چاپ صفحه

مطالبات فرهنگی رهبر انقلاب به کجا رسید؟

« بعضى ها اشکال کارشان این است که اصل تهاجم را اصلاً نمى بینند، درک نمی کنند. اینکه یک جبهه اى وجود دارد که سوگند خورده ى ریشه کن کردنِ هویّت ملّى و اسلامى و فرهنگى ملّت ما است، را اصلاً درک نمی کنند؛ این همه علائم، نشانه ها، ظواهر وجود دارد، نمی فهمند؛ گفت: وین گلّه را نگر که چه آسوده می چرد؛ آسوده می چرند و اصلا ملتفت نیستند.» (۱)

 

سال ۱۳۹۳ که از طرف مقام معظم رهبری به نام ” اقتصاد و فرهنگ با عزم ملی و مدیریت جهادی” اسم گذاری شده است نه برای آن است که صرفا بر روی پلاکاردها و بنرها به صورت شعاری چاپ گردد و بعد از اتمام این سال، روز از نو روزی از نو شود و برگی از اوراق تاریخ را پر کرده و از حافظه ها پاک گردد، بلکه زمانی که مولفه­ی فرهنگ در نام گذاری این سال لحاظ شده منظور آن بوده است که تمامی نهادهای مربوطه عزم خود را برای محقق ساختن این مهم جزم کرده و اقداماتی جدی و برنامه ریزی شده به شکل مدیریت جهادی سامان دهند؛ حال آنکه حدود شش ماه از سال اقتصاد و فرهنگ با عزم ملی و مدیریت جهادی و بیش از یک سال از عمر دولت تدبیر و امید گذشته است لذا  در رابطه با موضوع فرهنگ که یکی از اصلی ترین و محوری ترین مولفه های پیشرفت وتوسعه یک کشور محسوب می شود، بپردازد. البته باید توجه داشته باشیم که مقام معظم رهبری کرارا در رابطه با موضوع فرهنگ و ارزش ها و هنجارهای دینی و ملی هشدارهای جدی را تحت عنوان های مختلف مانند: شبیخون فرهنگی، جنبش نرم افزاری، جنگ نرم، تهاجم فرهنگی، سبک زندگی و مرجعیت زدایی از غرب به مسولان گوش زد فرموده اند، تا اینکه ایشان امسال را هم در رابطه با این امر مهم نام گذاری کردند تا برخی از مسولان را از رخوت و کم کاری در این حوزه آگاه کنند اما گاها همه مشکلات ناشی شده ی از کم کاری و عدم برنامه ریزی در حوزه فرهنگ نیست بلکه «امروز بعضى ‌ها باز دلشان می خواهد برگردند به همان شکل سابق. همان جریان هاى غرب‌ زده – جریان هایى که عاشق غربند، ملت را تحقیر می کنند، داشته‌ ها را تحقیر می کنند، فرهنگ و هویت ملى را تحقیر می کنند به نفع مسلطین غربى – دلشان می خواهد که همان ها دوباره بیایند و براى امور کشور، فرهنگ کشور، جهت گیرى کشور، شاخص معین کنند و معرفى کنند …. در مقابل اینها باید ایستاد.»(۲)

مسولیت داشتن دولت در قبال معضلات فرهنگی

همان طور که مقام معظم رهبری فرمودند: «سه موضوع هم در تقویت کشور بسیار نقش دارد: یکى مسئله ى علم و فناورى است، یکى مسئله ى اقتصاد است، یکى مسئله ى فرهنگ است. دولت هاى ما، مسئولین ما، مؤثرین و متنفذین ما، در هر سه قسمت بایستى فعال بشوند و کار بکنند … البته از همه ى اینها مهم تر، مسئله ى فرهنگ است.» (۳) لذا موضوع فرهنگ خود یک اصل است و نباید این گونه سوء برداشت حاصل شود که مباحثی مانند اقتصاد، سیاست، امنیت و… جزء موضوعات کلان بوده و فرهنگ هم در ذیل این موارد تعریف می گردد بلکه حل معضلات فرهنگی خود به صورت مستقل یکی از اصلی ترین وظایف دولتمردان و مسولان محسوب می شود.

