به گزارش پایگاه عدالت خواهان ایران" دولت پس از دو سال مذاکره، توافقی را منعقد کرد که متاسفانه فاقد مختصات یک توافق ضابطه مند و هوشمندانه بود. به تعبیر مجله تایم، آمریکایی ها، حقوق ایران را "سر هم بندی" کردند! آنچه تعهدات ایران بود، همگی در کمتر از دو ماه- تا 27 دی 94- انجام شد:
- بتنریزی و تغییر کاربری راکتور آب سنگین اراک.
- کاهش ذخیره اورانیوم غنی شده، از ۱۰ هزار کیلو به ۳۰۰ کیلوگرم و خروج مازاد آن از کشور.
- توقف غنیسازی 20 درصد و انجام آن صرفا در سقف 3/67 درصد.
- توقف غنیسازی در فردو .
- برچیدن سانتریفیوژها و کاهش آن از ۱۹ هزار به ۶۰۱۴ دستگاه.
- ممنوعیت فعالیت سانتریفیوژهای پیشرفته.
- ممنوعیت ساخت تأسیسات جدید.
- اجرای پروتکل الحاقی و بازرسی ویژه، فراتر از استاندارد آژانس و معاهده NPT.
- تازه روز 27 دی را روز اجرای توافق نامگذاری کردند؛ یعنی آغاز انجام تدریجی تعهدات آمریکا و اروپا. توافق نه همزمان اجرا شد و نه پایاپا و متوازن. آنها چون امتیازات را نقد، یک جا و پیشاپیش گرفته بودند، انگیزه ای برای برداشتن واقعی تحریم ها نداشتند.
- آمریکایی ها بارها در دولت اوباما، خلاف توافق عمل کردند و آخر سر هم با اطمینان از این که دولت ایران از برجام خارج نمی شود و به تعهدات تعهدات ادامه می دهد، رسما از برجام خارج شدند.
- آمریکا، طرف اصلی توافق بود و با خروج آنها عملا برجام ملغی محسوب می شد. اما دولت ما نه می خواست و نه می توانست شکایتی به محکمه ای معتبر ارائه کند.
- توافق نا همزمان و نامتوازن، ضمانت اجرا هم نداشت، و ضمنا فاقد مکانیسم شکایت و پیگرد حقوقی نقض آن بود. البته تعهدات ایران به واسطه آژانس، تحت نظارت دایمی و دقیق است!
- اکنون دولت و وزارت خارجه باید تکلیف تحمیل یکطرفه را با پایان دادن به تعهدات روشن کند. اما در کمال شگفتی می بینیم مجددا به فضای مذاکره و چانه زنی ! که کاری پیشا توافقی است، باز گشته اند. با این تفاوت که امتیازات را داده اند و دستشان در مذاکره خالی است!
- امروز برای دومین بار ظرف چند هفته اخیر مشاور ماکرون رئیس جمهور فرانسه به ایران می آید. روز قبل از پایان ضرب الاجل ایران هم، روحانی با ماکرون گفت و گو کرد و وعده مذاکرات مجدد را گرفت (!) به همین منوال، دو هفته قبل، آقای عراقچی به وین رفت و به جای مطالبه تعهدات برجامی، درباره بسته هیچ و پوچ و توهین آمیز موسوم به اینستکس مذاکره کرد.
- وقتی هم برگشت، اینستکس را مثبت اما ناکافی خواند و آقای ظریف نیز مدعی شد اینستکس دارای ارزش راهبردی است، چون اروپا از آمریکا فاصله می گیرد(!) اینها را بگذارید کنار چند نوبت اعتراف روحانی و ظریف مبنی بر این که اروپا اراده ای از خود ندارد.
- چک و چانه زدن ها باید قبل از تیر 94 که برای فتح الفتوح برجام جشن و پایکوبی راه انداختند، انجام می شد. اما 14 ماه هم پس از خروج آمریکا، با اروپایی های دغلباز مذاکره و چانه زنی کردند. یک سال است ظرف مذاکره اشباع شده و باز هم در آن، مذاکره می ریزند. اکنون زمان اقدام و شوک متقابل است.
- اگر در نوشتن توافق، قاطعیت و توازن به خرج ندادند، لا اقل امروز، قاطع و متقارن رفتار کنند. و گرنه از نگاه دشمن، قبول مذاکره، به التماس از سر ناچاری تلقی خواهد شد. ادعای کاهش تعهدات و حفظ کلیت آن در عمل، پالس خطرناکی درباره خط قرمز نداشتن دولت به دشمن می فرستد.
- جهنمِ خسارات انبوه برجام ؛ اصلا فدای سر دولت! اما باید حیثیت و پرستیژ بازدارنده خود را که در انظار جهانی زیر علامت سوال است، در تراز اقتدار ملت و نظام بازسازی کنند. در غیر این صورت، در هر مذاکره دیگری فقط حرف زور خواهد شنید.