چاپ صفحه

حدود ۹ ماه است که رشت شهردار ندارد/ حاشیه‌ها و معطل ماندن وضعیت انتخاب شهردار برای شهر رشت

به گزارش پایگاه  عدالت خواهان ایران" نام فرهام زاهد، در روز‌های اخیر بیش از سایر اعضای شورای شهر رشت، شهری که حالا حدود ۹ ماه است شهردار ندارد شنیده شده است. حاشیه‌هایی که گویا این نماینده جوان شورای شهر رشت را تعقیب می‌کرد و فیلمی از او که باعث شد نامش در فضای مجازی تکرار شود. اما فارغ از حاشیه‌ها فرهام زاهد در موضوع اتخاب شهردار برای شهر رشت و اتفاقات پرحاشیه این انتخاب مواضع صریح و روشنی داشته است که باعث می‌شود به سراغ او برویم و نظراتش در این رابطه را جویا شویم.

فرهام زاهد، پیش از ورود به شورای پنجم شهر رشت، برای مدت ۱۰ سال در منطقه آزاد انزلی مشغول به کار بود و سابقه این نماینده شورا پس از آن در بخش خصوصی بوده است. او همچنین فارغ التحصیل کارشناسی حسابداری بود که پس از آن تحصیلاتش را در رشته حقوق ادامه داد. حاشیه‌ها و معطل ماندن وضعیت انتخاب شهردار برای شهر رشت باعث شده است به سراغ این نماینده جوان که معمولا پاسخگوی باحوصله‌ خبرنگاران بوده برویم و از وضعیت عجیب انتخاب یک شهردار برای شهری توریستی و کلان شهر بپرسیم.

 

عدم انتخاب شهردار برای شهر رشت هر روز به حاشیه‌های حول محور شورای شهر رشت اضافه می‌کند. بحث‌هایی در حال مطرح شدن است که گویا عمدی برای این موضوع وجود دارد.

موضوع انتخاب رشت واقعا به مرحله عجیبی رسیده است. طی یکی از جلساتی که در وزارت کشور پیگیر تعیین تکلیف کسانی بودیم که برای شهرداری معرفی کرده‌ایم. یکی از مدیران که برای موضوع پیش وی رفته بودیم نیز چیزی شبیه همین حرف و سوال شما را مطرح کردند و گفتند برداشت ما این است که شورای شهر رشت عمدا کسایی رو انتخاب می‌کنند که بیایند و مدت زمان سرپرستی را طولانی‌تر کنند و در این شرایط شهر در حالت برزخ قرار بگیرد، چون هم شهردار هست و هم نیست. سرپرست نیز یک سری کار‌های روتین و روزانه را انجام می‌دهد و تصمیمات کلان را چه در حوزه عمرانی ساخت و ساز سرمایه گذاری و بحث‌های مربوط به منابع انسانی را می‌گذارد تا شهردار بیاید و تصمیم بگیرد. در این فضایی که به وجود می‌آید شورای شهر هم می‌رود و زمین خواری خودش را می‌کند و ساخت و پاخت خودش را می‌کند.

با توجه به عملکرد دوستان چه در شهر رشت و چه در شهر‌های دیگر سخت بود که ما در همان زمان کم به ایشان ثابت کنیم که ما زمین خوار نیستیم یا به دنبال مسایل مالی نیستیم. قبول دارم که مشکلاتی به وجود آمده که شامل این گونه حرف‌ها نیز بوده است. به هر حال وجه منفی قضیه زیاد بود و نتوانستیم ذهن ایشان را روشن کنیم. طبیعتا وقتی نمی‌توانیم یک مدیر در وزارت کشور را قانع کنیم، تنویر افکار مردمی هم که مخاطب این حرف‌ها و شهروندان این شهر هستند کار سخت‌تری نیز خواهد بود است.