«فرهنگ، برنامه ریزى هم لازم دارد؛ نباید انتظار داشت که فرهنگ کشور -چه فرهنگ عمومى؛ چه فرهنگ نخبگانى، دانشگاه ها و غیره و غیره – به خودىِ خود خوب بشوند و پیش بروند؛ نه، این برنامه ریزى می خواهد. نمی شود مسئولین کشور مسئولیّتى احساس نکنند در زمینه ى هدایت فرهنگى جامعه. دولت و مسئولان موظّفند که توجّه کنند به جریان عمومى فرهنگ جامعه؛ ببینند کجا داریم می رویم، چه دارد اتّفاق مى افتد، چه چیزى در انتظار ما است؛ اگر چنانچه مزاحماتى وجود دارد، آنها را برطرف کنند؛ جلوى موانع را، عناصر مخرّب را، عناصر مفسد را بگیرند.» (۴) قطعا فرهنگ هر جامعه متولّى می خواهد و ورود کردن دستگاه دولت به مسئله ى فرهنگ ومعارضه ى آنها با مزاحمات فرهنگى هیچ منافاتى با رشد دادن و آزاد گذاشتن و پرورش دادن مطلوبات فرهنگى ندارد و به معناى سلب فعالیت مردم نیست البته بدون شک خود مردم در پیشبرد برنامه های فرهنگی و تشخیص انحرافات نقش اساسی را بازی خواهند کرد اما این دلیلی بر خارج شدن دولت از زیر مسولیت نمی باشد و همواره مسولان باید در قبال انحرافات فرهنگی موضع گیری کرده و مانع از سوء استفاده ی فرصت طلبان گردند. «می گویند آقا، مگر ما موظّفیم مردم را به بهشت برسانیم؟ خب بله؛ بله، همین است. فرق حاکم اسلامى با حکام دیگر در همین است: حاکم اسلامى می خواهد کارى کند که مردم به بهشت برسند؛ به سعادت حقیقى و اُخروى و عقبائى برسند؛ [لذا] راه ها را باید هموار کند. اینجا بحثِ زور و فشار و تحمیل نیست؛ بحثِ کمک کردن است. فطرت انسان ها متمایل به سعادت است، ما باید راه را باز کنیم؛ ما باید کار را تسهیل کنیم براى مردم تا بتوانند خودشان را به بهشت برسانند؛ این وظیفه ى ما است، این کارى است که امیرالمؤمنین بار آن را بر دوش خود گرفته است و احساس وظیفه می کند که مردم را به بهشت برساند.»(۵)

مدیریت جهادی در قبال تهاجم فرهنگی

کشورهای سلطه طلب و مستکبر به دنبال این بوده و هستند که ارزش ها، باورها و نگرش های خود را به سایر ملت ها انتقال داده و یک شکل از سبک زندگی را حاکم کنند و در این مسیر از به کار گیری هیچ ابزاری ابایی ندارند لذا در اصل اینکه امروز تهاجم فرهنگی از کشورهای غربی نسبت به کل کشورها وجود دارد مسئله ای پذیرفته شده می باشد: « ما چند سال قبل از این بحث تهاجم فرهنگى را مطرح کردیم؛ بعضى ها اصل تهاجم را منکر شدند؛ گفتند چه تهاجمى؟ بعد یواش یواش دیدند که نه [فقط] ما می گوییم، خیلى از کشورهاى غیرغربى هم مسئله ى تهاجم فرهنگى را مطرح می کنند و می گویند غربى ها به ما تهاجم فرهنگى کردند؛ بعد دیدند که خود اروپایى ها هم می گویند آمریکا به ما تهاجم فرهنگى کرده! لابد دیده اید، خوانده اید که [گفتند] فیلم هاى آمریکایى، کتاب هاى آمریکایى چه تهاجم فرهنگى‌اى به ما کرده اند و دارند فرهنگ ما را تحت تأثیر قرار می دهند. بعد بالاخره به برکت قبول دیگران، این حرف ما هم مورد قبول خیلى از کسانى که قبول نمی کردند قرار گرفت! تهاجم فرهنگى یک واقعیتى است.» (۶) حال آنکه این پروژه در رابطه با کشور ایران با شدت بیشتری پیگیری می شود و تعداد رسانه های فارسی زبان و بودجه هایی که در خود آمریکا علیه فرهنگ ایران هر ساله تصویب و هزینه می شود گواه بر این امر است.

