چاپ صفحه

رفتارشناسی خاتمی بعد از فتنه ۸۸

یه گزارش عدالت خواهان گلستان"سینا ربیعی در وبلاگ "نقطه سر خط" نوشت:
ماجرا از آنجا شروع شد که مجید انصاری ـ از اعضای مجمع روحانیون مبارز و شخص مورد وثوق سید محمد خاتمی ـ در جریان عیادت از رهبر معظم انقلاب نامه ای مبنی بر ابراز خوشحالی مجمع روحانیون از عمل موفقیت آمیز و سلامت مقام معظم رهبری به ایشان تقدیم کرد. نامه ای به امضای سید محمد خاتمی که از سوی اصلاح طلبان به عنوان یک محور مطرح است اما غالباً او را یکی از سران فتنه و تأثیر گذار در حوادث خرداد 88 می دانند.
 
انتشار چنین خبری در نگاه اول جای بسی خوشحالی دارد، رئیس جمهور پیشبن ایران اسلامی و یکی از منتقدان به برخی سیاستهای حاکمیت در اقدامی متمدنانه و به دور از کینه توزی، از سلامت رهبر و ولی فقیه خود ابراز خرسندی و خوشحالی کرده و بدون ترس و واهمه از نزدیکان و برخی همفکران تندرو و تجدید نظر طلب خود احساسات قلبی خود را بروز داده است.
 
اما از دیگر سوی؛ نوشتن نامه و ابراز خوشحالی از سلامتی ولی فقیه و رهبر انقلاب، آن هم از سوی تشکلی که در جریان فتنه 88 و به رغم تأکیدات مکرر مقام معظم رهبری بر حفظ آرامش و امنیت و پرهیز از اقدامات احساسی و هیجانی و همچنین حرکت در چارچوب قانون، اقدام به فراخوان برای تظاهرات در روز 30 خرداد ـ تنها یک روز پس از بیانات مهم مقام معظم رهبری مبنی بر حفظ وحدت و آرامش ـ نموده و ابطال انتخابات را مطالبه می کرد و هم اکنون نیز با گذشت بیش از 4 سال همچنان بر حمایت از آشوبگران و فتنه گران اصرار دارد، جای تأمل دارد و در حسن نیت این افراد باید به دیده تردید نگریست.
 
اگر چه انتشار این خبر بازخوردهای متفاوتی در میان رسانه ها و شخصیت های سیاسی به همراه داشته و بدان اشاره شده  اما ذکر نکاتی در این خصوص خالی از لطف نیست:
 
1.تحلیل فرآیندی رفتار خاتمی : رفتار شناسی سید محمد خاتمی ـ به صورت فردی و نه جریانی ـ از ابتدای ورود به عرصه سیاسی کشور به ویژه از سال 1376 تا کنون حاکی از نوعی مدیریت شوندگی توسط سایر افراد است. بر همین پایه اقدام اخیر وی نیز می تواند نتیجه نوعی مدیرت شوندگی از ناحیه مجمع روحانیون و برخی از جریانهای موسوم به اصلاح طلب باشد. مدیریت شوندگی خاتمی در قالب چند مقطع قابل تقسیم است:
 
•سالهای منتهی به خرداد 76: خاتمی در این مقطع توسط برخی از افراد مجمع روحانیون مبارز و مجله کیان مدیریت می شود. پیروزی خاتمی در انتخابات ریاست جمهوری هفتم نیز حاصل تلاش این طیف بود.
 
•سالهای 78 تا 84: این دوره که مصادف با دوران تندوری و اتخاذ مواضع رادیکالی است بعد از تشکیل حزب مشارکت و شکل گیری مجلس ششم آغاز می شود دوره ای که مجمع روحانیون مبارز به محاق می رود و حتی مهدی کروبی دبیرکل وقت مجمع به نشانه اعتراض از مجمع استعفا کرده و در صدد تشکل حزب اعتماد ملی بر می آید.
 
•سالهای 84 تا 88: در این سالها خاتمی توسط ائتلافی از جریانهای مخالف احاطه و اداره می گردد؛ کارگزاران، مشارکت، سازمان مجاهدین و...
 