برای درک این وضعیت باید به ساختار شورای شهر بپردازیم. شورای پنجم شهر رشت ترکیبی بود از سه نفراز لیست امید و باقی چهره‌های اصولگرا و برخی چهره‌های اصناف و از بدنه زحمتکش جامعه، یکی از پاکبانان رشت و نیز چهره‌های مستقل. همه ما انتظار داشتیم که یک شورای آرام و شورایی که برگرفته از جریان‌های مختلف اجتماعی است بتوانیم در کنار یکدیگر هم راحت‌تر موضوعات را به نتیجه و تصمیم برسانیم.

وقتی جلوتر رفتیم در خصوص موضوعات مختلف از جمله ترکیب هیات رییسه و بعدا انتخاب شهردار جریان‌هایی که احساس می‌کردیم آن‌ها نیز دلشان برای شهر می‌تپد را نیز وارد کردیم تا این تصمیمات مهم مشارکت داشته باشند. نهایتا همان جمع ۸ نفره در سال اول ۷ نفره و ۳ نفره و در سال دوم هیات رییسه جمع ۸ نفره و ۳ نفره شکل گرفت. در سال اول چهار نفر بودیم که آقای شکریه هم در جمع ما بودند و در سال بعد آقای شکریه با توجه به معاذیر قانونی که وجود داشت انصراف دادند و آقای ذاکری تشریف آوردند.

ایشان نفر چهارم بودند که از لیست امید آمدند و البته به شکل استثنا به طیف اکثریت پیوست و بحث ۸ به ۳ اتفاق افتاد. ما طبیعتا تعیین کننده در انتخاب شهردار نبودیم، اما با این جمع سه نفره می‌توانیم تاثیرگذار باشیم.

تاثیرگذاری ما وقتی اتفاق می‌افتاد که می‌توانتسیم آرا را به هم نزدیک کنیم و از طرفی با یک سری هجمه‌هایی که به سمت شورا در باب تصمیم گیری وارد می‌شد بتوانیم مقابله کنیم و در عین حال به استقلالی که به دنبالش بودیم، برسیم. پس یک فراکسیون ۶ نفره به وجود آوردیم که اصلا هم کتمان نمی‌کنم این فراکسیون ۶ نفره در اکثر موضوعات تقابل بسیار شدیدی با هم دارند. عملا نتیجه این شد که هر عزیزی که از سوی یکی از طرفین معرفی می‌شد، فراکسیون مقابل حاضر به پذیرش آن نبود و برعکس این روند همین طور ادامه داشت.

در واقع می‌خواهید بگویید جدال‌های داخلی شورا منجر به این وضعیت فعلی شده که رشت عملا ماه هاست بدون شهردار مانده است؟

یک مقدار حالت منطقی قضیه از بین رفته است. این موضوعات را که نمی‌شد برای مردم یا جا‌های دیگر توضیح داد. قطعا بحث منفعت شخصی و بحث عدم پایبندی به قول‌های بسته شده برای رسیدن به این نقطه مشترک نیز بوده است. شاید بحث‌های شخصی نیز بوده است. نتیجه این کشمکش‌ها نیز چنان بود که ماجرا به جایی رسید که دیگر نزدیک کردن آرا و نظرات دوستان دو فراکسیون در جمع ۱۱ نفره شورای شهر رشت بسیار سخت شد.

درواقع نام‌های انتخاب شده برای شهرداری هر بار درگیر بحث‌های درون شورا می‌شدند.

بله، تقریبا اینطور بود. آقای عبداللهی در دوره اول کاندید شهرداری رشت شدند و ۶ رای آوردند. ۴ رای مخالف و یک ممتنع. ۴ نفر مخالف به کاندیدا‌های دیگر رای دادند. بعد از انتخاب دوستان فعال شدند. چه اعضای این فراکسیون ۶ نفره و چه دوستان از جمع ۵ نفره مخالف و شرایط را برای گرفتن تایید از وزارت کشور سخت کردند و در نهایت ایشان از سوی وزارت کشور رد شدند.