با این شرایط حاکم در حوزه ی فرهنگ و تمرکز کشورهای غربی برای جای گزین کردن فرهنگ غربی به جای فرهنگ بومی مردم ایران، باید مسولان اقداماتی در همان سطح انجام دهند؛ و «در مقابل فرهنگ مهاجم، بدترین کار، انفعال است؛ زشت ترین کار، انفعال است؛ خسارت بارترین کار، انفعال است. فرهنگ مهاجم نباید ما را منفعل بکند؛ حدّاکثر این است که بگوییم خیلى خب، ما در مقابل این نمی توانیم یک حرکتى انجام بدهیم، امّا منفعل هم نمی شویم. منفعل شدن و پذیرفتن تهاجم دشمن، خطایى است که بایستى از آن پرهیز کرد.» (۷)

مهمترین وظایف مسولان فرهنگی

نهادها و سازمان های مختلفی وجود دارند که بخشی از مسولیت در حوزه ی فرهنگ را بر عهده گرفته اند اما مهمتر از آنها، شورای عالی انقلاب فرهنگی و خود دولت می باشد که اساسی ترین نقش را در این عرصه ایفا می کنند لذا در ذیل به برخی از مهمترین موارد پرداخته شده است که باید مد نظر مسولان و دولتمردان قرار بگیرد:

۱- حفظ هویت فرهنگی

یکی از نشانه های هر ملتی فرهنگ آنها می باشد و فارغ از اینکه نوع پوشش، نحوه ی تکلم و سایر آداب و رسوم آنها چگونه باشد، اصل هویت و اختصاص آن به یک ملت، جایگاه مهمی را دارا می باشد و قطعا استحاله ی در هویت فرهنگی هر ملتی به معنای از بین رفتن هویت آن ملت در همه ی عرصه های دیگر می باشد. افراد بسیاری هستند که اگر چه پایبند به پاره ای از فرهنگ غالب جامعه ی خود هستند اما چون این رفتار بدون پشتوانه ی هویت فرهنگی است قطعا دیر یا زود با تغییر محیط  و یا حتی تشدید اَشکالی از فرهنگ های غیر، ترک آن قسمت اندک از فرهنگ بومی که خود را مقید به آن می دانست را هم موجب خواهد شد. به بیان دیگر «هویّت ملت ها عبارت است از مشخصه هاى فرهنگى آنها و مزیت هاى فرهنگى آنها؛ این هویت فرهنگى یک ملت را تشکیل می دهد. این هویت فرهنگى، اصل است؛ اگر چنانچه این از یک ملتى گرفته بشود، این ملت هضم خواهد شد، یعنى در واقع به معناى حقیقى کلمه نابود خواهد شد؛ حالا در یک مشخصه ى جغرافیایى قرار می گیرد اما چیزى نیست؛ هست، اما بودن او مثل نبودن است؛ هویت فرهنگى، همه ى حیات یک مجموعه و یک ملت است. ما هر چه امتیاز داریم، ناشى از همین هویت فرهنگى است؛ اگر این هویت فرهنگى نبود، انقلاب ما هم پیروز نمی شد. اگر این هویت فرهنگى نبود، یک امامى مثل امام ما که نهضت را به وجود آورد و به سرانجام رساند، اصلا خلق نمی شد، درست نمی شد. امام بزرگوار، ساخته و پرداخته ى همین فرهنگ است. همین هویت فرهنگى است که آدمى مثل امام را در جامعه پرورش می دهد؛ این را باید نگه داشت.» (۸)

۲- توجه به تهدیدات امپراتوری رسانه ای

ارتباطات رسانه ای و سیطره بر آن بخشی از قدرت ملی هر کشوری محسوب می گردد. بسیاری از کشورها در این زمینه هزینه های کلانی را صرف پیشبرد اهداف خود برای تامین منافع شان انجام می دهند و روز به روز امکانات و ابزارهای جدیدی در حوزه رسانه به وجود می آید که در صورت عدم وجود زیر ساخت های لازم، صدمات غیر قابل جبرانی را به آن کشور وارد خواهد کرد: «بسیارى از سرمایه هاى گوناگون بین المللى صرف ایجاد رسانه هاى اثرگذار می شود، از قبیل ماهواره و اینترنت و موبایل و امثال اینها؛ دارند سرمایه هاى زیادى را صرف می کنند براى اینکه بر روى عقاید مردم و باورهاى مردم اثر بگذارند و اینها را در واقع از حیطه ى نفوذ نظام اسلامى و ارزش هاى اسلامى خارج کنند؛ که البته پادزهر آن هم این است که ما بتوانیم در سطوح مختلف، نسبت به باورها طرح هاى تبیینى و اقناعى داشته باشیم؛ علماى ما، سازمان هاى فرهنگى ما، سازمان هاى تبلیغاتى ما، گویندگان ما، صداوسیماى ما باید بتوانند این باورها را در ذهن مردم تثبیت کنند و تعمیق کنند» (۹)

