چاپ صفحه

پروژه مشترک خبرگزاری رسمی دولت با عباس عبدی برای بازگشت ضدانقلاب‌ها/ اگر مهاجرانی و بهنود و اکبر گنجی برنگردند بیشتر رادیکال می‌شوند/ در ایرنا چه می‌گذرد؟+عکس

به گزارش پایگاه  عدالت خواهان ایران" حسین خان بابازاده: خبرگزاری جمهوری اسلامی یا همان ایرنا که به ارگان رسمی رسانه ای دولت شناخته می شود و بنا بر انتظار رهبر معظم انقلاب قرار بود به عنوان «دست بزن نظام» و در راستای اهداف انقلاب اسلامی فعالیت کند، ظاهرا با عدول از این مطالبات، منافع جناحی و گرایشات حزبی را همچون سال های گذشته جزو اولویت های ابتدایی خود قرار داده است.

روز گذشته خبرگزاری ایرنا در گزارشی قابل تامل که در صفحه نخست این رسانه هم قرار گرفته بود، به تمجید از ضدانقلاب های خارج نشینی همچون اکبر گنجی، مسعود بهنود، عطاءالله مهاجرانی و... پرداخت و تلاش کرد تا با تطهیر این افراد به دلایل واهی «ضد جنگ بودن» و همچنین پیگیری مقوله «ثبات در ایران»، به این افراد اجازه بازگشت به کشور داده شود.

در بخش ابتدایی گزارش ایرنا آمده است: «پس از وقایع سال ۸۸، تعدادی از سیاسیون که تا پیش از این در فضای سیاست رسمی ایران تنفس می‌کردند، به دلایل مختلف از ایران خارج شدند. با فروکش کردن حوادث این دوره و با عمده شدن تهدید نیروهای خارجی، عمده این نیروها به همراه طیفی از روشنفکران، نویسندگان و فعالان رسانه‌های خارجی، علی‌رغم انتشار دیدگاه‌های انتقادی خود، به تدریج در یک نقطه همگرا شده‌اند: ضدجنگ بودن و دفاع از ثبات ایران! شاید یکی از ملموس‌ترین واکنش‌ها به چنین اتفاقی، تغییر کادر مدیریتی و تغییر سیاست‌های خبری شبکه فارسی BBC در اواسط سال ۹۶ بود. وضعیتی که به‌وضوح در چشم کارشناسان رسانه و مخاطب عمومی نمایانده می‌شد. کنار رفتن نیروهای با گرایش اصلاح‌جویانه و به دنبال آن تقویت جایگاه براندازان و جنگ طلبان در کادر سیاست‌گذار این شبکه، نشان از جدی بودن تقویت گرایش ضدجنگ و حامی حفظ حیات جمهوری اسلامی در اتمسفر نیروهای خارج‌نشین، و واکنش حامیان مالی رسانه‌های خارجی بود؛ وضعیتی که می‌توان آن را «نو اصلاح‌طلبی» خواند. این وضعیت سبب شد تصویری که این شبکه تا پیش از آن به‌عنوان یک شبکه خبری حرفه‌ای و در ظاهر بی‌طرف ارائه می‌داد، از میان برود. در کنار آن افزایش چشم‌گیر اخبار زرد و مبتذل این شبکه نیز نشان از افول نسبی این رسانه است.»

در ادامه گزارش خبرگزاری رسمی دولت، مصادیق مدنظر عبارت جدید «نواصلاح طلبی» همان وطن فروشان معروف و ضدانقلاب خارج نشین که در فتنه آمریکایی 88 هم شدیدا فعال بودند، یاد شده و آمده است: «شرایط کنونی، مواجهه واقعی و شناخت از نزدیک نیروهای برانداز هم حتماً در شکل‌گیری این گرایش در میان نیروهای خارج از کشور مؤثر بوده است. افرادی همچون «عطاالله مهاجرانی» با حضور در شبکه‌های خارجی در سال‌های اخیر به مقابله جدی در برابر براندازان وابسته برخاسته‌اند. حتی روزنامه‌نگارانی همچون «اکبر گنجی» که از جمله منتقدان و مخالفانی است که در دوره حضور در ایران تجربه زندان هم داشت، با انتشار مواضع ضد جنگ، مرزبندی خود با براندازان را نشان داده است. چندی پیش هم «عبدالکریم سروش» در یک سخنرانی که به شکل گسترده‌ای بازتاب داشت، موضع خود در این مورد را روشن کرد. طیفی از روشنفکران سکولار که در دهه شصت و هفتاد از کشور خارج شده‌اند، همچون «فرخ نگهدار» و «مسعود بهنود» نیز چنین وضعیتی دارند».

بیشتر بخوانید:
-  چند نکته درباره وقاحت هم‌ستادی ریگی در سال ۸۸

-  نقش مهم جریان اصلاحات در جنایت قتل‌های زنجیره‌ای /سعید حجاریان، انتخاب کننده شکنجه گرها؛ با اطلاع خاتمی!  