نفر بعد آقای جذب بودند که از نظر شرایط احراز از نظر صلاحیت و موضوعات دیگر اداره‌هایی که باید در این خصوص نظر می‌دادند و نظرشان را در کمترین زمان ممکن اعلام کردند. همه صحه به سلامت و پاکدستی او گذاشتند. ابلاغیه‌ای از سمت وزارت کشور در خصوص شرایط احراز کسانی که می‌خواهند سمت شهردار را به دست بیاروند آمد.

در این ابلاغیه گفته شد شهردار باید شرایطی داشته باشند که یکی از آن شرایط، ۹ سال سابقه مدیریت میانی بوده است. یک تبصره‌ای هم داشت که می‌گفت شهردار باید سابقه مدیریت بخش خصوصی یا مدیریت میانی را داشته باشد و عنوان می‌شد اگر این تعداد سال در بخش خصوصی این سمت را داشته باشد، با این تعداد سال مدیریت میانی معادل می‌شود.

به هر حال این بحث هم پیچیده شد که بالاخره مثلا مدیریت میانی از نظر وزارت کشور که ابلاغ شده چه تعریفی دارد، که فکر می‌کنم این بحث در شورای عالی کار و وزارت کار و وزارت کشور باید پیگیری‌ها را انجام می‌دادند و این تعریف را صحیح و بدون ان قلت ارائه می‌کردند و متاسفانه تعریف درستی بالاخره از این مدیریت میانی به دست ما نرسیده است.

در نهایت هم از شورا رفتیم و قبل رای دادن به آقای جذب، مذاکره کردیم که چنین آدمی وجود دارد با این شرایط است و می‌تواند شهردار رشت باشد یا خیر و این که با توجه به این شرایط و مدرک می‌توانیم به او رای بدهیم؟ آنجا شفا‌ها گفتند مشکلی نیست.

ما گفتیم مثلا اگر وزارت کشور بود و موضوع تصمیم ما در خصوص کارمندان و مدیران و معاونان خود وزارت کشور بود، بعد از سه روز از ابلاغ دستور العمل قابلیت اجرا داشت. اما چون اینجا مشمولیت عام بود و به افراد دیگر جامعه سرایت پیدا می‌کرد، باید ۱۵ روز در روزنامه رسمی کشور آگهی می‌شد و بعد از ۱۵ روز قابلیت اجرا پیدا می‌کرد. یعنی اگر سی‌ام استارت قابلیت اجرا می‌خورد، ما بیست و چهارم پرونده آقای جذب را در وزارت کشور بسته بودیم.

یک اختلاف نظر پیش آمد بین عزیزانی که در وزارت کشور بودند. کسانی هم که از داخل رشت پیگیر بودند که این حکم صادر نشود و تمام تلاش‌های خود را برای ابطال حکم انجام دادند. حتی سراغ آقای کشاورز (وکیل دادگستری) که خدا رحمتشان کند رفتند و با ایشان مصاحبه کردند. در نهایت صلاحیت آقای جذب هم توسط وزارت کشور تایید نشد.

به این ترتیب دو گزینه اول که بومی بودند، هر دو رد شدند. ممکن است عده‌ای بگویند آیا از این گزینه‌ها توانمندتر در شهر رشت نبود؟ پاسخ این است که چرا حتما وجود دارد؛ و در پاسخ پس چرا آن‌ها نه؟ باید گفت: قطعا دیگرانی بودند که متاسفانه بر سر آنان همکاران بنده به اجماع نمی‌رسیدند.

پس به سراغ گزینه‌های غیربومی رفتید؟

بله، در همین بحث‌ها بود که به شخص آقای علیقلی زاده رسیدیم. ایشان ارایه خیلی خوبی در شورا داشت و به دلیل سابقه، بدنه شهرداری را نیز خوب می‌شناخت. هم با وزارت کشور و هم با شهرداری‌ها آشنا بود. این را بگویم، هر انتخابی شورا داشته باشد قطعا یک عده‌ای برای ما تاسف می‌خورند. یک نگاه بسیار بسیار منفی نسبت به بدنه اجرایی و تصمیم گیری در واقع در ایران از جانب مردم نسبت به مدیران وجود دارد. من به آنان حق می‌دهم، چون نتیجه آن را می‌بینند که ناکارآمدی سیستم در برخورد با فساد است.