شورای عالی فضای مجازی در راستای مدیریت و برنامه ریزی این حوزه ی مهم شکل گرفته است لذا همه مسولین و علی الخصوص دولت موظف است با تمام امکانات خود در صدد تحقق بخشیدن اهداف عالی این شورا برآید و لزومی ندارد که موازی کاری هایی همچون شکل دادن شورای عالی فناوری صورت بگیرد، در ضمن باید مسولان توجه داشته باشند که مدیریت رسانه ای با شعار دادن بهبود پیدا نمی کند بلکه نیازمند عزم جدی دولت می باشد. علاوه بر این گاها از طرف برخی افراد مانورهایی بر روی مسئله فیلترینگ صورت می گیرد، حال آنکه این امر در کل دنیا مسئله ای پذیرفته شده می باشد و نباید از این موضوع به عنوان بهره برداری در جهت کسب منافع حزبی و گروهی سوء استفاده کرد.

۳- غنا بخشیدن به فیلم و سینما بر اساس هویت اسلامی – ایرانی

« ما امروز ظرفیت ساخت فیلم مان بحمدالله بالا است. من به آقاى دکتر روحانى – همین تازگى، چند وقت پیش – عرض کردم یک فیلمى را من دیدم؛ حقا و انصافا از لحاظ اُسلوب و خوش ساختى و سبک کار شبیه فیلم هاى خوب هالیوود. این مهم است که ما الان این ظرفیت را داریم در کشور [که‌] میتواند پیام رسانى کند، می تواند حرف هاى درست را منتقل بکند. فیلم هم چیز جذابى است؛ سینما خیلى عنصر جذابى است، رسانه ى فوق العاده‌اى است، یعنى واقعا الان هیچ چیزى مثل سینما نیست از لحاظ اثرگذارى؛ خب روى این زمینه کار بکنید؛ کارهاى ابتکارى بکنید» (۱۰) در رابطه با فیلم و سینما دو نکته حائز اهمیت می باشد اولا هر فیلمی که ساخته می شود به معنای گرفتن مجوز پخش بدون رعایت چهارچوب های فرهنگی نیست و وزارت ارشاد باید در این راستا وظایف خود را طبق قانون انجام دهد، دوما باید فیلم هایی که تولید می شود از غنا و محتوای کافی برخوردار باشند و بازتاب دهنده ی فرهنگ اسلامی و ملی باشند حال آنکه گاها در برخی از جشنواره های بین المللی فیلم هایی از طرف ایران شرکت می کنند که کمترین رنگ و بوی فرهنگ ایرانی را نداشته و مروج ضد ارزش هایی است که با قوانین دینی و عرفی مردم در تناقض است.

۴- ترویج و تسهیل فرهنگ ازدواج جوانان

امروزه سن ازدواج در جوانان به صورت تصاعدی افزایش پیدا می کند و قطعا این امر باعث ایجاد نابهنجاری های فراوانی در جامعه خواهد شد. انواعی از موانع و مشکلات موجب ازدواج دیر هنگام می گردد و باید این نکته را اذعان کرد که همه این مشکلات برگرفته شده از مشکلات اقتصادی نیست بلکه بخش اعظمی از آن ها به دلیل آداب و رسوم و فرهنگ های نادرستی می باشد که در جامعه ایجاد شده است لذا در این حوزه دولت نقشی اساسی را می تواند ایفا کند و با ایجاد تمهیدات لازم، فرهنگ ازدواج آسان و مناسب را برای جوانان فراهم آورد.

