به گزارش پایگاه عدالت خواهان ایران" "دولت استعفا"! این تازه ترین لقبی است که به تیم ناکارآمد و آزاردهنده روحانی چسبیده است و در کنار سایر القاب مانند "دولت پیرمردها"، "دولت محرمانهها"، "دولت لیبرالی" و... این لیست را تکمیل تر نموده است.
بیشتر بخوانید
سخنان بی پرده جانبار محمد خادملو با جلالی مدیرکل اطلاعات استان گلستان/ واقعا باید خون گریست!
"دولت استعفا"! این تازه ترین لقبی است که به تیم ناکارآمد و آزاردهنده روحانی چسبیده است و در کنار سایر القاب مانند "دولت پیرمردها"، "دولت محرمانهها"، "دولت لیبرالی" و... این لیست را تکمیل تر نموده است.
در شرایطی که وضعیت کشور به واسطه سوءمدیریت برخی مسئولان داخلی و فشارهای قابل پیش بینی دشمنان بیرونی دوره ای خاص و حساس را طی می کند، اما هر روز از دولتی که انتظار خدمت بی منت به ملت از آن می رود، حاشیه ای جدید و عجیب به جامعه تزریق می شود. براساس این گزارش، در تازه ترین نمونه، سید محمد بطحایی وزیر آموزش و پرورش، پس از یک دوره ی خبری تائید و تکذیب، استعفا داد و این استعفا مورد پذیرش رئیس دولت هم قرار گرفت. این، پنجمین وزیری است که عطای حضور در دولت را به فرار از تبعات آن بخشیده است که درخواست 4 وزیر (راه، صنعت، بهداشت و آموزش و پرورش) مورد پذیرش روحانی قرار گرفته و تنها دست رد رئیس دولت به استعفای ظریف برخورد کرد.
آنچه که استعفای بطحایی را متمایز از نفرات قبلی کرده است، علت اعلامی استعفاست. به مردم اعلام شده که او به دلیل تمایل به کاندیداتوری در انتخابات مجلس، وزارت آموزش و پرورش را رها نموده و رئیس جمهور هم با این درخواست موافق بوده است!
آیا این دولت خسته برای شعور مردم اندکی احترام قائل است؟ در کجای عقل و منطق، فردی که در کسوت وزارت، اختیارات یک کشور را در دست دارد، آن را رها کرده و به کرسی نمایندگی مجلس از یک حوزه ی کوچک روی می آورد؛ آن هم با اما و اگری که آیا رای می آورد یا خیر! چنانچه دولت تمایل دارد مانند بسیاری از موارد دیگر، علت اصلی این موضوع را هم از دید ملت پنهان نگاه دارد، حرفی نیست، اما بازی با افکار چرا؟ اگر علت استعفای وزیر توام با صداقت باشد، باید به حال دولتی گریست که نگاهش به جامعه فرهنگیان اینچنین است: انتخاباتی و سیاسی و جناحی! آیا این روند برای آموزش و تربیت کشور اختلال ایجاد نمی کند؟ آیا انتخاب وزرایی با طول عمر حدود 2 سال برای وزارتخانه ای که وظیفه ی تربیت نسل آینده ی کشور را برعهده دارد، آن هم با نگاهی سیاسی و باندی، خیانت به نظام تعلیم و تربیت محسوب نمی شود؟ هرچه که هست، استعفای وزیر آموزش و پرورش پذیرفته شده و حالا با توجه به استیضاح های صورت گرفته تاکنون (وزرای اقتصاد و کار) و 4 وزیری که استعفایشان مورد موافقت قرار گرفته، جمع اخراجی های دولت دوازدهم به عدد 6 رسیده و تا سقوط دولت و افتادن آن از حد نصاب فقط 2 تغییر دیگر باقی مانده است. تغییراتی که با توجه به عمر 2 ساله ی دولت و لیست وزرای در دست استیضاح در مجلس و نیز، شنیده ها از کابینه مبنی بر تمایل به استعفا نزد حداقل یکی دو وزیر دیگر، بسیار محتمل است. با شناختی که از روند جاری حاکم بر کشور وجود دارد و با توجه به ریزش پایگاه اجتماعی روحانی به زیر 10% بعید است اگر دولت از حد نصاب بیافتد، به راحتی بتواند از مجلس رای اعتماد مجدد کسب کند. به لیست مستعفی ها، باید تعدادی از مشاوران و معاونان روحانی هم اضافه شود تا مشخص شود چه حجمی از مدیران دولتی در حال گریز از پاسخگویی هستند. اکبر ترکان و مسعود نیلی فقط 2 تن از جمع مذکور می باشند. به هرحال، مردمی که در برابر انواع تهدیدها و تحریم ها در حال مقاومت هستند، در داخل با وضعیتی نابسامان و توام با فریب و دروغ مواجه شده اند که این مساله، به مراتب بیشتر از فشارهای بیرونی آنان را آزار می دهد و برای خلاصی از این شرایط، به دنبال راهکار می گردند. شاید انتخابات های پیش رو و فرصت دادن به جوانان انقلابی و کارآمد و باانرژی بر مبنای گام دوم انقلاب، یکی از موثرین راهکارها برای خروج از مشکلات باشد.