بعد از آن که نامه احراز صلاحیت ایشان در ۲۸ اسفند سال ۹۷ آمد ما نامه‌ای به وزارت کشور زدیم که اگر قرار بر بررسی شرایط کاندیدا‌ها شد شرایط آقای جذب هم بررسی بشود؛ که در نهایت وزارت هر دو عزیز را نپذیرفت و ما به سمت انتخاب‌های بعدی رفتیم.

فعلا که همه گزینه‌ها درگیر بازی شورا و رد صلاحیت وزارت کشور شده‌اند. بالاخره چه پیش بینی برای شهر رشت و شهردار آن دارید؟

آقای حاج محمدی با ده رای موافق و یک رای منفی کاندیدای شهرداری شد و رای آوردند. اکنون نیز شورا در حال طی کردن مسیر دریافت حکم وی از وزارت کشور است. امیدواریم که بالاخره این گزینه شورای شهر رشت بر کرسی شهرداری بنشیند و شهر از این حالت بلاتکلیفی و عدم تصمیم گیری خارج شود و به سمت ثبات در تصمیم گیری‌ها برود؛ البته تنها در حوزه مدیریت شهری. چون فعلا به نظر می‌رسد اگر از آسمان سنگ هم ببارد باز هم می‌گویند خب شهر شهردار ندارد.

البته مردم و رای دهندگان و شهروندان رشت چندان حرف بی ربطی نیز نمی‌زنند. بالاخره وضعیت شهر دچار آشفتگی‌هایی شده است. با این وضعیت به نظر می‌رسد در نهایت شهردار رشت، شهرداری غیر بومی خواهد بود؟

بله، این کاندیدا غیر بومی است، اما من می‌گویم برای دو کاندیدای بومی آن مقدار که باید حمایت می‌دیدیم، ندیدیم. این عزیزانی که این همه فریاد می‌زنند شهردار غیربومی شده است، برای دو منتخب بومی، خطی، متنی، بنری نوشتند یا حمایتی انجام دادند؟ در خصوص انتخاب شهردار فقط شورا تصمیم گیرنده نیست. شما دیدید سه کاندیدا رد شدند. سوال پیش می‌آید که آیا این گزینه‌ها را نمی‌شناختید؟ مگر من شما را به طور کامل می‌شناسم که شناخت کامل از سه کاندیدا داشته باشم؟

ما پارامتر‌هایی را برای انتخاب شهردار لحاظ می‌کنیم. یک سری صلاحیت‌ها است که قانون مشخص می‌کند. یک سری پارارمتر‌ها است که خودمان باید به آن برسیم که بالاخره این فرد توانایی لازم را دارد یا خیر. یک زمانی هم بحث ریسک انتخاب است. شما انتخاب می‌کنید. وقتی عملکردش خوب باشد باعث سربلندی شماست و اگر بد باشد باعث سرافکندگی شما می‌شود. پس در زمان مدیریت باید بخش نظارت را تقویت کنید.

در این مدتی که گذشت سه شهردار معرفی کردیم. برای استعلام‌ها از وزارت اطلاعات و وزارت کشور هم حداقل ۴۵ روز طول می‌کشد بنابراین ما کوتاهی از باب انتخاب شهردار نداشتیم. یعنی در زمان قانونی ما شهردار را معرفی کردیم. مضاف بر این که به غیر از انتخاب اول انتخاب‌های بعدی را به شکل شفاهی هماهنگ کردیم. مدارک ارسال شد، اما در نهایت یک سری موضوعات در جهت عکس اتفاق افتاد.