«یک مسئله که به صورت حاشیه‌ اى مطرح شد و به نظر من حاشیه اى نیست و مسئله ى مهمى است، مسئله ى ازدواج جوان ها است؛ مسئله ى ازدواج جوان ها مسئله ى مهمى است. من از این بیم دارم که نگاه بى تفاوت نسبت به مسئله ى ازدواج – که متأسفانه امروز کم و بیش این نگاه بى تفاوت وجود دارد – در آینده تبعات سختى را براى کشور به وجود بیاورد.

انگیزه براى ازدواج، باید تبدیل بشود به یک اقدام عملى؛ یعنى ازدواج باید تحقق پیدا بکند. اینکه خداى متعال می فرماید: اِن یَکونوا فُقَرآءَ یُغنِهِمُ اللهُ مِن فَضلِه، این یک وعده‌ ى الهى است؛ ما باید به این وعده، مثل بقیه‌ ى وعده هاى الهى که به آن وعده ها اطمینان می کنیم، اطمینان کنیم. ازدواج و تشکیل خانواده، موجب نشده است و موجب نمی شود که وضع معیشتى افراد دچار تنگى و سختى بشود؛ یعنى از ناحیه ى ازدواج کسى دچار سختى معیشت نمی شود؛ بلکه ازدواج ممکن است گشایش هم ایجاد کند. نگذاریم سن ازدواج – که امروز متأسفانه بالا رفته؛ بخصوص در مورد دختران – ادامه پیدا بکند.

 بعضى از تصورات و سنت هاى غلط در مورد ازدواج وجود دارد که این ها دست و پاگیر است، مانع از رواج ازدواج جوان ها است؛ این سنت ها را باید عملا نقض کرد. شما که جوانید، مطالبه گرید، پرنشاطید، پیشنهاد کننده ى نقض خیلى از عادت ها و سنت ها هستید، به نظر من این سنت هاى غلطى را هم که در زمینه ى ازدواج وجود دارد، بایستى شماها نقض کنید؛ این هم یک مسئله است که من تاکیدِ آن را لازم می دانم.» (۱۱)

۵- جایگزینی فرهنگ افزایش جمعیت به جای تحدید نسل ها

ادامه دادن سیاست کاهش جمعیت یکی از اشتباهاتی بود که صورت گرفت و قطعا استمرار این سیاست موجب مشکلات پیری جمعیت، کاهش نیروی کار و … خواهد شد حال آنکه کشورهایی پرجمعیت مانند روسیه، آمریکا و بسیاری از کشورهای اروپای به جای کاهش جمعیت تاکید اساسی بر افزایش جمعیت دارند به طوری که اخیرا پرجمعیت ترین کشور دنیا یعنی چین هم اجازه صاحب شدن دومین فرزند را به شهروندان خود در راستای مقابله با پیری جمعیت به اجرا در آورده است.

« یکى از خطراتى که وقتى انسان درست به عمق آن فکر می کند، تن او می لرزد، این مسئله ى جمعیت است؛ که من به آقاى دکتر هاشمى [وزیر بهداشت، درمان و آموزش پزشکى‌‌] هم به نظرم یک جمله ى کوتاهى گفتم، با آقاى دکتر روحانى هم مفصل صحبت کردیم؛ مسئله ى جمعیت را جدى بگیرید؛ جمعیت جوان کشور دارد کاهش پیدا می کند. یک جایى خواهیم رسید که دیگر قابل علاج نیست. یعنى مسئله ى جمعیت از آن مسائلى نیست که بگوییم حالا ده سال دیگر فکر می کنیم؛ نه، اگر چند سال بگذرد، وقتى نسلها پیر شدند، دیگر قابل علاج نیست.» (۱۲)

۶- حفظ جایگاه زبان فارسی

یکی از زمینه هایی که به سادگی می توان هجمه ی فرهنگ غربی را مشاهده کرد وضعیت زبان فارسی در محاورات عمومی و نخبگانی می باشد. امروزه علاوه بر اینکه  بسیاری از لغات خارجی در کتب، مقالات و ادبیات قشر نخبگانی دیده می شود حتی این جریان به قشر عمومی و لایه های زیرین اجتماع هم رسیده و در فضای مجازی و گفت و گوهای روزانه به وفور استفاده می شود بدون آنکه تلاشی در راستای حفظ زبان فارسی مشاهده گردد. « من خیلى نگران زبان فارسى ام؛ خیلى نگرانم. سال ها پیش ما در این زمینه کار کردیم، اقدام کردیم، جمع کردیم کسانى را دُور هم بنشینند. من می بینم کار درستى در این زمینه انجام نمی گیرد و تهاجم به زبان زیاد است. همین طور دارند اصطلاحات خارجى [به کار می برند]. ننگش می کند کسى که فلان تعبیر فرنگى را به کار نبرد و به جایش یک تعبیر فارسى یا عربى به کار ببرد؛ ننگشان می کند. این خیلى چیز بدى است. » (۱۳)