-  همه اخبارهای جریان فتنه

در بخش دیگری از گزارش ایرنا، به سراغ عباس عبدی، فرد به اصطلاح تئوریسین جریان اصلاحات که چندی پیش برای ادامه حمایت از سپاه در مقابل آمریکا شرط گذاشته بود، رفته اند. عبدی می گوید: «نیروهایی که در خارج از کشور هستند تنوع زیادی دارند. من البته از همه آنها اطلاعات دقیق و ریز ندارم، چون خیلی مسائلشان را پیگیری نمی‌کنم. بعضی از آنها به دلایل عادی در خارج حضور دارند و طبعاً اگر برگردند هم نباید مشکل خاصی داشته باشند. بعضی هم در خارج تبدیل به یک کنشگر عمده سیاسی شده‌اند، حالا با هر نوع گرایشی. بعضی هم قبلاً در ایران مسائل جزئی یا حادی داشته‌اند که تصمیم به خروج قانونی یا غیر قانونی از کشور گرفتند و به گمانم فعلاً هم باز نمی‌گردند»

این تئوریسین اصلاح طلب در ادامه می گوید: «مذهبی – غیرمذهبی، چپ – راست، مستقل – وابسته و… معیارهایی هستند که می‌توان بر این اساس آنها را طبقه‌بندی کرد. بنابراین طبقه‌بندی این نیروها بر اساس نیاز و کاربردی است که داریم. امروز این تقسیم‌بندی «جنگ طلب – ضد جنگ»، نسبت به جهت‌گیری‌های دیگر کاربردی‌تر شده است.»



عبدی با بیان اینکه یکی از اشتباهات حکومت بی‌توجهی به نیروهای خارج از کشور است، می‌گوید: «حکومت وقتی راه را برای بازگشت آنها ببندد، توجه ندارد که آنها بیش از پیش رادیکال و ضد حکومت می‌شوند. البته این صورت عام قضیه است، نه در مورد تک‌تک افراد. این یکی از اشتباهات سیستم است که هر چه آنها را بیشتر دفع می‌کند و با آنها برخورد تند می‌کند، به‌جای آنکه آنها را متعادل‌تر کند، تندتر می‌کند. بنابراین بهترین کار این است که راهی برای بازگشت آنها وجود داشته باشد. مثلاً بگویند اتهاماتی که مربوط به پنج سال پیش به قبل است را رسیدگی نمی‌کنیم.»

عبدی در ادامه بیان می‌دارد: «یکی از پیشنهادهایی که شده بود و خیلی هم اهمیت داشت، این بود که یک هفته برای کسانی که نزدیکان و عزیزانشان فوت می‌کنند، فرجه بدهند که بیایند و برگردند. هیچ‌کسی هم حق ندارد صحبتی کند و فرد ضمانت شده بیاید و برگردد. نمی‌شود که افراد تا سی، چهل سال به کشور نیایند. به لحاظ حقوقی هم در قانون جزا داریم که پرونده‌ها پس از مدت مشخصی مختومه می‌شوند.»

اما در این باره نکات ذیل را بخوانید:

1. باید برای مدیران ایرنا و همچنین مدیران وزارت ارشاد تاسف خورد که اجازه می دهند از بیت المال مسلمین و تریبون انقلاب اسلامی علیه انقلاب اسلامی استفاده شود، حال که اگر این سوءاستفاده عامدانه باشد، لحظه ورود دادستانی به این امر خائنانه فرا رسیده است.

2. پیرامون گزارش عوام فریبانه ایرنا که خواسته اند با شخص معلوم الحالی همچون عباس عبدی به آن وزن هم بدهند باید گفت که این گزارش در مرحله اول ناشی از یک دلتنگی اصلاح طلبانه است که اتفاقا قابل درک است. این دوری ها قبل از سال 88 آغاز شد و در ضمن آن، عملا بین برخی اصلاح طلبان داخلی با اصلاح طلبان فراری برای حمله به جمهوری اسلامی و مبانی اعتقادی مردم یک تقسیم کار صورت گرفت که اوج آن در سال 88 و ماه های پس از آن بود. این تلاش برای بازگشت وطن فروشان خارج نشین یا از سر دلتنگی است و یا از اوج گیری حس معرفت به دوستان قدیمی به دلیل آنکه دیگر حتی در بین دشمنان نشان دار جمهوری اسلامی هم مهره سوخته محسوب می شوند.

3. نویسنده گزارش خواسته یا ناخواسته شدیدترین توهین را به اصلاح طلبان داخلی با اعطای عنوان «نو اصلاح طلبی» به یک عده ضدانقلاب فراری انجام داده است. هرچند که می توان گفت چون برخی اصلاح طلبان داخلی در ضربه به منافع ملی هیچ وقت دشمن را ناراحت نکرده اند، پس شاید عنوان «نو اصلاح طلبی» عبارت آن چنان بیراهی هم نباشد.

4. مضحک ترین قسمت گزارش دلیل «ضدجنگ بودن» و پیگیری «ثبات» برای ایران از سوی این جماعت است. مرور تلاش شبانه روزی این افراد برای ضربه به منافع جمهوری اسلامی و مردم ایران، به قدری واضح و روشن است که ناخودآگاه این سوال پیش می آید که آیا عقل سلیم و سالمی پشت این نوشته ها بوده است یا خیر؟ و یا اینکه منافع قبیله ای همه چیز را از بین برده است؟

5. نکته آخر آن است که «کاسبان جنگ» دست بردار نبوده و اگر نتوانستند از طریق واهمه جنگ به منافع خود برای تسلیم و مذاکره دست یابند، توهم این را دارند که شاید بتوان با همان حربه، حداقل دوستان وطن فروش و از کارافتاده غریب خود را با ژست دلسوزی به کشور برگردانند.