عملیات هستند. ازآنجاکه عراق تنها کشوری است که به‌صورت آشکار از مخالفین ایران پشتیبانی به عمل می‌آورد و شاید تنها دولتی است که به‌صورت سخاوتمندانه پشتیبانی‌هایی را در اختیار این سازمان قرار می‌دهد، باید گفت که دو گروه از معارضین ایران مورد توجّه عراق قرارگرفته‌اند، یکی سازمان منافقین و دیگری «حزب دموکرات کردستان ایران» که در سطح پایین‌تری از پشتیبانی‌های دولت عراق بهره می‌برد.

سازمان [منافقین] برای عملیات دست به اقدامات گسترده زیر زد:

خرید گسترده وانت‌های موجود در بازارهای اتومبیل عراق، به‌گونه‌ای که سبب جهش بزرگی در قیمت اتومبیل‌ها شد.

تقاضاهای این سازمان در تهیه انواع سلاح‌ها و تجهیزات و مهمات از طریق انبارهای ارتش عراق تأمین شد. علاوه بر آن خشکبار و کنسرو، به‌عنوان مواد غذایی اضطراری نیز فراهم شد.

اقدامات گشتی - شناسایی میدانی در خطوط مقدّم و عقبه عملیات انجام شد.

دستورات لازم درباره جزئیات طرح‌ها و اقدامات عملیات، در مدّت زمان بسیار محدودی صادر شد.

قرارگاه عملیاتی ویژه عملیات در قرارگاه سپاه دوم، در «منصوریة‌الجبل» واقع در جاده «بغداد - خانقین» بازگشایی شد.

ارتباطات لازم ایجاد و تحت کنترل قرار گرفت.

نیروهای مسلّح زمینی و هوایی عراق به حالت آماده‌باش صددرصد درآمدند، درحالی‌که همگی در موقعیت‌های خود به سر می‌بردند.

مأموریت‌های مشخصی برای نیروهای هوایی و هوانیروز به‌منظور پشتیبانی از عملیات تعیین گردید و اهداف از طریق عکس‌های هوایی و اطلاعات استخباراتی شناسایی شد.

رهبری سازمان منافقین به قرارگاه عملیاتی «منصوریة‌الجبل» منتقل شد.

سرلشکر فاضل‌البراک، سپهبد صابرالدوری و سرلشکر ستاد وفیق سامرایی و سیداحسان محمدجاسم الدیری مدیرکل سرویس‌های اطلاعاتی و مسئولان شعبه ترکیه و ایران، برای پیگیری اوضاع به این قرارگاه منتقل شدند.

اجرای عملیات

به‌محض صدور فرمان لازم، نیروهای سبک سازمان منافقین خط مرزی را درنوردیده و با استفاده از خودروهای وانت که روی آن‌ها مسلسل‌های سنگین نصب‌شده بود و همچنین با استفاده از نفربرهای زرهی و زره‌پوش‌های چرخدار روسی و فرانسوی پی‌ام‌پی ۱ و بنهارد و پی‌تی‌آر ۶۰ پیشروی مکانیزة سریع خود را آغاز کردند. در موج اول حمله حدود ۲۲۰۰ نیروی مسلح زن و مرد حضور داشتند.

هواپیماهای جنگنده میگ ۲۳ و میراژ اف - ۱ عراقی به‌منظور حفاظت از نیروهای عمل‌کننده در برابر دخالت احتمالی نیروی هوایی ایران، اقدام به پروازهای گشتی مسلحانه و برقرار نمودن پشتیبانی هوایی نزدیک کردند.

پیشروی اولیه سبب شد تا این نیروها به‌عنوان نیرویی کاملاً غافلگیرکننده و قوی به‌پیش روند و به شهر اسلام‌آباد واقع در ۱۰۰ کیلومتری [خط حرکتشان] دست پیدا کنند. آن‌ها نیروهای موجود در این شهر را غافلگیر کرده و پادگان و مناطق و موقعیت‌های حسّاس این شهر را ظرف مدت‌زمان کوتاهی (چند ساعت) به اشغال خود درآوردند. نیروهای بعدی با بهره‌گیری از موفقیت‌های به‌دست‌آمده، در چارچوب برنامه تعیین‌شده برای دستیابی به شهر تهران، حمله خود را از سرگرفتند. بدیهی بود که در پشت سر خود، از هیچ‌گونه اقدام دفاعی یا نیروی تأمینی در جاده‌ها برخوردار نبودند.

رهبران ایران به اطلاعات جامعی راجع به محور و اهداف عملیات و میزان نیروهای عمل‌کننده [سازمان منافقین] دست پیدا کردند و با به حرکت درآوردن تعدادی از یگان‌های سپاه پاسداران که دارای ویژگی‌های حرکت سبک و سریع بودند و از وسایل نقلیه سریع و کوچک استفاده می‌کردند، واکنش سریعی در مقابل این رویداد نشان دادند. تعدادی از ارتفاعات و تقاطع جاده‌های ارتباطی در فاصله بین اسلام‌آباد و کرمانشاه را به کنترل خود درآورده و با نیروهای مقدم منافقین درگیر شدند. آن‌ها توانستند تا هنگام آمادگی و تجمع نیروهای سپاه پاسداران از مناطق مختلف در محور عملیاتی، منافقین را زمین‌گیر کنند و خطوط ارتباطی آن‌ها را در چند نقطه قطع کنند. عملیات نابودسازی منافقین آغاز شد و در همان ابتدای کار، حداقل تعداد ۱۰۰۰ منافق کشته یا زخمی یا اسیر شدند. درحالی‌که بنا بر اطلاعات دریافتی ما تعداد تلفات منافقین به بیش از ۲۰۰۰ نفر رسید.

تحلیل عملیات و موفقیت ازدست‌رفته

این عملیات به‌منزله نقض آشکار آتش‌بس تلقی می‌شود و نشان می‌دهد که صدام به‌هیچ‌وجه خود را پایبند به معاهده‌ها و مقررات نمی‌داند. باید با او محتاطانه برخورد کرد و نباید به او اعتماد کرد. در مقایسه با سیلی از دلایل پیشین و آینده ثابت می‌شود که صدام جنایتکاری است که با عملکرد سوء خود، مردم و کشور را در معرض ضررها و زیان‌های فراوان قرار داده ‌است.