جمع بندی

دیدبان معتقد است که اشتباهات فرهنگی به‌ راحتی قابل جبران نیستند و باید سیاست های فرهنگی کشور به درستی درک و اعمال شوند و قطعا عدم وجود برنامه، سند چشم انداز و گاها اقدامات نادرست تعمدی و تنش زا، موجب صدمات غیر قابل جبران برای کشور خواهد شد لذا مسئولان فرهنگی کشور باید توجه داشته باشند که: « خب، ما هم اطّلاع داریم، شما هم اطّلاع دارید، کسانى را و جریانى را مى شناسیم، مى شناختید – حالا اسم کسان و اشخاص مورد نظر نیست – جریانى وجود دارد که مرعوب و مغلوب تسلط فرهنگ غربى است؛ هرچیزِ غربى براى او مایه ى تمجید [است‌] و هرچیزِ میهنى و ملى و خودى مورد تحقیر و اهانت قرار می گیرد؛ داریم کسانى از این قبیل؛ این درست عکسِ آن چیزى است که باید باشد.» (۱۴)

اگر چه گاها برخی در مقابل اقدامات فرهنگی و تربیتی آمران به معروف و ناهیان از منکر واکنش های نامناسب نشان می دهند و آنها را محکوم به ظاهر گرایی و سطحی نگری می کنند اما واقع ماجرا این است که حتی در لایه های عمیق فرهنگی هم اقدامات و کارهای جدی و برنامه ریزی شده صورت نگرفته است لذا باید آن جمله تاریخی « آقای جنتی! ما با شما حرف داریم، حرف های جدی داریم » (۱۵) را جدی گرفت.

ارجاعات:

۱- بیانات مقام معظم رهبری در دیدار با شاعران (۱۳۹۳/۰۴/۲۱)

۲- بیانات مقام معظم رهبری در دیدار با دانشجویان (۱۳۹۳/۰۵/۰۱)

۳- بیانات مقام معظم رهبری در دیدار با اعضاى مجلس خبرگان رهبرى (۱۳۹۳/۰۶/۱۳)

۴- بیانات مقام معظم رهبری در دیدار با اعضای شوراى عالى انقلاب فرهنگى (۱۳۹۲/۰۹/۱۹)

۵- بیانات مقام معظم رهبری در دیدار با مردم استان ایلام در سالروز ولادت امیرالمؤمنین علیه‌السلام (۱۳۹۳/۰۲/۲۳)

۶- بیانات مقام معظم رهبری در دیدار با اعضای شوراى عالى انقلاب فرهنگى (۱۳۹۲/۰۹/۱۹)

۷- همان

۸- بیانات مقام معظم رهبری در دیدار با شاعران (۱۳۹۳/۰۴/۲۱)

۹- بیانات مقام معظم رهبری در دیدار با اعضاى مجلس خبرگان رهبرى (۱۳۹۳/۰۶/۱۳)

۱۰- بیانات مقام معظم رهبری در دیدار با اعضای شوراى عالى انقلاب فرهنگى (۱۳۹۲/۰۹/۱۹)

۱۱- بیانات مقام معظم رهبری در دیدار با دانشجویان (۱۳۹۳/۰۵/۰۱)

۱۲- بیانات مقام معظم رهبری در دیدار با اعضای شوراى عالى انقلاب فرهنگى (۱۳۹۲/۰۹/۱۹)

۱۳- همان

۱۴- بیانات مقام معظم رهبری در دیدار با اساتید دانشگاه‌ها (۱۳۹۳/۰۴/۱۱)

۱۵- در راه خروج از حسینیه، مقام معظم رهبری در جلسه با شاعران (۱۳۹۳/۰۴/۲۱) با لحن ویژه ای به آقای جنتی فرموده بودند: «ما با شما خیلی حرف داریم. حرف‌های جدی داریم.» و از کنار وزیر عبور کرده بودند.

منبع: پایگاه تحلیلی دیدبان