بعد از آقای نصرتی سه شهردار پشت هم انتخاب شدند و هر سه عدم احراز خوردند. آقای حاج محمدی بعد از آقای نصرتی چهارمین شهردار معرفی شده هستند.

همچنان البته ماجرای اینکه چرا باید اصلا نصرتی از شهرداری رشت می‌رفت نیز سوال مهمی است؟

ببینید زمانی که دکتر نصرتی از شهرداری رشت رفتند من به سایر همکاران گفتم، بیشترین فشار و تنگنایی که بر ایشان وارد شد از اتاق شورا بود. بزرگ‌ترین دلیل رفتن آقای نصرتی شورا بود.

همه در مصاحبه‌ها می‌گفتید شهر رشت چه اندازه بدهی دارد؛ از بدنه‌ اداری ناکارآمد رنج می‌برد؛ از فساد سیستماتیک رنج می‌برد. همه در موردش حرف می‌زدیم. اما اصلا زمان لازم را برای برخورد با این موضوع به او ندادیم. آقای نصرتی در طول زمانی که بودند کار‌های خیلی خوبی انجام دادند. پایدار کردن بودجه قطار شهری از جمله همین کار‌ها بود. تشکیل کارگروه برای پیگیری موضوع و معضل رودخانه‌ها، به روز کردن پرداخت حقوق و دستمزد پرسنل و یک نظام برای پرداخت بدهی‌ها، خرید سهام بانک شهر، یک سری تفاهم نامه‌های خوبی برای سرمایه گذاری، از جمله دیگر فعالیت‌های خوب ایشان بود.

همه این موارد در مسیری قرار داشت که می‌توان آن را مسیر درستی دانست، مضاف بر این که ایشان آرامش را به بدنه شهرداری با مدیریت خوب خودشان بازگردانده بود. اما خب وقتی مثلا من عضو شورا منافع شخصی خودم یا منافع گروهی که به آن تعلق دارم را در قالب مصالح شهر یا در قالب عقب ماندگی‌های شهر فریاد می‌زنم آن وقت شکل بازی عوض می‌شود.

زمانی که آقای دکتر در حال انجام کار برای شهر هستند به جای حمایت سایت‌های داخلی استان، معدل دیپلم ایشان را نشر می‌دهند. یا در زمانی که در حال فکر کردن به مدیریت شهری هستند در مورد یکی از اعضای خانواده یا یکی از بستگان ایشان مطلبی زده می‌شد. مطالب انتقادی در گروه‌ها و کانال‌ها و سایت‌ها گذاشته می‌شد که برخی اصلا سندیت و منبع درستی نداشت. خب خانواده‌ی ایشان می‌دیدند از صبح سر کار هستند و نیمه شب برمی گردند منزل و مردم هم در گروه‌ها آقای نصرتی را مورد عنایت قرار می‌دهند و این کلافه کننده بود. الان هم که به هر حال همه می‌گوییم آقای نصرتی غیربومی بود و رفت. حتی اگر غیربومی نبودند هم می‌رفتند. وقتی شرایط را در این حد سخت می‌کنند، مدیران هم می‌روند.

بومی بودن را از باب این که از نیرو‌های داخلی استان و از بچه‌های همین شهر استفاده بکنیم قبول دارم اما وقتی شرایط داخلی را به سمتی دیگر می‌برید، بعضی از عزیزان حاضر به دادن رزومه هم نمی‌شوند.

در بحث پرورش نیروی جانشین نیز، که امروز بخواهیم و بتوانیم به آنان افتخار کنیم، کارنامه بسیار سیاهی هم داریم. در همه موارد دوستان تا توانستند از خودشان کار کشیدند. یعنی کسی نبوده که یک جمعی از جوانان بااستعداد این خطه را در بدنه‌های مختلف مدیریتی وارد کند، لااقل بعد که خودشان بازنشست شدند و کنار رفتند هر کدام اعلام کنند که ما پنج شش نفری را پرورش داده‌ایم و بگویند که ببینید این گروه جوان لایق و تحصیل کرده را در حوزه‌های مختلف فرهنگی هنری، سیاسی، افتصادی، اجتماعی اکنون آماده هستند و سکان هدایت‌ها بخش‌های مختلف استان را می‌توانید در جا‌های مختلف در اختیارشان بگذارید.