•سالهای بعد از فتنه 88 تا کنون : در این مقطع و به دنبال روشن شدن اهداف و برنامه های احزابی نظیر مشارکت و سازمان مجاهدین که مشی براندازی داشتند و انحلال این تشکل ها. مجدداً فضا برای ایفای نقش فعالتر مجمع روحانیون فراهم می گردد تا شاید بتواند باز هم به ریل اصلی حرکت خود بازگردد.
 
 2. سید محمد خاتمی به ویژه بعد از فتنه 88 به انحای مختلف خواسته مخالفت خود را با برخی از جریانهای برانداز  نشان دهد ، او در انتخابات مجلس نهم و علیرغم فشارهای وارده بر عدم شرکت در انتخابات، در یکی از روستاهای شهر دماوند در پای صندوق رأی حاضر شده و مجدداً بر حقانیت نظام و انتخابات صحه گذاشت. خاتمی با این اقدام خود که مخفیانه نیز بود سعی کرد همه پل های پشت سرش را خراب نکند و راهی برای بازگشت باقی بگذارد.
 
3.خاتمی بارها و بارها در سخنرانی ها و اظهارات خود تقلب در انتخابات را منتفی دانسته و اذعان نموده که در انتخابات ریاست جمهوری دهم تقلبی صورت نگرفته و این مهم را بارها به موسوی و کروبی گفته است.
 
خاتمی در نشست با برخی اصحاب رسانه: " ... من قبل و بعد از انتخابات به میرحسین موسوی گفتم که در انتخابات رای نخواهد آورد. ...معتقدم احمدی نژاد در سال ۸۸ رای آورد و پیروز انتخابات بود.... بیانیه شماره ۱۷ موسوی که در آن اصل انتخابات را قبول کرده بود و لحن آن ملایم تر شده بود با تلاش من نوشته شد."
 
4. و مورد اخیر که مجمع روحانیون و سید محمد خاتمی از بهبود حال مقام معظم رهبری ابراز خرسندی کردند، همگی می تواند ناشی از تغییر رفتار ـ نه تغییر نگرش ـ  در طیف خاتمی و مجمع روحانیون مبارز تلقی گردد.
 
 نگارنده بر این عقیده است که با تمام احترامی که به نظرات جریانهای ارزشی قائل است و خود نیز بر این عقیده است که این طیف صدمات جبران ناپذیری بر پیکره نظام اسلامی در سالهای اخیر  وارد کرده و فرصت های بسیار مهمی را از نظام گرفته و پیشرفت کشور را کند کرد. و اذعان به اینکه این گروه قبل از هر حرکتی باید به اشتباهات گذشته خود اعتراف کرده و توبه کنند، عنوان می دارد که اقدامات و حرکات خاتمی و طیف مجمع همانگونه که در سطور فوق بدان اشاره گردید مصداق بارز اعتراف و توبه است؛ تغییر رفتار خاتمی اذعان به عدم تقلب در انتخابات، حضور در پای صندوقی که آن را تشریفاتی می دانستند و ابراز خرسندی از سلامت ولی فقیهی که شعار «مرگ بر اصل ...» سر می دادند، این اقدامات نشانه اعتراف است، اعتراف به ظلم در حق نظام و  تلاش برای بازگشت. تحریر و تقریر این نامه آن هم در حالی که بسیاری از دشمنان داخلی و خارجی نظام تنها ستون و عامل اصلی مقاومت انقلاب اسلامی در برابر استکبار و منافقان را رهبری و مردم می دانند و خاتمی و مجمع نیز در سالهای اخیر در زمین آنها بازی کرده و آب در آسیاب آنان ریختند می تواند مصداق انابه و شجاعت در اظهار این علاقه به رهبری معظم انقلاب باشد. این نامه مصداق " توبه نامه " است، اما تنها اقرار به لسان کافی نیست و درعمل نیز باید اثبات شود که حکما گفته اند: 
 
دو صد گفته چون نیم کردار نیست!