در نتیجه شما وقتی به بعد از این نسل نگاه می‌کنید یک کاهش یا کمبود بسیار شدیدی احساس می‌کنید و این همان تقابل را به وجود می‌آورد. بخش زیادی از این برخورد‌هایی که الان در جریان‌های مختلف به شکل درون گروهی دارد اتفاق می‌افتد برای همین عدم اعتماد و عدم انتقال قدرت و مدیریت به نسل‌های بعدی است که در واقع خودش رو به شکل یک انتقاد کور یا انتقاد غیرمنصفانه نشان می‌دهد.

از بحث دور نشویم، حالا برای شهر و این شرایط چه اندیشه‌ای دارید؟

بعد از رفتن آقای نصرتی شرایط پیچیده شد و ما نتوانستیم یک کار اساسی و درست انجام بدهیم. من بار‌ها به دوستان هم گفته‌ام، این که وارد جلسات شورا می‌شوم اصلا احساس خوبی ندارم، چون ۱۱ عضو شورا به همراه آن تعداد کارمند و عکاس و خبرنگار و بریز و بپاش، در انتها یک کار که بگویم گره‌ای را حل کرده از دل مصوبات ما درنمی آید که بگویم صد نفر در شهر رشت خوشحال شدند و از این تصمیم ما و آینده نگری و برنامه ریزی ما برای رشت راضی بودند و یک جمعی را راضی و شاد کردیم.

اصلا شما ببینید شهرداری چند ماه است که معاون برنامه ریزی ندارد. معاون اداره مالی ندارد. خب مگر همچین چیزی می‌شود؟ این موارد مسایلی است که به راحتی نمی‌توان از کنارشان گذشت. من می‌گویم همین فردا شهردار انتخاب شد چند تا برنامه آماده اجرا در حوزه‌های مختلف دارند که یکی از آن‌ها را بتواند استارت بزند؟ من به شما می‌گویم عملا هیچ!

امیدوارم این شهردار که به زعم دوستان غیر بومی است در استفاده از نیرو‌های کارآمد، در برخورد با فساد، در تهیه و تدوین صورت‌های مالی که از سنوات قبل همینطور مانده است و در پرداخت‌های عادلانه موضوعات مختلف ورود کند و یک مقدار بر سر این آشفتگی‌های شهرداری شانه‌ای بکشد. یک نظم و نظام ابتدایی به وضعیت این شهرداری بدهد و بعد‌ها با کمک شورا به موضوعات اساسی‌تر نیز ورود کند تا ما این دو سال باقی مانده را از این وضعیت شرمندگی نسبت به مردم بتوانیم خارج شویم.

شهردار مجموعه‌ای از مدیریت‌های مختلف را باید همراه خود داشته باشد. شهردار صرفا بعد نظارتش نیست. صرفا بعد مدیریتش نیست. بعد شهرسازی‌اش نیست. مدیری است که باید ترکیبی از این‌ها باشد. آقای حاج محمدی امتیاز شهردار بودن را دارند. تجربه‌ لازم برای شهردار شدن را دارند. هر کسی از هر محله‌ای از شهر رشت یا هر نقطه‌ای از ایران یا جهان بیاد در شهر رشت و شهردار بشود، اما نهاد‌هایی مثل نیروی انتظامی، اداره اطلاعات، قوه قضاییه، دادستانی و از همه مهم‌تر شهروندان با او همکاری نکنند و در نقطه مقابل شهردار هم وظایف اش را به بهترین شکل ممکن انجام ندهد در رشت شهر یا هر شهری به مشکل برمی خورد!